eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آمد محرم و خبرم را زِ غم بپرس از قلب من زِ حال و هوای حرم بپرس از منبر و حسینیه و شال و پرچم و از بیرق و کتیبه و طبل و علم بپرس @hosenih ماه عزا رسید ، زِ سرهای قدسیان در بارگاه قدس به زانوی غم بپرس سنگینیِ مصیبتِ او را ز نوحه و از واحد و زمینه و از شور و دم بپرس اشعار هم به آمدنش گریه می کنند باور نمی کنی برو از محتشم بپرس از دست های بستۀ عُلیا مُخَدَرات از حنجر بریده و از قد خم بپرس بوسیده است دست علمدار را به خاک حال حسین را ز دو دست قلم بپرس @hosenih طوری که روی نیزه علمدار نشنود از هتک حرمتِ حرمِ محترم بپرس پرسیدی از مصیبت لالائیِ رباب از رفتن سه ساله به ویرانه هم بپرس ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای عزیز فاطمه رحم کن بر اشکهای دخترت کوفه میا جان زهرا صبر کن تا نبینی ارباً اربا اکبرت کوفه میا من سه شعبه دیده ام دور شو جانِ علیِ اصغرت کوفه میا کوفه چشمش می زند سیدی حیف از امیر لشگرت کوفه میا یابن الزهرا جان زهرا مادرت کوفه میا @hosenih در میان کوچه ها روضۀ اوقات سرگردانی ام یاد علیست یک نفر راهم نداد ذکر وقتِ بی سر و سامانی ام یاد علیست تازه فهمیدم حسین علتِ این دیدهء بارانی ام یاد علیست کوفه خیلی بی وفاست باعثِ این گریۀ پنهانی ام یاد علیست پُر زخون گردد چو حیدر پیکرت کوفه میا @hosenih بیعت اینها همه با عمل در واقعیت در منافات است وای در نگاه کوفیان کشتن تو افضل از کُلِ عبادات است وای دیگر از ما که گذشت غصه ام بی احترامی ها به سادات است وای من شنیدم بی هوا در میان کوفیان صحبت زِ سوغات است وای باز کن خلخالِ پایِ دخترت کوفه میا @hosenih میهمان بودم ولی سمت من از خانه هاشان سنگ و تیر انداختند مردم بیعت شکن عاقبت من را تهِ این کوچه گیر انداختند کاش می دیدی چطور ریسمان بر گردن و دست سفیر انداختند سنگ و آتش بر سرم ظالمانه در همه طول مسیر انداختند کوفه بی رحم است محض خواهرت کوفه میا @hosenih پشت من خالی شده ای امان از چهره های پر فریب کوفیان ای عزیز فاطمه یا برو یا لااقل هر منزلی هستی بمان گر نشد حد اقل کاشکی تنها بیایی بی زنان و کودکان یا اگر که آمدی بر حذر باش از حرامی ها خصوصاً ساربان می بُرند انگشت با انگشترت کوفه میا @hosenih روز دوم می روند گر چه با تو دست بیعت روز اول می دهند من پریشانِ توأم خنجر و شمشیرشان را بس که صیقل می دهند کوفیان و شامیان کار دستت داخل گودالِ مقتل می دهند خارهای بین راه پای اطفال شما را دستِ تاول می دهند محضِ پاهای نحیف دخترت کوفه میا @hosenih این گروه سنگدل رحم بر پرده نشینان حرم کی می کنند؟ در هوای جایزه راه را منزل به منزل با سرت طی می کنند یا اهانت بین راه یا اهانت بر سرت در مجلس مِی می کنند شک ندارم کوفیان هیجده خورشید را یک یک سرِ نی می کنند من سرم بر دار و تو بر نِی سرت کوفه میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نامه دادم که بیا سخت پشیمانم من از همه رانده شدم بی سر و سامانم من بسته رویم همه درها شده در حالی که بین این مردم بی عاطفه مهمانم من سنگ خوردم زِ سرِ بام ، خدا می داند بی کس و یارم و تنها و پریشانم من این پریشانیِ مسلم که فدای سر تو نگران تو و بی آبیِ طفلانم من به گمانم که تو هم عاقبتت مثل من است میهمان هستم و چندیست که عطشانم من لحظه لحظه متوسل به تو و ذکر توأم هر قدم ای پسر فاطمه در فکر توأم @hosenih در پسِ پردهء این شهر فریب است فریب عادت مردم این شهر عجیب است عجیب مرد ، در بینِ همه مرد نماها اینجا .. پسر عوسجه ، هانیّ و حبیب است حبیب پسر فاطمه برگرد که ناموست را طعنۀ کوفیِ بی رحم نصیب است نصیب متوجه شدم این را که در این شهرِ نفاق هر که از آلِ علی بود غریب است غریب یادِ چشمانِ پر از مِهرِ تو تنها چیزیست که در این مهلکه تسکین و طبیب است طبیب همگی اهل فریبند و همه اهل نفاق گرچه در عهد شکستن همه دارند وفاق @hosenih من خریدار سرِ دارم و سردارِ توأم تو علیِّ من و من میثم تمار توأم با ادب می دهم از دور سلام از سرِ دار در ادب پیروِ آدابِ علمدار توأم یا حسین گفتم و از بام فرو افتادم تا بفهمند که تا مرز جنون یار توأم قسمت این بود که لب تشنه دهم جان زِ غمت غمِ تو دارم و تب دارم و بیمار توأم جان به راه تو اگر داد سفیرِ تو چه باک؟ جان خود را به تو سوگند بدهکار توأم راه خود را تو عوض کن تو کجا کوفه حسین همۀ حرف من این است میا کوفه حسین @hosenih یابن زهرا نگران توأم و آمدنت نگران توأم و قصۀ عریان شدنت ترسم این است که یک روز ببیند زینب که جسارت شده با سنگ و عصا بر بدنت ترسم این است کفن بهر تو پیدا نشود ترسم این است بماند به روی خاک تنت ترسم این است به یغما رود انگشتر تو ترسم این است که غارت بشود پیرهنت وای از پیکر مجروحِ علی اکبر تو وای از جسم لگد مالِ یتیم حسنت ترسم این است که قربانیِ گودال شوی نعل تازه بزنند و تو لگد مال شوی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لبِ این بام فقط نامِ تو بُردَم آقا، جانِ زینب برگرد @hosenih دُخترم را به نگاهِ تو سپردم آقا، جان زینب برگرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد چشم بستم درون خود باشم کربلای غمت مجسّم شد همه ی آنچه روضه خوان می گفت پشت این چشم بسته می دیدم بی خود از خود سیاه پوشیدم کار ده روزم اشک و ماتم شد عبد بودن ، غلامتان بودن آرزوی محال و دوری بود هرکجا سر زدم نشد امّا وسط روضه ی تو کم کم شد @hosenih در زمین ما در آسمانها هم جمع پیغمبران عزادارت سینه زن نوح ، گریه کُن عیسی ، روضه خوان غم تو آدم شد رشته اتّصال من با تو نخ پرچم سیاه هیأت بود من که ممنونم از علمدارت باز دستم دخیل پرچم شد معتقد بودم از همان اول عشق یعنی حسین یعنی تو وسط روضه ی سه ساله و شام اعتقادم به عشق محکم شد @hosenih راستی دخترم همین امشب تشنه ی آب شد لبش خشکید یادم افتاد چشم نم دارت با نگاه رقیّه پر غم شد یادم آمد که مشک بی سقّا التماس لب تو را می کرد یادم آمد رسیدی و قدّت از کمر تا شد از کمر خم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حال و هوای کوچه، غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است می‌گرید آسمان و زمین، در محرّمت طوفانی از حماسه به پا می‌کند غمت ابلاغ می‌کنند به یاران، سلام تو قد می‌کشند باز علم‌ها، به نام تو @hosenih هر جا که نام توست، مکان فرشته است بر هر کتیبه‌ای که ببینی، نوشته است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم باید در این مقام، شبی را سحر کنیم @hosenih با کاروان گریه، مسافر شدم تو را امشب در این حسینیه زائر شدم تو را تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست دیدم که ابرهای جهان، گریه می‌کنند در ماتمت زمین و زمان، گریه می‌کنند @hosenih دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است» دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است» رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود @hosenih ای تشنه‌کام! بود و نبود تو را چه شد؟ سقّایِ یاس‌های کبودِ تو را چه شد؟ بر اوج نیزه‌ها، کلمات تو جاری است این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام @hosenih آیین من تویی، که تویی دین راستین بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین آن بحر پر خروش، دگر بی‌خروش بود خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم من غلام حسنم خادم دربارِ حسین آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم @hosenih امرِ آقام حسین است سفیرش باشم من مطیعِ ولی ام ، حکمِ تولا دارم بین این قوم مُذَبذَب که به دنیا غرقند حکمِ گردآوریِ بیعتِ آنها دارم مشگلی نیست،فقط کاش خدا رحم کند ترس از غربت مولا ؛ نه ز اعدا دارم @hosenih نامه دادند حسین! هجده هزار آمادند امتی گفت بیا، از تو تمنا دارم باغهامان همه آمادۀ برداشت شده کوفه ميگفت ترا، شوق تماشا دارم نیم روزی همه از بیعت خود برگشتند چند روزیست که دلشورۀ ...این را دارم @hosenih نامه دادم که بیا کوفه ، و امّا برگرد جان شش ماهه میا کوفه ، تقاضا دارم یا میا کوفه و یا زینب تو برگردد کوفه دشمن تر از اینهاست که افشا دارم دخترانِ حَرَمت را به مدینه برسان خوف از هرزگیِ مردمِ اینجا دارم @hosenih چشمها تیزتر از نیزه و شمشیر و سنان زخمها از اثر سنگ ، سراپا دارم بر سرِ دار ، از این خنجرشان حیرانم بوسه از دور بر آن حنجر والا دارم تله کردند که من در ته گودال افتم من ز گودال برای تو سخنها دارم @hosenih چکمه ها مثل سم اسب تدارک شده اند من بجای تو تن خویش مهیا دارم جان مسلم دگر انگشتری از دست درآر بسکه دلواپسی از غارت و یغما دارم زیور آلات زنان را ز حرم دور کنید خوف اوضاع پس از کشتنِ سقّا دارم @hosenih دست بر معجر خود زینب کبری گیرد که غمِ تهمت ، بر دختر زهرا دارم تا نبینم سر تو بر سر دروازۀ شهر لحظۀ آخر خود دست دعا را دارم یارب این قافله را خود به سلامت برسان که من از این همه غم ، شرم ، ز طاها دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام ▶️ من پیک عشق هستم و نامه بر حسین اول فدایی حرم خواهر حسین لب تشنه ام ولی نزنم لب به آبها سیراب میشوم فقط از ساغر حسین گرد و غبار چهره ام امضا نموده است مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین @hosenih فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟ باید سلام من برسد محضر حسین دلواپسم برای النگوی دخترش دلواپس ربودن انگشتر حسین مثل تنور لحظه به لحظه گداختم نقشه کشیده اند برای سر حسین @hosenih خولی و شمر از عددی حرف میزنند حرف ازدوازده شد و از حنجر حسین روی قناره تشنه ی صوت حجازی ام تا که علم شود نوک نی منبر حسین پایین پای اکبر او مدفن من است در کوفه نیست مقبره ی نوکر حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شکر خدا که بوي محرم گرفته ام در کوچه هاي سينه زني دم گرفته ام شکر خدا عبادت من روضه هاي توست در دل دوباره هيئت ماتم گرفته ام @hosenih گاهي کنار روضه ات از دست مي روم با چشمهاي پر شفق و غم گرفته ام اين آبروي نوکري هيئت تو را از دستمال مشکي اشکم گرفته ام ديگر هراس روز قيامت نمي برم وقتي دخيلي از پر پرچم گرفته ام @hosenih با تربت تو کام دلم را گشوده اند عمري اگر که بوي محرم گرفته ام گفتم ميان روضه از اعجاز چشمهات ديدم رسيده ام به حوالي کربلات ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ این قافله هر چه شتابش بیشتر شد دل‌شوره‌های آفتابش بیشتر شد جای تمام نخل‌ها لشگر درآمد با هر قدم یعنی سرابش بیشتر شد @hosenih یک محمل و هجده نگهبان دلاور ماهی که هر منزل حجابش بیشتر شد پایین که می‌آید ز محمل قاسمش هست عباس هم آمد رکابش بیشتر شد از اسم اینجا می‌شود حس عطش کرد سقا رسید و مشک آبش بیشتر شد چشم حسین افتاد بر سرنیزه‌هاشان دید اکبرش را اضطرابش بیشتر شد @hosenih خیره به طغیان فرات است آه اما دلواپسی‌های ربابش بیشتر شد شش‌ماهه هم فهمید اینجا قتلگاه است بی‌تابی هنگام خوابش بیشتر شد راوی نوشته روز عاشورا که آمد تیر سه‌شعبه پیچ و تابش بیشتر شد @hosenih بستند با هر زحمتی بر نی سرش را بالای نی کار طنابش بیشتر شد شرم رباب از چشم‌های شیرخوارش از رفتن بزم شرابش بیشتر شد ده روز دیگر هم‌سفر با شمر هستند مجروح سیلی سنان یا شمر هستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یک کاروان دل، همره دلبر رسیده زینب بیا که منزل آخر رسیده یاران فرود آئید این وادی طور است وعده ز سوی حضرت داور رسیده @hosenih اینجا زیارت‌خانه‌ی پیغمبران است هر مُرسلی اینجا مقرّب‌تر رسیده قبل از تمام کاروان هاشمی‌ها کرب و بلا شاهد بُود مادر رسیده اینجا فرات از چهار جانب موج دارد از چه جواب العطش خنجر رسیده کودک که می‌گرید جوابش کعب‌نی نیست اینجا تمام حوصله‌ها سر رسیده هرکس که عقده داشت از صفین و خیبر بر قطعه‌قطعه کردنِ اکبر رسیده @hosenih آهنگران شهر را آرام سازید تازه به خواب ناز علی‌اصغر رسیده زن‌های کوفه خود مگر پوشش ندارند که بانوان را غصه‌ی معجر رسیده هرکس به اهلش وعده‌ی سوغات داده اینجا برای بردن زیور رسیده @hosenih از این‌همه خلخال و زیور که مهیّاست یک ساربان چشمش به انگشتر رسیده آرام باش آّب فرات؛ ای مهر زهرا با فاطمیّون مردِ آب‌آور رسیده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رنگ‌ها رنگ خزان است بیا برگردیم این سفر بار گران است بیا برگردیم صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود خواهرت دل‌نگران است بیا برگردیم @hosenih چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده قصه‌ی مرگ جوان است بیا برگردیم صحبت از دیده‌ی دریایی عباس شده تیرها بین کمان است بیا برگردیم ساربان خیره شده بر خَم انگشتری‌ات خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم @hosenih خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده رنگ این خاک همان است بیا برگردیم یک طرف این همه زن در طرف دیگر جنگ لشگری چشم‌چران است بیا برگردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih