بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مریم_سقلاطونی
▶️
پرسید از قبیله كه این سرزمین كجاست
این سرزمین غمزده، در چشمم آشناست
این سرزمین كه بوی نی و نیزه میدهد
این سرزمین تشنه كه آبستن بلاست
@hosenih
گفتند: «طفّ» و «ماریه» و «شاطِیءُ الفُرات»
گفتند: «غاضریّه» و گفتند: «نینوا»ست
دستی كشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: «كربلا»ست
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
زخمیتر از مسیح، در آن روشنای خون
روی صلیب دید، سر از پیكرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود كه میآمد از كمان
بر دوش باد دید كه پیراهنش رهاست
@hosenih
افتاد پرده، دید به تاراج آمده است
مردی كه فكرِ غارتِ انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید كه در آسمان، عزاست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا -#دودمه
#حسن_لطفی
▶️
باید او بر سرِ این خاک قدم بگذارد
عمه ی سادات است
@hosenih
پا به زانویِ علمدارِ حرم بگذارد
عمه ی سادات است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا -#بحر_طویل
#مهدی_رحیمی
▶️
کاروان آمده از راه پر از ماه
چنان که طرفی در قُرُق جون و حبیب است و بریر است
و در آن سو طرفی درقُرُق نافع و سعد است و زهیر است
نفسِ کرببلا زیر قدم های علی اکبر و عباس فرورفت
که حرف از زدن تیر و گلو رفت
که مبادا دو شبِ بعد بگویند عمو رفت
نفسِ کرببلا رفت فرو دم نزد این خاک
و با سینه ی صد چاک فقط دید و فقط دید فقط دید و فقط زرد شد و
سرخ شد و سرخ شد از آخر این حادثه ترسید
@hosenih
بگذارید که این بار روایت کنم از زاویه ی دید صحابه جریان را
بگذارید که عابس که خودش هست به هم ریخته ی حضرت عباس
روایت بکند صحنه ی جانسوز ورودیه ی هفتادو دو جان را
بگذارید که در پای حبیب بن مظاهر بکنم ذبح، زمان را
بگذارید که این بار نگویم که وزید آه نسیمی و دل خواهر ارباب بهم ریخت
بگذارید نگویم که همان بدو ورودیه هم از گریه ی یک طفل دل آب بهم ریخت
بگذارید نگویم زصدای نفس و شیحه ی ده اسب رقیه وسط خواب بهم ریخت
بگذارید شبی در وسط ظهر بگوید که چنان شد
بگذارید غلامی که سیاه است ولی مثل شب چارده آبستن ماه است
که بالقوه ی عون است
که بالفعل همان عاشق بی واهمه، جون است
بگوید که حسین بن علی کرد نگاهی به علی اکبر خویش و نگران شد که همان لحظه ی اول قد ارباب کمان شد
@hosenih
بگذارید که امسال حبیب بن مظاهر بدهد شرح
ورودیه ارباب خودش را و به تصویر کشد غصه ی اصحاب خودش را
که پریشانی ارباب پریشان بکند نوکر خود را
و در آن لحظه حبیب بن مظاهر برد از شرم به پایین سر خود را
که به یک دست حسین بن علی در بغل آرام کشد دختر خود را
و با دست دگر یکسره آرام کند خواهر خود را
و نگاهش بکند بدرقه کم کم علی اکبر خود را
نگذارید که امسال ورودیه شود مدخل آن روضه ی بی پرده ی گودال
نگذارید که امسال ورودیه شود روضه ی بازِ دو عدد گوش و غم آن دو سه مثقال
@hosenih
نگذارید که بر تل برود خواهری از حال
نگذارید که آن چکمه به هرجا بنشیند
نگذارید که این مرتبه بالا بنشیند
نگذارید که با پا بنشیند
نگذارید که بر سینه ی آقا بنشیند
نگذارید که خواهر همه ی فاجعه را آه ببیند
و پس از شمر،سنان را وسط راه ببیند
و سکینه بغلش گاه نبیند چه شد و گاه ببیند
نگذارید که امسال ببرد ز قفا شمر گلو را
نگذارید که امسال ورودیه فقط شمر بگیرد سر و مو را
و سنان بر سر نیزه بنشاند سر اورا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محسن_ناصحی
▶️
عباس آمده است و علی اکبر آمده است
وقتی رباب هست علی اصغر آمده است
جمعند خانواده زهرا کنار هم
اینجا برادری است که با خواهر آمده است
@hosenih
یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار
یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است
صفین دیده اند که با دیدن حسین
آه از نهاد این همه لشکر برآمده است
از بس شبیه، هرکه رسیده است گفته است
ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است
حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است!
با بچه های فاطمه آب آور آمده است
گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست
رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است
@hosenih
زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت
اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است
شاید به شام می رسد این ره که هر زنی
در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محمدحسین_ملکیان
▶️
علت اين حج ناتمام بزرگ است
از طرفي هم سپاه شام بزرگ است
بغض فرو خورده ي امام بزرگ است
پشت سر كاروانش آب نپاشيد
آه نمك بر دل كباب نپاشيد
@hosenih
ماند، وگفتند حاضر است كه باشد
رفت، وگفتند عابر است كه باشد
گريه ندارد مسافر است كه باشد
آب نپاشيد مي رود كه نيايد
دل به بيابان تشنه زد كه نيايد
@hosenih
رفت و پي اش آمدند نامه رسان ها
باز همان وعده ها و خط و نشان ها
كندي شمشيرها و نيش زبان ها
آب نباشيد كه به آب نياز است
كوفه اگر مقصد است راه دراز است!
@hosenih
قافله اي مي رسد غبار ندارد
قافله سالار آن قرار ندارد
از همه يك جور انتظار ندارد
هركسي از بين راه، راه جدا كرد
گاه به او دل سپرد گاه جدا كرد
@hosenih
صلح كه هرگز! جهاد هم برسد هيچ
لشگر ابن زياد هم برسد هيچ
اين كه نسيم است، باد هم برسد هيچ
آب نريزيد، جام ها پر خون است
عقل نشسته، ميانه دار جنون است
@hosenih
نسبت اين دو سپاه، يك به هزار است
مشك هنوز آنطرف به دست سوار است
با ترك لب چقدر مثل انار است
از سر مشكش عمو ولي نگذشته
آب هنوز از سر علي نگذشته
@hosenih
دشت پر از بوي نافه مي شود امروز
گرگ از آهو كلافه مي شود امروز
بر هنر عشق اضافه مي شود امروز
اين سر آزاد عشق بود كه افتاد
در سر ما باد عشق بود كه افتاد
@hosenih
سوختنِ در چرا به چشم نيامد؟
خطبه ي حيدر چرا به چشم نيامد؟
گريه ي اصغر چرا به چشم نيامد؟
پاسخ چندين هزار مسئله سرخ است
آب بريزيد دست حرمله سرخ است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#مرضیه_عاطفی
▶️
این زمین داغ به دل میدهد آخر... برویم
در من آشوب شده جانِ برادر برویم
خاک اینجا چقدر بوی جدایی دارد
زینت دوش نبی؛ جانِ پیمبر(ص) برویم
@hosenih
حنجر نازک شش ماهه شبیه است به گل
میشود سخت در آغوش تو پرپر... برویم
کینه دارند به اسمش! به خدا می آید-
لشکری تشنه به خونِ علی کبر(ع)... برویم
کمرت میشکند داغ برادر سخت است
به أبالفضل(ع) نگاهی کن و دیگر برویم
نیزه میبارد از این قومِ به ظاهر مؤمن
دست هاشان همه آلوده به خنجر... برویم
سایهٔ روی سرم؛ خیمه نزن! برگردیم!
دل ندارم که نباشد به تنت٬ سر... برویم
بر زمین میخوری و وای بمیرم! نگذار-
قتلگاهت بشود قاتلِ خواهر... برویم
فکر گودال مرا سخت به هم میریزد
نشود غرق «بنیَّ» لبِ مادر!... برویم
کرده تأثیر بر آنها به خدا نانِ حرام
تا که دستی نرود جانبِ معجر... برویم
@hosenih
چه بگویم به گلت؟! چونکه ندارد هرگز-
طاقت دوری بابا دلِِ دختر... برویم
گرچه تقدیر بر این است که بی یار و غریب
سمتِ داغی که شد از پیش مقدّر برویم!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محمود_اسدی
▶️
چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم
چه روی داده که دائم غبار می بینم
@hosenih
چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم
تو را به غصه و ماتم دچار می بینم
از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد
خداگواست چه در این دیار می بینم
بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین
سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم
هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم
وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم
تمام دلهره ام این شده زمین نخوری
وگرنه روی تنت ده سوار می بینم
خداکند نشود جسم تو لگد کوبی
چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم
@hosenih
اگر برند مرا بین کوچه و بازار
سر تو را وسط رهگذار می بینم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مهدی_مقیمی
▶️
ای به زینب دل و دلدار بیا برگردیم
پسر حیدر کرار بیا برگردیم
تا رسیدیم به اینجا به دلم بد آمد
پسر فاطمه این بار بیا برگردیم
@hosenih
ترسم این است در این دشت مبدل سازند
روز ما را به شب تار بیا برگردیم
ترسم این است که یک روز نباشی و شود
خیمه ها بر سرم آوار بیا برگردیم
بین گهواره چه آرام علی خوابیده
تا نشد طفل تو بیدار بیا برگردیم
من به این دشتِ بلا حس عجیبی دارم
حرمله می رسد انگار بیا برگردیم
به روی دوش علمدار ببین دختر را
تا به پایش نرود خار بیا برگردیم
نکند آب به روی حرمت بسته شود
هر چه مشک است تو بردار بیا برگردیم
حیفِ رخسار علی اکبر لیلا ، حیف از
قد و بالای علمدار بیا برگردیم
@hosenih
کوفیان رحم ندارند برادر نَشَوی
بین گودال گرفتار بیا برگردیم
همۀ خلق بدهکار تو هستند حسین
می شود شمر طلبکار بیا برگردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مهدی_مقیمی
▶️
گرچه به غیر از حسین نور نداریم
جز به زیر سایه اش حضور نداریم
نیست غمش با سرور قابل تعویض
جز به زیر پرچمش سرور نداریم
@hosenih
نوکری اش خوبترین حس غرور است
ورنه که تعریفی از غرور نداریم
گر چه که شیرین تر از حسین نشد خلق
بی دَمِ "جانم حسین" ، شور نداریم
هیأت و سینه زنی و اشک و توسل
هیچ کجا این بساطِ جور نداریم
چشم به جز دست با کفایت ارباب
سمت دیگری دَمِ نُشور نداریم
اطلُبُو الحسین مِن المهد أِلی اللَحد
دور از او راحتی گور نداریم
در دل ما کرده است حسین قیامت
هیچ نیازی به نفخ صور نداریم
@hosenih
رفتن کرببلا گرفته ز ما خواب
منتظریم و دلِ صبور نداریم
منتظریم و به زیر این علم سرخ
آرزویی سبز ، جز ظهور نداریم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد
آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد
@hosenih
هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد
سن و سال لشکر توخواهرت را میکشد
من خودم غمگینم و لبریزم ازدلشوره ها
اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد
بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها
تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد
شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن
غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد
کرد اسفندی برایم دود و دستم راگرفت
عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد
باورش سخت است پایان قرار ما دوتاست
روزهای آخر تو خواهرت را میکشد
بیگمان این خاک تعبیرِهمان خواب من است
بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد
از دم شمشیرها سهمی به جسمت میرسد
پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد
@hosenih
روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه
سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد
واقعاًسخت است فکرش رانمیخواهم کنم
ناله های مادر تو خواهرت را میکشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
از راه دور هاله ی نوری رسیده است
یک کاروان فرشته و حوری رسیده است
مشغول ذکر و راز و نیازند با خدا
گویا کلیم باز به طوری رسیده است
@hosenih
مهتاب رو گرفت، که زینب رسیده است
بر چشم خود ستاره حجابی کشیده است
از بس که این چراغ عفیف و منوّر است
پروانه نیز سایه ی او را ندیده است
@hosenih
تا پا زمین گذاشت دل آسمان گرفت
قلب علی و فاطمه هم در جنان گرفت
آیات ابتدایی مریم نزول کرد
یحیی به نیزه رفت و مسیحا زبان گرفت
@hosenih
زینب ز روی ناقه ی خود تا بلند شد
آه از نهاد حضرت زهرا بلند شد
تا که صدا زدند رکابی بیاورید
فوراً جناب حضرت سقا بلند شد
@hosenih
آرام پرده را علی اکبر کنار زد
قاسم غبار بادیه با پر کنار زد
ارباب با قرائت والشمس و والضحی
پوشیه را ز روی مطهر کنار زد
@hosenih
پا بر زمین گذاشت، دلش بی قرار شد
قلبش به غصه های فراوان دچار شد
نم نم به گریه آمد و چون ابر نوبهار
نم نم شروع کرد، ولی زار زار شد
@hosenih
اینجا کجاست؟ چرا سر من تیر می کشد
ذره به ذره پیکر من تیر می کشد
فکری برای خواهر خود کن، برادرم
دارد تمام معجر من تیر می کشد
@hosenih
شأن نزول این همه آیه شنیدنی است
تعبیر خواب کودکی من ندیدنی است
دردی عجیب قامت من را گرفته است
این سرو قد کشیده گمانم خمیدنی است
@hosenih
اینجا برای اهل و عیالت امان نداشت
گشتم، به غیر حادثه ی ناگهان نداشت
چشمی حریص در پی انگشتر آمده
این قافله چه می شد اگر ساربان نداشت
@hosenih
این حوریان که فکر اسارت نکرده اند
اصلاً خیال آتش و غارت نکرده اند
تا بوده است از همه مستور بوده اند
محجوبه اند و فکر جسارت نکرده اند
@hosenih
حالا بیا به خاطر خواهر عبور کن
ما را ببر مدینه، از این خاک دور کن
حیف از لب تو نیست به آتش شود دچار
صرف نظر ز رفتن کنج تنور کن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حسن_لطفی
▶️
رویِ زانویِ برادر پا اگر بگذاشته
آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته
دستها را رویِ دوش دو پسر بگذاشته
آنکه رویِ شانهی عباس سر بگذاشته
دورِ او از عون و جعفر اکبر و قاسم پُر است
شُکر گِردش از جوانانِ بنیهاشم پُر است
@hosenih
جبرئیل اینجاست تا خانوم فرمایش کند
تا حسیناش هست او احساسِ آرامش کند
تا که آرام است دنیا درکِ آسایش کند
تا بیاید عمهجان باید عمو خواهش کند
تا که عباس است خانم خواب راحت میکند
او فقط در سایهی او استراحت میکند
@hosenih
دست او که نیست دل غم رویِ غم میریزَدَش
نامِ اینجا را مَبَر وقتی بهم میریزَدَش
چشمها خونِ جگر در هر قدم میریزَدَش
بیشتر او را بِهَم طفلِ حرم میریزَدَش
خیمه برپا میکنند و روضه برپا میکند
مینشیند گوشهای هِی وای زهرا میکند
@hosenih
ناله زد تا زد قدم : دیدی چه آمد بر سرم
گفت در بینِ حرم : دیدی چه آمد بر سرم
چیست اینجا غیرِ غَم دیدی چه آمد بر سرم
مادرم ای مادرم دیدی چه آمد بر سرم
گفت با دلواپسی با آه : برگردان مرا
مُردم از دلشوره از این راه برگردان مرا
@hosenih
این حرم گهواره دارد جانِ زینب بازگرد
مادری بیچاره دارد جانِ زینب بازگرد
زینبی آواره دارد جانِ زینب بازگرد
درد وقتی چاره دارد جانِ زینب بازگرد
وای از این سرزمین شیرِ رُبابت خُشک شد
تیرهاشان را ببین شیرِ رُبابت خُشک شد
@hosenih
داد زد شامِ دهم ای وای میبینی چه شد
بچه ها را کرده گُم ای وای میبینی چه شد
نعلِ تازه زیرِ سُم ای وای میبینی چه شد
وَیلنا مِن بعدِ کُم ای وای میبینی چه شد
گفت با طفلانِ در آتش علیکم بالفرار
زود گیرَد مویِ سر آتش علیکم بالفرار
@hosenih
میزند رویِ سرش دیگر نمیدانم چه شد
بوسه زد بر حنجرش دیگر نمیدانم چه شد
خاک خورده معجرش دیگر نمیدانم چه شد
مانده او با مادرش دیگر نمیدانم چه شد
ناقهاش عریان ولی جمعِ بنیهاشم نبود
با حرامی بود اما اکبر و قاسم نبود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih