بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مهدی_مقیمی
▶️
ای به زینب دل و دلدار بیا برگردیم
پسر حیدر کرار بیا برگردیم
تا رسیدیم به اینجا به دلم بد آمد
پسر فاطمه این بار بیا برگردیم
@hosenih
ترسم این است در این دشت مبدل سازند
روز ما را به شب تار بیا برگردیم
ترسم این است که یک روز نباشی و شود
خیمه ها بر سرم آوار بیا برگردیم
بین گهواره چه آرام علی خوابیده
تا نشد طفل تو بیدار بیا برگردیم
من به این دشتِ بلا حس عجیبی دارم
حرمله می رسد انگار بیا برگردیم
به روی دوش علمدار ببین دختر را
تا به پایش نرود خار بیا برگردیم
نکند آب به روی حرمت بسته شود
هر چه مشک است تو بردار بیا برگردیم
حیفِ رخسار علی اکبر لیلا ، حیف از
قد و بالای علمدار بیا برگردیم
@hosenih
کوفیان رحم ندارند برادر نَشَوی
بین گودال گرفتار بیا برگردیم
همۀ خلق بدهکار تو هستند حسین
می شود شمر طلبکار بیا برگردیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مهدی_مقیمی
▶️
گرچه به غیر از حسین نور نداریم
جز به زیر سایه اش حضور نداریم
نیست غمش با سرور قابل تعویض
جز به زیر پرچمش سرور نداریم
@hosenih
نوکری اش خوبترین حس غرور است
ورنه که تعریفی از غرور نداریم
گر چه که شیرین تر از حسین نشد خلق
بی دَمِ "جانم حسین" ، شور نداریم
هیأت و سینه زنی و اشک و توسل
هیچ کجا این بساطِ جور نداریم
چشم به جز دست با کفایت ارباب
سمت دیگری دَمِ نُشور نداریم
اطلُبُو الحسین مِن المهد أِلی اللَحد
دور از او راحتی گور نداریم
در دل ما کرده است حسین قیامت
هیچ نیازی به نفخ صور نداریم
@hosenih
رفتن کرببلا گرفته ز ما خواب
منتظریم و دلِ صبور نداریم
منتظریم و به زیر این علم سرخ
آرزویی سبز ، جز ظهور نداریم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد
آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد
@hosenih
هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد
سن و سال لشکر توخواهرت را میکشد
من خودم غمگینم و لبریزم ازدلشوره ها
اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد
بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها
تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد
شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن
غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد
کرد اسفندی برایم دود و دستم راگرفت
عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد
باورش سخت است پایان قرار ما دوتاست
روزهای آخر تو خواهرت را میکشد
بیگمان این خاک تعبیرِهمان خواب من است
بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد
از دم شمشیرها سهمی به جسمت میرسد
پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد
@hosenih
روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه
سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد
واقعاًسخت است فکرش رانمیخواهم کنم
ناله های مادر تو خواهرت را میکشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
از راه دور هاله ی نوری رسیده است
یک کاروان فرشته و حوری رسیده است
مشغول ذکر و راز و نیازند با خدا
گویا کلیم باز به طوری رسیده است
@hosenih
مهتاب رو گرفت، که زینب رسیده است
بر چشم خود ستاره حجابی کشیده است
از بس که این چراغ عفیف و منوّر است
پروانه نیز سایه ی او را ندیده است
@hosenih
تا پا زمین گذاشت دل آسمان گرفت
قلب علی و فاطمه هم در جنان گرفت
آیات ابتدایی مریم نزول کرد
یحیی به نیزه رفت و مسیحا زبان گرفت
@hosenih
زینب ز روی ناقه ی خود تا بلند شد
آه از نهاد حضرت زهرا بلند شد
تا که صدا زدند رکابی بیاورید
فوراً جناب حضرت سقا بلند شد
@hosenih
آرام پرده را علی اکبر کنار زد
قاسم غبار بادیه با پر کنار زد
ارباب با قرائت والشمس و والضحی
پوشیه را ز روی مطهر کنار زد
@hosenih
پا بر زمین گذاشت، دلش بی قرار شد
قلبش به غصه های فراوان دچار شد
نم نم به گریه آمد و چون ابر نوبهار
نم نم شروع کرد، ولی زار زار شد
@hosenih
اینجا کجاست؟ چرا سر من تیر می کشد
ذره به ذره پیکر من تیر می کشد
فکری برای خواهر خود کن، برادرم
دارد تمام معجر من تیر می کشد
@hosenih
شأن نزول این همه آیه شنیدنی است
تعبیر خواب کودکی من ندیدنی است
دردی عجیب قامت من را گرفته است
این سرو قد کشیده گمانم خمیدنی است
@hosenih
اینجا برای اهل و عیالت امان نداشت
گشتم، به غیر حادثه ی ناگهان نداشت
چشمی حریص در پی انگشتر آمده
این قافله چه می شد اگر ساربان نداشت
@hosenih
این حوریان که فکر اسارت نکرده اند
اصلاً خیال آتش و غارت نکرده اند
تا بوده است از همه مستور بوده اند
محجوبه اند و فکر جسارت نکرده اند
@hosenih
حالا بیا به خاطر خواهر عبور کن
ما را ببر مدینه، از این خاک دور کن
حیف از لب تو نیست به آتش شود دچار
صرف نظر ز رفتن کنج تنور کن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حسن_لطفی
▶️
رویِ زانویِ برادر پا اگر بگذاشته
آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته
دستها را رویِ دوش دو پسر بگذاشته
آنکه رویِ شانهی عباس سر بگذاشته
دورِ او از عون و جعفر اکبر و قاسم پُر است
شُکر گِردش از جوانانِ بنیهاشم پُر است
@hosenih
جبرئیل اینجاست تا خانوم فرمایش کند
تا حسیناش هست او احساسِ آرامش کند
تا که آرام است دنیا درکِ آسایش کند
تا بیاید عمهجان باید عمو خواهش کند
تا که عباس است خانم خواب راحت میکند
او فقط در سایهی او استراحت میکند
@hosenih
دست او که نیست دل غم رویِ غم میریزَدَش
نامِ اینجا را مَبَر وقتی بهم میریزَدَش
چشمها خونِ جگر در هر قدم میریزَدَش
بیشتر او را بِهَم طفلِ حرم میریزَدَش
خیمه برپا میکنند و روضه برپا میکند
مینشیند گوشهای هِی وای زهرا میکند
@hosenih
ناله زد تا زد قدم : دیدی چه آمد بر سرم
گفت در بینِ حرم : دیدی چه آمد بر سرم
چیست اینجا غیرِ غَم دیدی چه آمد بر سرم
مادرم ای مادرم دیدی چه آمد بر سرم
گفت با دلواپسی با آه : برگردان مرا
مُردم از دلشوره از این راه برگردان مرا
@hosenih
این حرم گهواره دارد جانِ زینب بازگرد
مادری بیچاره دارد جانِ زینب بازگرد
زینبی آواره دارد جانِ زینب بازگرد
درد وقتی چاره دارد جانِ زینب بازگرد
وای از این سرزمین شیرِ رُبابت خُشک شد
تیرهاشان را ببین شیرِ رُبابت خُشک شد
@hosenih
داد زد شامِ دهم ای وای میبینی چه شد
بچه ها را کرده گُم ای وای میبینی چه شد
نعلِ تازه زیرِ سُم ای وای میبینی چه شد
وَیلنا مِن بعدِ کُم ای وای میبینی چه شد
گفت با طفلانِ در آتش علیکم بالفرار
زود گیرَد مویِ سر آتش علیکم بالفرار
@hosenih
میزند رویِ سرش دیگر نمیدانم چه شد
بوسه زد بر حنجرش دیگر نمیدانم چه شد
خاک خورده معجرش دیگر نمیدانم چه شد
مانده او با مادرش دیگر نمیدانم چه شد
ناقهاش عریان ولی جمعِ بنیهاشم نبود
با حرامی بود اما اکبر و قاسم نبود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#موسی_علیمرادی
▶️
گریه هایم می شود از شرمساری بیشتر
هر دقیقه می شود این بی قراری بیشتر
جای این زخم زبان ای کاش تنها می زدند
طعنه از هر تیغ دارد زخم کاری بیشتر
@hosenih
هر چه سنگین می شود بار خجالت در دلم
می شود باریدن ابر بهاری بیشتر
بیشتر در کوچه سنگش می زنند این بام ها
هر چه می آید به کوفه صوت قاری بیشتر
هر قَدر من نا امیدم در میان شهر غم
حرمله دارد ولی امیدواری بیشتر
خاِردر چشمم اگر چه تیغ هاشان شد ولی
از سه شعبه می رود بر چشم خاری بیشتر
گرچه در دارالعماره خون من را ریختند
از سرم هرکوچه دارد یادگاری بیشتر
@hosenih
گوشواره گرچه دارد دختر شهر طمع
از پدر می خواهد اما گوشواری بیشتر
از اسیری خودم در کوفه فهمیدم حسین
میکشند اینجا عزیزان را به خواری بیشتر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محمدجواد_شیرازی
▶️
کوفه چه شد که بوی غریبی به خود گرفت
پیمان شکست و رنگ فریبی به خود گرفت
ایمان خلق، حال عجیبی به خود گرفت
بال فرازشان چه نشیبی به خود گرفت
@hosenih
این حرف تلخ، سرخط اخبار کوفه شد
مسلم غریب ماند و گرفتار کوفه شد
هجده هزار نامه؟! کسی محضرش نماند
بعد از نماز هیچ کسی در برش نماند
نفرین به هرکه آمد و پشت سرش نماند
اصلا چه شد که هیچ کسی یاورش نماند؟!
این ها که لاف عشق علی می زدند و بس!!!
حرف از جهاد پای ولی می زدند و بس!!!
لعنت به هر کسی که به قولش وفا نکرد
از غربت حسین و سفیرش حیا نکرد
در را به روی مسلم آواره وا نکرد
اجر سفیر خون خدا را ادا نکرد
حتی کسی نخواست به او آب و نان دهد
یک پیرزن مگر که به مسلم امان دهد
فریاد یا علی زد و رو به سپاه کرد
کوفه دوباره رزم علی را نگاه کرد
هرکس رسید روبه رویش اشتباه کرد
با زور بازویش همه را زابه راه کرد
پیکار می کنند، حریفش نمی شوند
هر کار می کنند، حریفش نمی شوند
آخر به خدعه خسته و بی حال، اسیر شد
در آن همه شلوغی و جنجال اسیر شد
@hosenih
تشنه میان گودی گودال اسیر شد
یاد رباب و زینب و اطفال اسیر شد
این از تمام غُصه حکایت کند فقط
باید به ابن سعد وصیت کند فقط
خیره به سوی محمل ماه و ستاره بود
گریان یار بر روی دارالعماره بود
تا آخرین نفس پی یک راه چاره بود
دلواپس رباب و غم شیرخواره بود
جانم فدای آن لب و دندان خونی اش
شد یاحسین زمزمه های درونی اش
آمد تنش بدون سر از آسمان فرود
پا می کشید روی زمین با همه وجود
مثل حسین هیچ کسی محضرش نبود
تا روز حشر بر بدنش رحمت و درود
جسمش به روی خاک شکسته شکسته شد
رأسش روی بلندی دروازه بسته شد
با این همه کسی بدنش را نمی درید
دیگر کسی محاسن او را نمی کشید
@hosenih
بر سینه اش چه خوب که اسبی نمی دوید
اصلا چه خوب شد به خدا دخترش ندید
پای کسی به صورت او آشنا شود
جسمش به روی خاک بیابان رها شود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
کم کم غروب شد همه رفتند خانه ها
پشت سرم چه زود درآمد بهانه ها
کم کم غروب شد همه در کوفه جا زدند
در کوچه ها چقدر به من پشت پا زدند
@hosenih
تا نیمه شب چقدر قدم میزدم حسین
من ماندمو دوتا پسر کوچکم حسین
در بین یک سپاه ازین مردهای پست
یک پیرزن به بی کسیم رحم کرده است
من سنگ میخورم به گناه محبتت
این صورت شکسته بقربان صورتت
افتاده ام زمین و بیاد تن توام
من غصه دار زیر لگد بودن توام
هرچند دست بسته شدم خواهرم که نیست
هنگام دست و پا زدنم مادرم که نیست
اینها که زیر نامه ات انگشت میزنند
فردا بروی زینب تو مشت میزنند
من ذبح میشوم زنم اما اسیر نیست
در کوفه دخترم ز غم و غصه پیر نیست
تیر سه شعبه دیدم و آب از سرم گذشت
یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت
@hosenih
در کوفه هیچ کس جگرم را زمین نزد
در پیش چشم من پسرم را زمین نزد
هرچند سخت بود خزانم حسین جان
روی عبا نرفت جوانم حسین جان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
حاضرم غربت ببینم بیشتر اما تو نه
دربه در باشم دراین کوه و کمر اما تو نه
@hosenih
حاضرم بین صدای طبلهای کوفیان
محتضر باشم من از داغ پسر اما تو نه
حاضرم وقتی سرم خورجین به خورجین میرود
در تنور خانه باشم تا سحر اما تو نه
حاضرم وقتی که دربازار کوفه غلغله ست
داغ ناموسی ببینم بر جگر اما تو نه
@hosenih
حاضرم صد اسب از روی تن من رد شوند
پیکرم درخاک باشد بی سپر اما تو نه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
سیدپوریا_هاشمی#
▶️
اگرکه نامه من محضرت بیاید چه
خبر زآمدن لشگرت بیاید چه
چقدر از روی هربام سنگ میخوردم
شکستگی سر من سرت بیاید چه
@hosenih
هزاربار لگدخورد پیکرم اما
به زیر پای کسی پیکرت بیاید چه
ازآن سه شعبه و سرنیزه ها که میسازند
یکی سراغ علی اصغرت بیاید چه
اذان نگفته دهانم زمشت ها خون شد
همین بلا سر پیغمبرت بیاید چه
کسی به پهلوی من نیزه ای نزد اما
هجوم نیزه سوی اکبرت بیاید چه
کلاه خود من افتاد اگر فدای سرت
عمود بر سر آب آورت بیاید چه
نبود خواهرم اینجا میان نامحرم
میان هلهله ها خواهرت بیاید چه؟
@hosenih
کسی به فکر جسارت به دختر من نیست
اگرکه زجر پی دخترت بیاید چه
خودت بپرس ز خواهر که برسر بازار
زمان گم شدن معجرت بیاید چه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#غلامرضا_سازگار
▶️
کوفی چه پست و کوفه عجب بی وفا شده
مهمان کوفه در به در کوچهها شده
درهای خانهها به رویش بسته شد، ولی
درهای درد و غصه و اندوه وا شده
@hosenih
تا بنگرد ز مکه به سر بازیاش حسین
بالای بام، از تن او سر جدا شده
طوعه! سر تو باد سلامت، بیا ببین
لب تشنه میهمان عزیزت فدا شده
هانی کجاست تا نگرد بین کوچهها
مهمان او تنش سپر سنگها شده
آتش به فرق مسلم مظلوم ریختند
اینگونه احترام ز مهمان کجا شده؟
باید گریست بر دو عزادار کوچکش
زندان کوفه قسمت صاحب عزا شده
ای دوستان به دختر مسلم خبر دهید
گویید کوفه بر پدرت کربلا شده
@hosenih
با آنکه شد کشیده تنش بین کوچهها
قبرش به کوفه کعبه اهل ولا شده
تا اشکها به ماتم او سیل خون شود
)میثم( ز سوز سینه مصیبت سرا شده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#محمدمهدی_سیار
▶️
باد پاییز، نوحه خوان آمد
اول مهر عاشقان آمد
اولین درس عشق: بابا آب!
کربلا تا دمشق: بابا آب!
@hosenih
مشق هر روز دفتر دل ما:
الف قد و قامت سقا
بنگر ای دل! خزان صحرا را
برگریزان باغ زهرا را
میشود دشت از غم آکنده
هر طرف غنچه ای پراکنده
که گمان میبَرد که این پاییز
بشکند پشت سروها را نیز
یا که این برگریز وحشتناک
افکند برگ نخلها بر خاک
@hosenih
قصه نخل های بی سر آه
غصه لاله های پرپر آه
نخل ها، لاله ها که تشنه لبند
از کنار فرات تا اروند...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih