بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن
هرچه میخواهد بیاید!باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر اینبار نوبت با من است
@hosenih
من زنم اما طلوع غیرتم با کربلاست
برلبم انا فتحنا دارم اینجا کربلاست
از شتر پایین میایم فکر بالا میکنم
این بیابان را خودم عرش معلی میکنم
خیمه را برپا کنید ای مردهای کاروان
گرچه خواهد شد همین جاها منای کاروان
خیمه را برپا کنید امید برپا میشود
خیمه خیمه خیمه ی توحید برپا میشود
بار بگذارید بار نور برداریم ما
مرد و زن پیر و جوان سرباز و سرداریم ما
دین اگر امروز مرد احیای ان با زینب است
مظهر تام و تمام صبر تنها زینب است
دست بسته میشوم دست همه وا میکنم
پابرهنه میشوم درراه غوغا میکنم
میشوم درمان دین با زخمهای صورتم
میدهم محرم که نامحرم نبیند قامتم
@hosenih
به اسیری میروم آزادگی را جان دهم
مجلس می میروم تا بر همه ایمان دهم
"ما رایت" تا قیامت میشود ذکر لبم
زینبم من زینبم من زینبم من زینبم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مهدی_مقیمی
▶️
زمانِ رو شُدنِ دستِ روزگار هم آمد
زمانِ دعوتِ مهمان به کارزار هم آمد
به میزبانی ِشان لشگر پیاده رسید و
ز شام و کوفه سپس لشگر سوار هم آمد
@hosenih
خدا به خیر کند صحنه را رباب نبیند
که چلِّه چلِّه کمانگیر و نیزه دار هم آمد
رسید قافله و محضِ پیشواز سه ساله
فقط نه بازوی نیلی که چشم تار هم آمد
مصیبتیست ز هر سمت ، جسمِ یوسف زهرا
که سنگ گَر زِ یمین آمد از یسار هم آمد
صدای یا ابتای رقیه کُشت مرا که...
صدای " عمه عَلَیکُنَّ بِالفََرار " هم آمد
سری به نیزه و دِیر و تنور رفت و پس از آن
به بزم آلت لهو و مِی و قمار هم آمد
@hosenih
صدای نالۀ زینب مدینه رفت نه تنها
که تا به شش جهتِ عرش کردگار هم آمد
*****
برای مستمعت روضه خوان بگو سندش را
فقط نه شوشتری گفته در بِحار هم آمد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
رسیدیم اینجا دل من تکان خورد
چه شد ناگهان محمل من تکان خورد
رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا
چرا پرده محملم رفت بالا
@hosenih
پس از سالها حال زینب خراب است
روی صورتم تابش آفتاب است
چه باید کنم سایه ی بر سر من
ابالفضل! خاکی شده معجر من
بیین اول کاری اوضاعمان را
دل آشوب زنهای در کاروان را
کمک کن توانی نمانده به پایم
رکابم شو از ناقه پایین بیایم
نرو از کنارم که زینب نمیرد
خدا از سرم سایه ات را نگیرد
تو هستی من امنیتی خوب دارم
به پیش همه عزتی خوب دارم
خدای نکرده نباشی چه عباس؟
من اذیت شوم از حواشی چه عباس؟
شما که نباشید دورم شلوغ است
بگو آنچه را که شنیدم دروغ است
@hosenih
بگو بی برادر نخواهم شد اصلا
گرفتار لشکر نخواهم شد اصلا
بگو حرمله تیرهایش شکسته
بگو زجر نامرد پایش شکسته
بگو خنجر شمر در خانه جا ماند
بگو ساربان مرد دستش جدا ماند
بگو اسبها نعل تازه ندارند
برای جسارت اجازه ندارند
بگو قدر کافی کفن هست اینجا
عمامه عبا پیرهن هست اینجا
بگو خولی از خیر یک سر گذشته
بگو دوره ذبح حنجر گذشته
بگو نیزه داران همه اهل خیرند
همه باتو خوبند مثل زهیرند
@hosenih
بگو کوفه با ما همه دوست هستند
علی دوست یا فاطمه دوست هستند
بگو توبه کردند اشرار کوفه
خرابه شده کوچه بازار کوفه..
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا #دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
راه واکردند اولاد امیرالمومنین
دخترسلطان دین
@hosenih
ظهرامرزت کجا و ظهر روز اربعین
دخترسلطان دین
@hosenih
با ادب زانوگرفته زاده ام البنین
دخترسلطان دین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا #دودمه
#قاسم_نعمتی
▶️
برسپاهی چرخش تیغ نگاهت غالب است
عصمت الله حرم
@hosenih
احترام محملت مانند کعبه واجب است
عصمت الله حرم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مهدی_مقیمی
▶️
در کربلا هماره دلم شور می زند
اینجا نمان دوباره دلم شور می زند
اینجا نمان عزیز دلم ، که به خاطرِ
خلخال و گوشواره دلم شور می زند
@hosenih
لشگر به روی لشگر دشمن اضافه شد
با این همه سواره دلم شور می زند
خیمه زدیم و صحبتِ برگشت ، مُنتَفی ست
چون نیست راه چاره دلم شور می زند
از گوش می کِشند همه ، گوشواره را
بر گوشهای پاره دلم شور می زند
ای وای بعدِ غارت گهواره ، بر رباب
با یادِ گاهواره دلم شور می زند
گفتم رباب ، نذر علی أن یکاد خواند
حیف است شیرخواره دلم شور می زند
آن نیزه دار، سمت علی اکبرت حسین
تا می کند اشاره دلم شور می زند
@hosenih
احساس می کنم که می اُفتد بدون تو
بر خیمه ها شراره ، دلم شور می زند
خون تو را مباح نوشتند کوفیان
والله یابن ثاره دلم شور می زند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علیرضا_خاکساری
▶️
دختری میپرسه آبادی کجاس؟
این طرفها موکب شادی کجاس؟
باباجون میخوام برات گل بچینم
باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟
@hosenih
خطبه هات که جون بده دیدنیه
کوفه رو تکون بده دیدنیه
تو مهیای نماز بشی بابا
اکبرت اذون بده دیدنیه
@hosenih
یادته مدینه نونوار شدم؟
یاعلی گفتم و دس به کار شدم؟
یادته گفتی بهم میریم سفر ؟
روی ناقه خوب و خوش سوار شدم
@hosenih
اما حالا هی دلم شور میزنه
گمونم که فصل لاله چیدنه
ماجرای قحطی کفن چیه ؟؟
چرا هی صحبت کهنه پیرهنه؟؟
@hosenih
برا چی ماهارو منت میکنن؟
برا چی تورو اذیت میکنن؟
مهمونو را(ه) نمیدن تو خونشون
اینجوری مهمونی دعوت میکنن؟
@hosenih
اینجا که موندنمون خطر داره
خیلی بی عاطفه زیر سر داره
اینجایی که گفتی خیمه بزنیم
آفتابش برا علی ضرر داره
@hosenih
راس میگن به دستور ابن زیاد
داره لشگر میرسه خیلی زیاد؟
هرکی از را(ه) میرسه عیب نداره
از خدا میخوام که حرمله نیاد
@hosenih
از چشات معلومه پر دردی بابا
از وفای کوفه دلسردی بابا
میشینم اینقده گریه میکنم
تا سوی مدینه برگردی بابا
@hosenih
هرکی پا بذاره این دور و برا
دنبال شکاره این دور و برا
نمیخوام از بغلت بیام پایین
چه همه خار داره این دور و برا
@hosenih
چرا هی به ساق پام خیره میشی ؟
میشینی و به چشام خیره میشی
بسه دیگه چرا هی بغض میکنی؟
به گوش و گوشواره هام خیره میشی
@hosenih
چرا اینجا اینقده هوا پسه ؟
چرا میوه های کوفه نارسه ؟
یه چیزی بگو دارم دق میکنم
خیلی عمه زینبم دلواپسه
@hosenih
غم تو غصه ی اهل حرمت
بمیرم برای اشک نم نم ت
کربلا آخر خطه گمونم
پس بزار یک دل سیر ببینمت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علیرضا_خاکساری
▶️
جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده
این سرزمین فکر مرا مشغول کرده
@hosenih
ناگفتنی ها را ز چشمان تو خواندم
"هل من معین..." فکر مرا مشغول کرده
میترسم از خنّاس های شهر کوفه
درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده
دلواپسی من فقط محض رباب است
آری همین فکر مرا مشغول کرده
محکم گره زد معجرم را در مدینه
ام البنین فکر مرا مشغول کرده
ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد
زخم جبین فکر مرا مشغول کرده
رأس به روی نی به مویی بند باشد
باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده
انگار مادر نوحه میخواند برایت
صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده
انگشترت را در بیاور جان زینب
برق نگین فکر مرا مشغول کرده
@hosenih
گودی حنجر نه فقط کندی خنجر
جانا ! ببین فکر مرا مشغول کرده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حسن_لطفی
▶️
به آه ، دود دلش را به آسمان میداد
به سینه میزَد و تنها سری تکان میداد
شنید کرببلا....چشمِ او سیاهی رفت
فقط به این تنِ بی جان،حسین جان میداد
@hosenih
تمامِ عمر به لب داشت که خدا نکند
تمام عمر در این راه امتحان میداد
غبار بود و عطش بود و خار و دلشوره
تمامِ دشت فقط بویی از خزان میداد
به آهی از جگرش قافله به هم میریخت
دلِ شکسته غمش را به کاروان میداد
نکاه کرد به مَشک و عَلَم خدا را شُکر
نگاه کرد کنارش علی اذان میداد
یکی به دوش عمو و یکی به آغوشش
یکی نشسته و گهواره را تکان میداد
برای بردن اصغر غزالها جمع اند
رباب کودک خود را به این و آن میداد
سه ساله چادر او میکشید عمه ببین
سه ساله گودیِ گودال را نشان میداد
سپاه آنطرف اما دلش چه میلرزید
اگر تکان به سرِ نیزهاش سنان میداد
رسید شامِ دهم مَحرمی نبود ، ای کاش
به دخترانِ یتیمش کسی امان میداد
برایِ آنکه حرامی به کودکی نرسد
شکسته قامت او ، بویِ خیزران میداد
برای آنکه ببوسد برادرش را باز
تمامِ قوتِ خود را به زانوان میداد
@hosenih
امان نداد به او تازیانه ور نه خودش
عقیقِ خونیِ او را به ساربان میداد
***
میانِ شام به پیشش کنیزِ خود را دید
کسی که داشت به خانم دو تکه نان میداد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
با صد جلالت و شرف و عزت و وقار
آمد به دشت ماریه ناموس کردگار
فرش زمین به عرش مباهات میکند
گر روی خاک پای گذارد "ملک سوار"
@hosenih
چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی
مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده دار
حتی حسین تکیه بر این شانه میزند
خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار
بیش از همه خدای مباهات میکند
که شاهکار خلقت او کرد شاهکار
تا هست مستدام حسین است مستدام
تا هست پایدار حسین است پایدار
کوهی اگر مقابل او قد علم کند
مانند کاه میشود و میرود کنار
با خشم خویش میمنه را میزند زمین
با چشم خویش میسره را میکند شکار
آنگونه که علی به نجف اعتبار داد
زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار
پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود
زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار
تا اینکه فرش راه کند بال خویش را
جبریل پای ناقه نشسته به انتظار
حتی هزار بار بیایند کربلا
زینب پی حسین می آید هزار بار
@hosenih
کار تمام لشگریان زار میشود
زینب اگر قدم بگذارد به کارزار
روز دهم قرار خدا با حسین بود
اما حسین زودتر آمد سر قرار
محمل که ایستاد جوانان هاشمی
زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار
افتاد سایه قد و بالاش روی خاک
رفتند از کنار همین سایه هم کنار
طفلان کاروان همه والشمس و والقمر
مردان کاروان همه واللیل و والنهار
عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند
از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار
رفتند زیر سایه عباس یک به یک
با آفتاب غنچه گل نیست سازگار
از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست
وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار
از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند
بر روی چادرش بنشیند اگر غبار
از خواهری چو زینب کبری بعید نیست
معجر به پای این تن عریان کند نثار
یک عده گوشواره ولی دختر علی
یک گوش پاره برد از اینجا به یادگار
@hosenih
خیلی زدند "تـا" شود اما تکان نخورد
سر خم نمیکند به کسی کوه اقتدار
او که فرار کرد عدو از جلالتش
فریاد میزند که علیکن بالفرار
ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین
دستی اگر خدای نکرده به گوشوار ....
پرده نشین کوفه،بیابان نشین شده
با دختر بتول چه ها کرد روزگار !
" قومی که پاس محملشان جبرئیل داشت
گشتند بی عماری و محمل، شترسوار "
آن بانویی که سایه او هم حجاب داشت
با رفت و آمد سربازارها چه کار؟!!!!
چشم طنابهای اسارت به دست اوست
زینب به شام رفت ولیکن به اختیار
@hosenih
در یک محله زخم زبان خورد بی عدد
در یک محله سنگ گران خورد بیشمار
دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد
یا رب مکن عزیز کسی را بدان دچار
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد
غربت نا باور تو خواهرت را میکشد
آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است
خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد
@hosenih
هم جوان هم نوجوان هم کودک و هم پیرمرد
سن و سال لشکر توخواهرت را میکشد
من خودم غمگینم و لبریزم ازدلشوره ها
اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد
بر تمام اسب هاشان آب دادی منتها
تشنگی اصغر تو خواهرت را میکشد
شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن
غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد
کرد اسفندی برایم دود و دستم راگرفت
عمه جان اکبر تو خواهرت را میکشد
باورش سخت است پایان قرار ما دوتاست
روزهای آخر تو خواهرت را میکشد
بیگمان این خاک تعبیرِهمان خواب من است
بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد
از دم شمشیرها سهمی به جسمت میرسد
پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد
@hosenih
روزگاری بوسه اش می زد پیمبر آه آه
سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد
واقعاًسخت است فکرش رانمیخواهم کنم
ناله های مادر تو خواهرت را میکشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#مرضیه_نعیم_امینی
▶️
این کاروان هفتاد و دو عشق آفرین دارد
از بهترین های دو عالم بهترین دارد
@hosenih
این شیرمردی که به گِرد شاه می گردد
با خود سفارش هایی از ام البنین دارد
زینب رسیده کربلا، دورش بنی هاشم
یعنی نگین اینجا رکابی از نگین دارد
نامحرمی هرگز ندیده سایه اش را هم
صدیقه ی صغری وقاری اینچنین دارد
حتی غبار راه روی چادرش ننشست
محمل حجابی از پر روح الامین دارد
این سو تمامی شان عزیز بن عزیز اما
آن سو سپاهی از لعین بن لعین دارد
تا می توانید اشک و آه و ناله بردارید
یک گوشه از صحرا کمان داری کمین دارد
@hosenih
غم نامه ی این قافله سربسته اش این است
خولی به همراه خودش یک خورجین دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih