#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
چنان شاهی که در صبح ظفر، با باده میخوابد
گدا با قاب عکس کربلایت ساده میخوابد
@hosenih
به عزرائیل گفتم کربلا جان میدهم تنها
چنان طفلی که جایش چون شود آماده میخوابد
خوشم با یاد غسلی در فرات، آن روز نزدیک است
مگر این آتشی که در دلم افتاده میخوابد؟
فدای آنکه با پای پیاده اربعین ها را
میاید کربلا، از خستگی در جاده میخوابد
زده قید هتل را در عراقت، زائر بیدل
همانجایی که دل دست دو گنبد داده میخوابد
@hosenih
اذان کربلایت مثل لالائی ست، شیرین است
بلال آرام میگیرد...موذن زاده میخوابد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
خوش باد حالِ هر کسی اهل عراق است
این همجواری با تو حُسنِ اتفاق است
@hosenih
گفتی می آیم اربعین ، عیبی ندارد
سهم من از کرببلا دائم فِراق است
.
سهم من از این اربعین یک قاب عکس است
از کربلا که روی دیوارِ اتاق است
.
راه نفس را بسته گریه آنچنان که
از بُغض حال نوکرت در اختناق است
تنها به شوق تو دل از دنیا بریدم
این ترکِ دنیا بهترین نوع طلاق است
@hosenih
این روزها دائم به خود می گویم این را
الان کدام عاشق بجای من عراق است
شاعر: #سیدحسین_میرعمادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
@hosenih
از نامههای اهل محل کولهها پر است
بر شانه میبریم چه بار امانتی
سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی
هر خانه موکبیست که بیتوتهگاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی!
ما پابرهنهایم و به ما طعنه میزنند
ما خیل زائریم، نه یک مشت پاپتی..
@hosenih
کم نیست بغضهای گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی
شاعر: #علی_اصغر_شیری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
صفا گرفته رواق دل از صفای حسین
هزار شکر که هستیم آشنای حسین
نشسته ایم همه تک به تک به پای حسین
امیر می شود آنکس که شد گدای حسین
تمام هستی ما مو به مو فدای حسین
ز داغ او همه با حال زار میگرییم
از این عزا همه دیوانه وار میگرییم
شبیه رود چو ابر بهار میگرییم
چه در نهان و چه در آشکار میگرییم
مصیبتی نبود چون غم و عزای حسین
@hosenih
نگه نداشت کسی حرمت پیمبر را
گرفت دشمن از او انتقام حیدر را
کشاند تا وسط قتلگاه مادر را
بخوان برای خودت روضه های حنجر را
که گریه میکند عالم ز روضه های حسین
غم و مصیبت هفت آسمان فزون گردید
دل زمین و زمان در عزاش خون گردید
هزارباد مخالف چو قیرگونگردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
ببار ابربهاری فقط برای حسین
به روی صورت آیینه رد چین افتاد
شکاف بر رخ خورشید از جبین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
به روی دوش نبی بود، آه جای حسین
چونان قنوت سحر شوق استجابت داشت
به روی لب همه دم نغمه شهادت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نمیرسید دگر نغمه صدای حسین
دوباره در نظرم روضه ها مجسم شد
نوشته اند چنین، کم کم از تنش کم شد
تنش به خاطر دِرهم چقدر دَرهم شد
و خواهری که ز غم قد و قامتش خم شد
برید مست حرامی سر از قفای حسین
بِبُر قبول ولی پیش چشم مادر نه
بِبَر قبول ولی پیش چشم خواهر نه
بِزن قبول ولی پیش چشم دختر نه
بکش قبول ولی روسری و معجر نه
امان ز روضه مقتل ز کربلای حسین
اگرچه رفت ولی راه عشق پابرجاست
و کل ارض حرم کل یوم عاشوراست
علم نخورده زمین پرچم علی بالاست
علم به دست علمدار زینب کبراست
به لطف خطبه او کاخ ظلم شد رسوا
به لطف خطبه او شد کلام حق احیا
نماند سر بلا در میان کرب و بلا
به لطف خطبه او زنده ماند عاشورا
به لطف اوست اگر عاشقیم و دینداریم
به لطف اوست اگر هیبتی چنین داریم
به لطف اوست اگر شوق این زمین داریم
به لطف اوست که امروز #اربعین داریم
ببند راه سفر را دوباره راهی شو
بسوی نور بیا فارغ از سیاهی شو
ببین کنار خودت رد پای جابر را
چهار سمت خودت فوج فوج زائر را
زمانه ریزه خور خیر بی نظیر حسین
بهشت جلوه ای از رحمت کثیر حسین
بیا اسیر شو اما فقط اسیر حسین
چراغها همه سبزند در مسیر حسین
@hosenih
بیا که فصل رهایی ست فصل آغاز است
بیا که پای پیاده دو بال پرواز است
بیا که راه سعادت ز شش جهت باز است
بهشت مقصد این راه منتظر ساز است
بیا که از قدمت بوی نور میاید
از این مسیر شمیم ظهور میاید
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#برای_جامانده_ها
ببار رحمت خود را، هميشه بارانی
دلم هوای تو كرده خودت كه ميدانی
دو ماه گريه برای مصیبت تو کم است
چه ميشود كه هميشه مرا بگريانی
@hosenih
به هر محله كه رفتم به چشم خود ديدم
نداشت غير در خانه ی تو خواهانی
تو را به جان عزيزت بيا از اين خانه
مرا جدا مكن آنی و كمتر از آنی
غريبه نيست كسی كه غريبه مي آيد
چه زود ميشود اينجا كسی خودمانی
مقابل حرم تو مسيحی افتاده
كه نيست شرط حسينی شدن مسلمانی
نگاه تو به سياهی جُون قيمت داد
گران شدند غلامان تو به ارزانی
به درد تو كه نخوردم اگرچه ميدانم
ولي به كار می آيم برای دربانی
@hosenih
دوباره آمده اند و دوباره جا ماندم
نميشود كه مرا زائرت بگردانی؟
چرا لباس تو را از تنت در آوردند
كه اينچنين ته اين قتلگاه عريانی
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
@hosenih
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم
توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین
هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام
هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین
بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز
بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین
اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت
وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین
اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا
زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین
پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان
گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین
@hosenih
***
گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست
روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
حرارتی ست درون دلم ز داغ حسین
فراق، میکشد آخر مرا فراق حسین
حسین در دوجهان بهترین رفیق من است
دلم بگیرد اگر، میروم سراغ حسین
به روی نیزه سرش رفت تا چهل منزل
که روشن است زمین از چهلچراغ حسین
بهای گریه بر او پر زدن به معراج است
به عرش میبرد این اشک را براق حسین
چه میشود دم محشر دوباره گریه کنیم
برای حضرت زهرا به اتفاق حسین
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها
چـه شد عزیز دلم بینـمان فـراق افتاد ...
و آن چـه را که نمـی باید اتفـاق افتاد ...
چقدرغنچهی نرگس که یکبهیک پژمرد
چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد
@hosenih
نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم
دلم هـوای تو کرد و دوبـاره طاق افتاد
میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه ...
چهشد که بین من و"کــربلا" فراق افتاد
شب ِ زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمیـن هـفته
اگـر گـذار ِ شمــا ، در ره عــراق افتـاد ...
تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند
تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد
@hosenih
همین که اذن دخول از لب تو جاری شد
همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد...
بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان
بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
گریه ی بی صدا قبول نشد
هرچه کردم دعا قبول نشد
اهل موکب به فکر پروازند
نوکری های ما قبول نشد
@hosenih
شد پذیرفته کار بی منت
کار با ادعا قبول نشد
بهر وصلش چه نذرها کردم
نذری ام منتها قبول نشد
بنویسید باز هم امسال
عبد سر به هوا قبول نشد
منم آن روسیاه و بی کس که
نزد موسی الرضا قبول نشد
صحن حیدر چقدر زیبا بود
حیف! دیگر گدا قبول نشد
هرچه گفتم وَ لا تؤدّبنی...
حاجتم از قضا قبول نشد
تا سحر ناله کردم از جگرم
کربلا... کربلا... قبول نشد
شعرها یک به یک خریده شدند
شعر این بی بها قبول نشد
**
حرف زینب که گفت با قاتل
بس کن ای بی حیا... قبول نشد
@hosenih
زیورم را بگیر و سر نبرش...
لااقل از قفا، قبول نشد
با عصا پیری آمد و می زد
گفت ضربات پا قبول نشد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
در ظلمت عصری که زمین تیرهترین است
نام تو گرفته است جهان را خبر این است...
شاعر: #مهدی_جهاندار
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
همهشب راه میروم در خواب
پای رویای من پُر آبله است
مگر از آسمانِ خانهی ما
تا ضریحت چقدر فاصله است؟!
تا در این شاهراه گم نشوم
باز با چشم بسته بیدارم
چند شب مانده است تا خورشید
چند صد تا ستاره بشمارم؟!
@hosenih
از مزارِ پدر به سمت پسر
در مسیری که شببهشب رفتم
تا ضریحت به احترام نجف
جادهها را عقبعقب رفتم
روزها با شمارشِ معکوس
میگذشتند زود، تا برسم
ساعتم را عقب کشیدم تا
سرِ ساعت به کربلا برسم
یکهزار و چهارصد منزل
یکهزار و چهارصد سال است
سرِ این جاده در زمان ظهور
انتهای مسیر، گودال است
مقتلت را ورق زدم؛ میگفت
ته این جاده صحبت از جنگ است
یاریام کن که زودتر برسم
پای رویای من اگر لنگ است
هر شب این دلهرهست کابوسم
که مبادا دوباره دیر شود
نکند آسمان غروب کند
نکند خواهرت اسیر شود
نکند آب تا حرم نرسد
ساقیات از خجالت آب شود
«روی نیزه بخواب مادر جان!»
ذکر لالایی رباب شود
یاریام کن به یاریات برسم
دستِ خنجر به حنجرت نرسد
تا سواری به گَرد پاهای
دخترِ نازپرورت نرسد
قطره قطره به هم گره خوردیم
تا به دریای سرختان برسیم
تا سرِ ساعتِ طلوع سرت
پلهپله به آسمان برسیم
@hosenih
مثل تسبیح، سوی آغوشِ
ذکرِ «هلمنمعینت» آمدهایم
گرچه دیر است، جای روز دهم
یاری اربعینت آمدهایم
پیشمرگانِ آسمان بودن
آخرِ راهِ ما زمینیهاست
روی زانوی تو شهید شدن
همهشب خوابِ اربعینیهاست
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محاوره
از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش
دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم
@hosenih
کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم
تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم
یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم
سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن
منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه های تنگ شهر شام
برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم
میبینی من که سر مزار تو
شبیه برگای پاییز شدم
روز عاشورا تو قتلگاه تو
حتی با شمر گلاویز شدم
زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همهشون جمع نمیشد
آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت
@hosenih
کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده
بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e