eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر چه از روز واقعه می‌رفت دل عاشق به شور می‌افتاد داشت کم‌کم غروب می‌آمد داشت از عشق دور می‌افتاد یک به یک جمع عاشقان را دید که چگونه پی لقا رفتند مثل پروانه‌ها، پرستوها بهر دیدار با خدا رفتند @hosenih با خودش زیر لب سخن می‌گفت: خیمه‌ها خالی از دلاورهاست نوبتی هم اگر حساب کند نوبت انقلاب خواهرهاست در یم عاشقی شناور شد دل خود را به موج دریا زد هر چه از عشق می‌رسد نیکوست رفت مجنون و رو به لیلا زد به کمر بست جوشن خود را مثل مـادر حماسه بر پا کرد رفت و استاد در برابر شاه با فغان استغاثه بر پا کرد؛ ای سلیمان به درگه کرمت سینه‌ای پر ز آه آوردم گرچه مورم، به پیشگاه شما بر سر دوش، کاه آوردم @hosenih ای که بر دیگران نظــر داری خاطرت هست خواهری داری؟ خاطرت هست کنج این خیمه وارث آه مادری داری؟ پیش این چشم‌های خیره به ما دوست دارم که رو سفید شوم بنت و اُخت شهیدم و حالا پیش تو مادر شهید شوم زِینِ أب هستم و جگر دارم تا سر جان تو را هوادارم عاشقی را تمام خواهم کرد جای یک تیغ، من دو تا دارم این دو تا پیش‌کش که می‌بینی هدیه‌ی من به انقلاب توأند جای جامه به تن کفن کردند تا بدانی در التهاب توأند بهر زینب اگر پسر هستند هر دو تا بهر تو سپر هستند هر دو شاگرد درس عباسند اهل رزمیدن و خطر هستند لب خود تر کن و تماشا کن رزم این بچه‌شیرهایم را پیششان یا علی بگو و ببین غیرت این دلیرهایم را @hosenih دست رد کم بزن به سینه‌ی من کاسه‌ی صبر من سرآمده است رمز فتح دل تو دست من است نوبت ذکر مادر آمده است... دست رد می‌زنی به سینه‌ی من؟ سینه و میخ در که یادت هست! قصد داری که بگذری از من؟ سیلی در گذر که یادت هست! روضه خواند و گرفت حاجت خویش وه که این زن چه باوری دارد همه گفتند خوش به حال حسین! چه وفادارخواهـری دارد ...با همان اسم رمز یا زهرا سوی جبهه شتاب می‌کردند در دل بی‌قرار مادرشان گوئیا قند آب می‌کردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شكوهِ عاطفه را بینِ معجرش می‌برد دعایِ قافله‌ای در پیِ سرش می‌برد به سمتِ قبله گرفته قنوتی از حاجت در آرزویِ اجابت به مَحضَرش می‌برد @hosenih غزل‌ غزل و تَصَدَّق عَلَیَّ می‌خواند و به شوقِ آتش و پروانگی پرش می‌برد در اوجِ مادری‌اش هاجری دو اسماعیل برایِ فِدیه‌شدن پایِ دلبرش می‌برد دو ماه‌پاره‌ی خیمه، دو تا جگرگوشه به پای‌بوسیِ آقا و سرورش می‌برد @hosenih اگر خدای‌نكرده گره به كار افتاد گره به روسری‌اش حرزِ مادرش می‌برد كمی تسلی خاطر به رسمِ همدردی برایِ داغِ جگرسوزِ اكبرش می‌برد صدایِ مُلتَمِسَش بس‌كه بُغض و لرزش داشت توانِ گفتنِ نه، از برادرش می‌برد نخواست شاهدِ شرمِ برادرش باشد میانِ خیمه به زانویِ غم سرش می‌برد @hosenih كشید چادرِ خود را به صورت و در دل به آه، حسرتِ سروِ صنوبرش می‌برد ندید اینكه چگونه حسین قرآنِ ورق‌ورق شده از چنگِ لشكرش می‌برد میانِ هلهله‌ها تا شعاعِ چندین متر هر آنچه ریخت از آن دو كبوترش می‌برد ندید با چه دلی یک تنه به دارُالحَرب به رویِ دست دو تا یاسِ پرپرش می‌برد ندوخت چَشم به چَشمِ حسین تا وقتی نگاهش از سرِ نِی جان ز پیكرش می‌برد @hosenih چقدر صبر و تحمل، چه عزتِ نفسی كه داغِ قافله بر قلبِ مضطرش می‌برد و از صلابتِ او نیزه‌دار لَج می‌كرد سرِ محمد و عون از برابرش می‌برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بتاب ای رُخت مهر و ماه منیر بده رخصت رزم‌مان ای امیر که هستیم از زندگی هر دو سیر به روی سر ما تو قرآن بگیر دو طفلان زینب به عشقت اسیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih ز مردانگی آبرو برده‌اند دل کودکان تو آزرده‌اند زنان حرم غصه‌ها خورده‌اند نه، طفلان زینب مگر مرده‌اند فدای تو گردیم مانند شیر امیری حسین و نعم الامیر @hosenih به این پیکر خسته‌مان جان تویی عدو هست سیراب و عطشان تویی نگهدار ما بین میدان تویی خیام حرم را نگهبان تویی بُود ذکر تو چون دعای مجیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih ز آه و غم و غصه آکنده‌ایم حسین جان! دل از زندگی کنده‌ایم علی‌اکبرت رفت شرمنده‌ایم علی‌اصغرت تشنه ما زنده‌ایم نه یک جرعه آب و نه یک‌قطره شیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih مخور غصه بعد از علی‌اکبرت چو پروانه هستیم دور و برت دو تا پیش‌مرگ تو و خواهرت بگردان تو ما را به دور سرت سپر پیش دشنه ، سپر پیش تیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih چو حیدر عدو را عقب رانده‌ایم تن دشمنت سخت لرزانده‌ایم و تا پای جان پای تو مانده‌ایم رجز با فنون علی خوانده‌ایم که دارد عدو کینه ها از غدیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih برای تو باید که خون داد خون دگر موقع رزم ما شد کنون خجالت نکش غم اگر شد فزون که مادر نیاید ز خیمه برون اگر چه ز غصه شود زود پیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih مخور غصه بد می‌شود حال ما دعای تو مولاست دنبال ما به سنگ جفا بشکند بال ما خداوندِ عالم به احوالَ ما سمیعُ بصیر علیمُ خبیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih تو آرامش سینه‌هایی حسین تو هستی که خون خدایی حسین فدای تو این دو فدایی حسین نبینیم داغ تو دایی حسین لب تشنه‌ات خشک مثل کویر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih فدای سرت، جسم ما پرپرت سرت دور می‌گردد از پیکرت صدا می‌زند بارها مادرت تو را کنج گودال، بالا سرت کفن می‌شود پیکرت با حصیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih نباشیم بعد از شما بهتر است کنار تو بر نیزه‌ها بهتر است به راه تو زخم از شفا بهتر است ز شام بلا کربلا بهتر است امان از نگاه عدو در مسیر امیری حسینُ و نعم الامیر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از علی‌اکبر عوض شد کربلایت حتی عوض شد ناله‌هایت گریه‌هایت غیر از زمانی که رقیه پیشت آمد کمتر شنید اهل حرم حتی صدایت @hosenih دیدی سکوت تو حرم را زیر و رو کرد دایی مگر مُردند خواهرزاده‌هایت اصلا خدا ما را برایت آفریده تا که کند ما را فدایت خاک پایت مادر درون خیمه‌ی خود بغض کرده می‌ترسد اینکه رد کنی ما را، فدایت زهرا به استقبال ما می‌آید امروز به شرط اینکه پشت ما باشد دعایت وقتی بنا باشد اسیر شمر باشیم بهتر همان که جان دهیم اینجا برایت @hosenih حج تو با قربانی ما عاشقانه است ما را پذیرا باش مولا در منایت دایی حسین انگار دیگر مهلتی نیست دیدار بعدی روی نیزه در هوایت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چرا آواره کوه و بیابانم، نمی‌دانم چه می‌خواهد غم عشق تو از جانم، نمی‌دانم به سمت آسمان رو می‌کنم هر جمعه می‌پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی‌دانم @hosenih تو که هر هفته امضا می‌کنی پرونده‌ی ما را نمی‌مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی‌دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می‌ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی‌دانم نمی‌دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی‌دانم فدای قلب پر مهرت که این شب‌ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می‌خوانم، نمی‌دانم @hosenih چه می‌شد اینکه مانند شما خون گریه می‌کردم خدا می‌کرد چون زینب پریشانم، نمی‌دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه‌ی ارباب نگاهش می‌کند امروز مهمانم؟ نمی‌دانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لشکر کوفه به میدان دو برادر می‌دید کربلا بار دگر عرصه‌ی محشر می‌دید وقت تکبیر شد و گفت که ماشاءالله پسر فاطمه رزم دو دلاور می‌دید @hosenih بین میدان بلا رزم ِ نمایان کردند رزمشان کاش که می‌شد خود مادر می‌دید عاقبت هر دو نفر را به دم تیغ زدند بدنی داشت به خود زخم مکرر می‌دید بی‌هوا نیزه تنی را به زمین دوخت و رفت حنجری داشت به خود تیغه‌ی خنجر می‌دید کاکل هر دو به دستان حرامی‌ها بود دو بدن داشت به خود زخم برابر می‌دید @hosenih چشم ارباب پس از اکبر و قاسم به زمین بار دیگر دو بدن‌پاره و بی‌سر می‌دید خون‌جگر بین حرم مادرشان بی‌تاب است شد دلش قرص که هم‌پای غم ارباب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قرار سوته دلان است کربلای حسین فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین حسین منی طاها به روشنی فهماند رضای حضرت حق هست در رضای حسین @hosenih خدا به غیر خدایی هر آنچه که دارد تمام را هبه کرده فقط برای حسین زمانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین چه غم ز درد غریبی بُود کسی را که به اشک معرفتش گشته آشنای حسین به روز حشر ندارند حسرت آنها که... گذاشتند جوانی خود به پای حسین قرار نیست کسی تا ابد درون دلم بیاید و بنشیند دمی به جای حسین @hosenih مَنی که نامه سیاهم چه میشود روزی سپید مو بشوم پای روضه های حسین خدا گواست که این قلب تنگ و نا آرام همیشه میشود آرام با نوای حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام میکنم از دور بر تو و حرمت سلام من به بلندای بیرق و علمت سروده اند فراوان برای تو اما هنوز نقش کتیبه است شعر محتشمت @hosenih اگر که سر به هوا هستم و پریشانم زمین زدم دل خود را به احترام غمت گدایی بر در این خانه سربلندم کرد مرا جدا نکن از خیمه های محترمت @hosenih چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟ که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت "زمان مرگ به راهت دخیل می بندم" بیا که سر بگذارم به محضر قدمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست @hosenih دنيا نتوانست ز ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسل بي نام تو از توبه ی آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غير تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رزّاق هم اينجاست والله درِ خانه ی حاتم خبرى نيست @hosenih "گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بين جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نيست @hosenih عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست @hosenih دنيا نتوانست ز ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسل بي نام تو از توبه ی آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غير تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رزّاق هم اينجاست والله درِ خانه ی حاتم خبرى نيست @hosenih "گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بين جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نيست @hosenih عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خواهر ،برادر جای خود، زینب دلی دارد چشم از تماشای امامش برنمیدارد تا دید دارد لشگرش کم میشود،کم کم طفلان خود را زد صدا با گریۀ نم نم انگار یک لشگر مهیا میکند زینب گویی سپاهی نذر زهرا میکند زینب @hosenih وقتی حمایل را برای نوجوانان بست سربندِ یاحیدر به پیشانیِ طفلان بست گاهی به لبخندی ز طفلان دلبری میکرد گاهی شِگِرد رزم را یادآوری میکرد عباس را بر دیدنِ آنان صدا میزد او را به طرزِ زایدالوَصفی صَلا میزد @hosenih چون چلچراقی،آن دو را راهیِ میدان کرد چشم حسینش را در آن غربت،چراغان کرد چون یادِ آنان داده بود از قبل ،معنا را بی وقفه میبردند بر لب نام زهرا را با نام زهرا اشکِ دایی را در آوردند پس در کفِ اخلاص در میدان سر آوردند @hosenih از دور،زینب صحنه را زیرِ نظر دارد تا رَد نگردد هدیه هایش چشمِ تر دارد اما مُسَلَم،نام زهرا کارِ خود را کرد آقا،دعایی خواند و راهی سوی اعدا کرد شمشیر چرخاندند و با هیبت رجز خواندند کُشتند از آن لشگر و بِینِ عدو ماندند @hosenih انگار میشد ارباً اربا باز تکراری از گرگها جز این تَوقع نیست رفتاری زینب میان خیمه مشغول عبادت شد دست دعا پایین نیامد تا اجابت شد از دور نعش نوجوانان را به رفتن دید دیگر صَلاحِ خویش را در خیمه ماندن دید @hosenih نجوا کنان میگفت ،زینب دل ندارد،نه؟ خواهر فدایت،جانِ من قابل ندارد،نه؟ ایکاش میشد من فدای غربتت گردم دورِ سرت گردم ،شهیدِ نهضتت گردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غم جدایی تو کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا چه روزگار غریبی که باز در صدد است بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا @hosenih زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه ای بده نذری سفره ات باشند کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار به خونشان بدرخشان ستارگان مرا @hosenih ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم خمیده تر نکند قامت کمان مرا به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا @hosenih نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای شاه این غلام که همرنگ موی توست عمری دراز شد که هوادار روی توست رسواتر از سراب شوم، گر برانی ام زیرا که آبروی من ، از آبروی توست @hosenih رویم سیه که هست، تو روزم سیه مخواه مشکن دل مرا که در آن آرزوی توست اشک سپید من شده تنها گواه من کاین روسیاه عاشق روی نکوی توست چون نافه بر سیاهی رویم نظر مکن در قطره قطره خون دلم عطر و بوی توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih