بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مرضیه_عاطفی
▶️
ای که نامت تا قیامت حُسنِ بی حد، یاحسین
سرنوشتم را خدا با تو رقم زد، یاحسین
شاهکارِ خلقتی، عشق تو شد سنگ محک
شد جدا با حبّ و بغضت، خوب از بد، یاحسین
@hosenih
از طفولیت شدم دیوانه ات چون مادرم؛
پیش چشمم اشک ریزان گفت ممتد: یاحسین
«مُحیی الاموات» با اذنِ خدا در دستِ توست
«قاضی الحاجات»! حاجاتم نشد رد، یاحسین
بد ضرر کرد و یقیناً بر یقینش لطمه زد
هر که شد در کارِ اعجازت مردّد یاحسین
رفت از مُلکش سلیمان، مور شد در محضرت
کربلایت شد برایش قصد و مقصد یاحسین
@hosenih
در حریمت پهن شد بالِ ملائک! چون تویی؛
صاحبِ عرشی ترین ایوان و مرقد، یاحسین
عاقبت می آورم «سر» را برایت پیشکش
پس شهیدم کن! نگو هرگز...نباید یاحسین!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
وقتی کسی ز جان خودش دست میکشد
از هستی و جهان خودش دست میکشد
@hosenih
وقتی که آفتاب دلش می کند غروب
از ماه آسمان خودش دست میکشد
یادش میان خلق خدا می شود عزیز
هرکس که از نشان خودش دست میکشد
وقتی که صحبت ازغم و داغ حسین شد
زینب ز کودکان خودش دست میکشد
یک بار رو زدم به تو اینگونه تا مکن
سهمیه ی مرا تو از این غم جدا مکن
اینان در آسمان بلندت کبوترند
نام تو میبرند به هرجا که میپرند
شرمنده ام که بیشتر از این نداشتم
این کودکان تمامیِ هستی خواهرند
در قلبشان عزای جوانت گرفته اند
در راه تو فدایی و قربان اصغرند
شمشیرشان میان کمر برق میزند
شاگرد درس رزم علمدار لشکرند
خون علی میان رگ این دو کودک است
جنگاوری این دو به زهرا قسم تک است
زینب بیا ببین چه قدر قد کشیده اند !
ازبسکه پا به صفحه ی مرقد کشیده اند
دشمن هنوز در کف این کوکان توست
تکبیر عرشیان پی هر دو جوان توست
در این زمان کم چقدر زخم خورده اند
از سر بگیر تا به کمر زخم خورده اند
@hosenih
ای مادر شهید که نذرت ادا شده
درقلب خسته ات چقدر غصه جا شده
از خیمه ها بیا و ببین بی پسر شدی
مثل من حسین تو از هر نظر شدی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
بنا نبود بمانی غریب در صحرا
و خواهرت بشود بی نصیب در صحرا
بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیم خط بزنی
@hosenih
بنا نبود مهیای سوختن باشی
میان خیمه پی کهنه پیرهن باشی
زمین نیوفت کتاب مقدس زینب
فدای بی کسی ات! ای همه کس زینب
عصای دست شدن رسم خواهری باشد
علی الخصوص که خواهر برادری باشد
براه عشق تو این چشم تر که چیزی نیست
جگر برای تو دادم پسر که چیزی نیست
بیا خودت پسران مرا ببر میدان
که پیشمرگ تو باشند این دو در میدان
بیا که شاهد حاجت روایی ات باشند
بزرگ کردمشان تا فدایی ات باشند
تورا بجان من آقا قبول کن بروند
بحق چادر زهرا قبول کن بروند
چه بهتر است نبینند راه بسته شده
در ازدحام ره قتلگاه بسته شده
چه بهتر است نبییند زخم خنجر را
به سمت خیمه ی زنها هجوم لشگر را
چه بهتر است نباشند و خون جگر نشوند
شبیه من وسط خیمه شعله ور نشوند
@hosenih
چه بهتر است نبینند اوج این غم را
بروی مادرشان ضربه های محکم را
چه بهتر است نبینند آب خواهم شد
اسیر وارد بزم شراب خواهم شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
گرفت شانه به دست و کشید بر سرشان
گلاب زد به سرِ گیسوی معطرشان
لباس رزم ولی نه کفن به تن پوشاند
حنا کشید به دستانِ شیرپرورشان
@hosenih
چقدر خوش قد و بالا چقدر حیدریاند
قسم به شیرِ حلالی که داد مادرشان
گرفتهاند زِ عباس درسِ مَردی را
نداشت تاب تحمل کسی برابرشان
تمام دار و نداری که دارد اینانند
رسید لحظهی تلخِ وداعِ آخرشان
نبود آب که ریزد به پُشتشان اما
دو بوسهای زد و قرآن گرفت بر سرشان
حضور پیرِ خرابات یادتان نرود
قسم به مادر سادات یادتان نرود
نشستهام که بگریم دو یاس پرپر را
چنان چگونه چه گویم جواب خواهر را
چگونه این دو بدن را به شانهام گیرم
دو پَر شکسته دو زخمیترین دو بی سر را
به شانههای خمیده نمیتوانم بُرد
به خاک میکشم و میبرَم دو اکبر را
به رنگِ خون شدم از بس کشیدم از تنشان
چقدر نیزه شکسته چقدر خنجر را
شکستن پَر و بالِ کبوتران دیدم
ندیدهام غمِ پَر کندن کبوتر را
شکسته است غرورم برابر زینب
خدا کند که بگیرند چشم مادر را
خدا کند که نمیرد اگر به نِی بیند
سرِ دو کودکِ خود با سرِ برادر را
@hosenih
خدا کند که پس از ما کسی نسوزاند
نخی زِ چادر او یا نخی زِ معجر را
به نیزهای که نظر میکنید بر سرِ او
دعا کنید نیاُفتید در برابرِ او
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
عمری گریستی و غمت ناشنیده ماند
در سینهات صدایِ تو ای نورِدیده ماند
هیات تمام شد همه رفتند شام قبل
اما هنوز مادر قامت خمیده ماند
@hosenih
از گریه چشم خون شد و مویت سفید شد
از ناله سینه آتش و رنگت پریده ماند
اینجا همه شبیه تو مشکی است رَخت ما
همرنگ تو شدیم و عبایت ندیده ماند
کاری برای عصر ظهورت نکردهایم
اینجا چقدر میوهی کالِ نچیده ماند
احساس ما به آمدن تو چه فایده
وقتی کلام سیدِ ما ناشنیده ماند
ظرفیت شنیدن یک روضه را بده
عمری گذشت و مقتل آن سر بُریده ماند
@hosenih
حق میدهم اگر به سر و سینه میزنی
بر روی عمههای تو جایِ کشیده ماند
قربان آن دو چشم که گریان زینب است
ای وای از غمت شبِ طفلان زینب است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
زینبم، عاشق دیرینه و سرگردانت
جان خواهر به فدای دل بی سامانت
آه ای خون خدا، شاه رشید علوی
من نمردم که در این معرکه بی یار شوی
@hosenih
بگذارم برَوی جام بلا نوش کنی؟!
نکند زینب خود را تو فراموش کنی!!!
یاد تو بوده ام و ذکر تو شد هر نفسم
جان زینب شده روزی به کنارت نرسم؟
چهره ات قبله گه راز و نیازم بوده
دیدن روی تو آغاز نمازم بوده *
خاطرت مانده کنارت چه سکوتی کردم؟
سر عقدم به خدا شرط و شروطی کردم
تو فقط اذن بده، از تو فقط دل بردن
پیشکش کردنشان... عون و محمد با من
چه کنم تا بگذاری که به میدان بروند؟
بگذار این دو علی زاده شهیدت بشوند
@hosenih
نگذار این که پناهنده به قرآن بشوم
بروم در حرم و موی پریشان بشوم
قدشان را منگر، غیرت شان حیدری است
رسم جنگیدن شان، رسم علی اکبری است
لحظه ی جنگ کمی واهمه هم نشناسند
هر دو شاگرد علمدار حرم، عباسند
مادری اند و دوتایی به دو دایی رفتند
هم به تو، هم به حسن، هر دو خدایی رفتند
مثل خون در رگ عباس به خود می جوشم
می روم خیمه، تنِ هر دو زره می پوشم
خواهرت را به دل محترم خویش ببخش
کمیِ وسع مرا بر کرم خویش ببخش
این دو پروانه که بر شمع تقرب دارند
بر نخ چادر من هر دو تعصب دارند
بهتر این است دوتایی به شهادت برسند
بهتر این است همین جا به سعادت برسند
نگذار این دو اسیری مرا درک کنند
وسط سلسله، پیری مرا درک کنند
نگذار این دو بمانند، عزادار شوند
شرمسار از رخ من، راهی بازار شوند
نگذار این دو به آن بزم حرامی برسند
یا به چشم بد و ویرانه ی شامی برسند
جان ناقابل شان نذر علی اصغر تو
سرشان رفت روی نیزه فدای سر تو
@hosenih
سنگ باران بشوند و به تو سنگی نخورد
به رخ فاطمی ات ضربه و چنگی نخورد
کاش بهر تن شان این همه زحمت نکشی
می نشینم وسط خیمه خجالت نکشی
* حضرت زینب سلام الله علیها قبل از خواندن نماز، اول به چهره امام حسین(علیه السلام) نظر میانداختند و بعد به انجام فرایض میپرداختند.
خصائص الزینبیة
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#عباس_احمدی
▶️
چه می شود که بگیری به دامنت سر ما را
سر شکسته همچون علی اکبر (ع) ما را
@hosenih
یقین که موی سپیدش سپید تر شود از این
اگر زمین بگذاری تو روی مادر ما را
هم او که شیر به ما داده از محبت زهرا (س)
و با ولایت حیدر (ع) سرشته جوهر ما را
رقیه منتظر ماست پس به ما بده قولی
به خیمه ها برسانی سلام آخر ما را
شبیه قاسم دایی شدیم بال شکسته
بیا و جمع کن از روی خاکها پر ما را
تمام آرزوی ماست: تیغشان بشود تیز
که پیشمرگ گلویت کنند حنجر ما را
به عشق اینکه نمانَد برای رأس تو نیزه
خوشا به نیزه بدوزند پس سراسر ما را
@hosenih
میان خنده آن نیزه دارهای حرامی
شما اجازه نده روسری مادر ما را...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
به یا قدوس به یارب به زینب
عبادت میکند هرلب به زینب
خدا را دیده ام امشب به زینب
بدهکار است این مذهب به زینب
دوعالم تکیه دارد بر عصایش
میوفتم شصت و نه دفعه به پایش
@hosenih
وقار آمد به پابوس وقارش
علی حظ میکند از اقتدارش
خدا بوده فقط آموزگارش
برون زد از دهانش ذولفقارش
نگو یک زن بگو یک مرد آموز
شده زینب ولی زهراست امروز
@hosenih
نخی از چادرش نور است زینب
ولی الله مستور است زینب
ز فهم این و آن دور است زینب
میان خیمه در طور است زینب
چه بهتر از حرم لشگر بسازند
برادرها به این خواهر بنازند
@hosenih
همه رفتند تنها مانده حالا
و دردش بی مداوا مانده حالا
ز زنهای حرم جا مانده حالا
به یادش حرف زهرا مانده حالا
تمام دشت پیچیده خبرها
رسیده نوبت رزم پسرها
@hosenih
عزیزم یار آوردم برایت
گل بی خار آوردم برایت
علاج کار آوردم برایت
دوتا سردار آوردم برایت
نگو نه! تا به شب رو میزنم من
به پیش پات زانو میزنم من
@hosenih
نزن تکیه به نیزه خواهرت هست
سر ناقابلم نذر سرت هست
تنی لاغر فدای پیکرت هست
ببین پشت سرت را لشگرت هست
بده شمشیر را دستم بگیرم
رجز خوان باشم اینجا دم بگیرم
@hosenih
به میدان میروند این دو برایت
زمین خوردند اگر اصلا فدایت
نبینم بغض مانده در صدایت
نبینم لرز افتاده به پایت
نبینم شرمت از چشمان زینب
فدای تار مویت جان زینب
@hosenih
چه بهتر جان دهند اینها به پیکار
نبینند ازدحام جمع اشرار
همان وقتی که میبینند انظار
همان وقتی که می آیم به بازار
نبینند احترامم را شکستند
مرا در پیش مردم دست بستند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
بچهشیری ز حرم اشکفشان بیرون زد
نوجوانیِ ِ حسن ماهنشان بیرون زد
نسلِ صفّینیِ خورشیدوَشان بیرون زد
تازه رزمنده که فریادکشان بیرون زد
کربلا زیر پر و پاش به طوفان افتاد
لرزه بر قاطبهی لشگر عدوان افتاد
@hosenih
حیف شمشیر به دستانِ دلیرش نرسید
زِرِهی بر قد و بالای مُنیرش نرسید
فرصت بدرقهی جنگ خطیرش نرسید
آب و آئینه به آوای سفیرش نرسید
نه زِره بلکه کسی نیست کفنپوش کند
فرصتی نیست که لشگر رَجَزش گوش کند
@hosenih
از همان دور که آوای صدایش دیدند
قلب بیواهمه و قدّ رسایش دیدند
دست تهدیدکُنِ و سرعت پایش دیدند
نقشهی زجرکُشِ دوره برایش دیدند
حیله کردند در آغوش عمویش بکُشند
خنجر و تیغ و سنان بر سر و رویش بِکِشند
@hosenih
ابتکارِ عملش میمنه را ریخت بهم
شیوهی جنگیِ او میسره را ریخت بهم
قهرمانانه غرور همه را ریخت بهم
با عمو گفتنِ خود علقمه را ریخت بهم
تا رسید از سرِ گودال صدا کرد عمو
تَه گودال به شهزاده دعا کرد عمو
@hosenih
دید گودال پر از خون و عمو بیحال است
جبریل آمده اما به نَظَر بیحال است
مقتل انگار معطر ز نبی و آل است
موجی از تیغ و سنان در وسط گودال است
بین شمشیر و سنان گم شده بود عبدالله
طعمهی هجمهی مردم شده بود عبدالله
@hosenih
نیزه را دید که بوسه ز دهان میگیرد
شمر سبقت ز هجومِ دگران میگیرد
خولی انگار غنیمت به نهان میگیرد
اَخنث از خون خدا رقصکنان میگیرد
داغِ این منظرهها سخت گرفتارش کرد
مِهرِ آغوشِ عمو مَحرم اسرارش کرد
@hosenih
دست او دفع بلا کرد ولیکن افتاد
گرمِ آغوشِ عمو شد، سرش از تن افتاد
پای تا سر بدنش طعمهی آهن افتاد
چشم او بر پدرش در دمِ رفتن افتاد
عاقبت در تَهِ گودال شکارش کردند
با سُم تازهی ده اسب مهارش کردند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
پروانه را تحمل ماندن به خاک نیست
مست تو را ز نیزه و شمشیر باک نیست
خیری ندیده هر که برایت هلاک نیست
در عشق سن و سال که اصلا ملاک نیست
بوسیدیام شکر شدن اثبات شد به من
از کنیهات پسرشدن اثبات شد به من
@hosenih
ای یازده بهار پناه یتیمیام
ماه ِ تمام ِ شام ِ سیاه ِ یتیمیام
رحمی نما به ناله و آه یتیمیام
آخر بگو که چیست گناه یتیمیام؟
که قسمتم نشستن در خیمهها شده
افسوسخوردن و غم بیانتها شده
@hosenih
خورشید تیره بود و هوا پرغبار بود
پشت سر تو عمه پریشان و زار بود
دور و بر تو نیزه و سرنیزهدار بود
زخم تنت یکی و دو تا نه، هزار بود
دیدم ز دور مرکبت افتاد بر زمین
مثل تن تو زینبت افتاد بر زمین
@hosenih
دیگر زمان آمدنم بود آمدم
از غصهی تو سوختنم بود آمدم
هنگام مَردتر شدنم بود آمدم
جای زره لباس، تنم بود آمدم
با دست خالی آمدم اکبر شوم تو را
پای برهنه قاسم دیگر شوم تو را
@hosenih
دستم سپر برای تو ای بیسپرترین
گردد فدای تو پسرت ای پدرترین
ای از عطش بریدهنفس خونجگرترین
کن دیده باز روی من ای محتضرترین
بوی حسن گرفت فضا روی سینهات
وقتی که دوخت تیر مرا روی سینهات
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علیرضا_شریف
▶️
بسكه بر پایِ دلم حوصله زنجیر شده
طفلی از هولِ غمِ بیكسیات پیر شده
نیزه بر پهلویِ تو نیّتِ قد قامت كرد
ای وضویِ تو ز خون لحظهی تكبیر شده
دیدم از خیمه به صورت به زمین افتادی
كار از كار گذشته، نكند دیر شده؟
نكند باز عمو دست به خیرات زدی؟
همهی دشت به سویِ تو سرازیر شده
آب كردی جگرم، آب مگر خواستهای
كه سر و كارِ تو با این همهشمشیر شده
این همه فاصله مابینِ نفسهات ز چیست؟
پنجهی كیست كه با مویِ تو درگیر شده؟
آمدم رو به سراشیبیِ گودال، مرو
دو قدم مانده، تحمل كن و از حال مرو
@hosenih
آمدم زخم، كسی بر بدنت نگذارد
لشكری دست به تركیب ِ تنت نگذارد
آمدم سهم، كسی از تو نخواهد ببرد
تیغ بر بال ِ كبوترشدنت نگذارد
زینت ِ دوشِ نبی، سینهی تو پا نخورد
زنده تا هست یتیم ِ حسنت، نگذارد
یوسفِ عمّه، به جانِ تو قسم هیچ كسی
دست، حتی به پَرِ ِ پیرهنت نگذارد
پسرت بودم، از این پس سپرت خواهم شد
شمر تا چكمه به روی ِ دهنت نگذارد
گرچه این تیغ به قصد ِ سرِ تو میآید
بازوی ِ كوچک ِ این سینهزنت نگذارد
دستِ من شكر خدا را، كه به كار آمده است
استخوان تا شده، با پوست كنار آمده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مسعود_اصلانی
▶️
سر مینهد تمام فلک زیر پای او
دل میبرد ز اهل حرم جلوههای او
عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
@hosenih
انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی
هر لحظه میتپد دل زینب برای او
او حس نمیکند که یتیم است و خونجگر
تا با حسین میگذرد لحظههای او
@hosenih
بالاتر از تمامی افلاک مینشست
وقتی که بود شانهی عباس جای او
نیمش حسن و نیمهی دیگر حسین بود
بوی مدینه میرسد از کربلای او
@hosenih
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او همچو عمه دلنگران حسین بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih