بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
بچهشیری ز حرم اشکفشان بیرون زد
نوجوانیِ ِ حسن ماهنشان بیرون زد
نسلِ صفّینیِ خورشیدوَشان بیرون زد
تازه رزمنده که فریادکشان بیرون زد
کربلا زیر پر و پاش به طوفان افتاد
لرزه بر قاطبهی لشگر عدوان افتاد
@hosenih
حیف شمشیر به دستانِ دلیرش نرسید
زِرِهی بر قد و بالای مُنیرش نرسید
فرصت بدرقهی جنگ خطیرش نرسید
آب و آئینه به آوای سفیرش نرسید
نه زِره بلکه کسی نیست کفنپوش کند
فرصتی نیست که لشگر رَجَزش گوش کند
@hosenih
از همان دور که آوای صدایش دیدند
قلب بیواهمه و قدّ رسایش دیدند
دست تهدیدکُنِ و سرعت پایش دیدند
نقشهی زجرکُشِ دوره برایش دیدند
حیله کردند در آغوش عمویش بکُشند
خنجر و تیغ و سنان بر سر و رویش بِکِشند
@hosenih
ابتکارِ عملش میمنه را ریخت بهم
شیوهی جنگیِ او میسره را ریخت بهم
قهرمانانه غرور همه را ریخت بهم
با عمو گفتنِ خود علقمه را ریخت بهم
تا رسید از سرِ گودال صدا کرد عمو
تَه گودال به شهزاده دعا کرد عمو
@hosenih
دید گودال پر از خون و عمو بیحال است
جبریل آمده اما به نَظَر بیحال است
مقتل انگار معطر ز نبی و آل است
موجی از تیغ و سنان در وسط گودال است
بین شمشیر و سنان گم شده بود عبدالله
طعمهی هجمهی مردم شده بود عبدالله
@hosenih
نیزه را دید که بوسه ز دهان میگیرد
شمر سبقت ز هجومِ دگران میگیرد
خولی انگار غنیمت به نهان میگیرد
اَخنث از خون خدا رقصکنان میگیرد
داغِ این منظرهها سخت گرفتارش کرد
مِهرِ آغوشِ عمو مَحرم اسرارش کرد
@hosenih
دست او دفع بلا کرد ولیکن افتاد
گرمِ آغوشِ عمو شد، سرش از تن افتاد
پای تا سر بدنش طعمهی آهن افتاد
چشم او بر پدرش در دمِ رفتن افتاد
عاقبت در تَهِ گودال شکارش کردند
با سُم تازهی ده اسب مهارش کردند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
پروانه را تحمل ماندن به خاک نیست
مست تو را ز نیزه و شمشیر باک نیست
خیری ندیده هر که برایت هلاک نیست
در عشق سن و سال که اصلا ملاک نیست
بوسیدیام شکر شدن اثبات شد به من
از کنیهات پسرشدن اثبات شد به من
@hosenih
ای یازده بهار پناه یتیمیام
ماه ِ تمام ِ شام ِ سیاه ِ یتیمیام
رحمی نما به ناله و آه یتیمیام
آخر بگو که چیست گناه یتیمیام؟
که قسمتم نشستن در خیمهها شده
افسوسخوردن و غم بیانتها شده
@hosenih
خورشید تیره بود و هوا پرغبار بود
پشت سر تو عمه پریشان و زار بود
دور و بر تو نیزه و سرنیزهدار بود
زخم تنت یکی و دو تا نه، هزار بود
دیدم ز دور مرکبت افتاد بر زمین
مثل تن تو زینبت افتاد بر زمین
@hosenih
دیگر زمان آمدنم بود آمدم
از غصهی تو سوختنم بود آمدم
هنگام مَردتر شدنم بود آمدم
جای زره لباس، تنم بود آمدم
با دست خالی آمدم اکبر شوم تو را
پای برهنه قاسم دیگر شوم تو را
@hosenih
دستم سپر برای تو ای بیسپرترین
گردد فدای تو پسرت ای پدرترین
ای از عطش بریدهنفس خونجگرترین
کن دیده باز روی من ای محتضرترین
بوی حسن گرفت فضا روی سینهات
وقتی که دوخت تیر مرا روی سینهات
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علیرضا_شریف
▶️
بسكه بر پایِ دلم حوصله زنجیر شده
طفلی از هولِ غمِ بیكسیات پیر شده
نیزه بر پهلویِ تو نیّتِ قد قامت كرد
ای وضویِ تو ز خون لحظهی تكبیر شده
دیدم از خیمه به صورت به زمین افتادی
كار از كار گذشته، نكند دیر شده؟
نكند باز عمو دست به خیرات زدی؟
همهی دشت به سویِ تو سرازیر شده
آب كردی جگرم، آب مگر خواستهای
كه سر و كارِ تو با این همهشمشیر شده
این همه فاصله مابینِ نفسهات ز چیست؟
پنجهی كیست كه با مویِ تو درگیر شده؟
آمدم رو به سراشیبیِ گودال، مرو
دو قدم مانده، تحمل كن و از حال مرو
@hosenih
آمدم زخم، كسی بر بدنت نگذارد
لشكری دست به تركیب ِ تنت نگذارد
آمدم سهم، كسی از تو نخواهد ببرد
تیغ بر بال ِ كبوترشدنت نگذارد
زینت ِ دوشِ نبی، سینهی تو پا نخورد
زنده تا هست یتیم ِ حسنت، نگذارد
یوسفِ عمّه، به جانِ تو قسم هیچ كسی
دست، حتی به پَرِ ِ پیرهنت نگذارد
پسرت بودم، از این پس سپرت خواهم شد
شمر تا چكمه به روی ِ دهنت نگذارد
گرچه این تیغ به قصد ِ سرِ تو میآید
بازوی ِ كوچک ِ این سینهزنت نگذارد
دستِ من شكر خدا را، كه به كار آمده است
استخوان تا شده، با پوست كنار آمده است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مسعود_اصلانی
▶️
سر مینهد تمام فلک زیر پای او
دل میبرد ز اهل حرم جلوههای او
عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
@hosenih
انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی
هر لحظه میتپد دل زینب برای او
او حس نمیکند که یتیم است و خونجگر
تا با حسین میگذرد لحظههای او
@hosenih
بالاتر از تمامی افلاک مینشست
وقتی که بود شانهی عباس جای او
نیمش حسن و نیمهی دیگر حسین بود
بوی مدینه میرسد از کربلای او
@hosenih
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او همچو عمه دلنگران حسین بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
ماندن پروانه در بین قفسها مشکل است
مأمن موج خروشانگشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
@hosenih
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زادهی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمهجان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمهجان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه! گیسویش در مشتهای قاتل است
@hosenih
میروم تا بیش از اینها حرمتش را نشکنند
چکمهپوش بیحیا از شأن قرآن غافل است
بیحیا! یابنالدّعی! کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده میگذارم با سنان نهرش کند
دستهای کوچکم بهر امامم حائل است
...خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقهی بیمحمل است
@hosenih
خوب شد رفتم نمیبینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
@hosenih
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن میرسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
@hosenih
سپر برای تو با سینه میشوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهی زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمهجان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
@hosenih
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید میآید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینهی مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
@hosenih
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#مجتبی_شکریان
▶️
آنقدر ناله زدم تا که پناهم دادی
بیرمق بودم و تو قدرت آهم دادی
کور بودم که مرا روضهتان داد شفا
با همین اشک چه نوری به نگاهم دادی
@hosenih
همهجا رفتم و خوردم به در بسته حسین
فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی
خیر دنیای منی آخرتم هم با توست
به همه خیر رساندی و به ما هم دادی
من زمین خوردهام اما تو بلندم کردی
روی خوش باز به این روی سیاهم دادی
@hosenih
آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین
لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمد_بیابانی
▶️
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود
هرچند که اجازه ی جنگاوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
@hosenih
از اینکه رفتهاند همه داشت میشکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
دستش به دست عمه و چشمش پی عمو
در جست و جوی یافتن راه چاره بود
چون دید شاه کشور جانها چنین غریب
در حلقه ی محاصره ی صد سواره بود
@hosenih
خود را به آستانه ی جسم عمو رساند
جسمی که زخمهاش فزون از شماره بود
عباسوار دست به دستان تیغ داد
و یک سهشعبه در پی ذبحی دوباره بود
در قتلگاه ماند تنی که پس از قتال
تنها تن شبیه عمو پاره پاره بود
@hosenih
در خیمهها اگر که نمیرفت شاهدِ
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
عقل، وامانده شد و پرسشِ احوالم کرد
به خدا عشقِ عمو بود سبکبالم کرد
غربت اوست که تبدیل به این حالم کرد
آنکه با جامِ مِی اَش مست ،همه عالم کرد
مست، بی دست شود، میکده بی سر خواهد
دل در این راه فقط یاریِ دلبر خواهد
@hosenih
دلِ عاشق، سپرِ فاصله خواهد چکند
دفعِ تیرِ سه پرِ حرمله خواهد چکند
طالبِ وصل،دگر حوصله خواهد چکند
با گرفتاریِ یک، قافله خواهد چکند
گر چه از مادریِ عمۀ خود ممنونم
کربلایی شدنَم را به عمو مدیونم
@hosenih
عموی بی کس و تنهام مرا میخواند
سید و سرور و مولام مرا میخواند
یک طرف غربت آقام مرا میخواند
یک طرف وعدۀ بابام مرا میخواند
همه دارند به لب ذکرِ اباعبدالله
و عمو خواند مرا،گفت بیا عبدالله
@hosenih
وای عمه!بخدا خون عمو ریخته شد
نیزه ها از همه سو با تنَش آمیخته شد
خاک و خون از تَهِ گودال برانگیخته شد
تا رسیدم به عمو دست من آویخته شد
سپرِ جان عمو در وسط عدوانم
من پریشانِ عمو،زیر سم اسبانم
@hosenih
عمه جان بهرِ عمو نَه بَر و بازو مانده
نه سر و صورت و نه گیسو و اَبرو مانده
نه مُچِ دست،،وَ نه دندۀ پهلو مانده
نه به جانِ علی اکبر سرِ زانو مانده
هر چه ضَربَست من از جان عمو میگیرم
دشمنم گر نَکُشد از غم او میمیرم
@hosenih
تشنه را آب دهند،ضربه زدن یعنی چه
بوسۀ نیزه به دندان و دهن یعنی چه
کُشتن و اینهمه خوشحال شدن یعنی چه
کَندنِ پیرهنِ پاره ز تن یعنی چه
عمه جان وقتِ اسیریست مهیا بشوید
بعد از این شاهد خون گریۀ زهرا بشوید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دستم رها کن عمه، دورش را گرفتند
راه عبور زاده ی زهرا گرفتند
می آیم از خیمه به امدادت عمو جان
بار دگر گرگان رهِ صحرا گرفتند
@hosenih
عمه زمین خورد و صدا زد وای مادر
لشگر ز هر سو نیزه ها بالا گرفتند
تا ضربه را کاری به جسم تو بکوبند
اغلب کنار حنجر تو جا گرفتند
دیدم که زینب زلف هایت شانه می زد
اینان چرا با پنجه مویت را گرفتند
@hosenih
دستم سپر می سازم اینجا زیر شمشیر
اما نشانه حنجرم را تا گرفتند
خون گلویم ریخت چشمان تو را بست
تا که نبینی جان من یک جا گرفتند
تا مثل تو گفتم که مادر یاری ام کن
با نیزه از پهلوی من امضا گرفتند
@hosenih
مانند قاسم نیزه کش کردند جسمم
از ما تقاص عقده از بابا گرفتند
جان دادنم مشکل شده می دانی ازچه؟
هر جفت پاهای مرا با پا گرفتند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#علي_اكبر_لطيفيان
▶️
كشته ي دوست شدن در نظر مردان است
پس بلا بيشترش دور و بر مردان است
يازده ساله ولي شوق بزرگان دارد
در دلِ كودكِ اين ها جگر مردان است
@hosenih
همه اصحابِ حرم طفل غرورش هستند
اين پسر بچۀ خيمه پدر مردان است
بست عمامه همه ياد جمل افتادند
اين پسر هرچه كه باشد پسر مردان است
نيزه بر دست گرفتن كه چنان چيزي نيست
دست بر دست گرفتن هنر مردان است
@hosenih
بگذاريد ببيند كه خودش يك حسن است
حبس در خيمه شدن بر ضرر مردان است
گرچه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله
بنويسيد مرا يابن ابي عبدالله
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
برای ترک سر، آماده بودم
از اوّل دل به مهرت، داده بودم
عموجان بر سرم، منّت نهادی
من از قاسم، عقب افتاده بودم
@hosenih
ز خون، گلرنگ شد آیینۀ تو
فرو شد نیزه، بر گنجینۀ تو
الهی کور گردم تا نبینم
زند قاتل، لگد بر سینۀ تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih