eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم حجت الاسلام ▶️ صبر كن پاي گلوي تو ذبيحت باشم صورتم غرقۀ خون شد كه شبيهت باشم ذكر الغوث بريده ز لبت مي آيد سعي كن تشنۀ اذكار صريحت باشم @hosenih آمدم باز بخندي و بگويي پسرم كشته ومردۀ لبخند مليحت باشم دست من رفت نشد سينه زنت باشم حيف دم دهم تا دم گودال مسيحت باشم بدنم خوب قلم خورده به سر نيزه و نعل تن پر زخم رسيدم كه ضريحت باشم مانده ام مات كه با سنگ تو را زد چه كنم خون زخم سر تو بند نيامد چه كنم خرمن موي تو در پنجۀ دشمن ديدم عمه اين صحنه نديده است ولي من ديدم دور تا دور تو از بغض حرامي پر بود پيكرت را هدف نيزه و آهن ديدم سر تقسيم غنائم چقدر دعوا بود دزدي و غارت عمامه و جوشن ديدم @hosenih شمر بي خير تو را از بغلم كرد جدا پشت و رو كرد تو را لحظۀ مردن ديدم زير لب آه كشيدي و پر از درد شدم سهم از درد تنت برده ام و مرد شدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها یک روز می شود خودش از کریم ها عبدلله حسین شدم از قدیم ها دل می دهند دست عمو ها یتیم ها طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا @hosenih آهی که می کِشد جگر من، مرا بس است شوقی که سر زده به سر من، مرا بس است وقتی تو می شوی پدر من، مرا بس است یک بار گفتن پسر من، مرا بس است از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم از عمر خویش، حس یتیمی نداشتم @hosenih دستي كريم هست كه نذر خدا شود وقتي نياز بود، به وقتش جدا شود از عمه ام بخواه كه دستم رها شود هركس كه كوچك است، نبايد فدا شود؟ بايد براي خود جگري دست و پا كنم با دست كوچكم سپري دست و پا كنم @hosenih ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن آماده ام كنيد براي كفن شدن حالا رسيده است زمان حسن شدن آماده ي مبارزه ي تن به تن شدن يك نيزه اي نماند دفاع از عمو كنم؟! يورش بياورم، همه را زير و رو كنم؟! @hosenih آماده ام كه دست دهم پاي حنجرت تير سه شعبه اي بخورم جاي حنجرت شايد كه نيزه اي نرود لاي حنجرت دشمن نشسته مستِ تماشاي حنجرت سوگند اي عمو به دلِ خونِ خواهرت تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت @hosenih اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟ اين زخمِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست؟ اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست؟ بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟ عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عمو رسيدم و ديدم؛ چقدر بلوا بود! سر تصاحبِ عمامه ي تو دعوا بود به سختي از وسط نيزه ها گذر كردم هزار مرتبه شكر خدا كمي جا بود! @hosenih ثواب نَحر گلويت تعارفي شده بود سرِ زبان همه جمله ي - بفرما- بود عمو چقدر لبِ خشكتان ترك دارد! چه خوب مي شد اگر مشك آب سقا بود زني خميده عمو رد شد از لبِ گودال نگاه كن؛ نكند مادر تو زهرا بود براي كشتن تان تيغ و نيزه كم آمد به دست لشگريان سنگ و چوب حتي بود! @hosenih تمام هوش و حواس سپاه كوفه و شام به فكر جايزه ي بردنِ سر ما بود بلند شو؛ كه همه سوي خيمه ها رفتند من آمدم سوي گودال، عمه تنها بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لب گودال زمین خورد و به دریا افتاد آنقدر نیزه تنش دید که از پا افتاد سنگ ها از همه سو سمت عمو آمده اند یک نفر در وسط معرکه تنها افتاد @hosenih بر روی خاک که با صورت خونین آمد تیرها در همه جای بدنش جا افتاد در دهانی که پر از خون شده ... بی هیچ خبر نیزه ای آمده و ذکر خدایا افتاد عرق مرگ نشسته است به پیشانی او بر سر سینه کسی آمده با پا افتاد *** "زیر شمشیر غمش رقص کنان آمده ام" قرعه ي کار به نام من شیدا افتاد @hosenih "بعد از این دست من و دامن آن سروِ بلند" که چنین پای دم آخرش از پا افتاد بازویم ارثیه ي فاطمه باشد که کبود پیش چشمان پُر از گریه ی بابا افتاد خوب شد مثل پدر مثل عمو عباسم سرِ من در بغل حضرت آقا افتاد @hosenih خوب شد کشته شدم، اهل حسد ننوشتند پسر مرد جمل از شهدا جا افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می رسد از گوشهٔ مقتل صدای مادرش ای زنا زاده بیا و دست بردار از سرش گیسوان مادر ما را پریشان می کنی بی حیا با خنجرت بازی مکن با حنجرش @hosenih تو نمی بینی مگر غرق مناجات است او پای خود بردار از روی لبان اطهرش دل مسوزان بی حیا عمه تماشا می کند با نوک نیزه مکن پهلو به پهلو پیکرش دست من از پوست آویزان به زیر تیغ تو تا سپر باشد برای ناله های آخرش نیزه بازی با تن بی سر ز من آغاز کن طعمه نیزه مگردانید جسم اصغرش @hosenih از ضریح سینه اش برخیز ای چکمه به پا پای خود مگذار روی بوسه پیغمبرش دیر اگر برخیزی از جای خودت یابن الدعی عمه نفرین کرده دست خود برد بر معجرش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد از درد تو تمام تنم تیر می کشد طاقت ندارم این¬همه تنها ببینمت وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می کشد @hosenih این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی پای مرا به بازی تقدیر می کشد ای قاری همیشه ی قرآن آسمان کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد @hosenih این که ز هر طرف نفست را گرفته اند آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد بر خیز ای امام نماز فرشته ها لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می‌روم بی‌قرار و بی پروا می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی می‌روم که دلم شده دریا می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih می‌روم عاقبت به خیر شوم همدم قاسم و زهیر شوم واپسین لحظه های عاشورا می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih هر دلی در خروش می‌آید غیرت من به جوش می‌آید قد و بالام کوچک است اما می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih بعد عباس و قاسم و اکبر آه دیگر پس از علی اصغر بی فروغ است پیش من دنیا می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih صبر کردن دگر حرام شده آه حجّت به من تمام شده بشنوید این صدای قلبم را می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih هر طرف تیر و نیزه و دشنه همه لشکر به خون او تشنه مانده تنها عموی من تنها می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih منم و بغض ناگزیری که ... منم و لحظة خطیری که ... چشم دارد به دست من بابا می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih می‌دهم من تمام هستم را سپرش می‌کنم دو دستم را در رگم خون مادرم زهرا می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی @hosenih بین طوفان نیزه و خنجر می‌روم تا شوم چنان اکبر ارباً اربا ، مقطع الأعضاء می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش @hosenih کیست این طفل که تفسیر کند مردن را سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش @hosenih واژه ای نیست به مداحی این آزاده چه مقامی است خدا داده به آقازاده از کجا آمد و راهش به کجا افتاده دامن پاک عمو بود از اول وطنش @hosenih بی زِرِه آمد و جان را زِرِه قرآن کرد بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش @hosenih از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش @hosenih بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش @hosenih چه پذیرایی نابی است در این مهمانی خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش @hosenih همچو بابا همه اسرار نهان را می دید بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید او لگد خوردن دندان و دهان را می دید دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش @hosenih مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش @hosenih تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد زودتر از همه کس رأس به دامانش داد لب خندان پدر آمد و درمانش داد مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ همه رفتند و تنها مانده ام من اسیر درد و غم ها مانده ام من علیِّ اصغر شش ماهه هم رفت ولی از کاروان جا مانده ام من @hosenih گذشته کار من از صبر و طاقت شده اندوه و داغم بی نهایت ندارم اين قَدَر طاقت، ببینم به دست عمه زنجیر اسارت @hosenih اگرچه آخرین یار عمویی ولی نزد خدا با آبرویی دوباره حرمله می آید از راه دوباره روضه ي تیر و گلویی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از میان خیمه تا گودال … با سر آمده این برادرزاده که جای برادر آمده کیست این آزاده که پرواز دارد می کند؟! کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده @hosenih هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و از پس چشمان خیس خواهرت برآمده با نوای "لا افارق" با نگاهی اشکبار تا میان معرکه با حال مضطر آمده خون ابراهیم در رگ هاش جاری گشته است مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده مثل سقای حرم، با بوسه ی شمشیرها دستش آویزان شده … از جای خود درآمده آه … خنجر پشت خنجر … در میان قتلگاه تا که تیری آمده، یک تیر دیگر آمده @hosenih او به روی سینه ی معشوق مأوا کرده و صبر تیر حرمله انگار که سر آمده حق الطاف عمو را خوب جبران کرده است این برادرزاده که جای برادر آمده … ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لشکریان خیره سر،چند نفربه یک نفر؟ فاطمه گشته خونجگر،چندنفر به یک نفر؟ خواهر دل شکسته اش،همره دختران او زند به سینه و به سر،چند نفر به یک نفر؟ @hosenih بین زمین وآسمان،جنت و عرش وکهکشان پُر شده است این خبر:چند نفر به یک نفر؟ حور وملک به زمزمه:وای غریب فاطمه حضرت خضر نوحه گر:چند نفر به یک نفر؟ آه و فغان مادرش،به قلب سنگی شما مگر نمی کند اثر؟چند نفر به یک نفر؟ @hosenih عمو رمق ندارد و،همه هجوم می برید! مرد نبردید اگر؟چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد،روضه ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در،چند نفر به یک نفر؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ابری رسید و پیکرت را بر بدن دوخت بر پیکر ارباب گوئیا کفن دوخت @hosenih تیری رسید و جسم عبدالله را هم بر پیکر ارباب جای پیرهن دوخت سر را به سر دل را به دلبر حرمله وای با تیر بی رحمش دهن را بر دهن دوخت گودال جای جنگ بیش از یک نفر نیست در جنگ نامردی شد و تن را به تن دوخت @hosenih در اصل عبدالله با اهدای بوسه لب را به لبهای عمو جای حسن دوخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih