#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هرچند از معایب، در من نشان زیاد است
اما همیشه لطفت، ای مهربان زیاد است
یک کوه درد دارم، شد آه و گریه کارم
چیزی به لب نگویم، سِرّ نهان زیاد است
هر بار آمدم تا با توبه بازگردم
با خُدعه گفت نفسم: حالا زمان زیاد است
این قدر پیش مردم، باآبرو نخوانم
خیلی گناه و جرمِ من بی گمان زیاد است
دستم تُهیست اما دلخوش به مرتضایم
در کیسهاش برایِ ما قرص نان زیاد است
در میزنم مکرر، رو میزنم به حیدر
دور از سرای مولا شَر و زیان زیاد است
دنبال راه عشقم، در به در حسینم
هرچند در مسیرش زخم زبان زیاد است
هر لحظه در عذابم، بی کربلا خرابم
دلتنگیام برای آن آستان زیاد است
**
آب روان زد آتش بر قلب سینهزنها
شرم نگاه ما بر آب روان زیاد است
نوع سلاح باید در حد عرف باشد
نیزه زدن برای حجم دهان، زیاد است
جای تعجبی نیست، پاشیده خون به هر سو
وقتی که کُند باشد خنجر، تکان زیاد است
مذبوحِ بالقفا را باید به پشت چرخاند
بس کن رسید زهرا، داد و فغان زیاد است
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
باران گرفت و کوچهی دنیا صفا گرفت
دریا به یُمن نورِ وجودش شفا گرفت
روحِ کرم ز فیض قدومش جلا گرفت
سائل همیشه رزق خود از مجتبی گرفت
زیباترین ترانهی لبها خوش آمدی
اول امامزادهی دنیا خوش آمدی
ماهِ خدا ز برکت تو این چنین شده
عشقت دلیل هر نفس مومنین شده
زلف کمند توست که حبل المتین شده
اصلاً کَرَم به نام تو آقا عجین شده
عمری گدایِ سفره و میخانهی توأم
عمری خمار باده و پیمانهی توأم
سنگ تو را به سینه زده جانم از ازل
ای آبروی شعر و ادب، قطعه و غزل
احسانِ بیکرانِ تو در هر زبان مَثَل
شد قاسم تو وارث احلی من العسل
بی حب تو عسل به دهانم هلاهل است
آخر به جز حسن چه کسی یار سائل است؟
ذکرِ گره گشا، حسن بن علی مدد
فرزند مصطفی، حسن بن علی مدد
ای مروه و صفا، حسن بن علی مدد
ای نورِ کبریا، حسن بن علی مدد
هفت آسمان به حیرتِ ذکرِ سجود تو
عزت گرفته پرچم دین با وجود تو
تنها دلیل عزت من، آبروی من
پر کن پیاله را که تهی شد سبوی من
یک لقمه نان ز دست تو شد آرزوی من
یک بار هم نظر بنما سمت و سوی من
نورِ خدا ز سوی تو شد منجلی حسن
ای ذو الفقار دوم آل علی حسن
سر تا به پایت آیه به آیه پیمبری
تو اولین سلالهی آیات کوثری
آقا میان معرکه کردی چه محشری
دیدند در جمل که تجلّیِ حیدری
جانم به ضربِ دستِ تو ای تیغِ صیقلی
ای فاتح جمل پسر مرتضی علی
✍ #علی_گلچین_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
به نام خدای کرمها؛حسن
نوشته به روی دل ما حسن
چنان عشق را کرده معنا حسن
که مائیم مجنون و لیلا حسن
نداریم معشوقی اِلّا حسن
به وقت سحر،سوختن دیده شد
در آن شعله ها بال من دیده شد
چه ذکر خوشی در دهن دیده شد
در این "یاخدا"، "یاحسن" دیده شد
رسیدیم با ربّنا تا حسن
شعف با دل شیعه راه آمده
چه نوری ز عرش اِلٰه آمده
سحرگاهِ شامِ سیاه آمده
شب نیمهی ماه،ماه آمده
به خورشید گویند حالا:حسن
چنین ذاتِ حقگُستری دیده ای
جمالی به این محشری دیده ای؟!
همانند او دلبری دیده ای؟!
پسر اینقَدَر مادری دیده ای!
خلاصه کنم..،جانِ زهرا؛حسن
سخا اصل رفتار این طایفه است
گداپسزدن عارِ این طایفه است
فقیر محل یار این طایفه است
نمکپروری کار این طایفه است
همه سفرهدارند امّا حسن...!
همان دم که جود از خیالش گذشت
کرامت ز حد کمالش گذشت
تهیدستبودن مجالش گذشت
سه بار از تمامیِّ مالش گذشت
به بازی گرفته کرم را،حسن
قدمهای آغازی اش را نگاه
پر و بال پروازی اش را نگاه
دلِ از خدا راضی اش را نگاه
بیا دست و دلبازی اش را نگاه
گدا را نشانده است بالا حسن
چنان چهره اش هیمنه جمع کرد
که تکبیر از مأذنه جمع کرد
دمِ تیغِ او طنطنه جمع کرد
جمل را خودش یکتنه جمع کرد
عجب ضربهشصتی زد آنجا حسن
دو خط مدح در وصف دریا بگو
کمی از مرامش به دنیا بگو
رفیق جذامی شدن را بگو
غذا دادنش را به سگ ها بگو
به وللهِ آقاست،آقا..،حسن
شبی جنگِ عاشقکُشی در گرفت
دل ما تمایل به دلبر گرفت
گدا دید این خانه را..،پر گرفت
چُنان خصلتش را برادر گرفت؛
علی اکبرش شد سراپا حسن
منم سائل مجتبای علی
فدای همه بچه های علی
نجف؛آرزوی گدای علی
رسیدی به ایوانطلای علی
بگو یا حسین و بگو یا حسن
▪️
به تو دِین خود را ادا می کنیم
میان بقیعات چهها می کنیم
شبات را شبِ کربلا می کنیم
ضریحی برایت بنا می کنیم
به زیبایی مشهد ما؛حسن
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
دُر زینب است و لعل حسین و گهر حسن
شاه جهان علیست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن
در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار
دختر شدهست زینب کبرا، پسر حسن!
گردون طواف خانهی زهرا کند که گشت
ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن
بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی
آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن
ورد زبان عالمیان نام احمد است
ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن
جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده
اهل کرامتاند ولی بیشتر حسن
صحرا به یک اشاره شود حجرهی طلا!
باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن
هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان
هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن
اندوهگین ماتم فرق علی حسین
اندوهگین روضهی دیوار و در حسن
آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان
ای بی کفن حسین...الا خون جگر حسن!
لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است
کوری چشمشان به توام مفتخر حسن
یا ایهاالعزیز! تو عزت عطا کنی!
هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن
جان مرا خدای کند خشت صحن تو
لطفی! که این دعا بشود "کارگر" حسن
از من سلام سوی خداوندگار حُسن
من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن
✍ #علیرضا_نورعلی_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
هر کسی وقت گرفتاری سراغش را گرفت
روزی سالانهی دیگِ اجاقش را گرفت
رو به رو شد هرکسی با حُسنِ زیبای حَسَن
او وفاقش داد و از قلبش نفاقش را گرفت
دست خالی هر کسی آمد به دیدار کریم
دستِ پُر برگشت و عمری ارتزاقش را گرفت
نوکری، در بین روضه گفت: آقا کربلا!
بعد هیئت رفت ویزای عراقش را گرفت
خواب دیدم فرشهای دستباف اصفهان
در حرم سرتاسر صحن و رواقش را گرفت
شاعری میخواست مدحش را بگوید ناگهان
غم به جان او نشست و اشتیاقش را گرفت
✍ #سجاد_روانمرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
نشستهایم که از آتشت امان برسد
برات جنت و فردوس، دستمان برسد
هزار مرتبه شکر از محبتت، مگذار
دوباره زخم دل ما به استخوان برسد
گذشت ماه تو از نیمه، کاش بعد سحر
خبر ز یوسف زهرا دمِ اذان برسد
نگاه رحمت تو مستمر شد و نگذاشت
به هیچ بنده وَلو بد، کمی زیان برسد
اجازه داد کرامات سفرههای دعا
ثواب توبهی ما هم به دیگران برسد
فقط بناست ببخشی تو، خاطرم جمع است
نخواستی تو که سختی به میهمان برسد
حَسَن به اذن خودت سُفرهدارمان شده پس
به مردم از قِبَل او بناست نان برسد
فدای تشنگی کام آن کریمی که
نمیخورد قدحی تا به تشنگان برسد
نشستهایم که در وا کند به روی همه
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
**
نشستهاند به پایش هزار تیرانداز
مصیبتیست اگر تیر بر کمان برسد
نمیگذارد از این تن، از این کفن چیزی
همین که لشگری از راه، ناگهان برسد
پس از حوادث تشت و جگر خدا نکند
ز راه، زینب کبری دوان دوان برسد
جراحت تن و تابوتِ غرقِ خون نگذاشت
که وقتِ روضه به قبر و به سایبان برسد
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
عجیب نیست که دائم سرِ زبان من است
حسن قشنگترین واژه درجهان من است
اگر به گفتن ذکرش همیشه مشغولم
زبان برای همین کار، در دهان من است
همیشه "أشهَدُ أَنّ حسن کریم الله"
پس از "علی ولی الله" در اذان من است
گدای سفرهی او بودهاند اجدادم
همین بزرگترین فخر خاندان من است
به تیرهروزی شبهای خویش مفتخرم
برای اینکه حسن ماه آسمان من است
غم نداری خود را نمیخورم هرگز
چرا که مُهر حسن پای آب و نان من است
مرا به شاعر درگاه او شناختهاند
هزار شکر که در شهر این نشان من است
قبول اگر غزلم در خورِ مقامش نیست
ولی محبت او برتر از توان من است
اگر چه جانِ جهان شد برای ما اما
همیشه گفته حسن جان: حسین، جانِ من است
✍ #سجاد_روانمرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
دلی که در غم و شادی همیشه با حسن است
مسیر قبلهی او هست هر کجا حسن است
حدیث " قصهی ناگفته " را که میدانی
به دردهای دلِ خسته، آشنا حسن است
به سفرهداری او غبطه میخورد حاتم
که در قبیلهی ایثار، کدخدا حسن است
کسی که فرصت خواهش نمیدهد به گدا
و بیشتر ز گمانش کند عطا حسن است
سراغ مروه و سعی صفا چه میگیری؟
بیا مدینه ! ببین مروه و صفا حسن است
تویی که طعنه به صلح حسن زدی، خاموش
که شرح و ترجمهی متن کربلا حسن است
به نقش صورت او حُسن را تمام کشید
نمونهی هنر کامل خدا حسن است
کبوترانه دلم پَر کشید سوی بقیع
نَفَس نَفَس نَفَسَم غرقِ ذکر "یا حسن" است
عزیز فاطمه هست و بهار باغ رسول
چه فرق میکند این که حسین یا حسن است
✍ #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
آن شب که عشق بود و خدا بود و هیچ کس
قافیه مست چشم شما بود و هیچ کس
میخواست عارفانهترین شعر گل کند
تنها لب تو مرد دعا بود و هیچ کس
وقتی خدا زمین کرم را بساط کرد
آنجا فقط برای تو جا بود و هیچ کس
ما بُردهایم بازی مستانهی تو را
زیرا که عشق در کف ما بود و هیچ کس
دارد بهشت میوزد امشب ز هرطرف
شد هولِ آتش غمت از سینه برطرف
ای مقتدای نوح و مسیح و کلیمها
با برکت از شما شده دست کریمها
تا آنکه یک نگاه به حاتم کنی حسن
زانو بغل گرفته دلش چون یتیمها
میآورند بوی خدا را برای ما
هر روز از حوالی کویت نسیمها
مدیون آدمم که شده ذکر توبهام
"یا محسن بحق حسن" از قدیمها
من مفتخر به نوکری حضرت توأم
تو سفرهدار هستی و من دعوت توأم
پهن است زیر پای شما بال جبرئیل
میخشکد از نبودن اشک تو رود نیل
من بر کسی به غیر شما رو نمیزنم
ای روی تو چراغ شب سوتوکور نیل
خیرت رسیده بر همهی مردم زمین
بیمزد، بیتوقع پاداش، بیدلیل
نه گنبدی، نه صحنی و گلدستهای ولی
باغ بهشتِ ماست بقیعت خدا وکیل
بیاختیار میشکند بغض قافیه
تبدیل میشود غزل تو به مرثیه
پیدا نکردهام ز دو چشمت طبیبتر
ای شاهِ با فقیرترینها حبیبتر
ای کوه صبر، خاک شده پیش پای تو
ای از همه شکستنت آقا عجیبتر
بیخود به سمت روضه کشیده نمیشوم
ای روضهات همیشه ز هر کس غریبتر
هرچه نگاه محترم تو نجیب بود
چشم پلید همسر تو نانجیبتر
جانم فدای غصه تلمبار کردنت
با پارهپارهی جگر افطار کردنت
ابروی تو اگرچه به محراب میخورد
دارد شکسته میشود و قاب میخورد
وقتی به داغ کودکیات فکر میکنم
هفت آسمان به دور سرم تاب میخورد
خونِ جگر، گرفتگی رخ، سکوت، درد
این غصهها ز کوچه فقط آب میخورد
آقا غریب مانده تنت بین تیرها
اینجای روضهی تو به ارباب میخورد
سردار بیسپاه! بمیرم برای تو
انگار که مدینه شده کربلای تو
گفتی خودت مدینه کجا، کربلا کجا؟
تابوت من کجا، کفن از بوریا کجا؟
گفتی هنوز مانده ببینی چه گفتهام
خون جگر کجا، بدن سرجدا کجا؟
گفتی سرم نخورده زمین پیش این و آن
این جسم تیرخورده کجا، نیزه ها کجا؟
دیگر مجال نیست بگویم ز ماتمت
آخر تمام میشود این ماجرا کجا؟
در کربلا برادر مظلوم، جای من
از خون به دست کوچک قاسم حنا بزن
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست
نماز آینهها را هبوط نور شکست
سکوت نیمهی شب را طنین شور شکست
در ازدحام، پَر و بالهای حور شکست
تمام عرشِ برین محو چهرهی ماه است
لب ملائکه مشغول اَحسَنُ الله... است
تبسمش همهی شهر را غزلخوان کرد
کویر خالی از احساس را، گلستان کرد
و آسمان خدا را ستاره باران کرد
طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد
ستارهای بدرخشید و بی نقاب آمد
دُرُست نیمهی این ماه، آفتاب آمد
به روحِ آیهی تطهیرِ خویش، تن بخشید
به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید
به حُسن عاطفهی خویش، ذوالمِنَن بخشید
خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید
به آفتاب بگوئید آمده قمرش
هزار جان گرامی فدای گُلپسرش
شراب عشق به قربان ساغرش رفته
هزار رود به دریای اطهرش رفته
فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته
نگاه بندهنوازش به مادرش رفته
دل مرا بخدا بُرده خوی مادریاش
چقدر فاطمهوار است ذرّه پروریاش
به نام نامی شاه کرم، به نامِ حسن
قیام کرده کرامت به احترام حسن
شدهست مرغ کرمخانه جلد بام حسن
هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن
گدا، یتیم و گرسنه به برکتش سیرند
جذامیان مدینه به پاش میمیرند
شکستگیِ پر و بال را شفا دادن
مِس وجودی عُشّاق را جلا دادن
به سائلان و گدایانِ خود بها داد
به دست باکرم خود به سگ غذا دادن
تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست
نمی ز قطرهی دریای پُر سخاوت اوست
حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است
میان لشکر حیدر امیر و سردار است
اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است
دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است
یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را
شترسوار جمل خورده ضرب شصتش را
چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد
هزار بندهی گمراه را هدایت کرد
برای دین خداوند استقامت کرد
بنای مکتب اسلام را مرمت کرد
چه رنجهای فراوان به پای عشقش دید
سه بار مال خودش را برای دین بخشید
درخت خشک غمم، کوهساری از دردم
شبیه فصل زمستان گرفته و سردم
عزا گرفتهی این روزگار نامردم
برای حِلم حسن آه میکشم هر دَم
کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود
برای غربت بی انتهاش گریه نمود
هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد
چِقَدر سینهی تنگم هوای غم دارد
غمی که ریشهی دیرینه در دلم دارد
"امامزادهی آبادی ام حرم دارد"
ولی برادر زینب نه مرقدی دارد
نه زائری، نه ضریحی، نه گنبدی دارد
قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود
قسم به آبی دریا، قسم به چشمه و رود
قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود
به کوری همهی آن حرامیان سعود
بقیع، مرکز دیدار شیعهها گردد
قسم به فاطمه، "صحنِ حسن" بنا گردد
✍ #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
معصیت، زابراه کرده مرا
پیش تو روسیاه کرده مرا
آخرش نفس، کار دستم داد
اینچنین بی پناه کرده مرا
همچون آتش، میان مخزن کاه
ناسپاسی، تباه کرده مرا
حسرتِ غفلت از قیامت و قبر
پُر از اندوه و آه کرده مرا
تا که خواندی مرا، به خود گفتم:
باز مادر نگاه کرده مرا
فاطمه با دعای خیر خودش
عاری از هر گناه کرده مرا
میزبانیِ خوبت این شبها
بندِ این خیمهگاه کرده مرا
سربلندم که نور نام علی
خارج از قعر چاه کرده مرا
به مناجات هر شبش سوگند
نجفش سر به راه کرده مرا
آرزوی وصال صحن حسین
مستِ آن بارگاه کرده مرا
عطش روزهام به وقت غروب
متوسل به شاه کرده مرا
**
خواهرش گفت: دست و پا زدنت
زار و بی تکیه گاه کرده مرا
قاتلِ مستِ تو، به ضرب لگد...
خارج از قتلگاه کرده مرا
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
فقیر آمد سراغش سیر برگشت
سفیهِ ساده با تدبیر برگشت
کرامت خواست سَر بالا بگیرد
حسن را دید و شد تحقیر، برگشت
هزاران حیلهی آل اُمَیّه
برای جنگ، بی تأثیر برگشت
خدا تنها خبر دارد که دستش
کجاها رفت تا شمشیر، برگشت
چه آمد بر سرش در کوچه آن روز
که کودک رفت اما پیر برگشت
مسیر خانه تا مسجد، کم، اما
حسن با مادر خود دیر برگشت
نوشتند او میان کوچه دق کرد
فقط با معجزه، تقدیر برگشت
برای زینب عاشورا شد آغاز
چو تابوت حسن با تیر برگشت
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e