eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ؛ جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است حرف نگفتنی همه جورش فراهم است ‌نام خدیجه را نَبَرد بی وضو کسی رحمت به او که همدم و هم راز خاتم است ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز! دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند گیرم زن رسول، عذابش مسلم است جان‌ها فدای غربت مولایمان حسن شاعر بمیرد از غم او، باز هم کم است شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم وقتی سخن ز جلوه‌ی آیات محکمه‌ست جای اطاله نیست سخن بی مقدمه‌ست برپا شده‌ست پرچم فتنه‌گر جمل شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه‌ست یک سو، زن رسول خدا هست و یک طرف نفسِ نفیس ختم رسل گرم زمزمه‌ست مولا، محمد حنفی را روانه کرد اما میان قلب علی شور و همهمه‌ست کار محمد حنفیه نبود نه! این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه‌ست بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن کار شتر سوار جمل را تمام کن نوبت رسیده بود به مولای ما حسن دستی بلند کرد به شکر خدا حسن دستار زرد حیدر کرار را که بست پا زد به جای پایِ شه لافتی حسن رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد گفتا أنا بْنُ فاطمه خیرالنسا، حسن می‌رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه این حیدر است می‌رسد از راه یا، حسن او آمده‌ست فتنه‌گران را کند هلاک هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن با هر سری که پرت شد از تن روی زمین گفتند عرشیان همگی یک‌صدا حسن روی نبی و قدرت بازوی مرتضی می‌گفت فاطمه ز جنان مرحبا حسن مأمور قبض روح خدا مات مانده بود بس پُشته‌ها که ساخته از کشته‌ها حسن دستی که با رضای خدا بُرد روی سر پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را با دست تو شکسته شد این کودتا حسن! جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد جنگش امید فتنه‌گران نا امید کرد صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد جریان گرفت روح شهادت به صلح او او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد حتی پس از شهادت او دشمن عنود او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند اینگونه خصم کینه‌ی خود را پدید کرد (یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن درد و غمی که موی حسن را سفید کرد) (با صد امید حامی مادر شدم ولی دست عدو امید مرا نا امید کرد) آن روز قلب سوخته‌اش پُر شراره بود یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود ✍حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما را که مُفلِسیم  اگر هم خریده‌اند لطفِ کریم بوده که دَرهم خریده‌اند عاشق شدیم اگر همه‌اش کارِ عشق بود عشاق را بدون نظر هم خریده‌اند ما جنس بنجولیم، به دردی نمی‌خوریم ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریده‌اند حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم آن را که رد شده زِ گذر هم خریده‌اند پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریده‌اند هِی بنده می‌خرند و هِی آزاد می‌کنند آزاد کرده‌اند اگر هم خریده‌اند گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند از بِین دشمنان چقدر هم خریده‌اند اصلاً به کم نمی‌رود این دستِ با کرم ما را ببین به قیمت زَر هم خریده‌اند این عشقِ داغ، سوختنش فرق می‌کند در پیش فاطمه حسنش فرق می‌کند اشراق می‌کنی و همه طور می‌شوند انگور زاده‌ها همه انگور می‌شوند اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم اسباب عاشقی خودشان جور می‌شوند با ابترانِ مکه بگو با همین حسن... امشب حسودهای علی کور می‌شوند دنیا به دست نسل خدیجه است، هر‌که هست جز بچه‌های فاطمه هاشور می‌شوند یکجا محمد است و علی هست و فاطمه با جلوه‌ای که نور علی نور می‌شوند برخیز از مسیر، برو، بند آمده است گیسو بهم مریز که مسحور می‌شوند باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر یک روز عاقبت همه مجبور می‌شوند ما را به عشق پاره گریبان نوشته‌اند بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشته‌اند باید که چشم‌های تو پیغمبری کند تو آمدی که فاطمه هم مادری کند مدیون توست خانه‌ی سادات بعد از این زهرا نشسته است علی پروری کند شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده در کوچه‌ها نبود کسی دلبری کند در هر سحر نسیم خدا می‌وزد که باز در بِینِ گیسوان تو خنیاگری* کند کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین تاکه حسین، جای تو جلوه‌گری کند این‌قدر هم بهانه به دست دلم مده هر روز سجده‌ات کند و کافری کند این نذر چشم ماست که جارو ببافد و هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند ما را شریک خویش نموده عطای تو نیمی برای ماست و نیمی برای تو تا که عوض نکرده علی قبله‌گاه را پنهان بکن نقاب بزن  قرصِ ماه را   باید جمل سوار ببیند حسن که هست پیچانده‌ای به تیغ خودت رزمگاه را راحت نشسته است علی بین رزم اگر رفته حسن بهم بزند صد سپاه را با نیزه‌ای که سینه‌ی لشگر شکافتی برهَم زدی تَوَهّم آن فتنه‌گاه را هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود دیدند وقت جنگ همه پادشاه را رم کرده‌اند پیش تو انبوه راه راه بردار از جماعتِ حیران، نگاه را راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را   دور و بر تو هیمنه‌ای از ملائکه است فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست باید برای خاک تو مرقد درست کرد شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد با اشک‌های عاشق و با خشت‌های دل شهری به نام آل محمد درست کرد ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد با غنچه‌های یاس ضریح تو را کشید دورش رواق‌های زبرجد درست کرد باید که زائران تو را باخبر کنند نقاره خانه‌های زبانزد درست کرد در جمع خادمان مؤدب به سمت تو راهی برای رفتن و آمد درست کرد صحنی برای حضرت ام‌البنین ولی باید که از بهشت سرآمد درست کرد باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت پایین پای فاطمه مسند درست کرد آوای کربلا، حرمین است یا حسن پنجاه و هشت سال حسین است با حسن * آوازخوانی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 تابیدن انوار جَلی دیدن داشت روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت @dobeity_robaey
بر نامِ کریمِ آلِ طاها یکبار نه ده بار نه، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا، صلوات @dobeity_robaey
☘زائرین گرامی 🌸ضمن عرض تبریک 📣 رباعیات با موضوعِ ولادت امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) را در کانال زیر مشاهده نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
Khamenei.ir4_5868715477294912246.mp3
زمان: حجم: 9.85M
🔴 صوت کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی ۱۴۰۲/۱/۱۶ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بَرِکت ریخته در سفره‌ی بی نان از تو ای که تعبیر شده معنی احسان از تو ابرها بر سر کویت همگی کاسه به دست تا مگر سر برسد رحمت باران از تو بی نصیب از کرمت هیچ کسی نیست که نیست نیست در هیچ دلی حاجت پنهان از تو کمترین مرتبتش حاتم طایی شدن است هرکه آموخته آئین کریمان از تو یاکریم است دلم، آمده تا برچیند دانه‌ی رزق در این گوشه‌ی ایوان از تو چه شود بر سر من دست نوازش بکشی؟ برسد تا دل آشفته به سامان از تو دست پر آمدن از کوی تو عادت شده است دست خالی از ما، لطف فراوان از تو.. ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در ؛ نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت گر چه کالای من غمزده بازار نداشت کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت چه خداوند رحیمی‌ست که با قطره‌ای اشک از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت گذر هر نَفَسْ‌آلوده به این دِیر افتاد شامل عفو خدا گشت و سبک‌بار گذشت زودتر باید از این مائده کامی ببریم نیمی از سفره‌ی مهمانی غفار گذشت نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد چه کنم نیمه‌ای از فُرجه‌ی دیدار گذشت نیمه‌ای رفت ولی نیم دگر در پیش است ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت ** هر شب اینجا دل من مضطربِ بانویی‌ست محملش از وسطِ کوچه و بازار گذشت سنگ می‌آمد و بر روی برادر می‌خورد خواهر غمزده با دیده‌ی خونبار گذشت پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد عمر کوتاهِ گُلش در غم و آزار گذشت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از KHAMENEI.IR
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی منتشر شد. ۱۴۰۲/۱/۱۶ 🏷 و اساتید ادبیات فارسی 💻 Farsi.Khamenei.ir
گفتم ازین گنهکار، بدتر کسی ندیده گفتی بیا ازین غم بگذر، کسی ندیده با پرده پوشی خود، کردی مرا خرابت بنده نوازی‌ات را، کمتر کسی ندیده یاذالکرم بنازم خوان کرامتت را مهمان‌پذیرتر از، این در کسی ندیده دلبستگی به دنیا بال مرا شکسته در وقت کوچ، مرغی بی پر کسی ندیده خیر و صلاحِ طفلِ بی دست و پای خود را از ابتدا به غیر از مادر کسی ندیده چاره‌گشاتر از آن دست گره گشایش وقت دعای خیرش آخر کسی ندیده دستان مرتضی را نامیده حق: یدالله بالاتر از دو دستِ حیدر کسی ندیده گوهر، ولایت اوست ما بین ظرف سینه جز حُب او وگرنه گوهر کسی ندیده تنها برای حیدر سینه دریده کعبه کور است مستجارش را هر کسی ندیده باب نجات امت در گریه بر حسین است باب نجاتی از او بهتر کسی ندیده ** زینُ العباد، یک عمر با گریه زیر لب خواند: چون من تن پدر را، بی سر کسی ندیده وای از مصیبت شام، دشنام پشت دشنام آن صحنه‌ها که دیدم دیگر کسی ندیده جز من که در تقلا، با دست بسته بودم ناموسِ خویشتن را مضطر کسی ندیده ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آئینه‌ی موج‌دار دارم قلبی به گنه دچار دارم آلوده شدم خراب کردم بیچاره‌ام اضطرار دارم تلقین مرا بخوان همین‌جا چون حالت احتضار دارم محتاجم و بینِ دستِ خالی معصیَّت بی‌شمار دارم شب آمده‌ام مرا نبینی ردّم نکنی که کار دارم من کار به هیچکس ندارم اما ز تو انتظار دارم گفتم به همه فقیرم اما یک ربّ بزرگوار دارم سرمایه‌ام از دعای زهراست پس پیش تو اعتبار دارم من هرچه که دارم و ندارم از چادر پُر غُبار دارم می‌گفت علی: نشد بمیرم از غُصه‌ی یارِ باردارم من هر با حسینش در کرببلا قرار دارم با مادر خود حسین می‌گفت شرمنده شدم مزار دارم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در ؛ بار معصیت به دوشم بار شد صفحه‌ی قلبم سیاه و تار شد بس که تیر از سوی شیطان خورده‌ام چشم‌هایم خشک شد، بیمار شد هر چه بخشیدی مرا با حِلم خود باز هم فِعل بَدَم تکرار شد نیمی از ماهت سریعاً طی شد و... غم میان سینه‌ام انبار شد دیر جنبیدم به خود از دست نَفْس کار توبه‌کردنم دشوار شد آخرش افتادم از چشمان تو عاقبت بدجور کارم زار شد عشق بازی‌های زین العابدین باز هم چاره‌گشای کار شد هر کجا رفتم کسی کاری نکرد با ابوحمزه دلم بیدار شد زیر بارانِ ابوحمزه فقط نخل خشکِ دیده‌ام پُربار شد تا که گفتم بالحسین و بالحسن دستگیرم حیدر کرار شد نام آقازداه‌هایش بُردم و... لطف مادر بر دلم بسیار شد ** وقت مغرب یاد کردم از حسن روزه‌ام با روضه‌اش افطار شد با کرامت با همه رفتار کرد با خیانت با حسن رفتار شد زهر، کاری کرد رنگش سبز شد از درون می‌سوخت و تب‌دار شد آن‌قَدَر خون از دهانش می‌چکید جامه‌اش مانند لاله‌زار شد زهر، "کاری" بود اما مجتبی کُشته‌ی داغِ در و دیوار شد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e