eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اشکهای ما به دامان کریمی می‌سد نامه‌ی حاجات ما با یاکریمی می‌رسد @hosenih هرکه در این روضه می‌آید برای معرفت پایش آخر بر صراطِ مستقیمی می‌رسد هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی می‌رسد پرده‌ها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت ما نمی‌میریم چون لطفِ عظیمی می‌رسد بوی تربت می‌رسد از آن محاسن از حرم هر کجایی بویِ سیبت با نسیمی می‌رسد رحمتت در این مجالس خوب و بد را جمع کرد حتم دارم بر سرم دستِ رحیمی می‌رسد @hosenih این دو شب این گریه‌ها بوی یتیمی میدهد این دو شب با مادری مردِ کریمی می‌رسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هستم از راه و چاه ها آگاه پیرو راه والِ مَن والاه بنده ای عاشقم، سخن کوتاه هست نامم همیشه عبدالله @hosenih فخر دارم، کریم زاده شدم پاسبان حریم، زاده شدم شور پرواز، از ازل دارم کفن خویش در بغل دارم میل برچیدن هُبَل دارم ارث از فاتح جمل دارم عمه دستم مگیر، صف شکنم یازده ساله ام ولی حسنم بین لشگر عمو اسیر شده لب خشکش چنان کویر شده بهر قتلش کسی اجیر شده جان عمه ببین که دیر شده من چگونه فقط نظاره کنم؟! بگذار عمه فکر چاره کنم عمویم سنگ بر جبینش خورد بر زمین، چهره ی مبینش خورد آتشی بر دل حزینش خورد ضربه بر چشم نازنینش خورد بنشینم که دست و پا بزند؟! تشنه لب، آب را صدا بزند؟! تا ته قتلگاه و گودالش می روند این قبیله دنبالش غرق خون است جسم بی حالش نکند تا کنند پامالش عرش حق روضه خوان و گریان شد شمر با خنجرش نمایان شد آه عمه دگر رهایم کن جان فدای عمو، صدایم کن نذری شاه کربلایم کن می روم عمه جان دعایم کن تا شوم من هم از سپاه حسین می روم تشنه، قتلگاه حسین عاشقی را من از پدر دارم همچنان فاطمه جگر دارم زرهی نیست؟! بال و پر دارم بازویی همچنان سپر دارم من نمردم به او لگد بزنند نیزه با کینه و حسد بزنند آه از روی عرش برخیزید نیزه داران از او بپرهیزید @hosenih دست من را به پوست آویزید جسم و جان مرا فرو ریزید عمویم را به خاک و خون نکشید از تنش کهنه پیرهن نبرید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی که از حال عمویش با خبر شد آتش وجودش راگرفت وشعله ور شد @hosenih ازدستهای عمه دست خود کشید و فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد آمد میان گودی گودال و با دست جان عموی نیمه جانش را سپر شد تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد دستش برید وطفلکی بی بال وپرشد @hosenih بادست آویزان شده بر پوست میگفت: حالا زمان دیدن روی پدر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نخواه خیمه بمانم دلم شکسته شود ازاینهمه غم و اندوه بی تو خسته شود @hosenih چگونه دق نکنم؟! وقت رفتن از اینجا به پیش چشم ترم دست عمه بسته شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید @hosenih خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید ارزش نداشت آن قَدَر این چند روز عمر تا که به زور، نیزه در این جسم جا کنید ای پیرمردهای کوفه ، مبادا که بعد من بی حرمتی به پیکر او با عصا کنید باید که این جهاد علی اصغری شود پس زود ِ زود حرمله را هم صدا کنید تا عمه را غریب تر از این ندیده ام جان مرا ازین قفس تن رها کنید @hosenih خیلی برای عمه دلم شور می زند ای وای اگر که حمله به ناموس ما کنید... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای در غمت هلال محرم گریسته خورشید و ماه نه ، همه عالم گریسته صاحب عزای توست خداوند ذوالجلال جبریل روضه خوانده و آدم گریسته @hosenih از لحظه ای که چشم به عالم کشوده ای درماتمت پیمبر اکرم گریسته در کوه طور موسی عمران فشانده اشک بربام چرخ عیسی مریم گریسته آب از خجالت لب خشک تو گشته آب شمشیر و تیر و سنگ و سنان هم گریسته گرآسمان به اشک شود غرق در غمت سوگند می خورم به خدا کم گریسته طول زمان به یاد تو ماه محرم است تنها نه برتو ماه محرم گریسته روی خدا تویی که زخون گشته ای خضاب چشم خدا علی ست کز این غم گریسته @hosenih هرماه نو که سرزده از بام آسمان دیدم هلال با کمر خم گریسته فردا حضور حضرت زهرا گواه باش یک عمر از برای تو میثم گریسته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می‌رسد نوبت خورشید شدن آهسته سپر غربت خورشید شدن آهسته نقل هر صحبت خورشید شدن آهسته قمر حضرت خورشید شدن آهسته زودتر می‌رود آنکس که مهیا باشد مرد آنست که با سن کم آقا باشد @hosenih آسمان چشم به این واقعه حیران دارد باز انگار که دریا تب طوفان دارد ماه در دست خود آیینه و قرآن دارد پسر شیر جمل عزم به میدان دارد دل پریشان خزان بود بهارش آمد دست‌خط پدرش بود به‌کارش آمد @hosenih می‌رود تا جگرش را به تماشا بکشد بین میدان هنرش را به تماشا بکشد.. تب مستی سرش را به تماشا بکشد باز رزم پدرش را به تماشا بکشد قصد کرده‌ست ببینند تجلایش را ضرب دست حسنی، قامت رعنایش را.. @hosenih خودش عمامه شد و جوشن او پیرهنش انبیا پشت سرش لحظه‌ی عازم‌شدنش گر گرفتند همه از شرر سوختنش دشت لرزید ز فریاد انا بن الحسنش دل به شمشیر زد و ازرق شامی افتاد حمله‌ای کرد و ز آن خیل حرامی افتاد @hosenih هرچه جنگید عطش تاب و توانش را برد سوخت، بارید عطش تاب و توانش را برد باز لرزید عطش تاب و توانش را برد ناگهان دید عطش تاب و توانش را برد دید دور و بر مرکب همگان ریخته‌اند دور تا دور تنش سنگ‌زنان ریخته‌اند @hosenih آنقدر سنگ به او خورد که آخر افتاد بی‌رمق بود ازین فاصله با سر افتاد سعی می‌کرد نیفتد ولی بدتر افتاد عمه می‌گفت به خود جان برادر افتاد به زمین خورد به دور تن او جمع شدند گرگ‌ها برسر پیراهن او جمع شدند @hosenih بدنش معبر سم‌ها شده، ای وای حسن کمرش از دو جهت تا شده، ای وای حسن چقدر خوش قد و بالا شده، ای وای حسن پهلویش پهلوی زهرا شده، ای وای حسن عمو از سوز جگر داد زد آه ای پسرم.. من چگونه بدنت را ببرم سوی حرم؟! @hosenih دست زیر بدنت تا ببرم می‌ریزد بدنت را که به هرجا ببرم می‌ریزد مطمئنا پسرم را ببرم می‌ریزد نبرم جسم تو را یا ببرم می‌ریزد خیز قاسم که ببینی چقدر تنهایم وای از خجلت من پیش امانت‌هایم.. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باد وقتی که برآن حلقه ی گیسو افتاد سنگ باران شد و میدان به هیاهو افتاد سنگ احساس ندارد که یتیمی سخت است سنگ آنقدر به او خورد که از رو افتاد نه توانی است به دست و نه رکابی است به پا نیزه ای خورد از این سو و از آن سو افتاد @hosenih به زمین خورد ولی زیر لبی زهرا گفت راه یک نیزه همان لحظه به پهلو افتاد سر نجمه به روی شانه ی زینب، غش کرد تا که پرشد حرم از هلهله بانو افتاد آه از آن آه که در سینه مزاحم می دید وای از آن پنجه ی بی رحم که بر مو افتاد @hosenih قوتی داشت عمو حیف علی اکبر برد برسرش آمد و یکباره به زانو افتاد عسل از کنج لبش ریخت ،سرش لشگر ریخت وسط قائله انگار که کندو افتاد کاش اینقدر نمی ریخت به هم این لشگر جای یک نعل همان وقت به ابرو افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لاله خشکی و از خون خودت تر شده ای بی سبب نیست که این گونه معطر شده ای دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی یک تنه باغی از آلاله پرپر شده ای تنش تغ و تنت کرب و بلا را لرزاند زخمی صاعقه خنجر و حنجر شده ای @hosenih چه کنم با غم این سینه پامال شده به خدا آينه پهلوی مادر شده ای سنگ بر آینه ات خورده و تکثیر شده مثل غم های دلم چند برابر شده اي ماه داماد کفن پوش، هلالم کردی شاخ شمشاد عمو قد صنوبر شده ای @hosenih این جماعت همه دنبال سرت آمده اند چشم بر هم بزنی پیکر بی سر شده ای دست و پا می زنی و من جگرم می سوزد خيلی امروز شبیه علی اکبر شده ای ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت من و نشستن سرِ مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت غریبی ام را ببین نگارم، به غیر تو همدمی ندارم عنایتی کن که بیقرارم، بیا و مشکن دل گدایت @hosenih چرا نشانه نداری آقا؟ بگو کجا خانه داری آقا؟ فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت دلم گرفته بهانه ی تو... فدای اشک شبانه ی تو نیایش عاشقانه ی تو فدای حال خوش دعایت کدام مسجد نماز داری؟ کدام روضه قدم گذاری؟ به هیأت ما نظر نداری؟ بیا بخوانم دمی برایت @hosenih صفای احمد، خلوص مولا، قنوت زینب، قیام زهرا تبر به دوش تبار طه، ز کعبه کی میرسد صدایت؟ تو قاری غربت حسینی، حقیقت عزّت حسینی به من بده تربت حسینی، فدای شب های کربلایت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قد تو چون الف شد و با مد کشیده شد اما دریغ بیشتر از حد کشیده شد @hosenih نجمه اگر به گوش تو آمد یقین بدان روی لبان قاسمت اشهد کشیده شد دستش مناره پیکر پاکش ضریح شد وقتی که تیغ بر سر گنبد کشیده شد دریا ز ماه علقمه شد دور بی گمان در رفت جذر داشت در آمد کشیده شد تشدید تیر و نیزه به حرف بدن رسید ناچار پیکر تو مشدد کشیده شد یک نکته مانده است که در سینه ی حسین اعضای پیکر تو مجدد کشیده شد @hosenih شش گوشه شد برای علی اکبرت حرم با قد قاسم این سوی مرقد کشیده شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چه رزمی! حیدری و ناب و عالی جمل بر پا شده در این حوالی @hosenih دلم پر می کشد سوی مدینه برادر جان حسن(ع) جای تو خالی! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih