بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی #شب_پنجم #شب_ششم
#حسن_لطفی
▶️
اشکهای ما به دامان کریمی میسد
نامهی حاجات ما با یاکریمی میرسد
@hosenih
هرکه در این روضه میآید برای معرفت
پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسد
هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر
خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی میرسد
پردهها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت
ما نمیمیریم چون لطفِ عظیمی میرسد
بوی تربت میرسد از آن محاسن از حرم
هر کجایی بویِ سیبت با نسیمی میرسد
رحمتت در این مجالس خوب و بد را جمع کرد
حتم دارم بر سرم دستِ رحیمی میرسد
@hosenih
این دو شب این گریهها بوی یتیمی میدهد
این دو شب با مادری مردِ کریمی میرسد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
هستم از راه و چاه ها آگاه
پیرو راه والِ مَن والاه
بنده ای عاشقم، سخن کوتاه
هست نامم همیشه عبدالله
@hosenih
فخر دارم، کریم زاده شدم
پاسبان حریم، زاده شدم
شور پرواز، از ازل دارم
کفن خویش در بغل دارم
میل برچیدن هُبَل دارم
ارث از فاتح جمل دارم
عمه دستم مگیر، صف شکنم
یازده ساله ام ولی حسنم
بین لشگر عمو اسیر شده
لب خشکش چنان کویر شده
بهر قتلش کسی اجیر شده
جان عمه ببین که دیر شده
من چگونه فقط نظاره کنم؟!
بگذار عمه فکر چاره کنم
عمویم سنگ بر جبینش خورد
بر زمین، چهره ی مبینش خورد
آتشی بر دل حزینش خورد
ضربه بر چشم نازنینش خورد
بنشینم که دست و پا بزند؟!
تشنه لب، آب را صدا بزند؟!
تا ته قتلگاه و گودالش
می روند این قبیله دنبالش
غرق خون است جسم بی حالش
نکند تا کنند پامالش
عرش حق روضه خوان و گریان شد
شمر با خنجرش نمایان شد
آه عمه دگر رهایم کن
جان فدای عمو، صدایم کن
نذری شاه کربلایم کن
می روم عمه جان دعایم کن
تا شوم من هم از سپاه حسین
می روم تشنه، قتلگاه حسین
عاشقی را من از پدر دارم
همچنان فاطمه جگر دارم
زرهی نیست؟! بال و پر دارم
بازویی همچنان سپر دارم
من نمردم به او لگد بزنند
نیزه با کینه و حسد بزنند
آه از روی عرش برخیزید
نیزه داران از او بپرهیزید
@hosenih
دست من را به پوست آویزید
جسم و جان مرا فرو ریزید
عمویم را به خاک و خون نکشید
از تنش کهنه پیرهن نبرید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
وقتی که از حال عمویش با خبر شد
آتش وجودش راگرفت وشعله ور شد
@hosenih
ازدستهای عمه دست خود کشید و
فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد
آمد میان گودی گودال و با دست
جان عموی نیمه جانش را سپر شد
تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد
دستش برید وطفلکی بی بال وپرشد
@hosenih
بادست آویزان شده بر پوست میگفت:
حالا زمان دیدن روی پدر شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
نخواه خیمه بمانم دلم شکسته شود
ازاینهمه غم و اندوه بی تو خسته شود
@hosenih
چگونه دق نکنم؟! وقت رفتن از اینجا
به پیش چشم ترم دست عمه بسته شود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
چیزی نمانده از بدن او حیا کنید
دست مرا به جای سر او جدا کنید
@hosenih
خواهر تمام دار و ندارش برادر است
تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید
من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه
گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید
ارزش نداشت آن قَدَر این چند روز عمر
تا که به زور، نیزه در این جسم جا کنید
ای پیرمردهای کوفه ، مبادا که بعد من
بی حرمتی به پیکر او با عصا کنید
باید که این جهاد علی اصغری شود
پس زود ِ زود حرمله را هم صدا کنید
تا عمه را غریب تر از این ندیده ام
جان مرا ازین قفس تن رها کنید
@hosenih
خیلی برای عمه دلم شور می زند
ای وای اگر که حمله به ناموس ما کنید...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای در غمت هلال محرم گریسته
خورشید و ماه نه ، همه عالم گریسته
صاحب عزای توست خداوند ذوالجلال
جبریل روضه خوانده و آدم گریسته
@hosenih
از لحظه ای که چشم به عالم کشوده ای
درماتمت پیمبر اکرم گریسته
در کوه طور موسی عمران فشانده اشک
بربام چرخ عیسی مریم گریسته
آب از خجالت لب خشک تو گشته آب
شمشیر و تیر و سنگ و سنان هم گریسته
گرآسمان به اشک شود غرق در غمت
سوگند می خورم به خدا کم گریسته
طول زمان به یاد تو ماه محرم است
تنها نه برتو ماه محرم گریسته
روی خدا تویی که زخون گشته ای خضاب
چشم خدا علی ست کز این غم گریسته
@hosenih
هرماه نو که سرزده از بام آسمان
دیدم هلال با کمر خم گریسته
فردا حضور حضرت زهرا گواه باش
یک عمر از برای تو میثم گریسته
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
میرسد نوبت خورشید شدن آهسته
سپر غربت خورشید شدن آهسته
نقل هر صحبت خورشید شدن آهسته
قمر حضرت خورشید شدن آهسته
زودتر میرود آنکس که مهیا باشد
مرد آنست که با سن کم آقا باشد
@hosenih
آسمان چشم به این واقعه حیران دارد
باز انگار که دریا تب طوفان دارد
ماه در دست خود آیینه و قرآن دارد
پسر شیر جمل عزم به میدان دارد
دل پریشان خزان بود بهارش آمد
دستخط پدرش بود بهکارش آمد
@hosenih
میرود تا جگرش را به تماشا بکشد
بین میدان هنرش را به تماشا بکشد..
تب مستی سرش را به تماشا بکشد
باز رزم پدرش را به تماشا بکشد
قصد کردهست ببینند تجلایش را
ضرب دست حسنی، قامت رعنایش را..
@hosenih
خودش عمامه شد و جوشن او پیرهنش
انبیا پشت سرش لحظهی عازمشدنش
گر گرفتند همه از شرر سوختنش
دشت لرزید ز فریاد انا بن الحسنش
دل به شمشیر زد و ازرق شامی افتاد
حملهای کرد و ز آن خیل حرامی افتاد
@hosenih
هرچه جنگید عطش تاب و توانش را برد
سوخت، بارید عطش تاب و توانش را برد
باز لرزید عطش تاب و توانش را برد
ناگهان دید عطش تاب و توانش را برد
دید دور و بر مرکب همگان ریختهاند
دور تا دور تنش سنگزنان ریختهاند
@hosenih
آنقدر سنگ به او خورد که آخر افتاد
بیرمق بود ازین فاصله با سر افتاد
سعی میکرد نیفتد ولی بدتر افتاد
عمه میگفت به خود جان برادر افتاد
به زمین خورد به دور تن او جمع شدند
گرگها برسر پیراهن او جمع شدند
@hosenih
بدنش معبر سمها شده، ای وای حسن
کمرش از دو جهت تا شده، ای وای حسن
چقدر خوش قد و بالا شده، ای وای حسن
پهلویش پهلوی زهرا شده، ای وای حسن
عمو از سوز جگر داد زد آه ای پسرم..
من چگونه بدنت را ببرم سوی حرم؟!
@hosenih
دست زیر بدنت تا ببرم میریزد
بدنت را که به هرجا ببرم میریزد
مطمئنا پسرم را ببرم میریزد
نبرم جسم تو را یا ببرم میریزد
خیز قاسم که ببینی چقدر تنهایم
وای از خجلت من پیش امانتهایم..
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
باد وقتی که برآن حلقه ی گیسو افتاد
سنگ باران شد و میدان به هیاهو افتاد
سنگ احساس ندارد که یتیمی سخت است
سنگ آنقدر به او خورد که از رو افتاد
نه توانی است به دست و نه رکابی است به پا
نیزه ای خورد از این سو و از آن سو افتاد
@hosenih
به زمین خورد ولی زیر لبی زهرا گفت
راه یک نیزه همان لحظه به پهلو افتاد
سر نجمه به روی شانه ی زینب، غش کرد
تا که پرشد حرم از هلهله بانو افتاد
آه از آن آه که در سینه مزاحم می دید
وای از آن پنجه ی بی رحم که بر مو افتاد
@hosenih
قوتی داشت عمو حیف علی اکبر برد
برسرش آمد و یکباره به زانو افتاد
عسل از کنج لبش ریخت ،سرش لشگر ریخت
وسط قائله انگار که کندو افتاد
کاش اینقدر نمی ریخت به هم این لشگر
جای یک نعل همان وقت به ابرو افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مصطفی_متولی
▶️
لاله خشکی و از خون خودت تر شده ای
بی سبب نیست که این گونه معطر شده ای
دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی
یک تنه باغی از آلاله پرپر شده ای
تنش تغ و تنت کرب و بلا را لرزاند
زخمی صاعقه خنجر و حنجر شده ای
@hosenih
چه کنم با غم این سینه پامال شده
به خدا آينه پهلوی مادر شده ای
سنگ بر آینه ات خورده و تکثیر شده
مثل غم های دلم چند برابر شده اي
ماه داماد کفن پوش، هلالم کردی
شاخ شمشاد عمو قد صنوبر شده ای
@hosenih
این جماعت همه دنبال سرت آمده اند
چشم بر هم بزنی پیکر بی سر شده ای
دست و پا می زنی و من جگرم می سوزد
خيلی امروز شبیه علی اکبر شده ای
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#مناجات_اول_مجلس
#مجتبی_روشن_روان
▶️
دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت
من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت
من و نشستن سرِ مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت
اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت
غریبی ام را ببین نگارم، به غیر تو همدمی ندارم
عنایتی کن که بیقرارم، بیا و مشکن دل گدایت
@hosenih
چرا نشانه نداری آقا؟ بگو کجا خانه داری آقا؟
فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت
دلم گرفته بهانه ی تو... فدای اشک شبانه ی تو
نیایش عاشقانه ی تو فدای حال خوش دعایت
کدام مسجد نماز داری؟ کدام روضه قدم گذاری؟
به هیأت ما نظر نداری؟ بیا بخوانم دمی برایت
@hosenih
صفای احمد، خلوص مولا، قنوت زینب، قیام زهرا
تبر به دوش تبار طه، ز کعبه کی میرسد صدایت؟
تو قاری غربت حسینی، حقیقت عزّت حسینی
به من بده تربت حسینی، فدای شب های کربلایت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
قد تو چون الف شد و با مد کشیده شد
اما دریغ بیشتر از حد کشیده شد
@hosenih
نجمه اگر به گوش تو آمد یقین بدان
روی لبان قاسمت اشهد کشیده شد
دستش مناره پیکر پاکش ضریح شد
وقتی که تیغ بر سر گنبد کشیده شد
دریا ز ماه علقمه شد دور بی گمان
در رفت جذر داشت در آمد کشیده شد
تشدید تیر و نیزه به حرف بدن رسید
ناچار پیکر تو مشدد کشیده شد
یک نکته مانده است که در سینه ی حسین
اعضای پیکر تو مجدد کشیده شد
@hosenih
شش گوشه شد برای علی اکبرت حرم
با قد قاسم این سوی مرقد کشیده شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
چه رزمی! حیدری و ناب و عالی
جمل بر پا شده در این حوالی
@hosenih
دلم پر می کشد سوی مدینه
برادر جان حسن(ع) جای تو خالی!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih