eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لب ها هلاک آب، دل ها ز غصه آب غم آمده به دل، رفته ز خیمه تاب کرببلا پر از، فریاد بی جواب حتی به کربلا، دیده نشد سراب ذکر همه شده، لا لا علی بخواب وای از دل رباب، وای از دل رباب @hosenih باید علم گرفت، راه حرم گرفت راه زیارتِ ساقی غم گرفت هرگز نمی شود، پیمانه کم گرفت شد بسته آب وای، از غم دلم گرفت محبوب فاطمه ست، هرکس که دم گرفت: وای از دل رباب، وای از دل رباب @hosenih امشب شب غم است، هنگام ماتم است دست نیاز من، در دست پرچم است ای روضه خوان بخوان، یک شب مرا کم است این شعر مختصر، صدها غزل غم است هاجر چه سوزناک، مشغول این دم است: وای از دل رباب، وای از دل رباب @hosenih میدان پر از غبار، دل ها پر از شرار از ابر رحمتت ای آسمان ببار شش ماهه از نفس، افتاده بی قرار شرمنده می شوم، زین حرف ناگوار دستش جدا شده سقای تک سوار وای از دل رباب، وای از دل رباب @hosenih هنگامه شد به پا، در بین خیمه ها آید خدای من، فریادِ ای خدا مادر به گریه گفت، ماه دلم بیا با من عزیزکم، قهری؟ بگو چرا؟ شیرین زبان من افتادی از نوا وای از دل رباب، وای از دل رباب @hosenih سرگشته خواهرت، خشکیده حنجرت افتاده از عطش، رو به عقب سرت دیگر نمانده آه، نایی به پیکرت کم کم ترک خُورَد، لب های پرپرت کم دست و پا بزن، بیچاره مادرت وای از دل رباب، وای از دل رباب @hosenih آخر به مادرت، حرفی بزن علی افتادی از نوا، مرغ چمن علی سرباز من به تن، کردی کفن علی در پیش دیده ام، پرپر نزن علی لاله شدی چرا؟ ای یاسمن علی وای از دل رباب، وای از دل رباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به این غبار، نگاهی كه آفتاب شود بسوز قلبِ مرا، كز غمت مُذابّ شود دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید كدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟ @hosenih برای آمدنت، شب به شب دعا كردم اشاره كن به دعایم كه مستجاب شود زمان به خاطرِ ما دیر دیر می‌گذرد برایِ خاطرِ تو كاش پُرشتاب شود امیدِ گریه، مرا هم صحابه‌ی خود كن كه آسمانِ نگاهم پر از سحاب شود نباید اشكِ تو بر صورتِ زمین بچكد سرشكِ چشمِ تو بایست كه گلاب شود من آمدم كه سلامِ مرا جواب دهی سلام می‌كنم و وای اگر جواب شود @hosenih اگر اجازه دهی روضه‌خوان شوم امشب كه قلبِ سوخته‌ات بیشتر كباب شود برایِ كودكِ خود آب خواست امّا حیف همین دلیل بر این شد، حسین آب شود بگویم از شررِ خنده‌های حرمله‌ای كه پاسخِ شرر گریه‌ی رباب شود @hosenih و شیرخواره پس از این ز نیزه خواهد دید كه دستِ مادرِ او بسته در طناب شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بدونِ تو اُمیدِ ما سراب می شود بیا تمامِ شهر بر سرم خراب می شود بیا @hosenih برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند دعای مادر تو مستجاب می شود بیا بکش به آتش اشک را تو آه کِش میان ما که دل کنار گریه ات کباب می شود بیا اگر کمی محبتت نصیب تشنه ای شود برای او نَفَس فقط عذاب می شود بیا به سینه می زنم مگر مدافع حرم شوم به روی سینه‌های ما حساب می شود بیا رسید روضه‌ی عطش شنیده‌ام برای تو که آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا @hosenih کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کند حرم اسیر گریه ی رباب می شود بیا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نمانده شیر برای رباب عزیز دلم تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم @hosenih تو رو به قبله ای از تشنگی و می‌گردد برای تو جگر آب، آب عزیز دلم هنوز راه نیفتاده ای مبارز من مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم بگو برای سه شعبه میان این همه یل! چرا گلوی تو شد انتخاب عزیز دلم نگو که می شود آخر محاسن بابا به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم @hosenih دعای آب نشد مستجاب حیف اما دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تیر آه از نهاد پدر در بیاورد وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد @hosenih بی شک برای بردن زیر گلوی تو حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد از تیر گفته اند به کرات شاعران آنجا که از گلوی تو سر در بیاورد اما نگفته اند که ارباب از گلوت باید که تیر را به هنر در بیاورد ای کاش حرمله بنشیند مگر خودش این تیر را به تیر دگر در بیاورد @hosenih هم که سه شعبه است همینکه سه شعله است یعنی دمار از سه نفر در بیاورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زخم سکوت و خندۀ اصغر ز یک طرف خندیدن و هیاهوی لشگر ز یک طرف تحت فشار بودم و چاره نداشتم جانم گرفت گریۀ مادر ز یک طرف اشک رباب از طرفی می دهد عذاب بُهت نگاهِ خواهر و دختر ز یک طرف @hosenih من را ز یک طرف غم تو می کُشد علی شمشیر و تیر و نیزه و خنجر ز یک طرف از بس که نازک است شکسته ز هر دو سمت با اینکه خورده تیر به حنجر ز یک طرف طوری درید ، تیر گلو را که روی دست افتاد تن ز یک طرف و سر ز یک طرف @hosenih تیر سه پر شکست پرت را ولی عجیب یک پر ز یک طرف پر دیگر ز یک طرف قنداقه ات ز یک طرف و دست ساقی ام گردد شفیع عرصۀ محشر ز یک طرف ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از دستِ فراقت گِله دارم،گله دارم هر روز همین مسأله دارم،گله دارم جا مانده ترین لاله ی باغ شهدایم دلتنگیِ صد قافله دارم،گله دارم من داغِ برادر به جگر دارم و سوزم زین غم که از او فاصله دارم،گله دارم @hosenih بی کرب و بلا،هیچ دَم آرام نگیرم آقا دلِ کم حوصله دارم،گله دارم از این که به پشت تو نخواندیم نمازی وقتی که به لب نافله دارم،گله دارم ما هرچه که خواندیم،فقط بارش زهراست گاهی که خیالِ صله دارم،گله دارم @hosenih یک نامه نشد تا که برایت بنویسم صدها ورق باطله دارم،گله دارم عمریست که با دیدن هر کودکِ در خواب من پُرسشی از حرمله دارم، گله دارم: گیرم که زدی تیر،چرا خنده نمودی صد زخم از آن هلهله دارم، گله دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از روی دست‌های پدر بال و پر گرفت خندید و خنده را ز لبان پدر گرفت احساس کرد تیر، پدر را نشانه کرد با حنجرش برای امامش سپر گرفت @hosenih آری بزرگ‌زاده به باباش می‌رود یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت شش‌ماهه بود و بند دل مادرش رباب از طـرز دست و پا زدن او شرر گرفت وقتی که غنچه‌های زیر گلویش شکوفه کرد عطـــری عجیب در همه‌ی دشت در گرفت خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد... از حال زار عرش‌نشینان خبر گرفت @hosenih بابا میان معرکه حیران شد و سپس زیر عبای خویش پسر را به بر گرفت مادر زبان گرفته و جانسوز می‌سرود: طفلم قشنگ بود و گلم را نظر گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ انگار علی مادر تو شیر ندارد گریه نکن این قدر که تأثیر ندارد بی حال شدی و دل من ریخته برهم درمانده شده فرصت تأخیر ندارد می گیرم از این قوم کمی آب برایت بابای تو ترس از غمِ تحقیر ندارد @hosenih ای مردم کوفه پسرم تشنه ی آب است این کودک بیچاره که تقصیر ندارد یک مرد بیاید ببرد غنچه ی من را آبش بدهد... مادر او شیر ندارد گفتند: "حسین آمده خود آب بنوشد" یک جرعه ی آب این همه تفسیر ندارد @hosenih ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد شش ماهه ی بی شیر که شمشیر ندارد تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا... شش ماهه ی من طاقت این تیر ندارد شادی نکنید این همه که مادرش افتاد شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد @hosenih بیچاره ربابه جگرش سوخت و دیگر کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد گیرم که شکسته شده، بعد از علی اصغر... ...گهواره دگر حاجت تعمیر ندارد خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار خواب دل هجران زده تعبیر ندارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌شینه رو خاک خدا خدا می‌گه گاهی وقتا حرفاشو به ما می‌گه شبا وقتی یهو از خواب می‌پره دستاشو تکون می‌ده لالا می‌گه @hosenih آخه امروز تو کوچه گهواره دید دست مادرای شام شیرخواره دید صبح تا حالا با کسی حرف نزده فکر کنم حرمله رو دوباره دید @hosenih حرمله گلشن‌مو ازم گرفت گلِ رو دامن‌مو ازم گرفت من اگه لالا نگم دق می‌کنم لالایی‌گفتن‌مو ازم گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ چه با وقار از آن ازدحام بر می‌گشت نبرد تن به تنش شد تمام بر می‌گشت عموی كوچک سادات حاجی عشق است ز طوف صاحب بیت‌الحرام بر می‌گشت @hosenih دو تا حرم كه در آغوش یكدگر بودند امام‌زاده به دوش امام بر می‌گشت چه می‌شد اینكه به او قدری آب می‌دادند كه طفلكی به حرم تشنه‌كام بر می‌گشت سه‌شعبه آمد و بخت رباب برگرداند پدر خجل شده سمت خیام بر می‌گشت دوباره یک‌دو قدم سوی معركه می‌رفت دوباره سوی حرم یك دو گام بر می‌گشت @hosenih چه می‌شد اینكه دعای رباب را بخرند كه تیر آمده با احترام بر می‌گشت سرش به سینه‌ی بابا، تنش به زیر عبا چه با وقار از آن ازدحام بر می‌گشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد... بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب @hosenih حرمله با تیِر مرد افکن علی را ذبح کرد هنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب میخِ محکم را به روی تخته ی نازک بکوب رفته تاب از استعاره، وای بیچاره رباب پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند قلبِ مادر زد شراره، وای بیچاره رباب @hosenih عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب همسر ارباب ما دیگر شبی راحت نخفت هر شبش شد پر ستاره وای بیچاره رباب @hosenih جای چنگ آخرش روی گلویش سوخت باز خیره شد بر گاهواره وای بیچاره رباب بیتِ آخر را فقط فهمید هرکس مادر است شیر در سینه دوباره... وای بیچاره رباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih