eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ میان چاه ظلمت دلم عذاب می شوم مریضم و دخیل نور آفتاب می شوم خودم دلیل این همه جدایی و مصیبتم خودم برای دیدن شما حجاب می شوم @hosenih همیشه از گناه بی شمار خویش غافلم ولی فریب خورده ی کمی ثواب می شوم توکلم بدون یاد تو ضعیف می شود تو را ز یاد می برم پر اضطراب می شوم برای تحبس الدعا شده کمی دعا کنید اگر مرا دعا کنید، مستجاب می شوم به گنبد علی قسم اگر به من نجف دهی تُرابِ پای زائران بوتراب می شوم کنار دیگران به خود چقدر فخر می کنم برای روضه آمدن که انتخاب می شوم چهل شبانه روز خرج حاجتم نمی کنم دو بیت روضه خوانِ اصغر و رباب می شوم¹ @hosenih بس است سینه ی مرا چقدر چنگ می زنی؟! بس است اصغرم که از خجالت آب می شوم عزیز تشنه ام کمی به مادرت نگاه کن ببین چگونه از غریبی ات کباب می شوم ۱. آیت الله حق شناس رحمة الله علیه می فرمودند: "یکبار در حین خواندن زیارت عاشورای چهل روزه مشکلی پیش آمد و نتوانستم آن را بجا آورم. برای همین خیلی ناراحت شدم و به اباعبدالله(علیه السلام) متوسل شدم، ناگهان دیدم آقا تشریف آوردند و فرمودند: آمیرزا عبدالکریم چه شده است. ایشان قضیه را عرض کرده بودند. آقا فرمودند: حق شناس چرا به علی اصغر ما متوسل نمی شوی؟ مگر شما علی اصغر ندارید؟ آقای حق شناس هم در خواب عرض کرده بود که آقا صبر کنید روضه خوان صدا کنم. امام فرمودند نمیخواهد روضه خوان بگویید، خودت روضه علی اصغر را بخوان" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چقدر پشت سرت نغمه‌ی یا رب کردم روزها را به تماشای قدت شب کردم به قد و قامت و قدقامت زیبات قسم عدّه‌ای را به اذان تو مقرّب کردم @hosenih هر زمانی که سوار آمدی از راه علی من تماشای نبی بر روی مرکب کردم از لبت آتش هجران به زبانم افتاد دور تر می شدی آنقدر که من تب کردم @hosenih حرم از طرز وداع تو اسارت فهمید گریه‌ها بود که بر غربت زینب کردم هر چه کردم دگر انگار پیمبر نشدی در عبا جسم تو را هر چه مرتب کردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این همهمه به لشگر کفار آمده بر جنگ کوفه احمد مختار آمده انگار این جمالِ جمیل پیمبر است یا حیدر است اینکه به پیکار آمده @hosenih تا نام خویش را به رجز گفت با سپاه در جبهه پیک خوش‌خبر انگار آمده نامش علی‌است، پس به قتالش همه به پیش غافل از این‌که حیدر کرار آمده دوری زد و به لشگر کفار حمله بُرد چه نعش‌ها که روی هم انبار آمده دیدند که حریف قتالش نمی‌شوند گفتند وقت حیله‌ی پیکار آمده @hosenih در این قتال حیله‌ی کوفی محاصره است بد فتنه‌ای ز دشمن قدار آمده یوسف‌کُشان دوباره چرا چاه می‌کَنَند انگار جنس تازه به بازار آمده دیگر نشد شجاعت خود را نشان دهد از بس در این مقاتله کفتار آمده آمیخته زره به تن پاره‌پاره‌اش چندین سنان و نیزه به یک کار آمده حالا صدای اکبر لیلا رسد بگوش بابا بیا که لحظه‌ی دیدار آمده @hosenih این نعش قطعه‌قطعه که ببینی جوان توست با من پیمبر است به گفتار آمده کام مرا به جام بهشتی کند خنک وقت وصال حضرت دادار آمده صورت نمانده تا که پدر بوسه‌ای زند اینجا صدای خنده‌ی حضار آمده بِین صدای هلهله‌ها ناله‌ای رسید این زینب است لطمه به رخسار آمده @hosenih ((قُم یا اخی)) که در خطر افتاده جان تو عباس با دو دیده‌ی خونبار آمده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شکر خدا زره ز تنت در نیامده با چنگ گرگ پیرهنت در نیامده می‌خواستم که باز ببوسم لبت ولی دیدم که تیر از دهنت در نیامده @hosenih یک دشت اکبر و پدری پیر و یک عبا حتی ز عهده‌ی کفنت در نیامده دارم ز روی خاک جگر جمع می‌کنم این چند نیزه از بدنت در نیامده @hosenih با یک فزع محاسن بابا خضاب شد حرفی ز دست و پا زدنت در نیامده برخیز جانم آمده از گریه بر لبم مدیون گیسوی پریشان زینبم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از حرم آمد برون جلوه‌ی پیغمبری با رخ زهرایی و با جنم حیدری صحنه‌ی میدان بدل شد به عجب محشری گفت انا بن الحسین ریخت به هم لشگری @hosenih موقع جانبازی است رفته ز کف طاقتش تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش خوانده حسین اِن یکاد نذر قد و قامتش با نگهی می‌کند از پدرش دلبری @hosenih ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده از برش تیغ او دشمن او جا زده گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده داده به لشگر نشان رزم علی اکبری @hosenih یا علی و یا علی بر لب او کرده گل ماه نطر می‌زند عمه بخوان چار قل داده عنان را ز دست لشگر کوفی به کل معرکه‌ای شد به پا وای چه رزم‌آوری @hosenih لشگری از جنگ‌جو از دم تیغش گریخت شد به عجب ابن سعد رشته‌ی کارش گسیخت دم به دم از دشمنش نعره زد و زهره ریخت حیدر کرب و بلا با رجز حیدری @hosenih نیزه و تیغ جفا بر بدن تو زدند تیر به همراه سنگ سوی سرت آمدند تو به زمین خوردی و آه حرم شد بلند خیز که دلگرمی ِ عمه‌ای و خواهری @hosenih در برت آمد حسین با سر زانو علی از تو نمانده تنی کو پسرش کو علی کاش نفهمد که خورد نیزه به پهلو علی زخم به پهلوی توست ارثیه‌ی مادری @hosenih بس که به روی دلم داغ دمادم رسید اشک به چشم همه عالم و آدم رسید بر سر نعشت علی عمه به دادم رسید ماند ، برایم فقط دیده‌ی از خون‌تری @hosenih قسمت تو تیغ و تیر قسمت من غم شده موی سرم شد سپید قامت من خم شده بعد تو ای عمر من عمر پدر کم شده وای چرا غرق خون وای چرا پرپری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آرزو مانده به دل، طعم رضایت بِچِشَم ساغری از می گلگون ِ ولایت بِچِشَم کاش می‌شد که همه‌عمر شوم مَحرم راز آخر کار که شد جام لقایت بِچِشَم @hosenih ای خوش آن‌روز که در بین تَفَقدهایت گرمی و نرمی دستان عطایت بِچِشَم سحری کاش که هنگام زیارت‌خواندن با همین گوشِ ِ سرم لحن صدایت بِچِشَم لهجه‌ی مادری‌اَت بین مناجات خوش است مَحرمت چون بشوم سوز دعایت بِچِشَم صوتِ ترتیل و تلاوت ز تو زیباست و من آرزو می‌کنم آن صوت رسایت بِچِشَم @hosenih لفظ آهنگ حجازت دل ما را بِبَرَد نَفَسی زن که ز آیات خدایت بِچِشَم حَسَنی هستی و تحریر حسینی داری نغمه‌ی حیدری از حال و هوایت بِچِشَم باده‌ی معرفت از بس‌که تعارف کردی خواستم بوسه‌ای از دست عطایت بِچِشَم ای امامی که تو را مدح و ثنا گوست خدا جلوه‌ای کن که مِی مدح و ثنایت بِچِشَم "هر کجا می‌نگرم نور رُخت جلوه‌گر است" قِسمت این است کمی هم ز رثایت بِچِشَم @hosenih چاره‌ای نیست به جز راه میان‌بُر یعنی: لحظه‌ای روضه‌ای از کرب و بلایت بِچِشَم قتلگاه و سُم اسب و تن چاک و بی‌سر بوی سیب است که از آه و نوایت بِچِشَم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده آقا بیا و بال و پر دیگرم بده بار دگر غلامیِ ما را قبول کن ارباب من به من صله از مادرم بده @hosenih یک‌بار هم شده تو میانِ همه به من عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر با لطف خود عنایتی از داورم بده با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده @hosenih گریه میان روضه به ما چشم دل دهد اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده خواهم تمام عمر شوم پیش‌مرگ تو بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن از خیمه‌ی حسین کمی باورم بده @hosenih بر عاقبت‌بخیری خود می‌کنم دعا با مرگ سرخ زندگی برترم بده این امتحان سخت که دارم به پیش رو آمادگیِ روز و شب آخرم بده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاری به دشت لاله و گلشن ندارم آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم از روسیاهی جرأت گفتن ندارم این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه ظرفیت این عشق را قطعا ندارم @hosenih پیش خدای خود به یاد نوکرت باش تو آبرو داری و اما من ندارم دردسرت هستم ولی از خود مرانم من که کسی را غیر تو اصلا ندارم بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم @hosenih از آن شبی که آمدم کرب و بلایت میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم درس بزرگی را من از عابس گرفتم مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم عریان شدم تا که بدانی با تو هستم حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم @hosenih دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم من را ببخش امروز اگر شیون ندارم تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیچید در بین عبایش جسم اکبر را "یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرد از بای بسم الله تا لبخند آخر را دارد تمنا می کند از چشم خونینش یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را @hosenih شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاست اینجا که می بوسد لبش، لب های مضطر را مانده است برگرداند از میدان شهیدش را یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ی ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای @hosenih چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها آویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها آغاز شد هر کجا دستم رسید آنجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده @hosenih قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر @hosenih باد موافق را با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر اصلا به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است: امروز علی اصغر و فردا علی اکبر بابا زدنیا و می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر! @hosenih این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل عکسی که میان قاب لذت می برد چشم تو دارد از این محراب لذت می برد این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و توی گهواره علی از خواب لذت می برد @hosenih هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر عمه را دیدم از این آداب لذت می برد یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم پس قدم بردار که ارباب لذت می برد @hosenih از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای که لب خشکیده ای از آب لذت می برد آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد دیگر از بازی با قلاب لذت می برد ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست از صدای استخوان قصاب لذت می برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih