eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای پسرِ نورِ نبوّت سلام ای ششمین قله‌ی عصمت سلام صاحبِ ما ، صاحبِ ایران تویی روحِ خدا ، جوهرِ ایمان تویی @hosenih سرو و سپیدارِ چمن کیست؟ تو وارث و دامادِ حسن کیست؟ تو چشمِ امیدِ همه افتاده ها آبرویِ گلشنِ سجاده ها گوش به حرفِ تو نشسته خدا روحِ دعا زمزمه‌ی ربنا سجده‌ی تو جلوه‌ی معراج توست پینه‌ی پیشانی تو تاجِ توست خیلِ ملائک همه شاگردِ تو غرق طواف اند همه گردِ تو مستِ دعای تو شده جبرئیل تشنه‌ی لبهات شده سلسبیل زنده به پیغام تو شد کربلا وارث و پیغمبرِ خون خدا خطبه ی تو زنگِ جهادِ تو شد اشکِ تو همسنگِ جهادِ تو شد @hosenih اجرِ تو هم سنگِ در و بام شد روزِ دهم ختم شد و شام شد زهر چهل سال در این جام بود سخت تر از کرب و بلا شام بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک کم از اشک تو در میزان دریا کم نبود پیش غم های تو غم های دو عالم غم نبود سر به مُهر کربلا می بُرد در سجاده اش آن که پیش هیچ کس غیر از خدایش خَم نبود @hosenih بعد قرآن در نزول آیه های مُحکَمات هیچ نطقی در جهان چون خطبه ات مُحکم نبود پِلک بر هم می زدی کرب و بلا می شد مرور مقتلی کامل تر از چشمت در این عالم نبود روضه ی در پرده ات این بود که٬ در طول راه غیر تو با عمه جانت هیچ کس مَحرَم نبود @hosenih گرچه کشتت ذره ذره شمر ،با سَمِّ هُشام؛ در حقیقت قاتلت هم شمر بود و هم نبود با حساب روضه ی گودال و ظهر و خیمه ها علّتِ اصلی مرگت حتم دارم سَم نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است @hosenih چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست چون پنجره ای که رو به دریا باز است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه های عزا گریه می کنی @hosenih ما با گناه اشک تو را در می آوریم از سوز بی وفایی ما گریه می کنی ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما می آیی و بدون صدا گریه می کنی «گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه» در مشهد امام رضا گریه می کنی بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغ سید الشهدا گریه می کنی این روزها به حال دل زینب اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی @hosenih حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم غریب و آشنا را می شمارم این خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم @hosenih دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدا را شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خود را می‌کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم @hosenih با عقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه دارم نفس های خدا را می شمارم @hosenih هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق دارم فقط سود دعا را می شمارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بخاطر تو چهل سال محتضر بودم به یاد تشنگی ات یک جهان شرر بودم میامدم سرسفره غذا نمیخوردم چون از گرسنگی ات خوب باخبر بودم @hosenih شبیه عمه تنم رج به رج ز شلاق است شبیه عمه برای همه سپر بودم برای تو ولیِ دم شدم ولی ای وای میان قافله با شمر همسفر بودم شتر که رم بکند میپرد به هر سمتی بروی ناقه ی رم کرده در خطر بودم عمامه ام همه اش سوخت بعد سرهم سوخت ز بام آتشی آمد که بی خبر بودم غم قضیه ناموسی است در دل من امان ز لحظه تلخی که در گذر بودم به خواهرم زن رقاصه ای جسارت کرد تو حق بده به من اینقدر خون جگر بودم همان زمان که غلامی کنیزی از ما خواست میان حلقه آهن شکسته پر بودم @hosenih ولی نشد که سرش را جدا کنم ز تنش ولی نشد که گرفتار صدنفر بودم سفیر روم به هم ریخت تا که من را دید ببین چقدر پدر بین دردسر بودم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه در پرده ست تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه در خیمه به خود پیچیده تب کرده ست خودِ روضه به هر سو چشم می دوزد خودش تب می کند در خویش و می سوزد تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه مستور است تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه از چشم همه دور است @hosenih برای فهم این روضه همین روضه که در یک گوشه ی یک خیمه افتاده ست برای فهم این روضه که نامش گاه زین العابدین و گاه سجاد است برای فهم این مضمون آیینی تو باید از حسین بن علی رخصت بخواهی و دو زانو پای شرح کامل این روضه بنشینی شب چارم شب بعد از شب طفلی که شد توی بیابان گم شب قبل از شب پنجم شب طفل امام مجتبی در گودی گودال وقتی شد زبانم لال شب چارم امام چارم ما روضه می خواند رباب و نجمه و زینب دو زانو می زنند او با خودش تا روضه می خواند که این آقا شده کامل ترین مقتل میان گودی گودال و روی تل به نوعی مستند تر از لهوف و مقتل الشمس و صحاب رحمت و کبریت احمر هم که این مقتل هزاران صفحه دارد در وداع آخر ارباب و اکبر هم که این مقتل هزاران زاویه دارد به سمت روضه ی باز گلوی خشک اصغر هم تمام دیدنی هارا هم از نزدیک هم با درک کامل دیده این آقا به جای اصغر شش ماهه هم ترسیده این آقا و همراه پدر خون علی را در هوا پاشیده این آقا @hosenih کسی که روضه را می بیند از نزدیک خود هم می شود یک قسمت از روضه کسی که روضه را می بیند از نزدیک نه دل را نخواهد کند دیگر راحت از روضه نشسته با خودش یادش می آید ناگهان یک قسمت از روضه بهم می ریزد و خود می شود چون مجلس روضه به این ترتیب زین العابدین می ساخت از هر حادثه روضه اگر رد می شد از زلفش نسیمی یاد گیسوی پدر بر روی نی می کرد و تب می کرد و با موی پدر روز خودش را عین شب می کرد وداع هرکسی را با پدر می دید این آقا بهم می ریخت سر یک صحنه ی این گونه او درجا بهم می ریخت به یاد لحظه ی آخر که از خیمه پدر می رفت می افتاد به یاد لحظه ای که سر از اوج پیکر باباش سر می رفت می افتاد به یاد لحظه ای که دست زینب بر کمر می رفت می افتاد به یاد آن شبی که ساربان با خنجرش از گودی گودال در می رفت می افتاد تمام روضه ها را دیده بود و شرح هر یک را پس از کرب و بلا می دید نسیمی بر گلی می خورد، او بر دست بابا اصغر خود را که می زد دست و‌پا می دید کسی در کوچه می افتاد او در کوچه هم گودال را می دید صدای پای چندین اسب می آمد تن بابای خود را زیر سم اسب ها می دید به مقتل ها اضافه می کنم من مقتل السَّجاد کسی که با تمام لشکر ارباب هفتاددو دفعه رو خاک‌کربلا افتاد که هم کرببلا هم کوفه و هم شام دیده زجر کسی که هم خودش دیده ست هم از خواهرش هر شب شنیده زجر @hosenih کسی که هم شهید و هم اسیر و هم شده جان باز یقینا روضه ها هرسال از او می شود آغاز که گفته سم شهیدش کرد جز ارباب و غم عباس و عون و قاسم و جون وعلیِ اکبر و اصغر غم بازار شام و کوفه و کوچه همه باهم شهیدش کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به خاک تربتت هر بار بگذارم جبینم را درونم حس کنم انوار رب العالمینم را معاد و عدل و توحید و نبوت را تو معیاری نخواهم داد بر شک بقیه این یقینم را @hosenih منِ گمراه و حیران را به راه راست آوردی ز گیسویت گرفتم رشته ی حبل المتینم را همیشه روح من حس امانت کرد با مهرت نگیر از من به جان مادرت روح الامینم را شکسته دل شدن را از سخای مادرت دارم گدایی کرده ام از فاطمه قلب حزینم را اگرچه دست خالی آمدم، چشم پُری دارم بخر چشم ترم را، این متاع کمترینم را گره افتاده در کارم، گرفتارِ گرفتارم پذیرا باش نذرِ سفره ی اُم البنینم را همه آماده ی رفتن شدند و باز جا ماندم بیا امضا کن از لطفت برات اربعینم را نگیر از عمر من اوقات خیر و برکتم، یعنی همین که در میان روضه هایت می نشینم را @hosenih سرش را دید و با گریه سکینه گفت با بابا تماشا کن میان شام حال شرمگینم را همین که معجرم در آن شلوغی سوخت با شعله به روی سر گرفتم تکه های آستینم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ راهی برای رفعِ خشم و غضب نسازد آنکه برای عشقت خود را ادب نسازد دنبال یارِ نابی! آنکه اگر رطب را- خورده ست؛ دیگران را منع رطب نسازد @hosenih نذر تو جانِ خود را حدّاقل بداند آنقدر ندبه ها را متر و وجب نسازد خسران زده ست آنکه هر هفته جمعه خود را از شوق دیدنِ تو مجنون نَسب نسازد با چشم هایِ هرزه،غیبت،دروغ و تهمت مانع بسازد اما قدری سبب نسازد @hosenih ای وای اگر نگاهت امسال هم محرّم ما را برای کارِ تو منتخب نسازد این روضه ها ندارد خیری اگر که از ما؛ محض ِ تو مهزیار و جوْن و وهب نسازد! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه‌ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد @hosenih تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود... پدر، کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند: عقیله همسفر مشتی از اراذل شد تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد چکید خون سرت... خواهرت دلش خون شد گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد به جای تک‌تک ما عمه کعب نی خورده برای تک‌تک ما مثل شیر حائل شد @hosenih خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو چگونه دختر حیدر به شام داخل شد هزار خطبه‌ی قرّاء خوانده خواهر تو جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد عقیله، کعبه‌ی غم، قبلةُ البرایا* بود ز اشک نیمه‌شبش خاک دشت‌ها گِل شد @hosenih میان نافله‌ها یاد مادرش می‌کرد همیشه روضه‌ی او برکت نوافل شد اگرکه پیر شدم، عمه‌ام مقصر نیست گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد * قبلة البرایا: از القاب حضرت زینب به معنای قبله و پیشوای ابرار ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نسیم حزن وزیده، حسین چشم تو روشن شرر به خیمه رسیده، حسین چشم تو روشن @hosenih تو رفتی و نشنیدی که خواهرت سر گودال چقدر طعنه شنیده، حسین چشم تو روشن برای رأس تو بر نی رباب ضجه کشید و سکینه سینه دریده، حسین چشم تو روشن قسم به عصمت زهرا، کسی ز روز تولد مرا اسیر ندیده، حسین چشم تو روشن که گفته است؟! دروغ است این که حرمله اصلا سرم هوار کشیده، حسین چشم تو روشن به زیر بوته ی خاری فدا شدند دو دختر غریب و رنگ پریده، حسین چشم تو روشن @hosenih رسیده صحبت غارت میان لشکر دشمن به جسم چند شهیده، حسین چشم تو روشن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم نمی دانم کجایی هستم، اما خوب میدانم هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم @hosenih اگر آواره ام، قلبم در ایوان تو جا مانده دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده غم عشقت بیابان پرورم کرد و میان راه یکی پرسید: تا کرب و بلا، چندتا ستون مانده؟ @hosenih چه شیرین است با شوقت دویدن در بیابان ها به عشقت هم به دل جارو زدن هم در خیابان ها نه تنها در میان تربتت داری شفا، حتی به خاک زیر پای زائرت دادند، درمان ها @hosenih یکی جارو به دست و دیگری گوشی به گوش آمد یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد دراین موکب سخن ازکوفه، آن موکب سخن از شام یکی از هوش رفت اینجا، یکی آنجا به هوش آمد @hosenih ستون یک هزار و چارصد، یعنی: سلام آقا سلام ای بی کفن ای تشنه لب ای مانده بر صحرا به سقای علمدارت قسم، ما پای پیمانیم به شوق یاریِ آرام جانت، مَهدی زهرا (س) ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih