eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زهرا برای حضرت حق آفریده شد پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد سیب بهشت، آمدنش را بهانه بود روحش به احمد از نفس حق دمیده شد @hosenih زهرا که بود؟ نور جلالیِ تحت عرش فوق تصوّر است آنچه که از قدس چیده شد احمد که گفت اُمِّ ابیهاست فاطمه یعنی فضائلش چو محمّد حمیده شد چندی گذشت تا که نسیم وصال او سمت علیِ عالیِ اعلا وزیده شد @hosenih طوبای فاطمه که ثمر داد ناگهان باد خزان گرفت و وجودش تکیده شد گل بود و حیف ساقه ی او را لگد زدند سیلی که خورد حوریه، رنگش پریده شد وقتی هجوم برد سقیفه به خانه اش در را شکست روی سرش، قد خمیده شد @hosenih شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد شش ماهه ای شهید برای شهیده شد هر جا رسید روضه به محسن، بگو حسین با تیر حرمله سر اصغر بریده شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می نویسم به چشمِ تَر مادر می نویسم به رویِ دَر مادر با همین پاره یِ جگر مادر سوختم از سکوت اگر مادر می نویسم مرا بِبَر مادر @hosenih خواهرم نامِ مادر آورده چادرِ گریه آور آورده غمِ من باز هم سر آورده کوچه دادِ مرا در آورده باز رفتم به آن گذر مادر @hosenih کوچه بود و عبورِ بانویش کوچه و یک بهشت در کویش مادری و فرشته هر سویش باد حتیٰ نخورده بر رویش من در آن کوچه بی خبر مادر @hosenih کوچه بود و غروبِ غم بارش کوچه بود و دو تا عزا دارش کوچه‌ی سنگی و دو دیوارش کوچه و سنگهایِ بسیارش کوچه پُر شد زِ رهگذر مادر @hosenih دیدم آنجا هزار مشکل را بسته بودند راهِ منزل را جمعِ نامحرم و ارازل را دیدم آن روز دستِ قاتل را وای از چشمِ خیره سَر مادر @hosenih چشمِ خود را که بست زد سیلی دید بی حیدر است زد سیلی وای با پشتِ دست زد سیلی گونه‌ای را شکست زد سیلی سنگِ دیوار بود و سر مادر @hosenih می زدم داد که نزن نامرد کُشتی‌اش پیشِ چشم من نامرد جایِ مادر مرا بزن نامرد یک نفر بینِ چند تن نامرد از غرورم شکسته‌تر مادر @hosenih او زد و هر دوتا زمین خوردیم هر دوتا بی هوا زمین خوردیم پیشِ نامردها زمین خوردیم خنده کردند تا زمین خوردیم چادر و خون و خاکِ تر مادر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای برادر چه می‌کنی با خود چند روزیست سرد و خاموشی سر به زانو گرفته‌ای چندی لبِ خود می گزی نمی‌جوشی @hosenih یک طرف حال و روزِ غمگینت یک طرف ناله‌هایِ مادرمان مانده‌ام با حسین در این بِین که چه خاکی کنیم بر سرمان @hosenih درد و دل کن دوباره و دریاب خواهری را که جان به لب کردی بَسکه در بینِ خواب لرزیدی بَسکه در بینِ خواب تب کردی @hosenih مشت خود می فشاری و در اشک چهره‌ای نا امید می بینم چه شده در میانِ گیسویت چند تاری سپید می بینم @hosenih دست بردار از دلم خواهر که پُر از شعله و شراره شده بعد داغی که آتشم زده است دل نمانده که پاره پاره شده @hosenih روضه‌ام روضه‌هایِ یک کوچه است کوچه‌ای سرد و کوچه‌ای تاریک کوچه‌ای سنگی و غبار آلود کوچه‌ای تنگ و کوچه‌ای باریک @hosenih بارها گفته ام خدا نکند راهِ یاسی به لاله چین بخورد بارها گفته ام خدا نکند که در آنجا کسی زمین بخورد @hosenih ولی ای وای بر سرم آمد کوچه خالی زِ رفت و آمد شد چادرِ مادرم به دستم بود که در آن کوچه راهِ ما سد شد @hosenih بِینِ دیوارهایِ بی احساس ازدحامِ حرامیان دیدم پنجه‌ها مُشت و دستها سنگین پنجه‌ای را در آسمان دیدم @hosenih قد کشیدم به رویِ پا اما حیف دستش گذشت و از سرِ من آسمان تار شد که می‌نالید بِینِ گرد و غبار مادر من @hosenih چادرش را به سر کشید و به درد تکیه بر شانه‌ام به سختی داد خواست مادر که خیزد از جایش ولی اینبار هم زمین اُفتاد @hosenih دست بر خاک می‌کشید آرام با دو چشمانِ تار چاره نداشت چادرش را تکاندم و دیدم گوش خونین و گوشواره نداشت @hosenih ناله ام بین خنده‌ها گُم شد جگرم در عزایِ چشمش بود ردِ خونی به رویِ دیوار و جایِ دستی به جای چشمش بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گیرم آتش به جفا، در که نباید می سوخت آشیان سوخت ، کبوتر که نباید می سوخت آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت @hosenih کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید می سوخت زیر خاکستر در شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته ،معجر که نباید می سوخت @hosenih ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه ، عصر چادر خاکی خواهر که نباید می سوخت . از تنور آمده بابا وسط تشت ، ولی اینقدر هم دل دختر که نباید می سوخت نه فقط شمع نه پروانه که در این آتش سوخت از غصه دل هرکه نباید می سوخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شدی شهید که غربت عیار داشته باشد مدینه بعد تو شب های تار داشته باشد سه آیه ات حسن و زینب و حسین شد اما نشد که آخر کوثر چهار داشته باشد @hosenih چهل نفر وسط کوچه آه فکر نکردند علی به خانه زنی باردار داشته باشد چهل نفر همه مست سقیفه اند و مولا به یاری از چه کسی انتظار داشته باشد گمان نمی کنم این سان که در شکسته به دیوار به کوچه فاطمه راه فرار داشته باشد @hosenih شفاعتم نکنی در حضور مرگ خوشم که به احترام تو قبرم فشار داشته باشد نه در حدود مدینه ست نه به سینه نگردید مگر که می شود این زن مزار داشته باشد؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ تا اوج مستی ی علوی پر کشیده ایم از بس که جام باده ی هو سر کشیده ایم حرف از شراب و ساقی و بزم و پیاله را از میکده به پله ی منبر کشیده ایم @hosenih "ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم " آن را به روی صفحه ی دفتر کشیده ایم از ذوالفقار حیدر کرار گفته ایم فریاد یا علی مکرر کشیده ایم وقت رجز برای حرامی و داعشی خط و نشان خندق و خیبر کشیده ایم @hosenih اینجا که کوفه نیست علی را رها کنند ما صف کنار مالک اشتر کشیده ایم حتی برای آنکه غلام علی شویم عمری دراز منت قنبر کشیده ایم حب علی و آل علی در سرشت ماست ازاین جهت به سمت پیمبر کشیده ایم @hosenih جای محب فاطمه آغوش مرتضی است روزی که صف به وادی محشر کشیده ایم گفتیم فاطمه دلمان فاطمیه شد آهی ز داغ حضرت کوثر کشیده ایم مانند مرتضی غم بسیار خورده ایم هر چه کشیده ایم از آن "در" کشیده ایم @hosenih سرخی روی شیعه از آثار سیلی است داغ از شرار پر طپش هر کشیده ایم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سخت است پیش چشم تو مادر بیفتد مادر بیفتد ، سوره ی کوثر بیفتد لنگ است کار خانه وقتی که نود روز خانومِ خانه گوشه ی بستر بیفتد @hosenih از هُرم آتش هم اگر پلکی بسوزد سخت است اشک از چشم های تر بیفتد شیر خدا باشی و بند غم به دستت شرمنده خواهی شد اگر همسر بیفتد اصلا تصوّر کن خودت را جایِ مولا پیشّ نگاهت یاسِ پیغمبر بیفتد یا نه تصوّر کن خودت را جایِ بی بی روی زمین افتاده باشی، ... دَر بیفتد @hosenih پائین گرفته صورتش را که مبادا چشمش به چشمانِ تَرِ حیدر بیفتد ** دختر به مادر می رود، پس این طبیعی است یک روز هم در کوچه ای دختر بیفتد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ منم گدا منم گدا گدای کوی فاطمه روز و شبم می گذرد به گفت و گوی فاطمه فتاده دل به پای او صفای دل صفای او داده به عشق آبرو آب وضوی فاطمه @hosenih من که غمین و خسته ام دیده ز غیر بسته ام بود دل شکسته ام به جست و جوی فاطمه دل شده پای بست او دیده بود به دست او مستم و مست ، مست او مست سبوی فاطمه جهان ازوست گلسِتان جنان ازوست گل فشان می دهد ای جهانیان بهشت بوی فاطمه میان کوچه ای خدا به پیش چشم مجتبی دست سیاه شب چرا خورده به روی فاطمه @hosenih خصم که باب کین گشود آتش کینه را فزود زد به تمام هست و بود شعله عدوی فاطمه "یاسر" اگر کند رها مرغ دل شکسته را بال گشاید از وفا باز به سوی فاطمه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نقل زَمَخشَري ست كه روزي ابولهب يك سنگريزه جانب احمد روانه كرد ريگي - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روي كين، نبي خدا را نشانه كرد @hosenih تبّت يدا أبي لهب از آسمان رسيد فوراً لهيب خشم الهي زبانه كرد فرمود: هر دو دست وي از تن بريده باد نفرين بر آنكه اين عمل ظالمانه كرد يك دست او فقط به كمين نبي نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با اين حساب، كيفر اهل سقيفه چيست؟؟ حق كسي كه حمله بر اين آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز مي آمد چه مي نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علي و باغ فدك را بهانه كرد @hosenih با هر دو دست، بست و شكست و كشيد و كشت جان بتول را هدف تازيانه كرد . "آتش به آشيانه ي مرغي نمي زنند" نفرين بر آن كه شعله در اين آشيانه كرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر چه بود از در و دیوار خودم فهمیدم حاجتی نیست به انکار خودم فهمیدم @hosenih راز حبس نَفَس و علت جوشیدن خون از فرورفتن مسمار خودم فهمیدم این که یک حادثه رخ داده در آن کوچۀ تنگ از نهان کردن رخسار خودم فهمیدم همه گویند دگر رفتنی است این بیمار به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم این که دیگر نزنی شانه به موی زینب از قنوتت به شب تار خودم فهمیدم @hosenih از چه لبخند به تابوت زدی بعد سه ماه؟ حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دم، فتاد بر رویت @hosenih شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید آتش نمرودیان به گیسویت جراحتی است به روی پرت از آن ایام نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت "هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید" نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت @hosenih سه ماه روی گرفتی درون خانه ی خود ندید دیده ی مولا جمال دلجویت ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد فاطمه مادر دلسوز محمد می شد گاه با تیغ زبان یک تنه حیدر بود و گاه در خواندن خطبه خود احمد می شد @hosenih برساند به نبی، یا به علی، یا زهرا؟ حامل وحی در این بیت مردد می شد چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین بهره مند از کرمش هر که می آمد می شد چادر فاطمه از گبر مسلمان می ساخت لاابالی درِ این خانه مقید می شد پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت آتش و دود به اذن چه کسی رد می شد؟ چه گذشته است مگر در پس این در؟ که علی - حرف در می شد اگر، حال دلش بد می شد پاره ی جان نبی داشت به همراه پسر روزی از کوچه ی شهر پدرش رد می شد ناگهان شیشه ی عمر پسر افتاد و شکست وسط کوچه همان شد که نباید می شد @hosenih مانده ام! دشمنش آخر چه گره داشت مگر؟ وا نمی شد اگر اینگونه نمی زد؟... می شد! کاش می آمد و با کندن بنیان ستم بانی ساختن مرقد و گنبد می شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih