eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ کیست که در مدحش از ، شعر کمر بشکند کیست که جبریلِ عشق آمده پَر بشکند کیست که بازار او بزم شکر بشکند لحظه‌ی تحویل اوست دور قمر بشکند هیج تعجب مکن کعبه اگر بشکند آمده خاک نجف قیمتِ زر بشکند @hosenih حرف غزل را مزن ، بحر مطنطن بخوان جان رجز را بکش ، شعر مدون بخوان مدح علی را فقط از لب دشمن بخوان حیرت مردان ببین وصف تهمتن بخوان مرکب طفلش بگو مردِ یَل افکن بخوان شاه به کوی گداش تاج به سر بشکند @hosenih بر در حیدرِ بکوب یکسره هِی در بکوب بر روی این آستان عشق کن و سر بکوب حلقه‌ی این در بگیر مثل پیمبر بکوب نام علی را به دل با قلم زر بکوب بر روی دُر نجف ، حضرت حیدر بکوب فاطمه گفته است تا چشم نظر بشکند @hosenih ضربه‌ی شمشیر کیست بر تن بسیارها چرخش تیغِ دو دَم کرده تلنبارها وقت فرار است وای ، آمده کرارها لشکری از عمرو عاص لشکر سرداها رفت و بجا مانده است از همه شلوارها زیر قدمهای او کوه و کمر بشکند @hosenih آی جماعت نظر بر درخیبر کنید ضرب یدالله را خورده و از بر کنید ضربه‌ی عباس را چند برابر کنید یا‌که همه خویش را بنده‌ی قنبر کنید یا‌که همه در روید مقنعه بر سر کنید قبل رجز خوانی‌اش هرچه سپر بشکند @hosenih از ازل آوازه‌اش از همه دوران گذشت بر لب نوح آمد و نوح زِ طوفان گذشت گفت علی یوسف و از شب زندان گذشت کرد توسل به او محنت کنعان گذشت جان پیمبر شد و آمد و از جان گذشت دوش نبی رفت تا ، بت به تبر بشکند @hosenih گاه نشسته است با میثم خرما فروش گاه شده چاه کَن برزگری سخت کوش گاه کشد نیمه شب بارِ یتیمان به دوش بارِ زنی می‌کشد طعنه‌ی او هم به گوش این که فقط با نمک نان جوین کرده نوش فاطمه از گریه‌اش وقت سحر بشکند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در مخزن لايموت دردانه علي است در كون و مكان امير فرزانه علي است @hosenih در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس معلوم شود كه صاحب خانه علي است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ‌حق روز ازل کل نِعم را به علی داد ‌بین حُکما حُکمِ حَکَم را به علی داد ‌معنای یدالله همین است و جز این نیست ‌کاتب که خدا بود قلم را به علی داد @hosenih ‌می‌خواست به تصویر کشد قدرت خود را ‌در معرکه شمشیر دو دم را به علی داد ‌عمّال شیاطین همه ماندند تهی‌دست ‌تا احمد محمود علم را به علی داد ‌یاران ولایت به خدا اهل بهشتند ‌الله کریم است، کرم را به علی داد @hosenih ‌هر مملکتی تابع فرمان امیری است ‌ایران، دلِ افتاده به غم را به علی داد ‌از نسل علی یک علی آمد به خراسان ‌یعنی که خدا کل عجم را به علی داد ‌کوچک‌تر از آن است عجم فخر فروشد ‌گو حیدری‌ام، یار دلم را به علی داد @hosenih ‌سبقت بگرفت اُمّ علی ز اُمّ مسیحا ‌روزی که خدا حق قدم را به علی داد ‌مملوک ببین مالک دین در شب میلاد ‌تنظیم سند کرد و حرم را به علی داد ‌بودی همه اشراف عرب طالب زهرا ‌طه گهر عهد قِدَم را به علی داد @hosenih ‌بگذاشت کف فاطمه را بر کف حیدر ‌با فاطمه ششدانگ اِرَم را به علی داد از یُمن همین وصلت فرخنده" کلامی" ‌حق زینب آزاده‌شیم را به علی داد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از روزن صبح تا تو را دیدم گفتم به خودم تو را چرا دیدم راضی نشدم که جز تو را بینم حق را به جمال مرتضی دیدم پایان مرا به ذوالفقار افکن جز صولت تو اگر فتی دیدم اسمای اله را نظر کردم اوصاف تو را که بارها دیدم معراج، ورق‌ورق فرو رفتم در صفحه‌ی عرش، منتها دیدم بر تاج خداست نام نیکویت در چهره‌ی دوست دیده‌ام رویت @hosenih پایان خیال خود دویدم من آغاز تو را ولی ندیدم من دست تو به دادِ طاقتم آمد با شبنم صبح تا چکیدم من فرماندهِ خیل روسپیدانی با روسیهی چه روسپیدم من گیسوی تو را به شانه پیمودم همراه صبا اگر وزیدم من گفتند زمان مرگ می‌آیی این‌گونه به آرزو رسیدم من باید که بمیرم از تو پُر باشم باران نجف شوم که دُر باشم @hosenih وقتی‌که دو زلف پرشکن داری ما را چه به حال خویشتن‌داری یک زلف تو با حسین هم‌شانه یک زلف به قامت حسن داری از جمعِ مجرّدات بيرونى برگوی چه کسوتی به تن داری در ذات خودتت حلول خواهی کرد وقتی که عروج از بدن داری ای کلّ مزارها شریف از تو دل‌خوش شده‌ایم با وطن‌داری افغان مرا ستانده‌ای از من رنگ دگری دوانده‌ای از من @hosenih گفتی که بیا بکوش! کوشیدم گوشی شدم و تو را نیوشیدم بر من عرق تنور کافی بود از چشمه‌ی دیده‌ی تو جوشیدم سیّدرضى از تو گفت و جان دادم در نهج تو ناگهان خروشیدم تا با تو چراغ باده افروزم شهد از لب کندوی تو نوشیدم گفتند برافکنم در این چامه این جامه‌ی کهنه‌ای که پوشیدم از سمت هرات تا تگرگ آمد عریانی لفظ کهنه مرگ آمد @hosenih افتادم و آفتاب را دیدم تلفیق شراب و آب را دیدم در کهف حصین تو که خوابیدم بیداری رخت‌خواب را دیدم با تو که به خوش‌نشینی افتادم بی‌خانگی حباب را دیدم ایوان نجف که دل ز کف دادم در صحن تو انقلاب را دیدم در راه تو صاف تا خدا رفتم در زلف تو پیچ و تاب را دیدم غیر از تو تو را اگر طلب کردم از روی جهالت‌ست، تب کردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلیلی روشن و متقن ندارد ثوابی قدرِ یک ارزن ندارد @hosenih نمازِ بی علی(ع) عصیانِ محض است اذان ِ بی علی(ع) گفتن ندارد! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حُب علی در دل ما جا گرفت دین مبین از نفسش پا گرفت @hosenih تا به لبم ذکر علی بُرده شد صحن دلم عطر خدا را گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلگرمی است ، دلخوشیِ آنچنانی است شعر تر است ، کشفِ خوش ناگهانی است هر سطر آن فصیح و بلیغ است و بی نظیر نهج البلاغه معجزه ی خطبه خوانی است @hosenih دون کلام خالق و فوق کلام خلق گرچه زمینی است ولی آسمانی است این منتهای سعی مجدانه ی "رضی" بی انتهاست هر ورقش کهکشانی است قرآن ناطق است علی ، پس به این دلیل نهج البلاغه اش خودِ قرآن ثانی است @hosenih آری کلام سرور لولاک مرتضی کِی هم تراز لقلقه های فلانی است نام علی است تا ابدالدهر جاودان هر آنچه غیر نام علی محو و فانی است هر کس که جمله ی "ارنی" گفته با علی پاسخ برای این سخنش "لن ترانی" است @hosenih "ایمان بیاوریم به آغاز فصل " عشق فصلی که رنگها همه اش ارغوانی است می آید آن مفسر و تفسیر میکند نهج البلاغه را که همان مهربانی است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ پسرم گفت علی و پدرم گفت علی مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛ گفت یافاطمه نیم دگرم گفت علی @hosenih یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛ وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی نَفْس را ازدرِ تهدید به راه آوردم دید ازجان خودم می گذرم، گفت علی شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم حسن ازبسکه به هنگام کَرَم گفت علی @hosenih می توانست که صرف خط وابرو بشود ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از نور ولایتت جهان سرشار است هر کس که تو را ندید روزش تار است @hosenih هر چند که دیر است ولی می‌فهمند فردای بدون تو چه حسرت‌بار است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تا که رد از قالب تن می‌شود مشرق او شام‌شکن می‌شود نحس و سعیدند در اشیا نهان سنگ عقیق‌ اهل یمن می‌شود @hosenih سر زده از چاک گریبان صبح من همه او او همه من می‌شود آدم از آیینه‌ی مردانه‌اش جلوه‌ی حوّاست که زن می‌شود خنده‌ی او سبزی دشت مغان گریه‌ی او رود تجن می‌شود @hosenih بس‌که لطیف‌ست به گل‌خنده‌ای خلع از آفاق بدن می‌شود دیده‌ی او صلح و دو ابروش طاق گرچه حسین‌ست، حسن می‌شود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عقل در مانده در روایاتش جهل منکر شدست از بنیاد در خدایی خویش هم بنده ست جُمِعَتْ فی صِفاتهٕ اضداد @hosenih فکر نان شب یتیمان بود حاتمی که گرسنه می خوابید گرچه راه جنون به ما آموخت بیشتر درس عقل را می داد @hosenih زور و زر را طلاق داد علی سودِ او را همه ضرر دیدند پیش قومی که کور و کر بودند در سکوت ست معنی فریاد @hosenih قعر زندان علی علی می گفت بر روی دار هم علی می گفت میثم اینگونه در دل هر «بند» با علی بود سر خوش و «آزاد» @hosenih ابر و باد و مه و درختان را خاک و خورشید و حور و انسان را کُلِّ مخلوق های یزدان را چه کسی غیر او کُند امداد @hosenih ما اسیران کوی او هستیم جام قالو بَلا به جان زده ایم وطن ما اگر نجف باشد قلب ما می شود علی آباد @hosenih باده ی ناب کوثری مارا غرق در موج عشق او کرده مانده ام در زلالی این جام از چه رو شیخ می کند ایراد @hosenih کوه ایمان علی ست از این رو عاشق او شدن چه «شیرین» است هر کسی در طواف او باشد در ره عشق می شود فرهاد @hosenih دست افتادگان غم را جز لطف مولا کسی نمی گیرد پای عشق علی و اولادش تا دلم شد خراب شد آباد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در دلِ جنگ نه خوفی ز خطر بر می داشت نه ز تیغِ دگران..زخم و اثر بر می داشت اسدالله ِ جهان..تیغِ کجی داشت وبس غیرِ تیغ اش نه کلاه ونه سپر بر می داشت @hosenih یک‌ تنه تا که چنان شیر به هم می پیچید دشمنِ بی هنرش..اَینَ مَفَر بر می داشت هرکسی روبرویِ شیرخدا صف می بست گویی از دوزخِ حق..چاهِ سَقَر بر می داشت ذوالفقارش که به جولان و به تب می آمد از همه لشگرِ رسوا زده ..سر بر می داشت @hosenih زَهره ی شیر دلان از قدمش می ترکید «حمزه»از زیر ِ قدم هاش جگر بر می داشت باچنین شان و مقامش لبِ سلطانِ نجف بوسه از پای نبی..خیرِبشر بر می داشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih