بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
حجت الااسلام #محسن_حنیفی
▶️
محبوس کرده در وسط سینه آه را
کرده اسیرخود دل خورشید و ماه را
او بانی نجات تمام اسیرهاست
یوسف اگرچه سهم خودش کرده چاه را
@hosenih
بر میله ی قفس زده بال شکسته را
تا که رفیق گریه کند هر نگاه را
ازجور تازیانه تن او کبود شد
بایاد کوچه کرده تنش این سیاه را
راه نفس کشیدن او بسته می شود
هنگام نقل اینکه...کسی بسته راه را
پایش شکست و پایه ی کرسی کشید آه
برپای سلسله بنویس این گناه را
@hosenih
یک سو سپاه سندی و یک سو سپاه شمر
هم دست کرده سلسله هردو سپاه را
برروی تخته پاره لهوفی نهاده اند
که گریه کرده دم ب دم قتلگاه را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#حمیدرضا_محسنات
▶️
بر روی خاک بس که تنش را کشیده بود
خونش به نقطه نقطه ی زندان چکیده بود
عجل وفات و روضه ی مادر زیاد داشت
موسی بن جعفر این دم آخر بریده بود
@hosenih
جسمی که در هجوم بلا روز خوش ندید
حالا به روی تخته چه خوش آرمیده بود
جان داد بین غربت و حالا کفن به دست
جمعی برای عرض ارادت رسیده بود
هر کس برای دیدنش آمد نمی شناخت
از بس شکسته پیکر و از بس خمیده بود
صبرش گواه , عاقبتش را رقم نزد
زخم عمیق و درد فراقی که دیده بود
او را شبیه جد غریبش زمین زده
دشنام مادری که از اینها شنیده بود
جسمش دگر ولی به بیابان رها نشد
جای کفن نصیب تنش بوریا نشد
@hosenih
دشمن تنش به معبر مرکب بدل نکرد
معصومه رأس غرق به خونی بغل نکرد
این هفتمین مصیبت و پیوست کربلاست
این دل هر آنچه میکشد از دست کربلاست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#سیدمسیح_شاهچراغ
▶️
در این زندان تو را در آتش تقدیر می بینم
تو را در اوج غربت زخمی زنجیر می ببینم
نداری پوست بر پیکر، نمانده گوشت بر این تن
چنان لاغر شدی گویا فقط تصویر می بینم!
@hosenih
شبیه مادرت از آرزوی مرگ لبریزی
بمیرم که تو را از زندگانی سیر می بینم
غریبی بیشتر از این که در این مصر، موسائی
ولی هارون شهرت را پر از تزویر می بینم
عزیز عالمی یوسف، چه بر مسند چه در زندان
چرا با چشم ظاهربین خود تحقیر می بینم؟
کدامین استعاره شرح حالت در قفس باشد؟
غزال زخم خورده؟ نه، سراپا شیر می بینم
نبین هارون به تخت است و غریب این سیه چالی
تو آن بالای بالا، دشمنت را زیر می بینم
نیامد مرغ نفرین در قنوتت، چشم دشمن کور
نمازت را پر از آرامش تکبیر می بینم
چه کرده کظم غیظت با دل بی رحم زندانبان؟
که در عمق نگاهش این همه تغییر می بینم
شب تردید هایش را سحر کرده است، مهتابت
دل ویران او را شاد از تعمیر می بینم
به اعجاز نگاه تو زلیخا شد مسلمانت
تمام حیله ها را در تو بی تأثیر می بینم
نمی چسبد به تو این وصله ها، معصوم معصومی
تو را در روشنای آیه تطهیر می بینم
@hosenih
دل شمس الشموست می شود خون از غروب تو
خراسان را در این شبهای غم دلگیر می بینم
غزل از مهر سلطان می شود لبریز، می گوید
همین ناچیز را شایسته تقدیر می بینم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
شیعه بحر موج خیز غیرت است
شیعه فریاد کتاب و عترت است
@hosenih
شیعه از اغاز ره آگاه بود
پیرو قرآن و آل الله بود
شیعه را با خون برابر ساختند
شیعه را از مهر حیدر ساختند
ما امانت دار این پیغمبریم
هرگز از قرآن و عترت نگذریم
تا به عالم دودمان آدمند
شیعه و قران و عترت باهمند
@hosenih
آنچه موسی در دل سینا ندید
چشم ما در چهارده معصوم دید
آسمان وحی زیب دوش ماست
چهارده خورشید در آغوش ماست
هر که از این چهاده تن ماند دور
در دو دنیا همچنان کور است و کور
باغ رضوان تا ابد سرمست ماست
چهارده معصوم گل در دست ماست
چارده قران و یک تفسیرشان
چارده آیینه یک تفسیرشان
چارده پیکر ولی یک جانشان
هرچه جان دارد خدا قربانشان
ای شما قران و قرانتان بدست
ای فداتان هرچه بود و هرچه هست
@hosenih
ای شما گل ، قلب شیعه باغتان
هر دلی را آتشی از داغتان
شیعه از اول شما را یافته
در شما نور خدا را یافته
تا خدا هست و شما هستید و ما
هستی ما و تولای شما
گر ز پیکر دست ما گردد جدا
نیست ممکن کز شما گردد جدا
@hosenih
"میثم"از اعماق جان گوید همی
مدحتان را با زبان میثمی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
چو بر اریکه سوار آن یگانه فارس شد
پیاده یوسف و یعقوب و نوح و یونس شد
بزرگ مکتب توحید را مؤسس شد
« ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد»
@hosenih
قدم نهاد به خاک احمد فرشته سرشت
گرفت گلشن هستی طراوتی چو بهشت
به مزرع دل عشاق تخم عاطفه کشت
«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرٌس شد»
@hosenih
بسوی او زده پر مرغ فکرت اُدبا
به خوی او گرویده بُتان پاک قبا
ز روی او شده شرمنده مهر و مه عجبا
«ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد»
@hosenih
یگانه گوهر گنجینۀ طریقت اوست
امیر کشور عشق است و دولتش نیکوست
شکوه معجزه را بنگر و مگو جادوست
«بصدر مِصطَبَه ام می کشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد»
@hosenih
به بام عرش، ملائک زدند پرچم نور
شد از تجلّی او چشم بت پرستان کور
بگو به غصّه و غم دور باش از ما دور
«طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منَش مهندس شد»
@hosenih
دهد منادی غیب از فراز عرش ندا
رسید مظهر حق رکن دین و میر هدا
به پاس مقدمش ای جرعه نوش پاک ردا
«لب از ترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد»
@hosenih
بیا بنازمت ای شهسوار عرصه ی جود
بخوان ترانه ی پرشور حمد یا محمود
تو در قیام و ملائک به سجده اند و قعود
«کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد»
@hosenih
فرشته آمد و بگریخت دیو با خواری
به جمع دلشدگان مژده داد و دلداری
شدم به رغم رقیبان غلام درباری
«چو زر عزیز وجودست نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد»
@hosenih
به عاشقان خبر وصل دوست برسانید
سرود گرم محبت ز نای جان خوانید
به مقدمش چو «کلامی» گلی بیفشانید
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که «حافظ» از این راه رفت و مُفلس شد»
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
شب است و شور کسی می کشد مرا بالا
ترانه خوان جنونم به خاطر لیلا
شب است و باز اسیر نگاه بی خوابم
نشسته ام به ره لطف دیده ای شهلا
شب است و منتظر پیک رحمت عشقم
بیا نسیم کرامت صدا بزن ما را
شب است و هیچ کسی جز نگاه دلسوزت
خبر ندارد از این سینه ی پر از غوغا
شب است و تاب ندارم به جان چشمانت
مسافر شب قدرم دمی نظر فرما
شب است و باز گرفتار جرأت غزلم
هوای رؤیت رویت بود به سر یارا
شب است و دست به دامان پاکی ات هستم
بریز قطره ی اشکی... به حال این رسوا
به تو... محبّت ما را نمی کند اثبات
مگر نوای قشنگ و خدایی صلوات...
@hosenih
سکوت می کنم امشب به احترام لبت
دوباره تشن ه ی نازم کجاست جام لبت
شکر بریز نگارِ عسل دهان دلم
که مرده زنده کند نیمه ی کلام لبت
گناه عاشقی من به گردن چشمت
کشانده ای و نشاندی مرا به بام لبت
مدبّرات اموراست، چرخش چشمت...
فتاده حضرت روح الامین به دام لبت
هوالسّلام که گفته خدا، تویی جانا
به ما نمی رسد آیا شبی سلام لبت
به این نتیجه رسیدم زِ قابِ قوسینت
که... جز خدا نرسیده کسی به کام لبت
به کفر می کشد امشب جنونم ای لیلی
تمام زندگی من فدای نام لبت
تو از تمام ملائک لطیف تر هستی
محمّدی و زعیسی شریف تر هستی
@hosenih
به افتخار جمالت خدا مرا... بخشید
به دلربایی خالت خدا مرا... بخشید
یقین قلبی ام آقا بدل به شک نشود
به قلب پر ز ملالت خدا مرا بخشید
قسم به حال نماز شبانه ات طه
به استغاثه و حالت خدا مرا بخشید
تو فکر شیعه ی بیچاره بودی از اوّل
به اشکهای زلالت خدا مرا بخشید
سر قنوت خدا را ، ز خود رضا کردی
به حقّ سین سوالت خدا مرا بخشید
اگرچه غرق گناهم ولی یقین دارم
به عزّ و جاه و جلالت خدا مرا بخشید
اسیر قافیه شعرم نشد که می گویم
به خاک پای بلالت خدا مرا بخشید
تو ذکر اصلی و اصل نماز من هستی
قسم به ناز نگاهت نیاز من هستی
@hosenih
همیشه لطف به حال فقیر می کردی
نگاه مهر به سوی اسیر می کردی
یتیم عبد مطلّب به مکه و یثرب
یتیمهای عرب را تو سیر می کردی
علی عالی اعلی عبید عشقت بود
به وقت معرکه او را تو شیر می کردی
ز خاک چای علی و دو قطره اشک حسین
تو نسل پاک بشر را خمیر می کردی
چه می شد ای نبی آیه های خلق عظیم
مرا زخُلق خوشت سربه زیر می کردی
برای دفعه ی آخر زدی به عرش خدا
درآن دمی که علی را امیرکردی
مرا چه می شد اگر آخرین سفیرخدا
به ملک بی غم حیدر سفیر می کردی
عطا نمودن کوثر بهانه اش این بود
همیشه حمد خدا را کثیر می کردی
به نام فاطمه امشب نگاه می کنی ام...
انیس نیمه شب و اشک و آه می کنی ام
@hosenih
شبي كه محو جمال جميل حق بودي
خمار جلوه ی جام جليل حق بودي
شبي كه روح لطيفت در آسمانها بود
ميان ذكر قنوتت دخيل حق بودي
شبي كه يكسره فرياد مي زدي ياهو...
غريق سجده ی عشق و ذليل حق بودي
شبي كه آتش عشق خدا زبانه كشيد
درآن ميانه نگارا خليل حق بودي
شبي كه از شب درد يتيمي ات عمري
گذشته بود و تو ابن السّبيل حق بودي
شبي كه قلب سلیمت گرفته بود از غم
مصاحب نفس جبرئيل حق بودي
شبي كه روح امين با ادب خطابت كرد
مخاطب صلوات وكيل حق بودي
ندا رسيد... محمّد! زعرش اَو اَدني
بخوان به نام خداوند عالی اعلی
@hosenih
سلام اشك زلالت ستاره ی آفاق
اميرِمهر، امام مكارم الاخلاق
بخوان به نام خداوند لاشريك له
به نام خالق عشق و عشیره ی عشاق
براي رحمت و لطف و محبت و رأفت
گرفته از تو خداوند مهربان... ميثاق
بساز با عرب بي ادب، اديب خدا
اگرچه طاقت و صبرت شود در اين ره طاق
اگرکه صبر نمایي به ديده مي بيني...
چگونه نصرِخدا دارد اي نبي مصداق
چه كرده بود غمت با دل بلال كه داشت...
اَحَداَحَد به لبش... زير ضربه ی شلّاق
جسارت است نگارا، ولي شب عيد است
نخي زپاي عبايت نمی کنی انفاق؟
قسم به قلب رئوفت شكسته ام... لطفي
كنارِ رهگذرِ تو نشسته ام... لطفي
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
از چشمهی حماسهی تو آب خورده بود
برقی که میهمان تب ذوالفقار شد
آری برای مرحب و عمرو بن عبدود
حتی شکست خوردن از او افتخار شد
هر چند برکه بود در آغاز خود غدیر
جوشید و رودخانه شد و آبشار شد
آن صبح بر محاسن او خون نشسته بود؟
یا باغ یاس چهرهی او لالهزار شد؟
شمشیر را به فرق عدالت نشاندهاند
چیزی مگر ز مزد رسالت نخواندهاند؟
@hosenih
آنجا که جلوههای شب قدر پر گشود
اوصاف کوثر تو در آفاق رخ نمود
در شرق آسمانی پهلوی دخترت
خورشید بوسههای تو گرم طلوع بود
وقتی که عطر فاطمه آهنگ باغ داشت
شوق قناری لب تو داشت این سرود:
بر روشنای خانهی هارون من سلام
بر دامن طلوع حسین و حسن درود
حتما پس از تو دختر تو داشت احترام!
حتما مدینه فاطمه را بعد تو ستود
یک مژدهی تو فاطمه را شاد کرده بود:
تو زود میرسی به من ای بیقرار، زود
این چند روزِ دختر تو چند سال بود
دلتنگ نام تو ز اذان بلال بود
@hosenih
باغ تو با دو یاسمن آغاز میشود
با غنچههای نسترن آغاز میشود
آری، بقای دین تو با همت حسین
در شور نهضت حسن آغاز میشود
آیات از عقیق لبش شهره میشود
راه حجاز از یمن آغاز میشود!
در صبح صلح او که پر از عطر کربلاست
هفتاد و دو گل از چمن آغاز میشود
صلحش اگر چه ختم نمیشد به ساختن
از هرم طعنه سوختن آغاز میشود
این غصه بعد مرگ به پایان نمیرسد
این داغ، تازه از کفن آغاز میشود
آنقدر تیر بوسه به تابوت میزند
تا خون ز صفحهی بدن آغاز میشود
آری تنی که از اثر زهر شد کبود
ای کاش در کنار مزار تو دفن بود
@hosenih
ما ماندهایم و معنی مکتوم این کتاب
ما ماندهایم و مستی معصوم این شراب
تا هفت پرده راز حسینت عیان شود
گفتیم هفت مرتبه تکبیر با شتاب
پایین ز منبر آمدی، آغوش واکنان
یعنی دلت نداشت به هنگام گریه، تاب
این نور از تو بود که بر شانهات نشست
جز آفتاب جای ندارد بر آفتاب!
حتما ز فرط بوسهی بیوقفهی تو بود
که بر لب حسین نمانده است هیچ آب!
حتی به وقت مرگ اجازه ندادهای
از سینهات جدا شود آن عطر و بوی ناب
حالا نگاه کن که ز صحرای کربلا
اینگونه، دختر تو، تو را میکند خطاب:
«این کشتهی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست»
@hosenih
نامت هزار مرتبه از قلب و جان گذشت
آری مگر ز یاد خدا میتوان گذشت؟
هر تازه لقمهای که به دست فقیر رفت
از سفرهی کرامت این خاندان گذشت
حتی منارهها همه در وجد آمدند
وقتی که نامت از سر باغ اذان گذشت
دیگر چگونه بین زمین تاب آوری؟
وقتی بُراقت از سر هفت آسمان گذشت
در اشتیاق روی تو از جان گذشتهایم
«دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت»
دیدیم بستر تو و گفتیم که چه زود
باید ز پیش آن پدر مهربان گذشت
گیرم که باغ زنده بماند در این خزان
آخر چگونه میشود از باغبان گذشت؟
چون حمزه تا همیشه کنار اُحُد بمان
آه ای پدر کنار یتیمان خود بمان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_علی_ع_مدح
#محسن_ناصحی
▶️
شده کارم پیاپی و مادام
ذکر یاذالجلال والاکرام
طلب عفو دارم این ایام
مِن جمیع الذنوبِ والآثام
@hosenih
یا من أرجوه ، عشق حیدر را
واصرف از اعتقاد من شر را
أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را
أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام
@hosenih
گر غریبم گر آشنا هستم
گر اسیرم اگر گدا هستم
از یتیمان مرتضی هستم
کیست غیر از علی ابوالایتام
@hosenih
بت اگر چوب با تبر بهتر
ضربه را گاه بیشتر بهتر
بت شکن حیدر است اگر بهتر
بشکند از سر قریش اصنام
@hosenih
بی علی در گلو فغانی نیست
در گلوی مناره جانی نیست
بی علی هیچ جا اذانی نیست
گر صداها رها شود بر بام
@hosenih
أشهدُ أنَّ از علی دینم
چون علی دیده ام خدابینم
أشهدُ أنَّ حیدر آیینم
أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام
@hosenih
در جزا بی علی عبوری نیست
بی علی شادی و سروری نیست
تا نخواهد شراب و حوری نیست
بی علی جنت است بی إِنعام
@hosenih
هستِ حیدر به هستِ فاطمه است
تا علی پای بست فاطمه است
نار و جنت به دست فاطمه است
او نخواهد نمی کند اقدام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#صلوات
▶️
تا نام تو بر زبان ما جاری شد
گویی عسل از دهان ما جاری شد
@hosenih
با یک صلوات، لحظهای بوی گلاب
از روزنه ی لبان ما جاری شد...
شاعر: #محسن_زعفرانیه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#تقدیم_به_مدافعان_حرم
▶️
صلح اگر جای جنگ ارزش بود
یا که اسلام دینِ سازش بود،
@hosenih
گیسوی دخترانِ ما امروز
بین چنگالِ سرخِ داعش بود
#عادل_حسین_قربان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#ناصر_شهریاری
▶️
نفسی تازه شد از عطر خدایی آری
شد عطا باز به ما فیض گدایی آری
شد نصیب دل غمدیده صفایی آری
شد غزلخوان همه عالم به نوایی آری
شعر ، الهام ز سر چشمه ی سرمد دارد
تا که بر دل همه دم نور محمد دارد
@hosenih
باز ماه رجب از نور منور گشته
به شمیم قدم دوست معطر گشته
چشم در راه نبی دیده ی حیدر گشته
گو خدیجه ، که عزیز تو پیمبر گشته
شد پیمبر به همه آنکه خدای کرم است
شد پدر بر همه آنکس که یتیم حرم است
@hosenih
آمد از غار پیمبر نفسش قرآن شد
قبله ی کعبه شد و بر تن کعبه جان شد
جان جانان شد و جانش به ره جانان شد
بعد از آن عشق به احمد محک ایمان شد
اولین مرد علی بود مسلمانش شد
و خدیجه که زن اول میدانش شد
@hosenih
شب مبعث شده احوال خوشی دارم من
همچو مجنون پی هر کوچه و بازارم من
گاه مجنون شده ی احمد مختارم من
گاه در تاب و تب حیدر کرارم من
فاش گویم که به دل هست دو صد شور و شعف
می پرد مرغ دل از مکه به ایوان نجف
@hosenih
گرچه امشب همه جا نور خدای ازلی ست
گرچه احمد همه آیات خداوند جلیست
نکته ای هست که در گفتن آن شکی نیست
نمک سفره احمد همه دم نام علیست
همه جا یار نبی حضرت حیدر بوده
و علی بود که دلدار پیمبر بوده
@hosenih
و علی بود که در جای پیمبر خوابید
و علی بود که جز روی خدا هیچ ندید
و علی بود که دل از همه ی خلق برید
و علی بود که انگشتریش را بخشید
نیست بالای دو دستان علی دیگر دست
مدح حیدر چه کنم تا که خدا مداح است
@hosenih
مدح حیدر بشنو روی خدا دارد او
فاطمه محور اصحاب کسا دارد او
چو حسن شیر جمل شاه عطا دارد او
چو حسین پادشه کرببلا دارد او
زینبی مردتر از از هر چه پسر دارد او
شیر مردی چو ابوالفضل قمر دارد او
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
اَبرَم و بارِشِ بی پروایَم
موجم و همسفر دریایم
مثل خورشیدِ کویری خشکم
مثل مهتابِ شبِ صحرایم
حسِ بی تابیِ یک سیمُرغَم
کوه ام و رفتنِ پا بر جایم
حالِ پروازِ پرستو دارم
بالِ پروازِ کبوترهایم
بس که بُرده است مرا دل به سفر
تاول اُفتاده به جانِ پایَم
دل نگو خانه خرابی شبگرد
دل نگو همسفرِ تنهایم
آه ای پرده نشین صبری چند
دست بردار مکن رُسوایم
تا به کِی می بری و میکشی ام
تا کجا میروی و می آیم
گفت قُقنوسم و آتش زادم
زائرِ شهرِ حسین آبادم
@hosenih
گفت روزی که قلم لب وا کرد
وَ خدا خلقتِ خود برپا کرد
آفرینش فوران کرد و زمین
را نگینِ صدفِ دنیا کرد
آفریدند مرا اما خاک
خاک را عشق ولی معنا کرد
خاک بودم که به بادم دادند
باد شد همسفرم پروا کرد
باد من را به دلِ دشتی بُرد
وَ به آن خاک عجینم تا کرد
بوی سیبی همه جا پُر شده بود
چشمی آن روز مرا پیدا کرد
قطره ای اشک از آن چشم چکید
قطره ای خاک مرا دریا کرد
شُکر آن چشم ، که خاکم گِل شد
و مرا ناب تر از دلها کرد
کربلا یی شدم از اول راه
هر که دارد هَوَسَش بسم الله
@hosenih
شب بلند است اگر در کویش
گِره ها وا شده از گیسویش
مثلِ موسیٰ شدن اینجا سهل است
خیزد این معجزه ها از کویش
عرق چهره یِ زائر دارد
نازها بر خُتَن و آهویش
بگمانم که خود جبریل است
میشناسم من از آن هو هویش
چند وقتیست مژه میبافد
نذر دارد که کُنَد جارویش
فطرسِ سینه ی مان جان میداد
شد غبارِ حرمش دارویش
قبله را قبلِ سفر گُم کردیم
شکر دیدیم خَمِ اَبرویش
نذر کردم که قضایش خوانم
هر نماز ی که نخواندم سویش
هستیِ هست حسین است حسین
مستیِ مست حسین است حسین
@hosenih
بیدل و رِند و خراب آلوده
مِی فروشیم و شراب آلوده
جنس آب و گِلِمان کرب و بلاست
شکر هستیم تُراب آلوده
لحظه هایی که ندیدیم حرم
سالها ایست عذاب آلوده
خطِ پیشانی ما هست حسین
نیست این عشق کتاب آلوده
هرکه با خاکِ تو تطهیر شود
نکند چهره به آب آلوده
ما فقط از تو،تو را می خواهیم
نکن این دل به ثواب آلوده
شوقِ رویای ضریحت دارم
چشم ما نگر شده خواب آلوده
شده ایم عین زیارت نامه
ما که هستیم شراب آلوده
شکرِ ارباب که دل شد حرمش
ما حسینیه شدیم از قدمش
@hosenih
شعله شد بال و پرم،می سوزم
آتشم محتضرم می سوزم
کاش فطرس نفسی پیشِ شما
برساند خبرم می سوزم
آتشت در دلم آبم کرده
گرچه با چشمِ ترم می سوزم
می رسد ناله ات از دور هنوز
جرعه آبی جگرم می سوزم
آب گفتم جگرِ من هم سوخت
از غمت شعله ورم می سوزم
خواهرت چنگ به رویش می زد
از همه تشنه ترم می سوزم
مادری خاک به سر ریخت و گفت
مثلِ حلقِ پسرم می سوزم
خیمه ها شعله ور و می آید
دادی از بینِ حرم می سوزم
دختری می دَوَد و میگوید
عمه جان مویِ سرم می سوزد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih