بسمالله الرحمن الرحیم
#امیر_المومنین_ع_مناجات
#جواد_حیدری
▶️
از عطای فاطمه من مبتلا بر حیدرم
از ازل تا روز محشر ریزه خوار این درم
مرتضی خود گفته بابای من مسکین بود
او بود بابا و زهرای مطهر مادرم
@hosenih
ظهر عاشورای او لب تشنه سینه می زنم
تا دهد با دست خود روز قیامت کوثرم
شامیان گفتند علی آیا مسلمان بوده است؟
از غریبیِ علی خاک مصیبت بر سرم
لیله ی قدری سحر کرب و بلا یا که نجف
کی شود احیا بگیرم از عطای دلبرم
ذات هر کس در قیامت نقش پیشانی اوست
نقش پیشانی ما باشد "غلام حیدرم "
شکر این که عاشق اولاد زهرا گشته ام
تا دم مرگم بگریم یاد شاه بی سرم
@hosenih
مرگ عشاق علی عین زیارت رفتن است
بهر دل جویی ما آید امام و سرورم
ذکر ما لحظه به لحظه ساقی کوثر مدد
تا بیاید مهدی صاحب زمان حیدر مدد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#محمد_بیابانی
▶️
بازم شب قدره و بیقراری
غلْط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم
@hosenih
حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه
@hosenih
حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم
@hosenih
بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پُر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه
@hosenih
باز شب قدره و خودم میدونم
که قَدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون
@hosenih
تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه
@hosenih
کِی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم
@hosenih
نمیدونم کوفه ای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_نوزدهم
#غلامرضا_سازگار
▶️
کردی هماره مرگ طلب از خدا علی
تا مستجاب شد به نمازت دعا علی
شب را به شوق مرگ نخفتی که صبحدم
فرقت شود بطاعت یکتا ، دو تا ، علی
@hosenih
اطفال در خرابه و مرغان به لانه ها
با هم گرفته اند برایت عزا ، علی
ای مهربان پدر به یتیمان ز جای خیز
بر کودکان خود بر امشب غذا ، علی
ای مهربان در به یتیمان ز جای خیز
بر کودکان خود ببر امشب غذا ، علی
@hosenih
آن شب قدر ز سوز درون داشت با تو راز
کامشب کمین گرفته براهت قضا علی
محراب لب گشوده و فریاد می کشید
یک امشبی بجانب مسجد میا ، علی
پیغمبر در بناله در امد مرو مرو
ای با خبر ز نقشه خصم دغا علی
@hosenih
هستی ز بیم ، جان خود از دست داده بود
بگذاشتی بجانب مسجد چو ، پا علی
گفتی اذان آخر خود را بشوق مرگ
کردی ز خواب قاتل خود را صدا علی
تا تیغ کین رسید بفرق منیر تو
زهرا به خلد ناله زد و گفت یا علی
"میثم" که گشته مشتری درد عشق تو
عاشق بود ولای تو را با بلا علی
⏹
© کانال رسمی"حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_نوزدهم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
به کوی رحمتِ حیدر مقیم یعنی ما
گدای شاه نجف از قدیم یعنی ما
فقیر محض شدن اوج لذت دل ماست
کریم... اوست، فقیر کریم یعنی ما
@hosenih
تمام خاک نجف نعمت است سرتاسر
همیشه سائلِ دارُالنّعیم یعنی ما
نوای یاعلی و یا عظیم یعنی او
دخیلِ یا علی و یا عظیم یعنی ما
دل شکسته ی ما تا که ظرف مِهر علی است
خطاب آیه ی "قلبٍ سَلیم" یعنی ما (۱)
@hosenih
علی است شاه عظیمی که مانده در بستر
سیاه پوشِ به پشت حریم یعنی ما
از آن زمان که شکستند فرقِ حیدر را
دل شکسته و قلب دو نیم یعنی ما
ازین به بعد نجویید خنده ی ما را
شبیه کودک کوفه یتیم یعنی ما
۱. یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۸ و ۸۹ شعراء)
⏹
© کانال رسمی"حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_نوزدهم
#محمدجواد_شیرازی
▶️
ساقی بریز باده که تازه گلو کنی
شرمنده آمدم که مرا زیر و رو کنی
پیمان شکن شدم سرِ این نفس، حق توست
من را مؤاخذه سرِ این خُلق و خو کنی
@hosenih
هر بار جای من، تو حیا کرده ای ولی
دستِ مرا نشد که تو یک بار رو کنی
هر شب به این بهانه صدایت زدم فقط
تا با دلِ شکسته ی من گفت و گو کنی
امشب نمی شود به نماز شب علی
فکری به حال سائل بی آبرو کنی؟
@hosenih
مثل عبای کهنه ی حیدر، دل مرا
آیا شود به دست کریمش رفو کنی؟
با روسیاهی آمده ام محضرت که تو
با اشک روضه باز مرا شست و شو کنی
ای روزگار... رحم به زینب نمی کنی؟!
هر چه مصیبت است فقط سهم او کنی
@hosenih
دیروز داغ مادر و امروز هم پدر
بر این صبورِ غمزده، بغضِ گلو کنی
فرقِ علی شکافته، حالا عقیله را
نامردی است با پدرش رو به رو کنی
**
بوسه بزن به رأس پدر چون که کربلا
باید وصال رأس حسین آرزو کنی
@hosenih
جز حنجر بریده که پیدا نمی کنی
هرچه میان خونِ تنش جست و جو کنی
⏹
© کانال رسمی"حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_شب_نوزدهم
#محمود_ژولیده
▶️
بابا خوش آمدی چه عجب مال من شدی
شبهای قبل وقف حسین و حسن شدی
چیزی بمن نگفتی از این راز سر به مُهر
اصلاً چه شد که سر زده مهمان من شدی
@hosenih
از ابتدای ماه نگاهم به این در است
لاغر شدی نهیف شدی دل شکن شدی
با من سکوتِ محض نمی کردی ای دریغ
ای ناطق خدا چقدر کم سخن شدی
بابا بجان تو دل من شور می زند
با بانوی بهشت مگر هم سخن شدی
@hosenih
این حالَتَت شبیه به حالات مادر است
حالا چه شد که این همه فکر کفن شدی
اینقدر ذکر آیة ((انّا اِلَیه)) چیست؟
گویا که حاملِ خبرِ پَر زدن شدی
افطار تا سحر سخن از وصل می کنی
آمادة ارادة کشته شدن شدی
@hosenih
مرغان خانه هم دم از این داغ می زنند
انگار خویش باعث این خواستن شدی
بابا نگفتم از حرمِ زینبت مرو؟
رفتی ز پیش زینب و خونین بدن شدی
گفتی بمن که زینبِ ام المصائبم
باید کنم نظاره که چه خونین دهن شدی
@hosenih
ضربت به فرق شاه ولایت روا نبود
آیا همین مقدمه کربلا نبود
⏹
© کانال رسمی"حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_علی_ع_بستر_شهادت
#محمد_فردوسی
▶️
جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود
لحظه ی پرواز روح حیدر کرّار بود
رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش
یعنی این که جوشش زخم سرش بسیار بود
@hosenih
گوشه ی خانه به سر قرآن گرفته زینبش
بر لبش امّن یجیب و ذکر استغفار بود
چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت
گوییا آماده ی رفتن به سوی یار بود
بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی
در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود!
یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود
یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود
غصّه ی خانه نشینی و غم سی ساله اش
پیش چشمش می گذشت و غرق این افکار بود
ماجرای کوچه و روی کبود فاطمه
مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود
@hosenih
آن چه که شیر خدا را بر زمین انداخته
ضربه ی تیغ عدو نه... تیزی مسمار بود
... آمد استقبال او با شاخه ی گل، همسرش
روی دستش غنچه ی شش ماهه ی خون بار بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
بابا بمان که هستی زینب فدای تو
گویا نوشته اند شهادت برای تو
مانند روز آخر زهرا شدی پدر
قالب تهی مکن که نبینم عزای تو
@hosenih
گویا جواب کرده طبیبت حسین را
مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو
دارد عجیب این دل من شور می زند
این کاسه های شیر نباشد دوای تو
انگار اعتماد ندارم به کوفیان
گرچه نشسته اند یتیمان به پای تو
گه گاه می رسد خبری از نگاهشان
عهد تو را وفا نکند بی وفای تو
***
این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان
کوفه دهد جواب همه خوبیای تو
شبها که آمدی به در خانه های ما
آید تلافی اَش به سر بچه های تو
@hosenih
بسپار خوب چهرۀ ما را بخاطرت
با زینبت حساب شود ماجرای تو
حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر
سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای شهید عدل خود در بیت داور یا علی
ای غمت از ریگ صحراها فزونتر یا علی
مرد بدر و مرد خیبر، مرد احزاب و احد
از چه بستی چشم و افتادی به بستر یا علی؟
@hosenih
سفرهها خالی ز نان و دیدهها از اشک پر
بعد تو کی بر یتیمان میزند سر یا علی؟
تا بشوید روی خونین تو را با اشک خویش
آمده بر دیدنت زهرای اطهر یا علی
بدترین زخم تو این باشد که این دنیا تو را
میکند با پور بوسفیان برابر، یا علی
صبر تو بر حفظ دین در خانۀ آتشزده
سختتر باشد بسی از جنگ خیبر، یا علی
زخم دل را میتوان دید و برای آن گریست
دیدن زخم جگر نبوَد میسر یا علی
بر سرت یک زخم بود و بر دلت آمد مدام
لحظه لحظه زخم، روی زخم دیگر یا علی
@hosenih
چشم تو شد بسته، اما چشمشان در راه توست
حمزه و پیغمبر و زهـرا و جعفر یا علی
همچو خون کز برگ برگ نخل«میثم» میچکد
بر تو گرید دیدهها تا صبح محشر یا علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
تا صبح گرد بسترت آرام می پرم
شاید دوباره بال بگیری کبوترم
@hosenih
شد قسمتم دوباره پرستاری ات کنم
بابا بگویم و تو بگویی که دخترم...
از بس که قطره قطره ی خونت گرفته ام
خون لخته بسته است تمامی معجرم
@hosenih
شکر خدا که خون سرت بند آمده
دیدی چه کرد چادر خاکی مادرم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
بستی نگاه خستۀ خود را چرا به در
داری به سوی فاطمه بابا مگر نظر
قرآن کنار بستر تو باز کرده ام...
بابا ببین که آمده وَانشَقَّتِ القمر
فهمیدم از نگاه ترت... رفتنی شدی
امشب به جان چشم تو می ترسم از سحر
گفتی کفن بیاور و رفتی ز هوش باز
آرامش مرا مبر ای مهربان پدر
قرآن به سرگرفته ام و زار می زنم
با قلب خسته نالۀ قهار! می زنم
@hosenih
قلب مرا دوباره به آتش مزن پدر
باچشم بسته لب مگشا برسخن پدر
آهسته حرفهای خصوصی خویش را
پنهان ز اهل خانه مگو با حسن پدر
از کربلا و هجمه غمها و تیغ و تیر...
گفتی حکایت تن بی پیرهن پدر
خیره شدی به معجر روی سرم چرا؟!
خون می چکد زچشم تو در پیش من پدر
دارد برای تو حسنم سینه می زند
گریان... حسین بی کفنم سینه می زند
@hosenih
بودم خراب از غم و اکنون خرابتر
از داغ روی تو شده ام دل کباب تر
گویا در آستان خداوند لاشریک...
آن کس مقرب است که دیده پرآبتر
بعد از تو ای سلام بدون جواب نیست-
در کوفه از سلام حسن بی جوابتر
با روی خون گرفته به من گفته ای که نیست
از آن سر بریده محاسن خضابتر
رنگت پریده است پدرجان سکوت کن
دیگر بس است روضه! به قرآن سکوت کن
@hosenih
گاهی نظر به کام حسن می کنی وگاه...
باچشم خیس می کشی از عمق سینه آه
گاهی زهوش می روی و بعد... بی رمق
می افکنی به حلق حسینم فقط نگاه
جانم به لب رسیده پدر بسکه بهر من
گاهی ز کوفه حرف زدی، گاه قتلگاه
گفتی که اهل کوفه مرا سنگ می زنند
پیش سربریده و اطفال بی پناه
آن روز پس دلاور رعنای من کجاست؟!
عباس تکیه گاه حسین و حسن کجاست!؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
چشم های به رنگ خون ات را
بر پرستار خود کمی وا کن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
@hosenih
گر چه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره می ریزد
گر چه بر معجرم گره زده ام
لخته خون، پاره پاره می ریزد
@hosenih
بعد لبخند قاتلت بر من
تو چرا خنده می کنی بابا
شب بی مادریِ ما را باز
این چنین زنده می کنی بابا
@hosenih
واژه هایی که خاطرات من است
باز تکرار می کنی هر بار
کوچه ی تنگ، خنده و هیزم
میخ در، دود، آتش و دیوار
@hosenih
مُردم از روضه خوانی ات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو
سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو
@hosenih
دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی
پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی
@hosenih
جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین
@hosenih
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمه ای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
@hosenih
دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
@hosenih
تشنه لب مشک آب را به لبِ
کودک بی زبان بگیر عباس
تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر عباس
@hosenih
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک می افتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک می افتی
@hosenih
مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih