بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید
نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید
غریب هستی و چون مادرت نشد آقا
سر مزار شما گنبد و مناره کشید
@hosenih
به زخم های دلت مرهمی نشد پیدا
که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید
تو را میان دعا، بی نمازها بردند
تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید
میان کوچه تن خسته ات زمین تا خورد
نکرد رحمی و دشمن تو را دوباره کشید
سریع خانه برو دختر تو ترسیده است
که ارث مادریت را کسی شراره کشید
گرفته خانۀ تو رنگ خیمه های حسین
دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید
دوباره آتش و خیمه غروب عاشورا
دوباره کرببلا را به استعاره کشید
تمام اهل و عیالش فرار می کردند
و دختری که خودش را به یک کناره کشید
@hosenih
به چند زخم پدر مرحمی ز گریه گذاشت
دوباره در بر خود جسم پاره پاره کشید
به پیش پیکرش از دشمنی شکایت کرد
که معجر از سر و از گوش گوشواره کشید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#سیدمحمد_میرهاشمی
▶️
دلم هوای بقیع دارد و غم صادق
عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
دوباره بیرق مشکی به دست دل گیرم
زنم به سینه که آمد محرم صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
@hosenih
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به ششم ماه فاطمی بقیع
سلام من به گل یاس هاشمی بقیع
@hosenih
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
برای صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که ذکر غربت لیلی حدیث مجنون است
همانکه غربتش از قبر خاکی اش پیداست
امام صادق شیعه سلاله ی زهراست
@hosenih
ز بس که کینه و غربت به هم موافق شد
هدف به تیر جسارت امام صادق شد
همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا
ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد
امام پیر و کهن سال شیعه را کشتند
امان که روح سبک بال شیعه را کشتند
@hosenih
برای فاطمه از بی کسی سخن می گفت
برای مادرش از غربت وطن می گفت
به خاک حجره اش از سوز سینه می غلطید
پسر به مادر خود از کتک زدن می گفت
از آن شبی که زد او را ز کینه ابن ربیع
دوانده در پی اش اندر مدینه ابن ربیع
@hosenih
فضای شهر مدینه به یاد او تار است
هنوز سینه ی آن پیر عشق خونبار است
هنوز می کشد او را عدو به دنبالش
هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است
هنوز تلخی کامش به حسرت شهدی است
هنوز چشم دلش به رسیدن مهدی است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن
حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن
سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن
@hosenih
آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن
در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابل همسایه ها نزن
با تازیانه ات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن
بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن
موی سپید دارم و شیخ الائمه ام
هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن
وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"
زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن
@hosenih
ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن
با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود
تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
دوباره یاد مادری که کشته پشت در شده
دوباره حرف آتش و دری که شعله ور شده
به یاد غربت علی دوباره بسته ریسمان
به جای گردن پدر به گردن پسر شده
@hosenih
مدینه شاهد است که ظلم زکوچه باب شد
که بر تمام خانواده ظلم مستمر شده
نیمهء شب برهنه پا در پی مرکب عدو
دویده هر چه بیشتر کشیده بیشتر شده
شکسته حرمتش ولی دلش شکسته بیشتر
به یاد مادری که خود شکسته بال و پر شده
امام سالخورده را مکش میان کوچه ها
ابن ربیع شرم کن فاطمه خون جگر شده
هست مسیر روضه ها همیشه سمت کربلا
روضه دوباره وصل به کرببلا اگر شده
مانده حسین بی معین پیکر اوست بر زمین
لشگر شام و کوفه از واقعه باخبر شده
هرکه رسید ضربه زد به سنگ و تیغ یا عصا
چند هزار تن نگر قاتل یک نفر شده
بماند این که سینه اش سبک نکرده هیچ کس
که جای پای شمر هم سینهء محتضر شده
@hosenih
خدا کند دروغ باشد اینکه من شنیده ام
حسین با دوازده ضربه بدون سر شده
وای زحال مادرش چه سخت بود خواهرش
رسید و دید پیکری که خرد و مختصر شده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد
دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد
لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است
از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد
@hosenih
با آنکه در مقابل خانه مرا زدند
همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد
اينجا ميان روز زمين خورد مادرم
رويش عباى خويش امير عرب کشيد
شهر مدينه شهر زمين خوردها شده
سجاده را ز پاى من آن بى نسب کشيد
در کربلا زمانۀ غارت غلام شمر
در خيمه ها رداى تنى غرق تب کشيد
شب هاى جمعه مادر ما داد ميزند
گيسو گرفت قاتل و سر را عقب کشيد
بازار کوفه گريه کنان عمه جان ما
از دست بچه ها همه نان و رطب کشيد
صحبت ز شام و هلهله ها مى کشد مرا
ان لحظه اى که کار به بزم طرب کشيد
ميخواست داد عمۀ ما را در آورد
آتش به قلب سوختۀ آن بى ادب کشيد
@hosenih
اول شراب خورد و به سر يک نگاه کرد
با خنده چوب دستى خود روى لب کشيد
يک سرخ مو بلند شد از ما کنيز خواست
ترسيد دخترى و خودش را عقب کشيد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد
دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد
لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است
از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد
@hosenih
با آنکه در مقابل خانه مرا زدند
همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد
اينجا ميان روز زمين خورد مادرم
رويش عباى خويش امير عرب کشيد
شهر مدينه شهر زمين خوردها شده
سجاده را ز پاى من آن بى نسب کشيد
در کربلا زمانۀ غارت غلام شمر
در خيمه ها رداى تنى غرق تب کشيد
شب هاى جمعه مادر ما داد ميزند
گيسو گرفت قاتل و سر را عقب کشيد
بازار کوفه گريه کنان عمه جان ما
از دست بچه ها همه نان و رطب کشيد
صحبت ز شام و هلهله ها مى کشد مرا
ان لحظه اى که کار به بزم طرب کشيد
ميخواست داد عمۀ ما را در آورد
آتش به قلب سوختۀ آن بى ادب کشيد
@hosenih
اول شراب خورد و به سر يک نگاه کرد
با خنده چوب دستى خود روى لب کشيد
يک سرخ مو بلند شد از ما کنيز خواست
ترسيد دخترى و خودش را عقب کشيد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#حمید_رمی
▶️
نفس نفس زدنم را حسین می بیند
جراحت بدنم را حسین می بیند
نحیف هستم و آتش به جانم افتاده
و شعله های تنم را حسین می بیند
@hosenih
دویدن از پیِ مرکب برای من سم است
نحیف تر شدنم را حسین می بیند
حریم شخصی من جای این اراذل نیست
غریبی وطنم را حسین می بیند
چقدر سخت بُوَد مادرت زمین بخورد
ندای واحَسَنم را حسین می بیند
شبیه دامن طفل سه ساله می سوزم
عزای سوختنم را حسین می بیند
@hosenih
تمام فکر من این است لحظه ی تدفین
سفیدی کفنم را حسین می بیند
فقط برای حسین سینه زن شوید امّا
دو دست سینه زنم را حسین می بیند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح
#مرضیه_عاطفی
▶️
ای بانی ٱلغدیر و ٱلمیزان ها
شاگرد تو ذاکران و مقتل خوان ها
@hosenih
در محضر چشمان تو علّامه شدند
امثال هشام و جابر حیاّن ها!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
همان امام که احیا نمود مکتب را
بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را
به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد
در آسمان امامت هزار کوکب را
@hosenih
ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد
نجات داد ز بیداد ، هر معذب را
به نور علم و عمل پرورید در عالم
هزارها خلف صالح و مهذب را
بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت
به فقه جعفری آراست صادقش لب را
حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است
که هر دو علت بالندگیست مذهب را
ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد
شکست صادق دین پشت ظلمت شب را
میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت
به اهل بیت ، هدایت نمود اغلب را
رواج داد که راه عروج ما روضه است
ادا نمود حقوق حسین و زینب را
گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم
شکست دشمن او آن دل مقرب را
شبیه حیدر کرار دست او بستند
شبیه فاطمه در شعله گفت یارب را
دوباره وقت نماز و هجوم نامردان
دوباره بی ادبی سیدی مؤدب را
چرا کسی نگران امام پیرش نیست
کجاست دادرسی ، غربت لبالب را
میان آن همه شاگرد یک نفر نشنید
صدای بغض گلوی رئیس مذهب را
امام مفترض الطاعه را پیاده کشاند
برای خویش مهیا نمود مرکب را
به روی صادق دین ناسزا ! زبانم لال
خدا عذاب کند دشمن مکذب را
@hosenih
هنوز تهمت بی دین به اهل دین رسم است
هنوز فتنه بَرَد مردم مذبذب را
به یاد تاول پای سه ساله که افتاد
مرور کرد همه روضه های آن شب را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
باز هم نوبتِ مدینه شد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچه یِ بنی هاشم
خانه ای بین شعله ها می سوخت
@hosenih
نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند
@hosenih
به پَرِ دامنی در این دسته
آتشِ چوبِ شعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شَکرِ خدا
پهلویِ او به میخِ در نگرفت
@hosenih
نفسش بند آمده، نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نبرش
@hosenih
شرم از رنگِ این محاسن کن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده اُستخوانش را
@hosenih
حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزای محسن داشت
@hosenih
حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش
@hosenih
حق بده که به یادِ او انداخت
عمه اش را گُذر گُذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگ تر بردند
@hosenih
حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلوده اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاک ها بودند
@hosenih
رویِ این کوچه ای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود
@hosenih
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر می زدند زینب را
تیغ شان مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را
@hosenih
سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میان گودال و
صد نفر میزدند زینب را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
یکباره ریخت باده و ساغر شکسته شد
شیخ الائمه حرمتش آخر شکسته شد
آتش گرفت بار دگر خانه ی علی
شاید به ضربه ی لگدی در شکسته شد
@hosenih
بین نماز بر سر و رویش که ریختند...
... گویا نماز سبط پیمبر شکسته شد
ای کاش می گذاشت که عمامه سر کند
خیرالعباد بین همه سرشکسته شد
یک روز بین کوچه علی را کشیده اند
حالا غرور حضرت جعفر شکسته شد
جز ناسزا نمی شنود از زبانشان
در بین راه حرمت مادر شکسته شد
باید قسم مگر بخورد؟! صادق است او
در مجلسی که قیمت گوهر شکسته شد
یک پیر مرد، پای پیاده، به روی خاک
قدی خمیده داشت که دیگر شکسته شد
سیلی به خانواده ی او خورد؟ نه نخورد
اصلا سر کسی سر معبر شکسته شد؟
پای پیاده در پس مرکب دوید و گفت
عمه رقیه ام چقدر پرشکسته شد
@hosenih
در کربلا به ناله ی محزون سه ساله گفت:
"سقا که رفت حرمت معجر شکسته شد
بابا نگاه کن که چنان زجر زد مرا
دندان من شبیه تو دلبر شکسته شد"
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
ای صحن خاکی حرمت دلرباترین
گرد و غبار مرقد تو کیمیاتربن
در ذهن ما حریم شما فوق جنت است
ای گنبد نداشته ی تو طلاترین
با احترام به نجف و مشهدالرضا
صحن بقیع خلوتتان با صفاترین
با استناد اینکه همه نور واحدید
صادق ترین ، عزیزترین ، با خداترین
دو مادر و چهار امامید در بقیع
با غصه ها و درد علی آشناترین
هستید در مدینه پس از این هزار سال
ام البنین و فاطمه را مبتلاترین
ما هر چه خواستیم ز دستت گرفته ایم
بوده همیشه لطف تو بی انتهاترین
خاکش شفاست مدفن تو یابن فاطمه
دست همه به دامن تو یابن فاطمه
@hosenih
پیداست در جمال تو تصویر اهل بیت
زهرا جوانترین و تویی پیر اهل بیت
درس کلام و فقه و اصولت زبانزد است
ای ناشر علوم فراگیر اهل بیت
عالم ز دانش تو مسلمان شناس شد
بی انتهاست جاده ی تأثیر اهل بیت
اسلام با تو و پدر تو رواج یافت
در تو ظهور یافته تدبیر اهل بیت
گاهی شده است علم تو روشنگر علوم
گاهی شده است علم تو شمشیر اهل بیت
در دستتان سپرده خدا هر جه هست و نیست
فی الجمله عالم است به تسخیر اهل بیت
شیخ الأئمه را ز چه بردند نیمه شب
با غم ، رقم زده شده تقدیر اهل بیت
مانند ابر ، چشم خلایق گریسته
عالم برای حضرت صادق گریسته
@hosenih
شیطان و باز کوچه ی اجداد فاطمه
ابن ربیع و خانه ی اولاد فاطمه
بی حرمتی به ساحت فرزند بوتراب
صبر است بس که حسن خداداد فاطمه
نیمه شب است و روضه ی مادر به پا شده
پشت در است نقطه ی میعاد فاطمه
بیخود نبود پشت در و بین شعله ها
افتاد ناگهان پسرش یاد فاطمه
هنگام رفتنش چو علی بین کوچه ها
آقا نیاز داشت به امداد فاطمه
بیش از علی و فضه و اسماء و زینبش
میخ در است شاهد فریاد فاطمه
از کوچه ها به آل علی ظلم ، باب شد
یارب ز دشمنان ، بستان داد فاطمه
ما را برای گریه ی بر تو محک زدند
با نام مادر تو به روضه نمک زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih