eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب بود که خورشید عبادت میکرد حضرت نور به سر چشمه اشارت میکرد صادق آل عبا گرم مناجاتش بود ذکر حق موجب تسکین جراحاتش بود @hosenih گاه یادی ز غم و غربت حیدر میکرد یادی از کوچه و از روضه مادر میکرد ناگهان بر در آن خانه هجوم آوردند باز هیزم به در شهرعلوم آوردند نیمه شب بود که آتش به در خانه زدند صادق آل عبا را چه غریبانه زدند بال پروانه شکسته است به بالش نزنید لااقل پیش رخ اهل و عیالش نزنید نیمه شب بود که در دست طناب آوردند نانجیبان به سوی خانه شتاب آوردند دست ذریه ی زهرا و علی را بستند دست آیینه ی ذات ازلی را بستند پشت مرکب مگر این مرد کشیدن دارد؟ سالخورده است مگر پای دویدن دارد؟ @hosenih وای از آن لحظه که او در پی مرکب افتاد در همان حال به یاد غم زینب افتاد یاد زنجیر و غل و دست و طناب افتاد و... گذر قافله بر شام خراب افتاد و... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب بود و عاشقی بیدار مست حق بود و راحت از اغیار نیمه شب بود و وقت راز و نیاز بین سجاده بود، بین نماز @hosenih با تأسی به مادرش زهرا دست خود برده بود سوی خدا داشت همسایه را دعا می کرد گره ها را دوباره وا می کرد ذکرِ ارباب عالمین گرفت بوسه از تربت حسین گرفت ناگهان صحبت از تهاجم شد خلوتش بین نعره ها گم شد داد و فریاد، بی دلیل زدند شعله بر خانه ی خلیل زدند حرمت این حرم شکسته شد و دست او بین خانه بسته شد و پا شد از جای خود ولی افتاد یاد مظلومی علی افتاد از غریب مدینه دم می زد وسط شعله ها قدم می زد خاک و خاکستر از عباش تکاند اشک بر مادرش دوباره فشاند حرف داغِ گران زهرا بود میخ در روضه خوان زهرا بود پیر مردی وحید را بردند آن محاسن سپید را بردند @hosenih باز هم روضه ها به کوچه کشید آه... آقای ما بگو چه کشید؟! پیر را طاقت دویدن نیست می رود..‌. حاجت کشیدن نیست فلک از غصه شرمگین شده بود شیخ ما نقش بر زمین شده بود پیکرش را چقدر آزردند تا که شیخ الائمه را بردند خوب شد بر سرش جدال نشد غارت پیکرش حلال نشد تشنگی تاب و قدرتش نگرفت تیر و نیزه به قامتش نگرفت رخش از خون تازه رنگ نشد صورتش آشنا به سنگ نشد @hosenih خوب شد قاتلی سویش نرسید پنجه ای بین گیسویش نرسید خواهری با شکستنش نشکست بر روی سینه اش کسی ننشست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کشید بند طناب و تو را زمینت زد میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد همین که پا شدی از جا دوباره افتادی دوباره کینه آن بی خدا زمینت زد @hosenih بلند شو که دوباره جسارتی نکند چه ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد رسیده ای وسط کوچه بنی هاشم صدای ناله خیرالنسا زمینت زد صدای سیلی و آن گوشواره می آید صدای سیلی او بی صدا زمینت زد فدای گریه تو یا مروج العاشور همیشه یاد غم کربلا زمینت زد @hosenih سری که گشت جدا از قفا شما را کشت سری که رفت روی نیزه ها زمینت زد میان شعله به یاد رقیه افتادی کشید بند طناب و تو را زمینت زد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دردمندان غمت زندگی از سر گیرند گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما پادشاهان جهان روزی از این در گیرند خاک های حرمت محمل اشک زهراست گر که با دُر نجف شان برابر گیرند چشمهایی که برای غم تو میبارند باده ای است که از ساقی کوثر گیرند شده پر منبر محراب زگیسوی شما ماجراهای خم زلف تو منبر گیرند کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع @hosenih دیده ات در همۀ عمر چه غمها که ندید دشمنت پشت در خانۀ تو هیزم چید خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید اهل خانه همگی برتو پناه آوردند همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه دشمن بی سر و پا نعره زنان میخندید یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد یک نفر از غم و از غربت تو جامه درید هر چه گفتند نبندید خودش می آید به خداوند که دستان خدا را بستید نزنیدش نبریدش نبریدش نزنید پیش چشم در همسایه چنینش نبرید پیرمرد است ببینید که حرمت دارد اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه بدنت غیر یا فاطمه آهی کسی از تو نشنید مثل آن کودک گم گشته میان صحرا هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تصور کن امامی دور تو مأمور هم باشد به ضرب و شتم تو مأمور هی معذور هم باشد درون خانه با ناموس خود باشی و جز اینها به هتک حرمت از بالا بر او دستور هم باشد @hosenih به غیر از هتک حرمت در میان ناسزاهایش به جز فریاد و فحاشی کلام زور هم باشد تصور کن که در برخوردٍ با ماهی که در سجده ست به جز توهین به دستش حکم از منصور هم باشد تصور کن که حالا این تصورهای شرم آور برای آدمی از جنس خاک و ‌نور هم باشد تصور کن امام صادق از بین شکاف «در» ببیند لشکری اوضاعشان ناجور هم باشد تصور کن امام صادق است و بر سکوت و صبر به رغم لشکر شاگردها مجبور هم باشد به جز تصویر میخی داغ در چشم امام ما در آن تصویر حالا چکمه ای در دور هم باشد چه خواهد شد اگر آتش بگیرد درب و بعد از آن کسی که هی لگد را می زند مغرور هم باشد @hosenih به روی ساقه ی زردش دو چندان می شود دردش اگر آن که لگد را می زند منفور هم باشد برای خود نه٬ می گرید برای مادرش زهرا بساط گریه پشت «در»اگر که جور هم باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باد را زلفِ بید می فهمد چون به هر سو وزید می فهمد خَمِ زُلف مراد را در شب چشم های مرید می فهمد @hosenih سطح فقه امامِ صادق را عمق فقه جدید می فهمد ما که نه ،حُرمت عزای تو را مَرجعی چون وحید می فهمد روضه های شهیده را تنها آنکه خود شد شهید می فهمد هَتک حُرمَت به قفل درها را در حقیقت کلید می فهمد عمق این روضه را هرآنکس که گشت مویش سپید می فهمد روضه ی زهر و روضه ی در را هرکه شد نا امید می فهمد غم ناموس و کوچه را قطعاً آنکه رنگش پرید می فهمد @hosenih اثر زهر را دهان زیرِ آفتاب شدید می فهمد طعم گودال را به حجره ی خویش هرکه هی پا کشید می فهمد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با غلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست @hosenih نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکر بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد می‌ریزد بِهَم @hosenih باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد باز هم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد @hosenih در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند روی مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود @hosenih دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم @hosenih کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند شامیان نان خشک‌ها را پیش مهمان ریختند دختران تَه ماند‌ه‌ها را پای طفلان ریختند عمه جان حس می‌کنم مژگانِ بابا کم شده خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پس از سلام و ادب نزد خالق زهرا مرا صدا بزنید از خلائق زهرا کمال بندگی ام خدمت به فاطمه است خدا کند بشوم عبد لایق زهرا به غیر غصه ندارد مخالف بانو غمی به سینه ندارد موافق زهرا برای اجر محبین او بهشت کم است چه هدیه ای ست سزاوار عاشق زهرا بجز علی به کسی رو نمیزنم هرگز قسم به حرمت قرآن ناطق زهرا حسین فاطمه بسیار سینه زن دارد منم اسیر و عزادار صادق زهرا "بِجَعفَرِ بنِ محمد "نوای هرشب ماست چه خوب حضرت صادق رئیس مذهب ماست @hosenih همینکه ايزد منان قلم به دستش داد فقط قلم که نه بلکه علم به دستش داد خدایی اش نه ولی اختیار عالم را خدای عزوجل دست کم به دستش داد برای اینکه ببارد مدام بر سرمان کریم خواندش و ابر کرم به دستش داد به شوق پرورش جابر بن حیان ها تمام هستی خود را عجم به دستش داد به گردنم پدرم بست طوق نوکری اش و اختیار مرا مادرم به دستش داد خوشابحال کسی که نگفته اقایش میان روضه برات حرم به دستش داد دخیل بسته ی کنج ضریح پر گره ایم نگاه حسرت افتاده پشت پنجره ایم @hosenih به پا کنیم دوباره بساط هیئت را مگر صدا بزنیم اهل بیت عصت را به یمن همنفسی با امام "صادق" مان چشیده ایم همه لذت صداقت را تمام شب به تماشا نشسته ایم از شوق شکوه و منزلت کرسی فقاهت را بحق حضرت زهرا نگیرد از دل ما خدای عزوجل نعمت ولایت را اگر که دشمن او پشت گوش خود بیند به روز حشر ببیند بهار جنت را قسم به حرمت نانش نبرده ایم از یاد نگاه محترم و دست با محبت را به آسمان مدینه دوباره پر بزنیم در آوریم ز غربت بقیع خلوت را مسلم است به اشک و به ناله سر بکنیم کنار حضرت زهرا شب شهادت را شب عزای ولی خداست گریه کنیم کنار حضرت زهرا بناست گریه کنیم @hosenih شبی که سایه ی ابلیس بر حرا افتاد گمان کنم پر پروانه زیر پا افتاد امام خبره ی ما یادی از محرم کرد میان حجره عزیزش به گریه تا افتاد کسی که از نفسش عطر ربنا رویید چرا لبان ثناخوانش از نوا افتاد بزرگ شهر ، عزیز دل رسول خدا به پیش چشم همه بین کوچه ها افتاد کسی ندید میان شلوغی خانه غریب فاطمه عمامه اش کجا افتاد شبیه عمه ی مظلومه اش که خورد زمین میان کشمکش کوچه بی هوا افتاد شبیه تشنه لب نینوا گلویش سوخت نگاه مضطر او سمت کربلا افتاد به تکه تکه گلیمی که سوخت خیره شد و سپس به سینه زد و یاد بوریا افتاد دل شکسته ، قد خم ، نگاه تر دارد چقدر روضه ی گودال زیر سر دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم غلام خانه ی اولاد مصطفی هستیم و دل به ریشه ی خاکی چادری بستیم، @hosenih که گفته اید دو عالم گدای مادر ماست که خلق عالم و آدم برای مادر ماست به لطف درس تو ما شیعه ایم شکر خدا به زیر دین شمائیم تا ابد آقا تو شیعه را نه، که اسلام را بنا کردی چه مکتبی تو از این درس ها به پا کردی هزار حوزه و مکتب به پا شده امّا هنوز هم نرسیده به ابتدای شما اگر چه این همه عالِم به حوزه ها هستند هنوز جیره خور سفره ی شما هستند سلام ما به شما ای سلاله ی پر نور سلام ما به شما یا مروج العاشور نشسته ایم در این روضه ها کنار شما که اشک ما بشود مایه ی قرار شما چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا چقدر روضه نوشتی برای عاشورا به داغ پیکر اکبر چقدر باریدی به یاد حنجر اصغر چقدر باریدی به دست بسته ی زینب چه گریه ها کردی چه گریه ها که به دست ز تن جدا کردی چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد چه ماجرای غریبی شهادتت دارد اسیر داغ شمائیم و سینه می کوبیم به سینه از غم داغ مدینه می کوبیم دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه دوباره روضه زهرا، دوباره گریه و آه تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند میان خنده اوباش و این و آن بردند میان کوچه ی غم ها زمین زدند تو را شبیه حضرت زهرا زمین زدند تو را @hosenih درست ... اینکه زمین خوردی و پر از دردی اگرچه پیر، ولی بازهم شما مردی خدا کند که دگر مادری زمین نخورد به پیش چشم ترِ دختری زمین نخورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تشنه‌ی زمزمه‌ام کاش به زمزم برسم میوه‌ی کالم و ای کاش که من هم برسم فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم @hosenih پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم هر زمان که به سرِ سوره‌ی مریم برسم* آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر ‌اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم هر قدم می‌شمرم تک‌تکِ تیرَکها را تا که بر موکبِ عباس معظم برسم اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس کاش بر سایه‌ی آن صاحبِ پرچم برسم این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم @hosenih کم‌کم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است وای کم مانده به گودال مقرم برسم ای بقیع تربتی از خود به سرم می‌ریزی کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم *کهیعص ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چون لاله ایم و قسمت ما غیر داغ نیست محویم در سراغ تو از ما سراغ نیست پروانه ی بقیع تو هر چند عالم است اما درآن میان خبری از چراغ نیست @hosenih هر کس که بیش خونجگرت شد گرفت تاج دل خون تر از انار کسی بین باغ نیست بی بام تو کبوتر تو تیره بخت شد ورنه پری سپید تر از بال زاغ نیست @hosenih سخت است در هوای غم تو تنفسی از تنگی دلم نفسی را فراغ نیست هم چون غبار زائر قبرت همه شوند تقدیر دهر را به جز این ره سراغ نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق ثمن صدیق‌ و ثمین شد امام جعفر صادق پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق محمد ششمین شد امام جعفر صادق @hosenih به وقت جهل چنان شد اگر پیمبر اکرم به روز فقه چنین شد امام جعفر صادق نشست در وسط منبر سَلونی و این سان؛ بر آن رکاب نگین شد امام جعفر صادق شبیه حضرت زهرا در آن جهنم کوچه خودش بهشت برین شد امام جعفر صادق شکست پشت در آن جا،به جای حضرت زهرا خمید‌ و‌جایگزین شد امام جعفر صادق شد افتخار برایش که در مصائب مادر به او شبیه ترین شد امام جعفر صادق @hosenih میان معرکه چون شد نگاه شیخ الائمه؟ که صورتش پر چین شد امام جعفر صادق به‌گریه گشت به دنبال گوشواره ی مادر همین که نقش زمین شد امام جعفر صادق ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih