بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#موسی_علیمرادی
▶️
دردمندان غمت زندگی از سر گیرند
گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند
گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما
پادشاهان جهان روزی از این در گیرند
خاک های حرمت محمل اشک زهراست
گر که با دُر نجف شان برابر گیرند
چشمهایی که برای غم تو میبارند
باده ای است که از ساقی کوثر گیرند
شده پر منبر محراب زگیسوی شما
ماجراهای خم زلف تو منبر گیرند
کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع
شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع
@hosenih
دیده ات در همۀ عمر چه غمها که ندید
دشمنت پشت در خانۀ تو هیزم چید
خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن
کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید
اهل خانه همگی برتو پناه آوردند
همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید
وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه
دشمن بی سر و پا نعره زنان میخندید
یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد
یک نفر از غم و از غربت تو جامه درید
هر چه گفتند نبندید خودش می آید
به خداوند که دستان خدا را بستید
نزنیدش نبریدش نبریدش نزنید
پیش چشم در همسایه چنینش نبرید
پیرمرد است ببینید که حرمت دارد
اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید
آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه بدنت
غیر یا فاطمه آهی کسی از تو نشنید
مثل آن کودک گم گشته میان صحرا
هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
تصور کن امامی دور تو مأمور هم باشد
به ضرب و شتم تو مأمور هی معذور هم باشد
درون خانه با ناموس خود باشی و جز اینها
به هتک حرمت از بالا بر او دستور هم باشد
@hosenih
به غیر از هتک حرمت در میان ناسزاهایش
به جز فریاد و فحاشی کلام زور هم باشد
تصور کن که در برخوردٍ با ماهی که در سجده ست
به جز توهین به دستش حکم از منصور هم باشد
تصور کن که حالا این تصورهای شرم آور
برای آدمی از جنس خاک و نور هم باشد
تصور کن امام صادق از بین شکاف «در»
ببیند لشکری اوضاعشان ناجور هم باشد
تصور کن امام صادق است و بر سکوت و صبر
به رغم لشکر شاگردها مجبور هم باشد
به جز تصویر میخی داغ در چشم امام ما
در آن تصویر حالا چکمه ای در دور هم باشد
چه خواهد شد اگر آتش بگیرد درب و بعد از آن
کسی که هی لگد را می زند مغرور هم باشد
@hosenih
به روی ساقه ی زردش دو چندان می شود دردش
اگر آن که لگد را می زند منفور هم باشد
برای خود نه٬ می گرید برای مادرش زهرا
بساط گریه پشت «در»اگر که جور هم باشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
باد را زلفِ بید می فهمد
چون به هر سو وزید می فهمد
خَمِ زُلف مراد را در شب
چشم های مرید می فهمد
@hosenih
سطح فقه امامِ صادق را
عمق فقه جدید می فهمد
ما که نه ،حُرمت عزای تو را
مَرجعی چون وحید می فهمد
روضه های شهیده را تنها
آنکه خود شد شهید می فهمد
هَتک حُرمَت به قفل درها را
در حقیقت کلید می فهمد
عمق این روضه را هرآنکس که
گشت مویش سپید می فهمد
روضه ی زهر و روضه ی در را
هرکه شد نا امید می فهمد
غم ناموس و کوچه را قطعاً
آنکه رنگش پرید می فهمد
@hosenih
اثر زهر را دهان زیرِ
آفتاب شدید می فهمد
طعم گودال را به حجره ی خویش
هرکه هی پا کشید می فهمد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با غلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
@hosenih
نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکر بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
@hosenih
باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
باز هم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
@hosenih
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
روی مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمرد شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
@hosenih
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان میشوم
@hosenih
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
پس از سلام و ادب نزد خالق زهرا
مرا صدا بزنید از خلائق زهرا
کمال بندگی ام خدمت به فاطمه است
خدا کند بشوم عبد لایق زهرا
به غیر غصه ندارد مخالف بانو
غمی به سینه ندارد موافق زهرا
برای اجر محبین او بهشت کم است
چه هدیه ای ست سزاوار عاشق زهرا
بجز علی به کسی رو نمیزنم هرگز
قسم به حرمت قرآن ناطق زهرا
حسین فاطمه بسیار سینه زن دارد
منم اسیر و عزادار صادق زهرا
"بِجَعفَرِ بنِ محمد "نوای هرشب ماست
چه خوب حضرت صادق رئیس مذهب ماست
@hosenih
همینکه ايزد منان قلم به دستش داد
فقط قلم که نه بلکه علم به دستش داد
خدایی اش نه ولی اختیار عالم را
خدای عزوجل دست کم به دستش داد
برای اینکه ببارد مدام بر سرمان
کریم خواندش و ابر کرم به دستش داد
به شوق پرورش جابر بن حیان ها
تمام هستی خود را عجم به دستش داد
به گردنم پدرم بست طوق نوکری اش
و اختیار مرا مادرم به دستش داد
خوشابحال کسی که نگفته اقایش
میان روضه برات حرم به دستش داد
دخیل بسته ی کنج ضریح پر گره ایم
نگاه حسرت افتاده پشت پنجره ایم
@hosenih
به پا کنیم دوباره بساط هیئت را
مگر صدا بزنیم اهل بیت عصت را
به یمن همنفسی با امام "صادق" مان
چشیده ایم همه لذت صداقت را
تمام شب به تماشا نشسته ایم از شوق
شکوه و منزلت کرسی فقاهت را
بحق حضرت زهرا نگیرد از دل ما
خدای عزوجل نعمت ولایت را
اگر که دشمن او پشت گوش خود بیند
به روز حشر ببیند بهار جنت را
قسم به حرمت نانش نبرده ایم از یاد
نگاه محترم و دست با محبت را
به آسمان مدینه دوباره پر بزنیم
در آوریم ز غربت بقیع خلوت را
مسلم است به اشک و به ناله سر بکنیم
کنار حضرت زهرا شب شهادت را
شب عزای ولی خداست گریه کنیم
کنار حضرت زهرا بناست گریه کنیم
@hosenih
شبی که سایه ی ابلیس بر حرا افتاد
گمان کنم پر پروانه زیر پا افتاد
امام خبره ی ما یادی از محرم کرد
میان حجره عزیزش به گریه تا افتاد
کسی که از نفسش عطر ربنا رویید
چرا لبان ثناخوانش از نوا افتاد
بزرگ شهر ، عزیز دل رسول خدا
به پیش چشم همه بین کوچه ها افتاد
کسی ندید میان شلوغی خانه
غریب فاطمه عمامه اش کجا افتاد
شبیه عمه ی مظلومه اش که خورد زمین
میان کشمکش کوچه بی هوا افتاد
شبیه تشنه لب نینوا گلویش سوخت
نگاه مضطر او سمت کربلا افتاد
به تکه تکه گلیمی که سوخت خیره شد و
سپس به سینه زد و یاد بوریا افتاد
دل شکسته ، قد خم ، نگاه تر دارد
چقدر روضه ی گودال زیر سر دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم
به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم
غلام خانه ی اولاد مصطفی هستیم
و دل به ریشه ی خاکی چادری بستیم،
@hosenih
که گفته اید دو عالم گدای مادر ماست
که خلق عالم و آدم برای مادر ماست
به لطف درس تو ما شیعه ایم شکر خدا
به زیر دین شمائیم تا ابد آقا
تو شیعه را نه، که اسلام را بنا کردی
چه مکتبی تو از این درس ها به پا کردی
هزار حوزه و مکتب به پا شده امّا
هنوز هم نرسیده به ابتدای شما
اگر چه این همه عالِم به حوزه ها هستند
هنوز جیره خور سفره ی شما هستند
سلام ما به شما ای سلاله ی پر نور
سلام ما به شما یا مروج العاشور
نشسته ایم در این روضه ها کنار شما
که اشک ما بشود مایه ی قرار شما
چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا
چقدر روضه نوشتی برای عاشورا
به داغ پیکر اکبر چقدر باریدی
به یاد حنجر اصغر چقدر باریدی
به دست بسته ی زینب چه گریه ها کردی
چه گریه ها که به دست ز تن جدا کردی
چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد
چه ماجرای غریبی شهادتت دارد
اسیر داغ شمائیم و سینه می کوبیم
به سینه از غم داغ مدینه می کوبیم
دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه
دوباره روضه زهرا، دوباره گریه و آه
تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند
میان خنده اوباش و این و آن بردند
میان کوچه ی غم ها زمین زدند تو را
شبیه حضرت زهرا زمین زدند تو را
@hosenih
درست ... اینکه زمین خوردی و پر از دردی
اگرچه پیر، ولی بازهم شما مردی
خدا کند که دگر مادری زمین نخورد
به پیش چشم ترِ دختری زمین نخورد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_صادق_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
تشنهی زمزمهام کاش به زمزم برسم
میوهی کالم و ای کاش که من هم برسم
فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم
ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم
@hosenih
پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست
نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم
دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم
هر زمان که به سرِ سورهی مریم برسم*
آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر
اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم
هر قدم میشمرم تکتکِ تیرَکها را
تا که بر موکبِ عباس معظم برسم
اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس
کاش بر سایهی آن صاحبِ پرچم برسم
این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند
قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم
@hosenih
کمکم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است
وای کم مانده به گودال مقرم برسم
ای بقیع تربتی از خود به سرم میریزی
کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم
*کهیعص
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#تقدیم_به_ائمه_بقیع
#موسی_علیمرادی
▶️
چون لاله ایم و قسمت ما غیر داغ نیست
محویم در سراغ تو از ما سراغ نیست
پروانه ی بقیع تو هر چند عالم است
اما درآن میان خبری از چراغ نیست
@hosenih
هر کس که بیش خونجگرت شد گرفت تاج
دل خون تر از انار کسی بین باغ نیست
بی بام تو کبوتر تو تیره بخت شد
ورنه پری سپید تر از بال زاغ نیست
@hosenih
سخت است در هوای غم تو تنفسی
از تنگی دلم نفسی را فراغ نیست
هم چون غبار زائر قبرت همه شوند
تقدیر دهر را به جز این ره سراغ نیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق
ثمن صدیق و ثمین شد امام جعفر صادق
پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفر صادق
@hosenih
به وقت جهل چنان شد اگر پیمبر اکرم
به روز فقه چنین شد امام جعفر صادق
نشست در وسط منبر سَلونی و این سان؛
بر آن رکاب نگین شد امام جعفر صادق
شبیه حضرت زهرا در آن جهنم کوچه
خودش بهشت برین شد امام جعفر صادق
شکست پشت در آن جا،به جای حضرت زهرا
خمید وجایگزین شد امام جعفر صادق
شد افتخار برایش که در مصائب مادر
به او شبیه ترین شد امام جعفر صادق
@hosenih
میان معرکه چون شد نگاه شیخ الائمه؟
که صورتش پر چین شد امام جعفر صادق
بهگریه گشت به دنبال گوشواره ی مادر
همین که نقش زمین شد امام جعفر صادق
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#على_اکبر_لطيفيان
▶️
مگر رسول به وصفش بیان کند سخنی
که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی
جواب هر چه که باشد نوازش است مرا
خدا کند بنوازد مرا ولو به " لن " ی
@hosenih
بساط حوزه کرم میکند ، چه ذوالکرمی
بساط روضه عطا میکند ، چه ذوالمننی
به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت
بله ؛غدیر جوان شد ز باده ی کهنی
ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث
چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تنی
به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز
مباش فکر حرم گر نواده ی حسنی
سیاه تر ز همه روزگار پروانه ست
اگر که شمع بسوزد میان انجمنی
نخست آنچه صدا میکند سر زانوست
اگر کشیده شود ناگهان سر رسنی
ببین چه بر سر زن یا که مرد میاید
طناب را بکشی ، تازیانه هم بزنی
عبا نداشت که از خجلتش به سر بکشد
پناه برد به یک آستین پیرهنی
چه سخت میگذرد مرد آبروداری
طی طریق کند با غلام بددهنی
اگر چه سوخته در ، جای شکر آن باقی ست
که میخ در نگرفته به گوشه بدنی
اگر چه از نفس افتاده باز هم راضی ست
که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی
@hosenih
چه حرفها نشنید و چه چیزها که ندید
شکسته دل شد و آمد ولی چه آمدنی
غریب نیز از اینجا نمیرود عریان
برای تو کفن آورده اند ، عجب کفنی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
از غربتم کسی به خدا با خبر نشد
کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد
آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل
خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد
@hosenih
وقتیکه سوخت در، زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد
شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام
امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد
@hosenih
هر سو دوید دختر من بین شعله ها
امّا کسی به جانب او حمله ور نشد
پای پیاده در پی مرکب دویده ام
با اینهمه بریده زتن دست و سر نشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم
ما شیعه ایم و امت شیخ الائمه ایم
سرشار از محبت شیخ الائمه ایم
ریزه خور کرامت شیخ الائمه ایم
ما را ولاش سینه زن و بی قرار کرد
بر کشتی نجات حسینی سوار کرد
@hosenih
آقا اگر نبود که آدم نمی شدیم
از دودمان بانوی عالم نمیشدیم
این گونه بی قرار محرم نمی شدیم
دیوانه علامت و پرچم نمی شدیم
او عمر خود گذاشت که عاشق ترین شدیم
خواندیم قال صادق و روضه نشین شدیم
@hosenih
امشب دلم گرفته برای بقیع او
خون گریه می کنم به هوای بقیع او
جان مرا گرفته عزای بقیع او
امشب به یاد حال و هوای بقیع او
در مجلس مصیبت او گریه می کنیم
با فاطمه به غربت او گریه می کنیم
@hosenih
هم ماجرای آن در و دیوار زنده شد
هم ماجرای آتش و مسمار زنده شد
هم بی کسی حیدر کرار زنده شد
هم کینه مغیره و اشرار زنده شد
ابن ربیع مثل مغیره است ، بی حیاست
کارش همیشه طعنه و آزار و ناسزاست
@hosenih
ظالم ، شکست حرمت بیت الحرام را
لج کرد و برد پای پیاده امام را
آن مرد سالخورده ی والا مقام را
شاه بزرگ زاده با احترام را
او روی اسب و پای پیاده امام دین
در کوچه ها دوباره علی می خورد زمین
@hosenih
واویلتا به کوچه کشیده است ماجراش
خاکی شبیه چادر زهراست جامه هاش
این حلقه های اشک، گرفته ره نگاش
افتاده است لرزه چرا بین دست و پاش
پای پیاده ناله زند ، یاد عمه هاش
این پیرمرد شهر مدینه است کربلاش
@hosenih
شکر خدا که شهر مدینه سنان نداشت
خولی و زجر و حرمله و ساربان نداشت
سیلی برای دختر شیرین زبان نداشت
بزم شراب داشت ولی خیزران نداشت
شکر خدا که در جگرش نیزه ها نرفت
بعد از شهادتش بدنش زیر پا نرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih