بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح
#سیدمهدی_حجازی
▶️
در مکتب ما هرآنکه لایق باشد
دلشیفته ی حضرت صادق باشد
@hosenih
بر تربت بی شمع و چراغش به بقیع
گوید صلوات هرکه عاشق باشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد
گل یاست به تیغ چیده نشد
@hosenih
بین شعله دوید ناموست
گیسوی دخترت کشیده نشد
میخ بر سینه ای نزَد آسیب
ناله ی همسرت شنیده نشد
سر برهنه به کوچه ات بردند
ولی از تن سرت بریده نشد
پشت مرکب تو را کشاند عدو
پهلویت ازسنان دریده نشد
تیغ بر قتل تو کشید ولی
خون ز لبهای تو چکیده نشد
@hosenih
شکر حق خواهر عزادارت
بین نامحرمان خمیده نشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#احمد_ایرانی_نسب
▶️
نیمه شب شعله به مهمانی در می آید
اشک آتش به سر هیزم تر می آید
کوچه را دود گرفت و وسط آتش ها
پشت در حضرت زهرا به نظر می آید
روضه خوان کیست؟امامیست که چون ابراهیم
مثل خیری ست که در دامن شر می آید
روضه خوان باش که درک صفحات مقتل
فقط از عهده ی لبهای تو بر می آید
بی وفا شهر مدینه ، بی حیا ای بغداد
سوز این روضه به پابوس جگر می آید
گرچه عمامه نداری و عبایی هم نیست
به تنت نور ولایت چقدر می آید
ماه ، روبند بیانداز ببین در دل شب
مو پریشان وسط کوچه قمر می آید
مو پریشان شدی و زجر کشیدی ، آری
مو پریشان بشود حوصله سر می آید
روضه بر حاشیه ی برگ شقایق بنویس
مثل زهراست غمت ، حضرت صادق بنویس
@hosenih
چه رسیده ست به حال بدن محترمت
و چه سنگین شده بر شانه ی تو کوه غمت
ریسمان بر تن مهتاب تو بی تاب شده
کوچه پر نور شده نیمه ی شب از قدمت
تو اگر تندتر از این بروی میفتی
آه ای پیر قبیله ، آه از قد خمت
مو سفیدی و ولیکن پسر فاطمه ای
مادرت گفت بُنَیَّ به فدای قدمت
مثل آن سینه ی سنگین شده در ظهر عطش
چه قدر سخت شده هم دم و هم بازدمت
تو چه گفتی که سزاوار مصیبت شده ای؟
تو چه کردی که کند قاتل تو متهمت؟
بنویس آنچه که اسلام به آن وابسته
رستگاری مرا داده خدا در قلمت
روضه بر حاشیه ی برگ شقایق بنویس
مثل زهراست غمت ، حضرت صادق بنویس
@hosenih
چشم هایت نگران و به لبت جان آمد
آسمان بغض نکن ، نم نم باران آمد
فطرسی هست کنار تو که پرواز کند
جان من ، روی لبت ذکر حسین جان آمد
ولی آقا چه بگویم؟ نه سرت بر نی شد
نه به تشتی ز لبت نغمه ی قرآن آمد
نه سرت ماه تنور است که خاکی بشود
نه کسی پیش تنت موی پریشان آمد
دخترت کنج خرابه نشده منتظرت
آه از آن لحظه که بابا سر دامان آمد
شُکر ، ناموس تو اصلا سر بازار نرفت
نه اسیری ز تو بر ناقه ی عریان آمد
شُکر ، ناموس تو در مجلس اغیار نبود
نه اسیری ز تو در مجلس مستان آمد
پا به پای تو و این روضه که من میرم
پا به پای تو و این روضه که نَتْوان آمد
روضه بر حاشیه ی برگ شقایق بنویس
مثل زهراست غمت ، حضرت صادق بنویس
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
دارم هوای تربت شیخ الائمه
چشمم به دست رحمت شیخ الائمه
منت خدایی را که ما را خلق کرده
از خاک پای حضرت شیخ الائمه
@hosenih
اسلام ناب جعفری سرمایه ی ماست
جانم فدای نهضت شیخ الائمه
شاگردهای مکتبش روزی گرفتند
از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه
هرکس نمازش را سبک دارد بداند
بی بهره است از رحمت شیخ الائمه
@hosenih
"کونوا لنا زینا..." ولی ای وای بر من
یک عمر گشتم زحمت شیخ الائمه
با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است
آقا شدم با عزت شیخ الائمه
می چسبد آخر یک جهادی در مدینه
خادم شدن با دعوت شیخ الائمه
@hosenih
یک روز "دسته" می برم در کوچه هایش
تحت لوای "هیئت شیخ الائمه"
وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم
از دردها و غربت شیخ الائمه
دیروز حیدر دست بسته... بی عمامه...
امروز آمد نوبت شیخ الائمه
@hosenih
پای برهنه پشت مرکب ها دویدن...
...برده توان و طاقت شیخ الائمه
بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست
کردند هتک حرمت شیخ الائمه
صاحب عزای روضه های کربلا بود
در روضه خم شد قامت شیخ الائمه
@hosenih
شکر خدا که دخترش اینجا ندیده
در بین مقتل غارت شیخ الائمه
شکر خدا که اهل بیتش را نبردند
بازی نشد با غیرت شیخ الائمه...
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
قلبم از کینه ی دشمن چقدر ریخت به هم
تا که زد بر جگرم زهر شرر ریخت به هم
یاد بزمی که بپا کرد در آن شب منصور
از سر شب جگرم تا به سحر ریخت به هم
@hosenih
جگرم سوخته از زهر نباشد،که عدو
ناسزا داد به زهرا که جگر ریخت به هم
اثری نیست به جا جز سرم،از زهر ولی
صورت مادرم از شعله ی در ریخت به هم
خانه ام سوخت ولی سینه ای از میخ نسوخت
آن که شد بهر علی سینه سپر ریخت به هم
@hosenih
با لگد زد به در سوخته تا در افتاد
میوه از شاخه جدا گشت و ثمر ریخت به هم
دست بسته وسط کوچه کشاندند مرا
دیده ام از غم زینب شده تر،ریخت به هم
داغهای من و عمه چه تفاوتها داشت
وای من عمه ام از تیر نظر ریخت به هم
@hosenih
می دویدم عقب مرکب و می سوخت دلم
بهر آن طفل که از پای به سر ریخت به هم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
از غربتم کسی بخدا با خبر نشد
کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد
آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل
خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد
@hosenih
وقتیکه سوخت در،زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد
شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام
امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد
هر سو دوید دختر من بین شعله ها
امّا کسی به جانب او حمله ور نشد
@hosenih
پای پیاده در پی مرکب دویده ام
با اینهمه بریده زتن دست وسر نشد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#محسن_راحت_حق
▶️
ای صداقت ز نامتان جاری
حرف حق در کلامتان جاری
شهدِ شیرین معرفت با توست
معرفت ها ز کامتان جاری
در هوای تو می کنم پرواز
مرغ دلها به بامتان جاری
«در حریمِ تو می شوم لایق»
«السلا علیک یا صادق»
@hosenih
زیر پاهای تو سری دارم
بر همه حُکمِ سروری دارم
شدم«آقا»از آن زمانی که
منصبِ خوبِ نوکری دارم
افتخارم همیشه این باشد
مکتبِ پاکِ جعفری دارم
«هرچه هستم غلامِ این بابم»
«همه جا پس تویی تو اربابم»
@hosenih
ای کلامت کلامِ پیغمبر
بر تو بادا سلامِ پیغمبر
پسرِ باقرالعلوم هستی
گامِ تو جای گامِ پیغمبر
«اسدالله»دیگری«صادق»
نَفَسِ تو قیامِ پیغبر
«عکسِ رخسار احمدی هستی»
«گلِ باغ محمّدی هستی»
@hosenih
با تو از بین می رود بدعت
عالم از کارِ تو پُر از حیرت
قَدَری مثلِ مرتضی هستی
قد و بالای تو پُر از هیبت
با نَفس های خود صفا دادی
شیعیان را تو داده ای قیمت
«تو مسیحای شیعیان هستی»
«زاده ی شاهِ مومنان هستی»
@hosenih
تو همانی که دلبری داری
بین روضه چه محشری داری
کربلا را تو کربلا کردی
حالت گریه آوری داری
در دلت انقلابِ عاشوراست
دیدگانِ ز خون تری داری
«نوحه کردی سفارشت این است»
«گریه کردن صلابت ِ دین است»
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادقها
به نام آنکه میرویاند از جانها شقایقها
به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشقها
که میگردند از نورش مخالفها موافقها
به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن
چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن
@hosenih
ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین چون او
ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او
ندیده دل صراطَالمُستقیمی اینچنین چون او
حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین چون او
سفارشهای او شرحِ کلامی از کمالِ اوست
سفارشهای او راهِ رسولالله و آلِ اوست
@hosenih
سفارش میکند بارِ فقیران را زمین مگذار
سفارش میکند در راهِ محرومان قدم بگذار
سفارش میکند دل را به تدبیر خدا بسپار
سفارش میکند هرگز نمازت را سبک مشمار
سفارش کرد ما را تا ادا سازیم دینش را
به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را
@hosenih
زیارت نامههای ما زیارت نامههای اوست
عزاداریِ ما میراثی از رسم عزای اوست
تمام گریههای ما کمی از هایهایِ اوست
شلوغیِ حرمها از حدیثِ کربلای اوست
خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ ماست
ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست
@hosenih
به روضه میکشد آقا همیشه منبر خود را
به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را
میانِ گریه میبیند همانجا مادر خود را
ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را
چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت
خدایا خانهیِ او در هجوم بی حیاها سوخت
@hosenih
چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست
به فکر مو سپیدیاش به فکر سن و سالش نیست
به یاد کودکانِ بی کَسَش فکر عیالش نیست
چرا این شعلههای در به فکر دست و بالش نیست
کسی او را نمیگوید عصای خویش را بردار
بیا از بِینِ شعله بچههای خویش را بردار
@hosenih
زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد
محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد
زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد
مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد
زمین اُفتاد و با نیزه کسی اما نَزَد او را
زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
شبی که دشمن بی شرم با من روبرو می شد
دلم با یاد غم هایی به اشک و آه خو می شد
@hosenih
دو دستم تا که شد بسته به دل یاد از علی کردم
خدایا بین کوچه چه جفاها که بر او می شد
میان راه ملعونی اهانت کرد بر زهرا
دو چشمم پر ز اشک از کینه و ظلم عدو می شد
دویدم پشت مرکب یادم از ده نعل اسب آمد
شنیدم جسم جدم زیر مرکب زیر و رو می شد
اگر چه از نفس افتادم اما نیزه داری نیست
ولی بر گردن جدم نوک نیزه فرو می شد
@hosenih
چه شد در گودی گودال با آن پیکر بی سر
همین اندازه می گویم که پاشیده گلو می شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سید و سالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادند
ای حسینیه سیار اباعبدالله
@hosenih
ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم
به تو هستیم بدهکار اباعبدالله
کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند
اربعین لشکر زوار اباعبدالله
در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت
می زند تا به ابد زار اباعبدالله
مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را
آتش آن در و دیوار اباعبدالله
یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا
یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟!
تا که بستند دو دستان تو را شد زنده
غربت حیدر کرار اباعبدالله
تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ
وای از این همه تکرار اباعبدالله
این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه
با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله
سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد
وای از آن همه آزار اباعبدالله
هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش
چشم های تو نشد تار اباعبدالله
@hosenih
خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت
در دل شعله پرستار اباعبدالله
کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت
دخترت بر سر بازار اباعبدالله
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
با طنابی آمد و با زور بازو را کشید
رفت دنبالِ خودش این پیرِ کَمسو را کشید
بعد از اینکه بر زمین اُفتاد از سجادهاش
رویِ خاکِ حجرهاش تا پشتِ در او را کشید
@hosenih
پیرمرد از آتشِ در رد شد اما داد زد
حَتم دارم که به در بدجور پهلو را کشید
گاه بر دیوار خورد و گاه هم بر خاک خورد
خوب پیدا هست بر این راه اَبرو را کشید
نانجیبی از محاسن نانجیبی از عباش
یک نفر زد پشتِ پا و یک نفر مو را کشید
چشمها را باز کرد و دید دنبالِ علی
آنکه او را میکِشَد در شعله بانو را کشید
@hosenih
چشمها را باز کرد ، دختری را باز دید
میدَود دستی ولی از دور گیسو را کشید
زجر نازش میکند بر خار و تیغ و سنگ و خاک
گاه پهلو را کشید و گاه زانو را کشید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
از ریش سفیدم که خجالت نکشیدید
از جد شهیدم که خجالت نکشیدید
انگار نه انگار که من سبط رسولم
انگار نه انگار که فرزند بتولم
@hosenih
آتش زدهاید این حرمم را به چه حاجت
کردید هجوم از در و دیوار چه راحت
آرید مرا در وسط کوچه شبانه؟!
با پای برهنه دل خون اشک روانه؟!
اینسان نبریدم ز در خانه به کوچه
بیرون نکشیدم ز سر شانه به کوچه
عمامه سرم نیست، من ای قوم امامم
فحش و بد بیراه روا نیست مدامم
این بی ادبی ها بخدا نیست سزایم
بگذار که بردارم دستار و ردایم
حالا که چنین حرمت این پیر شکستید
دستان مرا از چه در این همهمه بستید
این پیر پیاده ست، به استر ننشینید
خود را همه سلطان و مرا خار نبینید
با آبرویم اینهمه بازی ننمائید
بر پیرهنم دست درازی ننمائید
پیش حرمم آبرویم ریخته شد، آه
با کرب و بلا روضه ام آمیخته شد، آه
در اوج بلا مونس چشمان ترم من
از عمۀ مظلومۀ خود ارث برم من
من گرچه اسیرم، خبر از شام بلا نیست
صد جور و جفا هست ولی سنگ جفا نیست
ناموس علی نیست در اینجا به نظاره
یک لحظه ندیدم به حرم معجرِ پاره
خلخال نبرده ست کسی از حرم من
چادر نکشند از حرم محترم من
من زمزمۀ خارجی از کس نشیندم
گودال نرفتم، به گلو نیزه ندیدم
تا تیغ نشان داد بمن دشمنِ خارم
آمد به هواخواهیِ من جد کُبارم
اینجا سر من را به سر نیزه نبستند
با چکمه روی سینه تنگم ننشستند
با خنجر خود حنجر من را نبریدند
با نیزۀ خود سینۀ من را ندریدند
مرکب به تنم دشمن رزّاز نرانده
هرگز بدنم زیر سم اسب نمانده
اهل حرمم هیچ نرفتند اسیری
در کوچه و بازار ندیدند حقیری
@hosenih
ای وای از آنروز که شد عمه دل آزار
گرداند عدو قافله را تا سر بازار
ای وای از آنروز که آن خصم به هیزی
میخواست بَرد عصمت ما را به کنیزی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih