بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مظاهر_کثیری_نژاد
▶️
قدم به راه بیابان نزن، به کوفه نیا
بیا به کوفه ولی بیکفن به کوفه نیا
من از خیانت این شهر کوهِ تجربهام
برای تجربه اندوختن به کوفه نیا
@hosenih
یتیمتر نکن این طفل را و حداقل
به اتفاق یتیمِ حسن به کوفه نیا
به خاطر دل زینب کمی تامل کن
برای حرمت و تکریم زن به کوفه نیا
من از جسارت و غارت زیاد میترسم
که کوفه پر شده از راهزن، به کوفه نیا
به گوش میرسد آهنگ کودکی محزون
"بس است عمهی من را نزن"، به کوفه نیا
@hosenih
نشستهاند به پای شُرِیح و بعد از آن
به فکر بردن سر از بدن، به کوفه نیا
تنت به کرب و بلا و سرت... خدا داند
خلاصه هر دو به دور از وطن، به کوفه نیا
هنوز در عجبم دست من چرا نشکست؟
نوشتهام که بیا جان من به کوفه نیا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#غلامرضا_سازگار
▶️
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر، حنجر خود را
به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
@hosenih
به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوستتر دارم
که وقف خاک جانان کردهام خاکستر خود را
به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
که گم کردم حساب زخمهای پیکر خود را
عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
صدای نالهی زهرا به گوشم میرسد آری
که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
الا ای یوسف زهرا میا کوفه که میترسم
به چنگ گرگها بینی علیِّ اکبر خود را
@hosenih
میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری
مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#قاسم_نعمتی
▶️
هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد
با شکوه آمده و بی کس و بی یار نشد
حال و روز منِ آواره تماشا دارد
تکیه گاهم بجز این گوشۀ دیوار نشد
روزه دارم من و لب تشنۀ سر گردانم
بین این شهر کسی بانیِ افطار نشد
@hosenih
دست بر دست زنم دل نِگرام چه کنم
مثل من هیچ سَفیری خجل از یار نشد
خواستم برسانم به تو پیغام، میا
پسر فاطمه، شرمنده ام انگار، نشد
گر زنی سینه سپر کرده برایم صد شکر
سینه اش سوخته از داغیِ مسمار نشد
اهل این شهر همه سنگ زن و سر شکنند
میهمانی سرِ سالم سوی دَربار نشد
وای اگر که هدفی روی بلندی باشد
دیده ای نیست که با لختۀ خون تار نشد
@hosenih
به سر نیزه پریشان شده مویم، اما
خواهرم در پی ام آوارۀ بازار نشد
پیکر بی سرم از پا به سر دار زدند
این بلا بر سر من آمد و تکرار نشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
شرمندهی شما شدم آقا مرا ببخش
در کوچه ماندهام تک و تنها مرا ببخش
آن نامه کاشکی که به دستت نمیرسید
گفتم بیا، به خاطر زهرا مرا ببخش
آقا گمان کنم که به همراه کاروان
میآوری سهسالهی خود را مرا ببخش
@hosenih
با ساقیات بگو که فقط فکر آب باش
از قول من بگو تو به سقا مرا ببخش
فردا ز بام دارالاماره صدا زنم
یا اینکه سمت کوفه میا یا مرا ببخش
باعث منم که خواهرت آواره شد حسین
شرمندهام ز زینب کبری مرا ببخش
دیدم درون جمعیت انگار حرمله
تیر سهشعبه کرد مهیا مرا ببخش
اینجا همه ز نام علی کینه داشتند
سربسته، وای از دل لیلا مرا ببخش
جان میدهی غریب، تو بر خاک و کوفیان
با خنده میکنند تماشا مرا ببخش
@hosenih
جایی که میشود تن تو پایمال اسب
آقای من کرم کن و آنجا مرا ببخش
ای وای اگر اسیر شود خواهرت حسین
کوفه شود مصیبت عظما مرا ببخش
وقتی به کوفه رد شدی از پیش پیکرم
مولا ز روی نیزهی اعدا مرا ببخش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#قاسم_نعمتی
▶️
سیدی کن نظر این بیسر و سامانی من
گریهدار است ز بس شام پریشانی من
آخر از عشق تو کارم به سر دار کشید
به تماشا بنشین لیلهی قربانی من
@hosenih
کوچهگردی کنم و ناله زنم کوفه میا
چه کنم؟ دیر شده وقت پشیمانی من
بسته شد راهم و پیغام سپردم به نسیم
تا رساند به تو این نالهی طوفانی من
تا سر پای خود هستی به مدینه برگرد
بشنو این توصیه از غربت پنهانی من
پیکرم را سر بازار به خیرات برند
در همه شهر ببین سفرهی مهمانی من
با وجودی که شدم پیشنماز مسجد
نشد اثبات در این شهر مسلمانی من
@hosenih
دوره کردند مرا سنگ زدند هو کردند
تازه آغاز شده غربت پنهانی من
تا که کوبید عصایش به لب و دندانم
کرد تغییر دگر لهجهی قرآنی من
گو به عباس اگر بسته نمیشد دستم
مینوشتم نگران سر زینب هستم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات #حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#امیر_عظیمی
▶️
سلام شاه کربلا یا حسین
درود ای خون خدا یا حسین
سلام بر پرچم ماه غمت
به گریه کن های شما یا حسین
سرود دل های عزادار چیست؟
بیا نگار آشنا یا حسین
@hosenih
صدایی از کوفه ولی می رسد
جگرخراش و غم فزا یا حسین
مسلمت از بلندی مقتلش
فقط تو را کرده صدا یا حسین
نامه نوشتم که بیا، ای غریب
جان علی کوفه نیا یا حسین
کوفه نیا به اصغرت رحم کن
به قاسم و به اکبرت رحم کن
جماعتی قصد سرت کرده اند
سرور مسلم، به سرت رحم کن
خنجر تیز کوفیان آخته
پسر عمو به حنجرت رحم کن
@hosenih
به اسب خود نعل قوی می زنند
به استخوان پیکرت رحم کن
دختری از پدر طلا خواسته
به گوش های دخترت رحم کن
صحبت شان با اسرا سیلی است
حسین جان، به خواهرت رحم کن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
سمت هر کوچه میروم امشب
میرسد کوچه در ادامه به تو
به امیدی که دست تو برسد
مینویسم دوباره نامه به تو
پشت دیوار خانهی طوعه
اولِ نامهام به رسم ادب
السلام علیکَ یا مولا
السلام علیکِ یا زینب
@hosenih
گر ز حال سفیر خود خواهی
تشنه و خستهام خیالی نیست
خوب هستم اگر تو باشی خوب
غیر دوری ز تو ملالی نیست
من پشیمان شدم ولی صد حیف
بیکس و یاورم در این وادی
نامهی اولم رسیده به تو
مطمئنم که راه افتادی
صبح، هجده هزار بیعت شد
کوفیان آمدند دور و برم
وقت مغرب نماز را خواندم
یک نفر هم نماند پشت سرم
سیدی از وفای این مردم
بوی خون بوی جنگ میآید
از روی بامها ز چار طرف
آتش و چوب و سنگ میآید
@hosenih
شک ندارم در این دیار، حسین
غصهها میشوند مأنوست
گر میآیی بیا ولی تنها
همره خود میار ناموست
عصر امروز بود در بازار
صحبت از گوشواره و خلخال
صحبت از جنگ و از غنیمت بود
صحبت از تیغ بود و از گودال
بهتر این است در همین کوفه
سرم از پیکرم جدا گردد
شرم دارم ز چشمهای رباب
نکند اصغرش فدا گردد
بعد از این بیوفائیِ امروز
نگرانت شدم حسین، عجیب
ترسم این است بین این مردم
تو بمانی غریبتر ز غریب
از بدِ روزگار میبینم
که تنت روی خاک عریان است
مادرت ناله میزند ای قوم
پسر من غریب و عطشان است
همهی سعیِ مردم کوفه
طرفِ کربلا کشیدن توست
از همان ره که آمدی برگرد
کوفه بیتاب سر بریدن توست
@hosenih
بدتر از سر بریدنت این است
زینب تو، اسارت کوفه
صدقه بر سلالهی سادات
وای من از جسارت کوفه
تا قیامِ قیامت آبرویِ
مردم این دیار خواهد رفت
سر تو روی نیزهی اعدا
سر من روی دار خواهد رفت
از خجالت میان این کوچه
رنگ، از صورت سفیر پرید
شاهد حرف مسلمت اشکیست
کز خجالت به روی نامه چکید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مجتبی_روشن_روان
▶️
ميان كوچه ها مرد غريبي
به لب دارد نواي يا حبيبي
به لب ذكر و به ديده اشك دارد
به ديوار غريبي سر گذارد
@hosenih
دلش پر از هياهوي غريبي
غمش كرده سيه روي غريبي
تك و تنها ميان شهر كوفه
زده غربت به قلب او شكوفه
بگويد با دل پر خون و پر درد
حسين فاطمه برگرد برگرد
در اين كوفه نشاني از وفا نيست
كسي اينجا طرفدار شما نيست
كسي اينجا سراغت را نگيرد
مگر مسلم براي تو بميرد
ميان كوچه ها تنهاي تنها
پريشانم برايت يابن زهرا
ميا كوفه كه اينجا شهر كينه است
تمام كوچه هايش چون مدينه است
ميان خانه ها راهم ندادند
جواب ناله و آهم ندادند
@hosenih
همه مهمان نوازي شان به سنگ است
تمام كوچه هايش تار و تنگ است
ميا كوفه كه پر از خصم باشد
در اينجا سر بريدن رسم باشد
ميا كوفه كه شهري بي فروغ است
دكان نيزه سازي شان شلوغ است
سفيرت را نمي خواهند برگرد
مرا بنگر اسير بند برگرد
لبم خوني و دندانم شكسته
دو دستم را عدو در كوچه بسته
شده پاره ز نيزه جامۀ من
ز سر برداشتند عمامۀ من
@hosenih
در اينجا هيچكس حامي ما نيست
كسي با تو در اينجا هم نوا نيست
ولي با اينهمه تنهائي و غم
نياوردم به ابرو لحظه اي خم
روم بر پاي دار خويش سرمست
اگر خشنود مي گردي تو عشق است
پريشانم پريشان و پشیمان
چرا گفتم بيا كوفه حسين جان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#محمدرضا_ناصری
▶️
کوچه گرد غریب این شهرم
بی کسی در غروب می دانم
سر بشکسته ام گواهی شد
بارش سنگ و چوب می دانم
درِ هر خانه ای که می رفتم
دیدم آنجا که جان پناهم نیست
تازه فهمیده ام که در این شهر
غیر عشق علی گناهم نیست
@hosenih
روی دارالاماره ی کوفه
مقتلم را به چشم خود دیدم
معنی میهمان نوازی از
لب و ابروی پاره فهمیدم
دست من بشکند، چرا گفتم
آنچه در کوفه هست بر کام است
خون پیشانی ام گواهی شد
کوفه شهری غریب و بد نام است
روی دارالاماره ام اما
من به نزد تو منزلت دارم
دعوتت کرده اند این مردم
من از این کوفه دست خط دارم
سر راهم چه چاله ها کندند
که سفیر تو را محک بزنند
خانه ی طوعه را زدند آتش
تا به زخم دلم نمک بزنند
@hosenih
ریسمان و طناب آوردند
یاد دستان بسته افتادم
هر زمانی که من زمین خوردم
یاد پهلو شکسته افتادم
گریه هایم به عالمی فهماند
که فقط فکر ماتمت هستم
ناله های غریب من گوید
فکر فردای زینبت هستم
حرمله با نگاه زخم آلود
فکر گُل ها و فضل پاییز است
کودک شیر خواره را دیگر
تو نیاور که خنجرش تیز است
@hosenih
نیزه هاشان برایت آماده
تیغ هاشان همه بُود در کار
اندر این کوفه قحطی آب است
مشک های اضافه هم بردار
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#شهدای_منا
#قاسم_نعمتی
▶️
خوش بحال عاشقی که با تو مَحرَم می شود
روزیِ چشمانِ او فیضی دمادم می شود
عاقبت هر کس دلش را شستشو داد از گناه
چشمهایش چشمه ی جوشانِ زمزم میشود
@hosenih
پلکهایت باز کن درهایِ رحمت را مبند
بی نگاهِ تو دل ِ ما خانه ی غم میشود
در سر و رویم شده پیدا کمی مویِ سپید
فرصت دیدار دارد گوئیا کم میشود
دلبرِ احرام بسته،لیلی ِ خیمه نشین
چون خمِ مویِ تو قامت هایمان خم میشود
این پیامِ ملت ما بود بر آل سعود
پاسخِ ما بر شما سیلیِ محکم می شود
تاقیامت مثلِ آن پیراهن غارت شده
حوله ی خونینِ این حُجاج پرچم می شود
بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ کربلا
مادری آماده ی ماهِ مُحرم می شود
مجلسِ روضه بهشت ماست بر زهرا قسم
زندگی بی گریه مانند جهنم می شود
سفره دارِ گریه بر ارباب شخصِ فاطمه است
مادرت صاحب عزایِ ذبحِ اعظم می شود
تاسحر مسلم میانِ کوچه ها آواره بود
اینچنین غربت گریبان گیر آدم می شود
زیر لب میگفت : جان مادرت کوفه میا
روزیِ زینب در اینجا درد وماتم می شود
دخترِ زهرا که جایش کوچه و بازار نیست
دارد اسباب پذیرایی فراهم می شود
@hosenih
ماجرایِ کوچه اینجا بر سرم تکرار شد
گیر کردن زیرِ پا سهم شما هم می شود
گوشه ی گودال،جایِ تنگ،زیرِ دست وپا
دنده ها اینگونه شکلش نا منظم می شود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع #دودمه
#محمود_ژولیده
▶️
مسلمت در کوفه بس دارد حکایات عجیب
یا حبیبی یا حسین
@hosenih
اول شب شد عزیز و آخر شب شد غریب
یا حبیبی یا حسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#فاطمه_معصومی
▶️
بکش مانند میثم غرق در خون بر سر دارم
که پیش تو خجالت میکشم از این که سر ...دارم
@hosenih
شبم در پرتو مهر تو مثل روز روشن شد
خدا را شکر چون آفاق از نور تو سرشارم
توان وصف طوفانی که در جانم نهادی نیست
جز اینکه بین هر روضه شبیه ابر میبارم
بگو با دشمنم گر دست هایم قطع هم گردد
نخواهد آمد آن روزی که دست از دوست بردارم
@hosenih
تمام عمر من با گریه پای روضه ات سر شد
به شوق لحظه ای که سر به دامان تو بگذارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih