بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
نخواه خیمه بمانم دلم شکسته شود
ازاینهمه غم و اندوه بی تو خسته شود
@hosenih
چگونه دق نکنم؟! وقت رفتن از اینجا
به پیش چشم ترم دست عمه بسته شود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای در غمت هلال محرم گریسته
خورشید و ماه نه ، همه عالم گریسته
صاحب عزای توست خداوند ذوالجلال
جبریل روضه خوانده و آدم گریسته
@hosenih
از لحظه ای که چشم به عالم کشوده ای
درماتمت پیمبر اکرم گریسته
در کوه طور موسی عمران فشانده اشک
بربام چرخ عیسی مریم گریسته
آب از خجالت لب خشک تو گشته آب
شمشیر و تیر و سنگ و سنان هم گریسته
گرآسمان به اشک شود غرق در غمت
سوگند می خورم به خدا کم گریسته
طول زمان به یاد تو ماه محرم است
تنها نه برتو ماه محرم گریسته
روی خدا تویی که زخون گشته ای خضاب
چشم خدا علی ست کز این غم گریسته
@hosenih
هرماه نو که سرزده از بام آسمان
دیدم هلال با کمر خم گریسته
فردا حضور حضرت زهرا گواه باش
یک عمر از برای تو میثم گریسته
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#علیرضا_شریف
▶️
از خون به دستِ خویش حنا میكِشم بیا
هـر لحظه انتظارِ تو را میكِشم بیا
در حجله پیشِ پایِ تو پا میكِشم بیا
چه حسرتی برایِ عبا میكِشم بیا
دور و برم بدونِ تو آشوب میشود
گلزارِ تشنهی تو لگدكوب میشود
@hosenih
معنا نداشت با تو یتیمی برای من
از بسكه داشتی همهگونه هوایِ من
دیگر نمانده جوهرهای در صدایِ من
شنهای داغ پُر شده از ردِّ پایِ من
تنهائیات در آتشِ آهم مقیم كرد
دیدی مرا دچارِ بلائی عظیم كرد
@hosenih
تغییر كرده شكلِ سَرم، زودتر بیا
سرنیزه رفت تا جگرم، زودتر بیا
در معرضِ دو چشمِ ترم زودتر بیا
شد تكّهتكّه بال و پرم زودتر بیا
تا قابلِ شناختنم، از حرم بیا
تا سهمی از تنم ببرد مادرم بیا
@hosenih
این قومِ غیظكرده مرا بیهوا زدند
در حجله استخوانِ جناقم به جایِ قند
سائیده شد به هم وسطِ آن بگوبخند
این تار و پود ریخته پاشیده را ببند
وقتی فشار رویِ گلو سخت میشود
كمكم اَدایِ لفظِ عمو سخت میشود
@hosenih
سرنیزه نقشِ پیرهنم بد كشیده است
رویِ هِجاهِجای تنم مَدّ كشیده است
گلدستهای حوالیِ گنبد كشیده است
مژده بده، یتیمِ حسن قدّ كشیده است
این لشكر سواره مرا دوره كردهاند
تنها به یک اشاره مرا دوره كردهاند
@hosenih
یك لشكر ایستاده فقط سنگ میزند
با تیغ و تیر و نیزه هماهنگ میزند
حالا كه گشته عرصه به من تنگ میزند
قاتل نشسته مویِ مرا چنگ میزند
با هر نسیم آینهات خاک میخورد
در هر هجوم زخمِ تنم چاک میخورد
@hosenih
قدرِ دعایِ هر سحرت را نداشتند
اصلاً تحملِ پدرت را نداشتند
نه! چشمِ دیدنِ پسرت را نداشتند
از من توقعِ سپرت را نداشتند
بر خاکِ این كویر مرا پهن كردهاند
جایِ كمی حصیر مرا پهن كردهاند
@hosenih
بد جور ماهپارهی تو گیرِ نعلهاست
قرآنِ یادگارِ حسن زیر نعلهاست
نرمیِ سینهام سرِ تأثیرِ نعلهاست
این چند فصل حاصلِ تحریرِ نعلهاست
این بارِ اوّل است چنین نامرّتبم
در پیچ و تابِ این همه ابرو مُعَذَّبَم
@hosenih
در چنگِ ظلمِ چند نفر زخم خوردهام
حالا بیا ببین چقدر زخم خوردهام
از دستِ قومِ تنگنظر زخم خوردهام
خیلی شبیهِ زخمِ تَبَر زخم خوردهام
جان میدهم كه باز بگیری ببر مرا
حَظّ میكنم دوباره بخوانی پسر مرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمد_فردوسی
▶️
بر من که جلب شد نظرت ای عزیز من
زد فکر تازهای به سرت ای عزیز من
رفتی درون خیمه و خوشحال آمدی
با دستخطی از پدرت ای عزیز من
بر دست و پای من چه قدَر بوسه میزنی
گل کرده باز هم هنرت ای عزیز من
@hosenih
راضی شدم... برو... به خدا میسپارمت
دور از بلا شود سفرت ای عزیز من
با رفتن تو خندهی لشکر بلند شد
پیچیده بینشان خبرت ای عزیز من
شمشیر و نیزهها همگی قد علمکنان
صف بستهاند دور و برت ای عزیز من
وقتی که نعلها به رویت پا گذاشتند
رنگ خسوف شد قمرت ای عزیز من
در زیر دست و پا چه قدَر دست و پا زدی
چیزی نمانده از اثرت ای عزیز من
چسبیدهای به خاک... شبیه عسل شدی
کندو شده است رهگذرت ای عزیز من
طشتی نداشتم که برایت بیاورم
مثل حسن شده جگرت ای عزیز من
@hosenih
ذهن مرا کشانده به پنجاه سال پیش
عطر مدینهی کمرت ای عزیز من
سینه به سینه میبرمت سمت خیمهها
نجمه شده است منتظرت ای عزیز من
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
پشت خیمه قدمزنان به دعا
داشت با درگه خدا نجوا
ای خدا عاشق عمو هستم
تو خودت راضیاش کن از دستم
@hosenih
چارهی درد را نمیدانم
او غریب است من که میدانم
تو اگر بر دلش بیندازی
او به جانبازیام شود راضی
غیر تو یاوری ندارد او
در حرم اکبری ندارد او
به نفسهای عمهام زینب
یکتنه یاریاش کنم یا رب
من در این حربگاه میجنگم
با تمام سپاه میجنگم
بر لبم بهترین غزل دارم
جام شیرینتر از عسل دارم
@hosenih
من که شاگرد رزم بَدرِینَم
پسر مجتبای صفّینم
سبط حیدر ز نسل زهرایم
حسن مجتبای اینجایم
دیدهام دورههای بس حساس
شیوهی جنگیِ عمو عباس
در کلاس عمو حسین اصلاً
نیست شاگرد اولی چون من
رفتهام دورهی شجاعت را
خوب آموختم اطاعت را
در کلاس علیِّ اکبر هم
دورهی بندگی ندیدم کم
من گل سرخ و سبز این چمنم
با حسین و سلالهی حسنم
@hosenih
میرسانم به اشک و شیون و شین
دستخط حسن به دست حسین
***
چون حسین نامهی حسن برداشت
خط او دید و روی دیده گذاشت
قاسم بن الحسن تمنا کرد
اذن میدان گرفت و پر وا کرد
کفنی بر تنش عمو پوشاند
و نقابی به روی او پوشاند
پارهی ماه سوی میدان شد
لرزهای در سپاه عدوان شد
@hosenih
ای عجب هیئتی عجب کفنی
هیبتش هاشمی، قَدَش حسنی
و أنا بن الحسن که افشا شد
لشگر کوفه در تماشا شد
نوجوان و به لشگر افتادن
با یلان عرب در افتادن
هر که از هر طرف تهاجم کرد
لاجرم دست و پای خود گم کرد
به دَرَک رفت خصم رسوایش
اَزرَقِ شامی و پسرهایش
رزم جانانهاش که غوغا کرد
کینههای مدینه سر وا کرد
دور تا دور او گره افتاد
در میان محاصره افتاد
نیزهها بود و ماجرای حسن
تیر باران تازهای به کفن
@hosenih
دشمن از هر طرف که راهش بست
زیر نعل ستور سینه شکست
نالهی او بلند شد: عمّاه
به حرم میرسید وا اُماه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
چشمی که بستهای به رخم وا نمیشود
یعنی عمو برای تو بابا نمیشود
ای مهربان خیمه، حرم را نگاه کن
عمه حریف گریهی زنها نمیشود
@hosenih
تا جان نداده مادرت از جا بلند شو
زخم جگر به گریه مداوا نمیشود
باید مرا به سمت حرم با خودت بری
من خواستم که پا شوم اما نمیشود
باور نمیکنم چه به روزت رسیده است
اینقدر تکهسنگ که یکجا نمیشود
تقصیر استخوان سر راه مانده است
راه نفس گمان نکنم، وا نمیشود
@hosenih
این نعلهای تازه چه کردند با تنت
عضوی که از تو گمشده پیدا نمیشود
بیتو عمو اسیر تماشا شده ببین
قدت شبیه قامت سقا شده ببین
مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده
دشتی از آه شعلهزنت زیر و رو شده
پیراهنی که بر بدنت بود کندهاند
پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده
از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار
حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده
با من بگو به دست ِ که افتاده کاکلت
این طور موی پُرشِکنت زیر و رو شده
@hosenih
از بسکه سنگ بر سر و پای تو ریخته
از بسکه نیزه روی تنت زیر و رو شده
انگار جای فاصلهها پر نمیشود
از بس تمامی بدنت زیر و رو شده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
اذنم بده عمو که دلم تنگ اکبر است
از غصهی تو دیدن، عمو! مرگ بهتر است
قاسم به خیمه باشد و تو غصه میخوری؟
آمادهام چرا تو دل از من نمیبری؟
@hosenih
هر لحظه بیشتر قفسم تنگ میشود
تو غصه میخوری نفسم تنگ میشود
مثل حبیب و عون و وهب، عابس و زهیر
یک ذره کن دعا که شوم عاقبتبهخیر
خیر است گر زره نشد اندازهی تنم
چون در عوض عبای تو گردید جوشنم
راضی است فاطمه ز من آیا سؤال کن
فرزند و نایب حسنت را حلال کن
@hosenih
سمتم روانه لشگری از نیزهدار شد
گفتم علی ولی بدنم سنگسار شد
حرف از علی به فرق تو شمشیر میزنند
حرف از حسین گر بزنی تیر میزنند
هم دل شکست و هم سرم اینجا شکسته شد
هم سینه مثل سینهی زهرا شکسته شد
مولا بیا نیامده تا سوی من اجل
بار دگر ببینمت احلی من العسل
@hosenih
لحظات آخر است عمو جان شتاب کن
بار دگر مرا پسر خود خطاب کن
مثل علی سرم سر زانو بگیر عمو
خاک از رخم شبیه رخ او بگیر عمو
آهستهتر ببر به حرم پیکر مرا
آرام کن هم عمه و هم مادر مرا
@hosenih
با دخترت مگو که به میدان چه دیدهام
در زیر پای اسب عدو قد کشیدهام
این است حرف آخرم ای شاه عالمین
صد جان همچو من به فدای تو یا حسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#مصطفی_هاشمی_نسب
▶️
عمو بگو چه کنم تا به من محل بدهی
شبیه اکبر خود فـرصت عمل بدهی
عمو بگو چه کنم تا دلت به دست آید
برات ِ رزم به شیر ِ یل ِ جمل بدهی
@hosenih
چه میشود که به شاگرد رزم عباست
نظـر کنی و به دستان او کتل بدهی
لب ترکترکم تشنهی محبت توست
چه میشود ز لبت کامی از عسل بدهی
چنان میانهی این بزم میدرخشم که
به یادگار حسن کُنیهی زُحل بدهی
کجایی ازرق شامی رسیده وقتش که
به همره پسران دست با اجل بدهی
**
شبیه مثنوی شاعرانهای شدهام
ولی خوشم که به من رتبهی غزل بدهی
به زیر سم ستوران تنم لگدمال است
عمو بیا که نجاتم از این جدل بدهی
شبیه جام عسل قامتم کِش آمده است!
به شوق آنکه به من هم کمی بغل بدهی
@hosenih
بیا، مگر تو به عِلم امامتت آقا
برای بردنم از خاک، راه حل بدهی
بیا ببین همهی دشت پر شد از بویم
برای نجمه ببر اندکی ز گیسویم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#محمد_سهرابی
▶️
تا نیزهای غریب عنان مرا گرفت
پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت
میرفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو!
سُمّ فَرَس رسید و دهان مرا گرفت
@hosenih
گویند بو کشیدنِ گُل، مرگ مؤمن است
بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت
من سینهام دُکان محبّتفروشی است
آهنفروش از چه دُکان مرا گرفت
دشمن که چشم ِ دیدن ابروی من نداشت
سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت
از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید
هر چه رسید و عمر جوان مرا گرفت
لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی
موم ِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟
@hosenih
چون کندوی عسل بدنم رخنهرخنه است
این نیشهای نیزه توان مرا گرفت
پر شد ز خاک سُمّ ِ فرس چشم ِ زخم من
ریگ روان، همه جریان مرا گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#میلاد_حسنی
▶️
همین که کردی ادا رسم دست بوسی را
شبیر داد به دستت عصای موسی را
به روی اسب نشستی شبیه بابایت
ندیده چشم فرشته چنین جلوسی را
تو در مبارزه بارز شده جوانمردی!
رها کن آینه با سنگ دیده بوسی را
@hosenih
نبات، طعم عمود است و نقل مزهی سنگ
خدا به خیر کن این مجلس عروسی را
سفیدی وسط سینه بر نمی تابد
هلال قرمز این نعلهای طوسی را
قصور این همه شمشیر قد بلندت کرد
به شوق قصر ببین رقص چاپلوسی را
@hosenih
غریبه راه ندارد به بزم ابن غریب
برو ببند در روضهی خصوصی را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
باد وقتی که برآن حلقه ی گیسو افتاد
سنگ باران شد و میدان به هیاهو افتاد
سنگ احساس ندارد که یتیمی سخت است
سنگ آنقدر به او خورد که از رو افتاد
نه توانی است به دست و نه رکابی است به پا
نیزه ای خورد از این سو و از آن سو افتاد
@hosenih
به زمین خورد ولی زیر لبی زهرا گفت
راه یک نیزه همان لحظه به پهلو افتاد
سر نجمه به روی شانه ی زینب، غش کرد
تا که پرشد حرم از هلهله بانو افتاد
آه از آن آه که در سینه مزاحم می دید
وای از آن پنجه ی بی رحم که بر مو افتاد
@hosenih
قوتی داشت عمو حیف علی اکبر برد
برسرش آمد و یکباره به زانو افتاد
عسل از کنج لبش ریخت ،سرش لشگر ریخت
وسط قائله انگار که کندو افتاد
کاش اینقدر نمی ریخت به هم این لشگر
جای یک نعل همان وقت به ابرو افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#امیر_اکبرزاده
▶️
قد کشیدی چهقَدَر مرد شدی در سختی
مرد آن است که غالب بشود بر سختی
از عسل شیرینتر لحظهی آرامش توست
شادی از اینکه رسیدهست به آخر سختی
هر چه زد زخم زبان تیغ صبوری کردی
که نشانم بدهی چون پدرت سرسختی
@hosenih
تیر... شمشیر... سم اسب... تو میخندی باز!
تلخ کامت نکُند دغدغهی هر سختی
زد نمک داغ تو بر داغ غریبی حَسن
میکِشم از غمِ داغت دو برابر سختی
@hosenih
هر کسی گشت سبکبارتر این وادی را
میبرد بیشتر آسایش و کمتر سختی!
□
نسل در نسل همین قسمت موروثی ماست
سهم دنیا شده بر آل پیمبر سختی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih