eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به لبت غیر ثنا گفتن معبود نبود در صدای تو به جز نغمه ی داوود نبود راه افتادی و من پشت سرت میگفتم تازه داماد حرم رفتن تو زود نبود سر زدم خیمه به خیمه ولی اندازه ی تو هرچه گشتم به خدا یک زره و خوود نبود @hosenih وسط معرکه تا خاک به پا شد گفتم اینکه افتاد زمین قاسم من بود؟! نبود خس خس سینه ی تو روضه ی مادر میخواند کاش راه نفست اینهمه مسدود نبود کفنت پیروهنت گشته و شکرش باقی است قاتلت در طلب پیروهن و سود نبود @hosenih قد و بالای تو را شکل عمویت کردند اربا اربا شده هم اینهمه مفقود نبود باید از زیر سم اسب تو را جمع کنم با کمی حوصله در بین عبا جمع کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده سیزده ساله ترین پیرِ جوانان آمده بس که با هیبت رسیده من نفهمیدم دگر یک تنه او آمده یا کل گردان آمده آن قدَر شوق پریدن در دلش دارد که او بند کفشش را نبسته سوی میدان آمده @hosenih تا که خواند: "إن تنکرونی فأنا ابن المجتبی" پیرمردان جمل گفتند: طوفان آمده هرکسی که تن به تن جنگید با او گفته اند... بین میدان، عمرِ ننگینش به پایان آمده چهار فرزندِ لعین را کشت با ذکرِ علی ازرقِ شامی خودش حالا هراسان آمده @hosenih بندِ نعلین تو باز است... ازرقِ شامی تویی کفر، از ترفندِ قاسم مات و حیران آمده این بت کفار هم زد بر زمین ابن الحسن تیغِ ابراهیمی اش بر فرقِ شیطان آمده دوره اش کردند و هر کس سنگ در دامان گرفت نیزه ای خورد و به لب هایش عموجان آمده @hosenih شاخِ شمشادِ حرم در هم شکست آیینه اش تا که سویش جای نُقل از سنگ باران آمده پیکرش را بس که بر روی زمین چرخانده اند خارها بر روی هر زخمش فراوان آمده پای اسبی روی کندوی لبش رفت و عسل از لب و دندان چکیده تا به مژگان آمده @hosenih روی هر بند تنش جای هلال افتاده است بس که بر روی تنش نعلِ ستوران آمده دست و پا که می زند حالِ عمو بد می شود بعدِ اکبر غصه اش حالا دو چندان آمده قاسم است اما به دست گرگ ها قسمت شده آیه هایش کم شده... تحریفِ قرآن آمده... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بنویسید غزل افتاده جلوه ی حُسن ازل افتاده بنویسید که از عرش خدا سیزده ظرف عسل افتاده بنویسید که از پشت فرس حسنِ جنگ جمل افتاده @hosenih بنویسید سر کشتن او چقدر بحث و جدل افتاده نوجوان است ولی بر جانش چقدر دست اجل افتاده ننویسید سرش دعوا شد خاک زیر بدنش دریا شد @hosenih ننویسید که زیر سم اسب سیزده مرتبه جسمش پا شد ننویسید که پهلویش چون پهلوی فاطمه ی زهرا شد ننویسید که قدّ قاسم به بلندی قد سقّا شد @hosenih با اشاره بنویسید فقط باز هم قامت آقا تا شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای بادۀ وصال تو اَحلی مِنَ العسَل بشتاب ای عمو که بگیری مرا بغل خوشحال باش ،اَزرَقِ شامی،شکست خورد دیگر نمانده بِین شجاعان کوفه یَل حیرت گرفته،چشمِ دلیران کوفه را هَل مِن مبارزَم شده همچون یلِ جمَل @hosenih صفین پیشِ چشم من آمد دقایقی تا نهروان زدم به همه کوفیان بَدل لشگر که امتدادِ اَنابن الحسن شنید جا خورد از صَلابتِ این جنگ و این جدَل بس افتخار در رهِ تو آفریده ام دیدند اهلبیتِ تو را شاد از این عمل @hosenih با هم سپاه کوفه همه هم قسم شدند تا هُرمِ بُغضِ خود بنشانند لااَقل یک کوچه باز شد،پس از آن در محاصره این سینه ام شکست و به زهرا شده مثَل شد شَرحه شَرحه،پیکر رعنای قاسمت لبریز شد ز کُنج لبم شهدِ این عسل @hosenih یکدَم اگر که دیر بیایی، سرم روَد خواهم بخوانم از غمِ تو آخرین غزل چشمِ حسن به سوی حسین است،تا روَد رأسِ تو روی نیزه و زینب به روی تَل پیر و جوان ز نیَتِ من فیض میبرند باقیست این مبارزه در خاطرِ مِلل ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به وجد آمدی و جاودانه ات کردند یگانه حجله نشین میانه ات کردند برای عقد تو دست تو را حنا بستند و عمه هات نشستند شانه ات کردند چقدر بوسه گرفتند از قد و بالات فرشته ها همه چون آستانه ات کردند @hosenih سرت به بستن این بند کفش بند نشد شتاب کردی و شوق یگانه ات کردند تمام دشت ز عمامه ی تو ترسیدند ز بس شبیه حسن ها روانه ات کردند ز دشت باد وزید و نقاب تو افتاد برای سنگ زدن ها نشانه ات کردند @hosenih تو سوره بودی و تسبیح دست من بودی هجا هجا شدی و دانه دانه ات کردند به روی پیکر تو پای هر کسی وا شد زره نداشتنت را بهانه ات کردند به جرم گفتن احلی من العسل قاسم شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند @hosenih چقدر فاصله در بند بندت افتاده که با عموی تو شانه به شانه ات کردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بي تو در بين حرم بانگ عزا افتاده واي قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده چاره اي كن كه نمانند به رويِ دستم عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده گيسويِ مادرِ تو باز شده در خيمه تا كه گيسويِ تو در دستِ بلا افتاده @hosenih كار، كارِ نظر شومِ حرامي ها بود اگر اين لاله ي انگشت نما افتاده به دلم ماند عمو نَه، كه بگويي بابا لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده؟ خيز شايد كمكِ لرزش پايم باشي كارم از رفتن اكبر به عصا افتاده @hosenih شده دشوار تماشاي تو از سمت حرم چقَدَر سنگ ميانِ تو و ما افتاده لشگري قصد طواف تو رسيد و رد شد بدني حال در اين سعي و صفا افتاده دست در زيرِ تنت برده ام و ميپرسم بين اين ساقه چرا اين همه تا افتاده؟ @hosenih قد كشيدي كمي از پا و كمي از سينه بينِ اندام تو اين فاصله ها افتاده هركجا تاخته اسبي كمي از تو رفته لخته خونت همه جا در همه جا افتاده كاكُلَت كنده شد و حرمله در مُشتَش برد اثر پنجه ي او در سر و پا افتاده @hosenih ميبرم تا درِ خيمه قد و بالايت را چند عضوي ز تو اي واي كجا افتاده؟ شيشه يِ عمرِ من آرام نفس كِش بدجور استخوان هايِ شكسته به صدا افتاده اي ضريحِ حسنم، زود مُشَبَّك شده اي در حرم با تو دمِ واحسنا افتاده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو خواستی کمی ز کار عشق سر درآوری و از نهالِ قامتِ خودت ثمر درآوری امانتی به مادرِ تو داده بود مجتبی سپرده است نامه را دَمِ سفر درآوری همین که از عمویِ خود گرفتی اذنِ رزم را نمانده بود اندکی، ز شوق پَر درآوری @hosenih سَرِ نترس داری و پدربزرگِ تو علی ست عجیب نیست از تنت زره اگر درآوری نداشت قلعه کربلا، وگرنه که برایِ تو نداشت کار تا ز چارچوب در درآوری رجز بخوان و خاندانِ خویش را به رخ بکش که کفرِ این سپاهِ کفر، بیشتر درآوری @hosenih به چرخِ تیغِ خود به رویِ خاکِ دشت سَر بریز بزن که از حرام زاده‌ها پدر درآوری نشد حریف تو کسی و می كنند دوره‌ات خدا کند که جان سالم از خطر درآوری ز اسب سرنگون شدی به شوقِ شیشۀ عسل چگونه از میان خاک‌ها شکر درآوری؟! @hosenih هنوز زنده بودی و به پیکر تو تاختند تو لخته لخته از دهان خود گُهَر درآوری سبک نمی شود مصیبتِ تو با دو قطره اشک تو گریۀ حسین نَه، از او جگر درآوری از این به بعد هم قَدِ پسر عموت می شوی برو که روی نیزه‌ها ز عشق سردرآوری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آیینۀ روی مجتبایی قاسم مستغرق ذات کبریایی قاسم مثل علی اکبری برای ارباب چشم تو کند گره گشایی قاسم حالا که پسر دار شده شاه کریم داغ است بساط هر گدایی قاسم @hosenih از گوشۀ لبهات عسل می ریزد مدهوش زباده ی بقایی قاسم دل می برد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صدایی قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنی معصومی و از گنه جدایی قاسم @hosenih تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود زیبای امام زاده هایی قاسم سوگند به پینه های پیشانی تو با سن کمت پیر دعایی قاسم در کرب وبلا همه حرم دار شدند آخر تو خودت بگو کجایی قاسم @hosenih گویا که حرم نداشتن ارث شماست بی مرقد و بی صحن وسرایی قاسم پشت سر تو دعای نجمه زیباست از بسکه لطیف و دلربایی قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملی الحق حسن کرب و بلایی قاسم @hosenih زیر پر عباس کشیدی شمشیر شاگرد امیر خیمه هایی قاسم گردن زده ای ازرق و اولادش را زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم *** ای وای گرفتند همه دورت را چون گل به میان خارهایی قاسم @hosenih پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر افتاده میان دست و پایی قاسم زیر سم اسب نرم شد پیکر تو بر داغ عظیم مبتلایی قاسم بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم @hosenih از کهنگی نعل کفن پاره نشد سربسته شده چه روضه هایی قاسم جان داشتی و تن تو را کوبیدند فرق من و توست ماجرایی قاسم نجمه همه گیسوان خود را می کَند تو قاتل او به نیزه هایی قاسم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت من و نشستن سرِ مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت غریبی ام را ببین نگارم، به غیر تو همدمی ندارم عنایتی کن که بیقرارم، بیا و مشکن دل گدایت @hosenih چرا نشانه نداری آقا؟ بگو کجا خانه داری آقا؟ فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت دلم گرفته بهانه ی تو... فدای اشک شبانه ی تو نیایش عاشقانه ی تو فدای حال خوش دعایت کدام مسجد نماز داری؟ کدام روضه قدم گذاری؟ به هیأت ما نظر نداری؟ بیا بخوانم دمی برایت @hosenih صفای احمد، خلوص مولا، قنوت زینب، قیام زهرا تبر به دوش تبار طه، ز کعبه کی میرسد صدایت؟ تو قاری غربت حسینی، حقیقت عزّت حسینی به من بده تربت حسینی، فدای شب های کربلایت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فرش خون پهن شده بر بدنت غارت نیزه شده پیرهنت @hosenih پاره پاره پیکری مانده ز تو دانه دانه شده تسبیح تنت ⏭ بدنت نیزه بی جا خورده قامت کوچک تو تا خورده @hosenih اسب ها رو به تنت اوردند چقدر صورت تو پا خورده ⏭ دور تو بزم به پا گردیده تنت اماج جفا گردیده @hosenih بس که با سنگ جوابت دادند بدنت سنگ نما گردیده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اي عمو من پسر فاتح جنگ جملم نوه ی شیر خدا، ساقي جام عسلم داده حق، تحت غمت سلطنت لم يزلم عاشقِ كشته شدن، برسر عهد ازلم شور شيدايي قاسم بنگر سلطانا جان چه باشد كه به پای تو بریزم جانا؟ @hosenih "دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند" با دم نيمه شبت" آب حياتم دادند" در رهت درد ستون فقراتم دادند با بلایاي عظيمت درجاتم دادند دوش از چشم غزال تو غزل مي باريد از لب تشنه ی من شورِ عسل مي باريد @hosenih عرفه حال مناجات تو را مي ديدم عشق بازي تو را وقت دعا مي ديدم چشم گریان تو را خون خدا می دیدم در تمنّای تو تسلیم و رضا می دیدم همه حیران تو بودند و تو گرم دیدار ظاهر امر دعا بود ولی نه... انگار @hosenih داشتی از سفر کرببلا می گفتی سخن از دست و سر و سينه و پا مي گفتي حرف از شاهرگ خود به خدا مي گفتي قصّه ی چوب و لب و تشت طلا می گفتی ماه از دیده به دنبال تو... کوکب می ریخت عرض حاجات تو غم در دلِ زینب می ریخت @hosenih از خدا خواستم آن لحظه شوم قربانت جان ناقابلم اي شاه فداي جانت سينه و دست و سر و پام بلا گردانت عازم عرصه ی ميدانم... با فرمانت عرصه بر سينه ی سودایي من تنگ شده اين هم از نامه كه از قبل هماهنگ شده @hosenih حال اگر جان ندهم در ره جانان، ای وای یا نباشم به هوای تو پریشان، ای وای نروم زير سم سخت ستوران، ای وای نشكند در ره تو دنده و دندان، ای وای پدرم دوش خطابي به من شيدا كرد گفت بايد تبعيّت ز گل زهرا كرد @hosenih دل غرقِ شررم فديه ی عشقت اي عشق كاسه ی چشم ترم فديه ی عشقت اي عشق استخوان هاي سرم فديه ی عشقت اي عشق بدن بي سپرم فديه ی عشقت اي عشق تو رضايت بده ورنه به علمدار قسم قسمت مي دهم آقا به قد و قامت خم @hosenih من و شمشیری و عمّامه ای و پیرهنی در دل قاسم تو نیست غم بی کفنی مي روم تا كه بگويم تو همه عشق مني حسني ام حسني ام حسني ام حسني جوشن من نفس تو... به زره حاجت نيست كفش عشاق بلا را به گره حاجت نيست @hosenih قلبم از مهر خدايي تو آكنده شده وقت يك حمله ی طوفاني كوبنده شده مي روم تا كه ببينند... حسن زنده شده بنگر لشگر كوفه چه پراكنده شده! تيغ حيدر به كمر بسته ام و مي تازم دست و سر در وسط معركه مي اندازم @hosenih گرچه در راه غمت از همه بیمارترم من از اين لشگر بي ريشه جگردارترم سيزده ساله ام و از همه سردارترم به كمند غم عشق تو گرفتارترم نوه ی صف شكن حيدركرار منم دست پرورده ی عباس علمدار منم @hosenih ای عمو از حرم آهسته خودت را برسان تا نگاهم نشده بسته خودت را برسان مي زنم ناله ی پيوسته خودت را برسان بر سر پيكر اين خسته خودت را برسان حسنی زاده ام و خُلق کریمی دارم شكرُ لله، بلاهاي عظيمي دارم @hosenih قاسمت در وسط معركه غوغا كرده پدرم لب به تشكّر ز گلش وا كرده نيزه اي آمده در سينه ی من جا كرده؟ روح من عزم سفر جانب زهرا كرده با تن غرق به خون باز رجز می خوانم می روم منتظر آمدنت می مانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چکمه اش را که از گلو برداشت دشت را ناله ی عمو برداشت @hosenih نیزه را قاتل از تنش بعد از سیزده ضرب زیر و رو برداشت ⏭ پنجه ای آمده گلو بکشد بعد هم جنگ شد که سو بکشد @hosenih تا میاید حسین و گریه کند زدنش ناله ی عمو بکشد ⏭ او یتیم است مُبهمش نکنید زیر این نعلها کمش نکنید @hosenih آه ای نیزه ها میان حرم مادرش هست درهمش نکنید ⏭ نه به لبخند و گریه لب وا بود جای دو نعل روی لبها بود @hosenih جای دو نعل نعل بعدی خورد حفره هایی به سینه پیدا بود ⏭ روی دوش عمو که جا شده بود قسمتی بر زمین رها شده بود @hosenih تیغ از لابه لای او می ریخت چون حصیری که نخ نما شده بود ⏭ نیمه جان بود و اندکی حس داشت کاکلش را گرفت ناکس داشت @hosenih می کشید و به پشت می چرخاند ناله دیگر نبود خس خس داشت ⏭ نفسش بین دنده ها مانده سیزده جای رد پا مانده @hosenih سر و کتفش به روی کتف حسین وای پایش به خاک جا مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih