eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرچه هر لحظه تماشای تو شادم کرده است دیدنت این‌بار دل را خانه‌ی غم کرده است ای جوان! گفتم عصای دست پیری‌ام شوی داغ تو پشت مرا مثل عصا خم کرده است @hosenih پای خود را می‌کشی بر خاک اسماعیل من تیغ امّا در تن تو کشف زمزم کرده است عده‌ای شمشیر... بعضی تیر... نیزه... دشنه... سنگ... هر کسی از کینه هر چه شد فراهم کرده است آن‌قَدَر بر پیکرت پیچیده ردّ زخم‌ها راه را گم، چاره در این جمع درهم کرده است @hosenih زخم‌هایت یک طرف، زخم سر تو یک طرف بغض نامت لشگری را «ابن ملجم» کرده است تاب آوردم که بی‌تاب از عطش رفتی ولی طاقتم را خنده‌ی بی‌جان تو کم کرده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاری به دشت لاله و گلشن ندارم آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم از روسیاهی جرأت گفتن ندارم این لطف زهرا مادرت بوده و گرنه ظرفیت این عشق را قطعا ندارم @hosenih پیش خدای خود به یاد نوکرت باش تو آبرو داری و اما من ندارم دردسرت هستم ولی از خود مرانم من که کسی را غیر تو اصلا ندارم بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم @hosenih از آن شبی که آمدم کرب و بلایت میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم درس بزرگی را من از عابس گرفتم مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم عریان شدم تا که بدانی با تو هستم حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم @hosenih دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم من را ببخش امروز اگر شیون ندارم تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من بال و پر شکسته‌ام آقا پرم بده آقا بیا و بال و پر دیگرم بده بار دگر غلامیِ ما را قبول کن ارباب من به من صله از مادرم بده @hosenih یک‌بار هم شده تو میانِ همه به من عنوان افتخاریِ ای نوکرم بده راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر با لطف خود عنایتی از داورم بده با یک نظر طبابتِ صدها بلا کنی پس ای طبیب کامِ دلِ مضطرم بده @hosenih گریه میان روضه به ما چشم دل دهد اینک بصیرتی تو به چشم ِ ترم بده خواهم تمام عمر شوم پیش‌مرگ تو بهر سپر شدن به ولایت، سرم بده ایمانِ نینوایی ما را زیاد کن از خیمه‌ی حسین کمی باورم بده @hosenih بر عاقبت‌بخیری خود می‌کنم دعا با مرگ سرخ زندگی برترم بده این امتحان سخت که دارم به پیش رو آمادگیِ روز و شب آخرم بده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای علی جان چه شده؛ قامت تو تا خورده نازنینم چقدَر بر بدنت پا خورده روی جسمت چقدَر تیر و سنان میبینم اینهمه زخمِ گِران بر دل بابا خورده تا جوابم ندهی،دشمنِ من میخندد بتو شمشیر،بمن تیرِ تماشا خورده @hosenih چه دگرگون شده این چهرة پیغمبری اَت چشم زخمی است که بر یوسف لیلا خورده ارباً اربای همه لشگرِ خود را دیدم چه بلائیست که بر این قدِ رعنا خورده زرِهَت با بدنِ پاره گِره خورده بهم همه ارکان تنت نیز به یغما خورده @hosenih آه، آیا بدنی خُردتر از این میشد؟ دنده هایت چقدَر ای پسرم جا خورده عمه اَت آمده تا زنده بمانم اما با فراق تو دگر،رفتنم امضا خورده جگرم سوخت علی جان، دل من ریخت بهم این جگرخواریِ داغت، جگرم را خورده @hosenih همچو مادر،پسرم سینه شکسته شده ای باز انگار لگد پهلوی زهرا خورده بردنِ نعش تو تا خیمه که تنها نشود قوَتم رفت ز زانو،کمرم تا خورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ی ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای @hosenih چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها آویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها آغاز شد هر کجا دستم رسید آنجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده @hosenih قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ی داغی تو دلم دارم فقط شوق حرم دارم کارِ من حسرته.. آهِ .. بخون شعرم رو، غم دارم ی غم تو سینه محبوسه واسم رؤیاست و کابوسه بازم دیشب دیدم تو خواب زدم شیش گوشه رو بوسه @hosenih "پایین پا" نشستم باز دلم رفته ز دستم باز یادِ شهزاده افتادم یاد این روضه هستم باز علی راهیِ میدونه ببین لیلا چه مجنونه حسین دست به محاسن برد دلش غمدیده و خوونه @hosenih کی فکرمیکرد که اینجورشه؟! علی از خیمه ها دورشه کنارِ پیکرش آقا عبا بندازه..، مجبورشه... تنش تا ارباً اربٰا شد ز داغش خون به دلها شد "عَلَی الدُّنیٰا عَفٰا" سر داد حسین خسته ز دنیا شد @hosenih عجیب این روضه جانکاه حسين تنها كارش آه روی زانوهاش افتاده هنوز تا خیمه ها راه... میگن زینب رسید اینجا وگرنه جون می داد آقا حسینو از تو میدون بُرد شاید دورشه از این غوغا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پیچید در بین عبایش جسم اکبر را "یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرد از بای بسم الله تا لبخند آخر را دارد تمنا می کند از چشم خونینش یک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را @hosenih شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاست اینجا که می بوسد لبش، لب های مضطر را مانده است برگرداند از میدان شهیدش را یا نه! بگیرد زیر بازوهای خواهر را زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر @hosenih باد موافق را با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر اصلا به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است: امروز علی اصغر و فردا علی اکبر بابا زدنیا و می برد هرلحظه دل ازبابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر! @hosenih این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سینا شدن سینا شدن سینا شدن داری با این بدن اندازه ی صحرا شدن داری آتش فروزان است قدر شعله ای ، امّا این وادی طور است پس موسی شدن داری داری می آیی ، خوش قد و بالایی اسماعیل! انگیزه در قربانی بابا شدن داری @hosenih الیاس نه ، ادریس نه ، بالاتر از آنی خونت گواهی می دهد یحیی شدن داری گفتند پیغمبر نخواهی شد ، چه بد گفتند وقتی شبیهی اینقدر ! طاها شدن داری در مرغ بسمل بودنت شکی ندارم ، تو در بطن بسم الله قصدِ ( با ) شدن داری @hosenih ممسوس در ذات خداوندی ، چه مجنونی! فرزند لیلا ! ریشه در لیلا شدن داری در ما رأیتُ... می شوی پیدا ، زمانی که عزم به خون غلطیدن و زیبا شدن داری دریا زبان زد ، تشنگی را در دهانت سوخت ای چشمه جاری شو برو ، دریا شدن داری @hosenih دشمن علی را دیده در رزم تو ، قطعاً که إربا شدن إربا شدن إربا شدن داری صحرا نشد با پیکرت اندازه ، اما عشق وقتی عبا گسترده باشد ، جا شدن داری هل من معینی می رسد از گوشه ی مقتل ای إرباً إربا ! باز قصدِ پا شدن داری... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل حرم میشود سحر گاهی که شود صحن دیده تر گاهی قطرۀ آب در مرور زمان میکند در حجر اثر گاهی دل من سخت تر ز سنگ که نیست امتحان کن بر این جگر گاهی ای خریدار بر رضای خدا جنس پس مانده را بخر گاهی یعنی آنقدر بی بها هستم نیستم لایق نظر گاهی بین سجاده دیده بر راهم نیمه شب میشود خبر گاهی بنده ای را که دست و پا گیر است همرهت تا خدا ببر گاهی قتلگاهی به پا کنی با ناز گر ازینجا کنی گذر گاهی پسری که کریم زاده بود میکند جلوه ی پدر گاهی تاج اصحاب علی یا علی اکبر یابن ارباب یا علی اکبر @hosenih تو مطهر شدی زهرچه بدی تا بگوئی ز نسل لم یلِدی صدو ده بار هو کشم زجگر که تو با کعبه زاده هم عددی همه دلگرمی ام محبت توست یابن لیلا “علیک معتمدی” گرتو شاگرد مجتبی هستی دست خالی نمی رود احدی ناز تو فاطمی تر از همه است راه دلبردن از علی بلدی نوه ی ارشد دو دریایی موجی از عشق گاه جذر و مدی جای مادر بزرگ تو خالی زود پر زد به وادی ابدی تو ز هر پنج تن نشان داری تو حدیث کسای مستندی جز برای دل ابوفاضل پرده از روی خویش پس نزدی تا خدا پرده از رخ تو کشید چشم عباس مصطفی را دید @hosenih تاکه بابا تو را صدا میکرد محشری در حرم به پا میکرد با نگاهی به قد وبالایت یاد پیغمبر خدا میکرد توکه هستی که پیر میخانه با مناجات تو صفا میکرد ای دل آرام خوش صدای حجاز مأذنه بر تو اقتدا میکرد آتش روی بام خانه ی تو کوچه ها را پر از گدا میکرد هرکسی داشت نذر پیغمبر به در خانه ات ادا میکرد بسکه با غمزه راه میرفتی پدرت پشت سر دعا میکرد دور از چشم شور مردم شهر از رخ تو نقاب وا میکرد بوسه ای از لب تو هر دردِ پدری پیر را دوا میکرد گوشه ای مینشست و با زینب نظری سوی مجتبی می کرد بعد میگفت این پسر غوغاست چقدر شکل مادرم زهراست @hosenih تو ز اجداد خود چه کم داری نسبی پاک و محترم داری وارث آدم و کلیم و مسیح بهر احیای مرده دم داری گشته شش گوشه این حرم یعنی تو جدا گانه یک حرم داری که زیارات کامل و متقن همچونان سایر امم داری تو ز پایین پا ولایت بر کرسی و نون و والقلم داری مابه نام تو سینه زن شده ایم حق شاهی بر عجم داری تو که باب الحوائجی بی شک بسکه آقایی و کرم داری یک قدم تو عقب تر از عباس برسر دوش خود علم داری شانه هایت ز بس مودب بود دومین تکیه گاه زینب بود @hosenih خیز و شمشیر مرتضی بردار بزن ای شیر بردل کفار زره مصطفی بپوش علی در رکاب عقاب پا بگذار نعره ای زن منم علی اکبر نوه ی حق حیدر کرار همچو شیری بزن به قلب سپاه تابریزی به هم یمین و یسار ضجه ی کوفه را درآوردی ای ابر مرد عرصه ی پیکار هر طرف تاب میدهی تیغت کشته سازی ز کشته بسیار تشنگی را بهانه فرمودی رو نمودی به جانب دلدار لب نهادی بر آن لبان خشک گفتی آهسته این سخن با یار کی محاسن سپید در بندم دست خود از محاسنت بردار تا که دلکنده از تو بابا شد بالهای شهادتت وا شد @hosenih ناگه از دشت یک صدا آمد ناله ی ای پدر بیا آمد پدر آمد ولی چه آمدنی چه کسی گفته روی پا آمد پیرمردی کنار نعش جوان با سر زانو از قفا آمد روضه ات گشته شرح موت حسین وسط هلهله نوا آمد آنچنان نعره زد علی ولدی ناله اش بین که تا کجا آمد دست خود را گرفته روی سر زینب از سوی خیمه ها آمد شد حسین زنده با دم زینب پای معجر میان تا آمد با تن ریخته بر زمین چه کند نوبت یاری عبا آمد شب جمعه است بس کن ای شاعر چونکه مادر به کربلا آمد هر شب جمعه کربلا غوغاست فاطمه روضه خوان کرب وبلاست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند انگار تیغ به روی محمد کشیده اند تا این که خوب خوب جدایت کنند، آه! هر گوشه هر طرف که نباید کشیده‌اند بالای زین بمان که و گر نه به رسم کفر این ها اگر سوار بیفتد کشیده اند @hosenih فزت و رب کرب و بلا را بخوان که باز این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند حتی فرشته های خدا هم قلم به دست بر تکه تکه های تو گنبد کشیده اند @hosenih از پا نشستم از غم و پایین پای من تنها برای توست که مرقد کشیده اند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل عکسی که میان قاب لذت می برد چشم تو دارد از این محراب لذت می برد این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و توی گهواره علی از خواب لذت می برد @hosenih هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر عمه را دیدم از این آداب لذت می برد یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم پس قدم بردار که ارباب لذت می برد @hosenih از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای که لب خشکیده ای از آب لذت می برد آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد دیگر از بازی با قلاب لذت می برد ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست از صدای استخوان قصاب لذت می برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih