eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
396 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای ماه هاشمی سر و جانم فدای تو شیواترین ترانه‌ی عمرم برای تو عشق از حضور چشم تو تکثیر می‌شود جاریست عطر عشق و غزل در هوای تو @hosenih نامت حواس شعر مرا پرت می‌کند اینجا من و قلم دل من کربلای تو آقا دخیل بسته نگاهم به دست‌هات من مؤمنم به معجزه‌ی دست‌های تو تو عبد صالحی و سلام نماز ما عرض ارادتی‌ست نثار صفای تو @hosenih دریا هنوز چشم به راهت نشسته است شرمنده‌اند آب و عطش از وفای تو انگار واژه‌های من آتش گرفته‌اند با یاد هُرم لعل لبت از حیای تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با وجودت در هجوم درد سنگر داشتم دست تو در دست‌هایم بود شَه‌پَر داشتم گرچه در دل داغ قاسم، داغ اکبر داشتم لا اقل دلخوش به این بودم برادر داشتم تکیه‌گاه شانه‌ی مجروح من بودی اَخا تو برای قلب من مثل حسن بودی اَخا @hosenih جان من در علقمه افتاده ای جانم بیا من اسیر شام تارم ماه تابانم بیا رحم کن عباس بر حال پریشانم بیا من اگر گفتم که سقا شو پشیمانم بیا تشنگی سخت است اما بی‌کسی مشکل‌تر است به حرم برگرد که در خیمه‌هایم محشر است @hosenih از نفس افتاده‌ام که با تقلا می‌رسم تشنه‌لب دارم سر بالین سقا می‌رسم قامتم خم می‌شود بالا سرت تا می‌رسم بوی زهرا می‌رسد هر وقت اینجا می‌رسم حال و روز پیکرت از جوشنت معلوم بود لطف مادر از برادر گفتنت معلوم بود @hosenih تیرهایی که سریعا پیکرت را می‌شکست داشت زیبایی چشمان ترت را می‌شکست پابه پای چشم قلب مادرت را می‌شکست گرز آهن آن زمانی که سرت را می‌شکست ناگهان دیدم رباب از خیمه‌اش بیرون دوید برسرش زد گریه کرد و از جگر آهی کشید @hosenih تیر بود و تیر بود و تیر بود و تیر بود چشم تا می‌دید روبَه دور جسم شیر بود طاق ابروی قمر مجروح از شمشیر بود تیر درآوردن از چشم تو بی‌تاثیر بود دست سویش می‌برم دردت مکرر می‌شود حال و روز کاسه‌ی چشم تو بدتر می‌شود بعد تو دیگر زمان هتک حرمت می‌شود @hosenih بعد تو دیگر زمان هتک حرمت می‌شود خیمه‌ها از حمله‌ی اشرار غارت می‌شود وای من بر چادر زینب جسارت می‌شود از کنیزی‌بردن و تحقیر صحبت می‌شود خیز و از این لشگر بی‌عاطفه جان را بگیر هرزه‌چشمند این جماعت چشم‌هاشان را بگیر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ برای آینه‌بودن که انتخاب شدم چو ماه مطلع انوار آفتاب شدم مرا هر آینه ذُخرالحسین می‌خواندند دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم @hosenih امان که مشک تهی آب روی من را ریخت من از خجالت لب‌های تشنه آب شدم ابوتراب شدم تا به خاک افتادم اسیر کینه‌ی قوم بنی‌شراب شدم چقدر نیزه تشنه به جان من افتاد که جرعه‌جرعه پر از زخم بی‌حساب شدم به جای دست بریده دو بال سهمم شد پناه روسری و خیمه و حجاب شدم @hosenih دلم شکسته سرم را به حرمله دادند که مُزد ذبح علی، کودک رباب شدم امان ز شمر و امان‌نامه... حال هم که سرت خجل ز نسبت خود با بنی‌کلاب شدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیده‌ام در کربلای دست تو عالمی را مبتلای دست تو کربلا اینقدر شیدایی نداشت بی‌تو و بی‌ماجرای دست تو @hosenih علقمه در علقمه تکثیر شد موج پژواک صدای دست تو دیدم از آغاز پایانی نداشت قصه‌ی خون‌گریه‌های دست تو چشم من با گریه می‌بندد دخیل بر ضریح با صفای دست تو هر که با دست تو دارد عالمی من که می‌میرم برای دست تو تا همیشه دست تو مشکل‌گشاست ای خدا مشکل‌گشای دست تو اوفتاد از پا امام عاشقان تا که خالی دید جای دست تو @hosenih خم شد و برداشت و با احترام بوسه زد بر پاره‌های دست تو آب پاکی روی دست آب ریخت ای به قربان صفای دست تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به یك طرف تَب و تابِ خیام دیدنی است به یك طرف، سر و روی امام دیدنی است دو دست روی زمین و دو دست بر كمرش مُدام خنده به بیت‌الحرام دیدنی است @hosenih شكسته كِتفِ یكی و شكسته پشتِ یكی در این وسط نفسی ناتمام دیدنی است در آن طرف درِ خیمه رُباب افتاده در این طرف من و این گریه‌هام دیدنی است چه آمده به سرت؟ سر به زیرِ اهلِ حرم هنوز شرمِ تو وقتِ سلام دیدنی است نظر شدی و دو چشمِ تو كار دستم داد كه تیرِ حرمله و این دو جام دیدنی است ز پشتِ سر زده بیرون سه‌شعبه، سجده مكن امیرِ خوش قـد و بالا قیام دیدنی است یكی كشـیده زِره را، یكی سِپـر برده به رویِ پیكرت این ازدحام دیدنی است تنت به كوفه رسید و سرِ سرت دعواست سر و صدای اهـالی شـام دیدنی است جوابِ دخترِ مـن را نمی‌دهی، بر خیز نگاه كن به حـرم، احترام دیدنی است @hosenih هزار شُكر كه زیـنب نیـامد این دفعه كه یك سپـاه نگاهِ حـرام دیدنی است بـگو دویـدنِ دختر میـانِ نـامَحرم بگو كشیدنِ معجر، كدام دیدنی است؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ساقی بریز باده که فصل شراب شد بر ما مدال نوکری‌ات انتساب شد سلمان پس از نگاه کریمانه‌ی تو بود در خان‌ه‌ی علی به گدایی حساب شد @hosenih دستت جدا شده که بگیری تو از کرم دست کسی که در به درِ بوتراب شد وقتی شنید امّ‌بنین قصه‌ی تو را از ماجرای دست تو قلبش کباب شد رفتی کنار آب ولی تشنه آمدی از غصه قلب آب برای تو آب شد یابن ‌علی، شبیه پدر این محاسنت با ضربه‌ای به خون سر تو خضاب شد تیر سه‌شعبه‌ای که به چشم تو زد عدو بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد وقتی ز روی اسب فتادی تو بر زمین دشمن به فکر غارت و کشف حجاب شد @hosenih بی‌تو درون شام بلا لفظ «خارجی» بر خاندان پاک پیمبر خطاب شد ای تکیه‌گاه زینب کبری بیا ببین خواهر چگونه وارد بزم شراب شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام می‌کنم به تو به ساحتی که داشتی به مشک تو به منصب سقایتی که داشتی اگر چه می‌رسد تبار ماه‌زادگان به ماه به آفتاب می‌رسد اصالتی که داشتی @hosenih شفیع نشأتین چیست؟ و ذُخرٌ لِلحسین چیست؟ دو دست تو، دو دست با کفایتی که داشتی به زیر محشر جبین یسار داری و یمین عقب نشانده کفر را قیامتی که داشتی حدیثی از سبو بخوان و "إن قطعتموا" بخوان گواه داده کعبه بر فصاحتی که داشتی دلت اگر کباب شد به خاطر رباب شد برای مشک آب شد خجالتی که داشتی @hosenih به سر رسید اگر چه تلخ قصه‌ی عطش ولی به سر رسید تلخ‌تر حکایتی که داشتی چه سروها که بعد ازین به هر بلد به هر زمین شکسته می‌شوند پای قامتی که داشتی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا كه از گیسویِ او لخته‌ی خون ریخت به مشک گیسویِ دخترک منتظرش، ریخت به هم @hosenih تیر را با سرِ زانوش كشید از چشمش حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد او كه افتاد زمین، دور و برش ریخت به هم قبل از آنیكه برادر برسد بالینش پدرش از نجف آمد، پدرش ریخت به هم به سرش بود بیاید به سرش ام‌بنین عوضش فاطمه آمد به سرش ریخت به هم كِتف‌ها را که تكان داد، حسین افتاد و دست بگذاشت به رویِ كمرش، ریخت به هم خواست تا خیمه رساند، بغلش كرد، ولی مادرش گفت به خیمه نبرش، ریخت به هم نه‌فقط ضرب عمود آمد و ابرو وا شد خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم @hosenih تیر بود و تبر و دِشنه، ولی مادر دید نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم به سرِ نیزه ز پهلو سرش آویزان بود آه با سنگ زدند و گذرش ریخت به هم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نه در توصیف شاعر ها نه در آواز عشاقی تو افزون تر از اندیشه فراوان تر از اغراقی وفاداری و شیدایی علمداری و سقایی ندارند این صفت ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می گوید الایاایها الساقی @hosenih تمام کودکان معراج را توصیف می کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی چنان رفتی که حتی سایه ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می شود در عرصهء میدان چنان رفتی که بعد ازآن بخوانندت هوالباقی @hosenih بدون دست می آیی و از دستت گریزانند پراز زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی به سوی خیمه ها یا (عدتی فی شدتی) برگرد که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی شنیدم بغض بی گریه به آتش می کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه ام باقی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پاره به پاره رویِ زمین قرص ماه ریخت تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت پا می‌شود دوباره زمین می‌خورَد حسین دستِ خودش نبود که بی تکیه‌گاه ریخت یک دفعه ریخت حجمِ سرش تا عمود خورد با تیر هم تمام تنش گاه و گاه ریخت @hosenih تقصیر حرمله است که مویی سفید شد تقصیر حرمله است که چشمی سیاه ریخت خورده هزار تیر ولی دوهزار زخم در فرصتِ کمی به سرش یک سپاه ریخت یک فوج نیزه دار سویِ قتلگاه رفت یک فوج بی حیا به سویِ خیمه‌گاه ریخت @hosenih آتش گرفت خیمه و یک حجمِ شعله ور بر روسریِ دخترکی بی گناه ریخت بر نیزه بود سایه یِ زینب ولی زَنی آتش زِ بام بر سر این سرپناه ریخت می‌خواست تا محاسنِ او را به‌هم زند اما به رویِ دخترکی اشتباه ریخت این سر به رویِ نیزه مبادا که کج شود عمه به نیزه بست ولی بینِ راه ریخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا نقطه‌نقطه سخن از خشکی کام است برق چشم تو و خشم تو برای دشمن یا اخا تیغ کشیده ز نیام است بیا @hosenih دیر شد کرده‌ام از آمدنت قطع امید بی‌تو در چشم علی خواب حرام است بیا خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز نام تو زمزمه و رمز قیام است بیا همه‌ی اهل حرم تشنه‌ی دیدار تواند تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا تو نرو تا نرود بی‌تو اسارت زینب کوفیان را زدن طفل، مرام است بیا تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند خنجر سنگدلِ شمر به نام است بیا تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت بعد از این زینب من راهی شام است بیا @hosenih همه گفتند بیا در حرم و گفتی تو یا اخا کار ابالفضل تمام است بیا ای خداوند ادب، خالق غیرت، عباس لشگر کوفه فراسوی امام است بیا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پرچمت افتاد و این قصه توانم را گرفت چشم پر خون تو نور دیدگانم را گرفت دست بی‌رحمی میانِ ابروانت را شکافت با عمودت بر زمین زد آسمانم را گرفت @hosenih کاسه‌ها از دست‌ها افتاد یک‌یک بر زمین مشک افتاد و امید کودکانم را گرفت اربا اربا دیدن اکبر امانم را برید قطعه‌قطعه دیدن عباس جانم را گرفت «ای الهی بشکند دست «حکیم ابن طفیل کاین‌چنین از من علمدار جوانم را گرفت تا که خواباندم عمود خیمه‌ات را بر زمین ترس از سیلی وجود دخترانم را گرفت قبل از این سمت حرم دشمن نگاه چپ نکرد وای بر زینب که دشمن پاسبانم را گرفت *** ای برادر دشمن تو با گرفتن از منت اذن مرکب‌تاختن بر استخوانم را گرفت @hosenih بی‌برادر ماندن آخر حاصلش این می‌شود نیزه خوردم بی‌هوا و خون دهانم را گرفت گوشه‌ای از نیزه‌ی دشمن لبم را پاره کرد گوشه‌ای از نیزه، دندان و زبانم را گرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih