بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
برای آینهبودن که انتخاب شدم
چو ماه مطلع انوار آفتاب شدم
مرا هر آینه ذُخرالحسین میخواندند
دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم
@hosenih
امان که مشک تهی آب روی من را ریخت
من از خجالت لبهای تشنه آب شدم
ابوتراب شدم تا به خاک افتادم
اسیر کینهی قوم بنیشراب شدم
چقدر نیزه تشنه به جان من افتاد
که جرعهجرعه پر از زخم بیحساب شدم
به جای دست بریده دو بال سهمم شد
پناه روسری و خیمه و حجاب شدم
@hosenih
دلم شکسته سرم را به حرمله دادند
که مُزد ذبح علی، کودک رباب شدم
امان ز شمر و اماننامه... حال هم که سرت
خجل ز نسبت خود با بنیکلاب شدم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#محمدعلی_مجاهدی
▶️
دیدهام در کربلای دست تو
عالمی را مبتلای دست تو
کربلا اینقدر شیدایی نداشت
بیتو و بیماجرای دست تو
@hosenih
علقمه در علقمه تکثیر شد
موج پژواک صدای دست تو
دیدم از آغاز پایانی نداشت
قصهی خونگریههای دست تو
چشم من با گریه میبندد دخیل
بر ضریح با صفای دست تو
هر که با دست تو دارد عالمی
من که میمیرم برای دست تو
تا همیشه دست تو مشکلگشاست
ای خدا مشکلگشای دست تو
اوفتاد از پا امام عاشقان
تا که خالی دید جای دست تو
@hosenih
خم شد و برداشت و با احترام
بوسه زد بر پارههای دست تو
آب پاکی روی دست آب ریخت
ای به قربان صفای دست تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
به یك طرف تَب و تابِ خیام دیدنی است
به یك طرف، سر و روی امام دیدنی است
دو دست روی زمین و دو دست بر كمرش
مُدام خنده به بیتالحرام دیدنی است
@hosenih
شكسته كِتفِ یكی و شكسته پشتِ یكی
در این وسط نفسی ناتمام دیدنی است
در آن طرف درِ خیمه رُباب افتاده
در این طرف من و این گریههام دیدنی است
چه آمده به سرت؟ سر به زیرِ اهلِ حرم
هنوز شرمِ تو وقتِ سلام دیدنی است
نظر شدی و دو چشمِ تو كار دستم داد
كه تیرِ حرمله و این دو جام دیدنی است
ز پشتِ سر زده بیرون سهشعبه، سجده مكن
امیرِ خوش قـد و بالا قیام دیدنی است
یكی كشـیده زِره را، یكی سِپـر برده
به رویِ پیكرت این ازدحام دیدنی است
تنت به كوفه رسید و سرِ سرت دعواست
سر و صدای اهـالی شـام دیدنی است
جوابِ دخترِ مـن را نمیدهی، بر خیز
نگاه كن به حـرم، احترام دیدنی است
@hosenih
هزار شُكر كه زیـنب نیـامد این دفعه
كه یك سپـاه نگاهِ حـرام دیدنی است
بـگو دویـدنِ دختر میـانِ نـامَحرم
بگو كشیدنِ معجر، كدام دیدنی است؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
ساقی بریز باده که فصل شراب شد
بر ما مدال نوکریات انتساب شد
سلمان پس از نگاه کریمانهی تو بود
در خانهی علی به گدایی حساب شد
@hosenih
دستت جدا شده که بگیری تو از کرم
دست کسی که در به درِ بوتراب شد
وقتی شنید امّبنین قصهی تو را
از ماجرای دست تو قلبش کباب شد
رفتی کنار آب ولی تشنه آمدی
از غصه قلب آب برای تو آب شد
یابن علی، شبیه پدر این محاسنت
با ضربهای به خون سر تو خضاب شد
تیر سهشعبهای که به چشم تو زد عدو
بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد
وقتی ز روی اسب فتادی تو بر زمین
دشمن به فکر غارت و کشف حجاب شد
@hosenih
بیتو درون شام بلا لفظ «خارجی»
بر خاندان پاک پیمبر خطاب شد
ای تکیهگاه زینب کبری بیا ببین
خواهر چگونه وارد بزم شراب شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#توحید_شالچیان_ناظر
▶️
سلام میکنم به تو به ساحتی که داشتی
به مشک تو به منصب سقایتی که داشتی
اگر چه میرسد تبار ماهزادگان به ماه
به آفتاب میرسد اصالتی که داشتی
@hosenih
شفیع نشأتین چیست؟ و ذُخرٌ لِلحسین چیست؟
دو دست تو، دو دست با کفایتی که داشتی
به زیر محشر جبین یسار داری و یمین
عقب نشانده کفر را قیامتی که داشتی
حدیثی از سبو بخوان و "إن قطعتموا" بخوان
گواه داده کعبه بر فصاحتی که داشتی
دلت اگر کباب شد به خاطر رباب شد
برای مشک آب شد خجالتی که داشتی
@hosenih
به سر رسید اگر چه تلخ قصهی عطش ولی
به سر رسید تلختر حکایتی که داشتی
چه سروها که بعد ازین به هر بلد به هر زمین
شکسته میشوند پای قامتی که داشتی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا كه از گیسویِ او لختهی خون ریخت به مشک
گیسویِ دخترک منتظرش، ریخت به هم
@hosenih
تیر را با سرِ زانوش كشید از چشمش
حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد
او كه افتاد زمین، دور و برش ریخت به هم
قبل از آنیكه برادر برسد بالینش
پدرش از نجف آمد، پدرش ریخت به هم
به سرش بود بیاید به سرش امبنین
عوضش فاطمه آمد به سرش ریخت به هم
كِتفها را که تكان داد، حسین افتاد و
دست بگذاشت به رویِ كمرش، ریخت به هم
خواست تا خیمه رساند، بغلش كرد، ولی
مادرش گفت به خیمه نبرش، ریخت به هم
نهفقط ضرب عمود آمد و ابرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم
@hosenih
تیر بود و تبر و دِشنه، ولی مادر دید
نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم
به سرِ نیزه ز پهلو سرش آویزان بود
آه با سنگ زدند و گذرش ریخت به هم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#سیدحمیدرضا_برقعی
▶️
نه در توصیف شاعر ها نه در آواز عشاقی
تو افزون تر از اندیشه فراوان تر از اغراقی
وفاداری و شیدایی علمداری و سقایی
ندارند این صفت ها جز تو دیگر هیچ مصداقی
به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که می گوید الایاایها الساقی
@hosenih
تمام کودکان معراج را توصیف می کردند
مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی
چنان رفتی که حتی سایه ات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
فرار از تو فراری می شود در عرصهء میدان
چنان رفتی که بعد ازآن بخوانندت هوالباقی
@hosenih
بدون دست می آیی و از دستت گریزانند
پراز زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی
به سوی خیمه ها یا (عدتی فی شدتی) برگرد
که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی
شنیدم بغض بی گریه به آتش می کشد جان را
بماند باقی روضه درون سینه ام باقی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
پاره به پاره رویِ زمین قرص ماه ریخت
تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت
پا میشود دوباره زمین میخورَد حسین
دستِ خودش نبود که بی تکیهگاه ریخت
یک دفعه ریخت حجمِ سرش تا عمود خورد
با تیر هم تمام تنش گاه و گاه ریخت
@hosenih
تقصیر حرمله است که مویی سفید شد
تقصیر حرمله است که چشمی سیاه ریخت
خورده هزار تیر ولی دوهزار زخم
در فرصتِ کمی به سرش یک سپاه ریخت
یک فوج نیزه دار سویِ قتلگاه رفت
یک فوج بی حیا به سویِ خیمهگاه ریخت
@hosenih
آتش گرفت خیمه و یک حجمِ شعله ور
بر روسریِ دخترکی بی گناه ریخت
بر نیزه بود سایه یِ زینب ولی زَنی
آتش زِ بام بر سر این سرپناه ریخت
میخواست تا محاسنِ او را بههم زند
اما به رویِ دخترکی اشتباه ریخت
این سر به رویِ نیزه مبادا که کج شود
عمه به نیزه بست ولی بینِ راه ریخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا
نقطهنقطه سخن از خشکی کام است
برق چشم تو و خشم تو برای دشمن
یا اخا تیغ کشیده ز نیام است بیا
@hosenih
دیر شد کردهام از آمدنت قطع امید
بیتو در چشم علی خواب حرام است بیا
خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز
نام تو زمزمه و رمز قیام است بیا
همهی اهل حرم تشنهی دیدار تواند
تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا
تو نرو تا نرود بیتو اسارت زینب
کوفیان را زدن طفل، مرام است بیا
تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند
خنجر سنگدلِ شمر به نام است بیا
تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت
بعد از این زینب من راهی شام است بیا
@hosenih
همه گفتند بیا در حرم و گفتی تو
یا اخا کار ابالفضل تمام است بیا
ای خداوند ادب، خالق غیرت، عباس
لشگر کوفه فراسوی امام است بیا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
پرچمت افتاد و این قصه توانم را گرفت
چشم پر خون تو نور دیدگانم را گرفت
دست بیرحمی میانِ ابروانت را شکافت
با عمودت بر زمین زد آسمانم را گرفت
@hosenih
کاسهها از دستها افتاد یکیک بر زمین
مشک افتاد و امید کودکانم را گرفت
اربا اربا دیدن اکبر امانم را برید
قطعهقطعه دیدن عباس جانم را گرفت
«ای الهی بشکند دست «حکیم ابن طفیل
کاینچنین از من علمدار جوانم را گرفت
تا که خواباندم عمود خیمهات را بر زمین
ترس از سیلی وجود دخترانم را گرفت
قبل از این سمت حرم دشمن نگاه چپ نکرد
وای بر زینب که دشمن پاسبانم را گرفت
***
ای برادر دشمن تو با گرفتن از منت
اذن مرکبتاختن بر استخوانم را گرفت
@hosenih
بیبرادر ماندن آخر حاصلش این میشود
نیزه خوردم بیهوا و خون دهانم را گرفت
گوشهای از نیزهی دشمن لبم را پاره کرد
گوشهای از نیزه، دندان و زبانم را گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت
آمد عمود و سر به سرت بیهوا گذاشت
چون ابرویت شکافت دگر چارهای نماند
امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشت
@hosenih
بیدست آمدی به زمین صورتت شکست
پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشت
چندین هزار تیر تنت را نشانه رفت
تیری نبود که هدفش را خطا گذاشت
شرم تو و ارادهی حق پیش پای یار
مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشت
آن جلوهی عبوسیِ رویت بهم که ریخت
دشمن تو را بهحال خود آیا رها گذاشت
قبل از حسین پیکر تو شقّهشقّه شد
اول عدو به جسم علمدار پا گذاشت
دستی که بود بوسهگه پنج مصطفی
یک نانجیب خندهکنان زیر پا گذاشت
@hosenih
وقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد
این کار را به عهدهی یک بیحیا گذاشت
اهل خیام دست به معجر شده، حسین
تا بر زمین ستون خیام تو را گذاشت
***
ای بهترین ذخیرهی اربابِ بیکفن
ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشت
دریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد
دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشت
@hosenih
یاد حسین، آب روی آب ریختی
وقتی فرات تشنهلبان را رها گذاشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#شبنم_فرضی_زاده
▶️
لبتشنه رفته آب به اینجا بیاورد
یک مشک از فرات تماشا بیاورد
ای نخلهای حوصله طاقت بیاورید
عباس رفته است که دریا بیاورد
@hosenih
با آب از لبان عطشناک غنچه گفت
شاید فرات را به تقلا بیاورد
عمه چقدر دیر… چه شد پس عمویمان؟
عمه چقدر صبر کنم تا بیاورد؟
ترسم که هیچوقت نیاید امیر عشق
خورشید سر به دامن صحرا بیاورد
ای باغبان مرثیه وقتی تو نیستی
داغ عطش چه بر سر گلها بیاورد
پاشیدهام نگاه به آنسوی نخلها
تا نکهتی از آن گل زیبا بیاورد
عباس دیر کرده مبادا که رفته است
اشک فرشتگان خدا را بیاورد
@hosenih
دیگر عطش نه… آب نمیخواهم عمهجان
عمه بگو… بگو کسی او را بیاورد
اصغر صبور باش و مسوزان دل مرا
رفته عمو برای تو دریا بیاورد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih