بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
پاره به پاره رویِ زمین قرص ماه ریخت
تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت
پا میشود دوباره زمین میخورَد حسین
دستِ خودش نبود که بی تکیهگاه ریخت
یک دفعه ریخت حجمِ سرش تا عمود خورد
با تیر هم تمام تنش گاه و گاه ریخت
@hosenih
تقصیر حرمله است که مویی سفید شد
تقصیر حرمله است که چشمی سیاه ریخت
خورده هزار تیر ولی دوهزار زخم
در فرصتِ کمی به سرش یک سپاه ریخت
یک فوج نیزه دار سویِ قتلگاه رفت
یک فوج بی حیا به سویِ خیمهگاه ریخت
@hosenih
آتش گرفت خیمه و یک حجمِ شعله ور
بر روسریِ دخترکی بی گناه ریخت
بر نیزه بود سایه یِ زینب ولی زَنی
آتش زِ بام بر سر این سرپناه ریخت
میخواست تا محاسنِ او را بههم زند
اما به رویِ دخترکی اشتباه ریخت
این سر به رویِ نیزه مبادا که کج شود
عمه به نیزه بست ولی بینِ راه ریخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا
نقطهنقطه سخن از خشکی کام است
برق چشم تو و خشم تو برای دشمن
یا اخا تیغ کشیده ز نیام است بیا
@hosenih
دیر شد کردهام از آمدنت قطع امید
بیتو در چشم علی خواب حرام است بیا
خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز
نام تو زمزمه و رمز قیام است بیا
همهی اهل حرم تشنهی دیدار تواند
تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا
تو نرو تا نرود بیتو اسارت زینب
کوفیان را زدن طفل، مرام است بیا
تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند
خنجر سنگدلِ شمر به نام است بیا
تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت
بعد از این زینب من راهی شام است بیا
@hosenih
همه گفتند بیا در حرم و گفتی تو
یا اخا کار ابالفضل تمام است بیا
ای خداوند ادب، خالق غیرت، عباس
لشگر کوفه فراسوی امام است بیا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
پرچمت افتاد و این قصه توانم را گرفت
چشم پر خون تو نور دیدگانم را گرفت
دست بیرحمی میانِ ابروانت را شکافت
با عمودت بر زمین زد آسمانم را گرفت
@hosenih
کاسهها از دستها افتاد یکیک بر زمین
مشک افتاد و امید کودکانم را گرفت
اربا اربا دیدن اکبر امانم را برید
قطعهقطعه دیدن عباس جانم را گرفت
«ای الهی بشکند دست «حکیم ابن طفیل
کاینچنین از من علمدار جوانم را گرفت
تا که خواباندم عمود خیمهات را بر زمین
ترس از سیلی وجود دخترانم را گرفت
قبل از این سمت حرم دشمن نگاه چپ نکرد
وای بر زینب که دشمن پاسبانم را گرفت
***
ای برادر دشمن تو با گرفتن از منت
اذن مرکبتاختن بر استخوانم را گرفت
@hosenih
بیبرادر ماندن آخر حاصلش این میشود
نیزه خوردم بیهوا و خون دهانم را گرفت
گوشهای از نیزهی دشمن لبم را پاره کرد
گوشهای از نیزه، دندان و زبانم را گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت
آمد عمود و سر به سرت بیهوا گذاشت
چون ابرویت شکافت دگر چارهای نماند
امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشت
@hosenih
بیدست آمدی به زمین صورتت شکست
پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشت
چندین هزار تیر تنت را نشانه رفت
تیری نبود که هدفش را خطا گذاشت
شرم تو و ارادهی حق پیش پای یار
مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشت
آن جلوهی عبوسیِ رویت بهم که ریخت
دشمن تو را بهحال خود آیا رها گذاشت
قبل از حسین پیکر تو شقّهشقّه شد
اول عدو به جسم علمدار پا گذاشت
دستی که بود بوسهگه پنج مصطفی
یک نانجیب خندهکنان زیر پا گذاشت
@hosenih
وقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد
این کار را به عهدهی یک بیحیا گذاشت
اهل خیام دست به معجر شده، حسین
تا بر زمین ستون خیام تو را گذاشت
***
ای بهترین ذخیرهی اربابِ بیکفن
ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشت
دریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد
دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشت
@hosenih
یاد حسین، آب روی آب ریختی
وقتی فرات تشنهلبان را رها گذاشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#شبنم_فرضی_زاده
▶️
لبتشنه رفته آب به اینجا بیاورد
یک مشک از فرات تماشا بیاورد
ای نخلهای حوصله طاقت بیاورید
عباس رفته است که دریا بیاورد
@hosenih
با آب از لبان عطشناک غنچه گفت
شاید فرات را به تقلا بیاورد
عمه چقدر دیر… چه شد پس عمویمان؟
عمه چقدر صبر کنم تا بیاورد؟
ترسم که هیچوقت نیاید امیر عشق
خورشید سر به دامن صحرا بیاورد
ای باغبان مرثیه وقتی تو نیستی
داغ عطش چه بر سر گلها بیاورد
پاشیدهام نگاه به آنسوی نخلها
تا نکهتی از آن گل زیبا بیاورد
عباس دیر کرده مبادا که رفته است
اشک فرشتگان خدا را بیاورد
@hosenih
دیگر عطش نه… آب نمیخواهم عمهجان
عمه بگو… بگو کسی او را بیاورد
اصغر صبور باش و مسوزان دل مرا
رفته عمو برای تو دریا بیاورد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
در بین این شبها شب تو فرق دارد
چون بین ما اصلا تب تو فرق دارد
از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد
معلوم شد که منصب تو فرق دارد
@hosenih
مثل علی مرد خدا مرد دعایی
در سجده یارب یارب تو فرق دارد
عباسیون را به بصیرت میشناسند
آقا اصول مکتب تو فرق دارد
تو پیر عشقی میر عشاقالحسینی
با کل عالم مذهب تو فرق دارد
با دستدادن عشق را اثبات کردی
طرز بیان مطلب تو فرق دارد
وقتی که زانو میزنی در پای محمل
یعنی رکاب زینب توفرق دارد
@hosenih
در دستهایت آب بود اما نخوردی
از تشنگی زخم لب تو فرق دارد
وقتی به تو آقا "بنفسی انت" را گفت
در آسمان جبرئیل فورا مرحبا گفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_مناجات
#یوسف_رحیمی
▶️
خروش رود و دریا: یا اباالفضل
پناه اهل دنیا: یا اباالفضل
@hosenih
به حق دستهایی که قلم شد
بگیر این دستها را یا اباالفضل
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#فاضل_نظری
▶️
ای چشم تو بیمار،گرفتار،گرفتار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار
@hosenih
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#سیدحمیدرضا_برقعی
▶️
چشمان خیس علقمه امواج رود بود
آن روز رود، شاهد کشف و شهود بود
@hosenih
آن روز سرخ، علقمه محراب کوفه شد
در دست ابن ملجم میدان، عمود بود
از شوق سجده صالح دین از فراز اسب
بر خاک سبز کرب و بلا در سجود بود
شکر خدا که راه تماشا گرفت خون
آخر هنوز صورت مادر کبود بود
@hosenih
این قصّه آب می خورد از چشم شور ماه
نسبت به ماه طایفه از بس حسود بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#زهیر_سازگار
▶️
دیدم خودم بال و پرت می ریخت عباس
دشمن چگونه برسرت می ریخت عباس
@hosenih
می خواستمجمعت کنم تا خیمه آرم
دیدم دوباره پیکرت می ریخت عباس
دیدم کنارت دست بر پهلو گرفته
دیدم که اشک مادرت می ریخت عباس
دیدم که مشکت تیر خورد و قطره قطره
سرمایه های آخرت می ریخت عباس
دیدم به یاد غربت من گریه کردی
خون از دوچشمان ترت میریخت عباس
@hosenih
دیدم که از پهلو سرت بر نیزه خورده
هرلحظه راس اطهرت می ریخت عباس
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
تا بین میدان ساقی میخانه افتاد
یادِ سهسالهدختر، آن حنانه افتاد
چشمان خود را نذر مشک آب خود کرد
سقا به فکر دادنِ بیعانه افتاد
@hosenih
لاحول...های خواهرش هم بیاثر شد
صد چشمِ بد بر قامت شاهانه افتاد
بال یمینش را زدند و در پی آن
دست چپش هم بعد، بیصبرانه افتاد
بر مشک تیری آمد و آهی کشید و...
یاد رباب و اصغرِ دردانه افتاد
تیری به سینه خورد و داغِ او دوتا شد
انگار یاد میخ درب خانه افتاد
ترسویِ رذلی با عمود خود رسیده
حالا که دست حضرتش از شانه افتاد
ابِن طفیل پست تنها گیرش آورد
بر جان او با نیزه بیرحمانه افتاد
آخر چگونه از روی زین بر زمین خورد؟!
وقتی بدون بال و پر پروانه افتاد
@hosenih
شاید همینکه بوی زهرا سویش آمد
با صورتش محض ادب رندانه افتاد
سیراب از سرچشمهی علم علی بود
کوه بصیرت... عالم فرزانه... افتاد
تا آخرین دم ساقی ما یاعلی گفت
والله، مثل مرتضی مردانه افتاد
دیگر علمداری به دور خیمهها نیست
غارت به فکر دشمن بیگانه افتاد
@hosenih
ای کاش روی نیزه اینها را نبیند
صد چشم بد بر عمه بیشرمانه افتاد
یا اینکه دنبال سهساله میدویدند
دنبال او کردند و آن ریحانه افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر میریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
@hosenih
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهلهها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش میکرد
دوباره حرف در و چوبِ شعلهور میزد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بیخبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سهشعبه زخم خودش را عمیقتر میزد
@hosenih
کمی ز ساقهیِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih