eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در بین این شب‌ها شب تو فرق دارد چون بین ما اصلا تب تو فرق دارد از پرچمی که روی دوشت فخر می‌کرد معلوم شد که منصب تو فرق دارد @hosenih مثل علی مرد خدا مرد دعایی در سجده یارب یارب تو فرق دارد عباسیون را به بصیرت می‌شناسند آقا اصول مکتب تو فرق دارد تو پیر عشقی میر عشاق‌الحسینی با کل عالم مذهب تو فرق دارد با دست‌دادن عشق را اثبات کردی طرز بیان مطلب تو فرق دارد وقتی که زانو می‌زنی در پای محمل یعنی رکاب زینب توفرق دارد @hosenih در دست‌هایت آب بود اما نخوردی از تشنگی زخم لب تو فرق دارد وقتی به تو آقا "بنفسی انت" را گفت در آسمان جبرئیل فورا مرحبا گفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خروش رود و دریا: یا اباالفضل پناه اهل دنیا: یا اباالفضل @hosenih به حق دست‌هایی که قلم شد بگیر این دست‌ها را یا اباالفضل ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای چشم تو بیمار،گرفتار،گرفتار برخیز چه پیش آمده این بار علمدار @hosenih گیریم که دست و علم و مشک بیفتد برخیز فدای سرت انگار نه انگار ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چشمان خیس علقمه امواج رود بود آن روز رود، شاهد کشف و شهود بود @hosenih آن روز سرخ، علقمه محراب کوفه شد در دست ابن ملجم میدان، عمود بود از شوق سجده صالح دین از فراز اسب بر خاک سبز کرب و بلا در سجود بود شکر خدا که راه تماشا گرفت خون آخر هنوز صورت مادر کبود بود @hosenih این قصّه آب می خورد از چشم شور ماه نسبت به ماه طایفه از بس حسود بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیدم خودم بال و پرت می ریخت عباس دشمن چگونه برسرت می ریخت عباس @hosenih می خواستم‌جمعت کنم‌ تا خیمه آرم دیدم دوباره پیکرت می ریخت عباس دیدم کنارت دست بر پهلو گرفته دیدم‌ که اشک‌ مادرت می ریخت عباس دیدم که مشکت تیر خورد و قطره قطره سرمایه های آخرت می ریخت عباس دیدم به یاد غربت من گریه کردی خون ‌از دوچشمان ترت می‌ریخت عباس @hosenih دیدم ‌که از پهلو سرت بر نیزه خورده هرلحظه راس اطهرت می ریخت عباس ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تا بین میدان ساقی میخانه افتاد یادِ سه‌ساله‌دختر، آن حنانه افتاد چشمان خود را نذر مشک آب خود کرد سقا به فکر دادنِ بیعانه افتاد @hosenih لاحول...های خواهرش هم بی‌اثر شد صد چشمِ بد بر قامت شاهانه افتاد بال یمینش را زدند و در پی آن دست چپش هم بعد، بی‌صبرانه افتاد بر مشک تیری آمد و آهی کشید و... یاد رباب و اصغرِ دردانه افتاد تیری به سینه خورد و داغِ او دوتا شد انگار یاد میخ درب خانه افتاد ترسویِ رذلی با عمود خود رسیده حالا که دست حضرتش از شانه افتاد ابِن طفیل پست تنها گیرش آورد بر جان او با نیزه بی‌رحمانه افتاد آخر چگونه از روی زین بر زمین خورد؟! وقتی بدون بال و پر پروانه افتاد @hosenih شاید همین‌که بوی زهرا سویش آمد با صورتش محض ادب رندانه افتاد سیراب از سرچشمه‌ی علم علی بود کوه بصیرت... عالم فرزانه... افتاد تا آخرین دم ساقی ما یاعلی گفت والله، مثل مرتضی مردانه افتاد دیگر علمداری به دور خیمه‌ها نیست غارت به فکر دشمن بیگانه افتاد @hosenih ای کاش روی نیزه این‌ها را نبیند صد چشم بد بر عمه بی‌شرمانه افتاد یا اینکه دنبال سه‌ساله می‌دویدند دنبال او کردند و آن ریحانه افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ برادری به زمین بود و بال و پَر می‌زد برادری به سرش بود و هِی به سر می‌زد برادری به زمین از لبش جگر می‌ریخت برادری به سرش داد از جگر می‌زد @hosenih چقدر چین و چروک است رویِ این صورت کنار هلهله‌ها دست بر کمر میزد دو دست در بغل و یادِ مادرش می‌کرد دوباره حرف در و چوبِ شعله‌ور می‌زد رشید بودنِ او کار دست زینب داد گره به معجرِ طفلانِ بی‌خبر می‌زد کشید تیر به زانو و چشم‌هایش ریخت سه‌شعبه زخم خودش را عمیق‌تر می‌زد @hosenih کمی ز ساقه‌یِ هر تیر از دو سو پیداست کسی که بغض علی داشت تا به پَر می‌زد برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود اگر حسین نشسته به روی سر می‌زد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ افتادی و هرکس که در دور و برت بود با نیزه یا شمشیر بالای سرت بود @hosenih دست تو سویی مشک سویی دشمنت باز راضی نشد ، در فکر دست دیگرت بود افتادی و از بغض دیدم می فشارد آن نیزه ای را که میان پیکرت بود می زد تو را و با زبان طعنه می گفت ؛ ایکاش ای عباس ! اینجا مادرت بود @hosenih افتادی ای سقا و از آن لحظه دشمن با چشم دنبال حجاب خواهرت بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای ساقی لب‌تشنگان، ای جان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم سقای طفلانم من بی‌برادر چون کنم، با این سپاه دون، در دامن هامون بینم تو را در ابر خون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم @hosenih خواهم برم در خیمه‌گه، ای گل تن پاکت، پیکر صدچاکت ممکن نباشد «یا اخا» محزون و نالانم سقای طفلانم برخیز و ای جان برادر کن علمداری بنما مرا یـاری بی‌تو غریب و بی‌معین در این بیابانم سقای طفلانم @hosenih بی‌تو یقین دارم که فردا زینب نالان بر ناقه‌ی عریان گردد سوار از راه کینه با یتیمانم سقای طفلانم شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب چون معجر زینب بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم سقای طفلانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مي زنم دم ز علمدار رشيد حرم عشق شه با كرم عشق ‌مه محترم عشق صفاي قدم عشق چكد از لب او بر لب پيمانه نم عشق همان شاه كه باشد سر دوشش علم عشق @hosenih نگار دل زارم صفا بخش مزارم ‌بجز عشق جمالش به دل خويش ندارم ‌قرارم، ‌بهارم،‌ شعارم همه دار و ندارم كه باشد شب اول دل ِقبرم به كنارم دلم عاشق رويش شدم بنده كويش دلم بسته به مويش ، ‌قدح نوش سبويش شتابان دل زارم همه شب جانب كويش ‌چنان برگ خزاني است روان در دل جويش @hosenih ‌ندارم به خدا جز هوس ديدن رويش ‌مرا كشته به والله علي واري خويش ‌اباالفضل اميرم، امير بي نظيرم كه جز عشق رخش در دل خسته نپذيرم چه خوش باشد اگر باز زنده با دو سه تيرم كه صيدش شوم و و زير قدمهايش بميرم ز غيرش همه سيرم @hosenih ‌دل از مهر خدايي اباالفضل نگيرم ‌علمدار اباالفضل، سپه دارابالفضل ‌جهانگير و جهاندارابالفضل ‌بود دلبر و دلدارابالفضل مرا يار و مددكارابالفضل ‌طپش هاي دل حيدر كرارابالفضل ‌شده در حرم فاطمه پرگارابالفضل زنم جارابالفضل بود عشق شرر بارابالفضل @hosenih ‌بگويد سر ديوانه سردارابالفضل سرم پر ز هوايش ‌دلم جاي ولايش غلامم به سرايش همه هستي و دينم به فدايش ربوده ز سر ‌روح الامين عقل، صدايش ‌بود محور عرش ازلي دست جدايش ‌حسين ابن علي سوره توحيدبخواند ز برايش كسي نيست به پايش به قربان نوايش به قربان دعايش دلم گشته خريدار بلايش ‌به قربان گره بند قبايش لقب باب الحوائج نسب باب الحوائج @hosenih ‌خداوند نجیبی و ادب باب الحوائج ‌دلم غرق كمالش، پريشان وصالش دو ابروي هلالش بود زينب كبري همه جا محو جمالش دلم بنده ی نامش ، گرفتار مرامش كه افتاده به دامش ‌نه حاتم نه سليمان و نه لقمان كه موسي است غلامش ‌حسين است كلامش به زهراست سلامش قيامت متجلي شود از وقت قيامش ‌تمامي بهشت است بنامش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امیر لشگر من دست من به دامن تو رباب مانده و امید آب‌بردن تو به اهل خیمه سپردم که آب گردن من بلند گر نشوی خون من به گردن تو @hosenih ز بس که تیر تنت خورده ماه طایفه‌ام نشد که نور بگیرد لبم ز روزن تو عبای من که نصیب علی شده ماندم چگونه جمع کنم پاره‌پاره تن تو دو تیر با دو کمان و سپاه مژگان کو؟ چه آمده سر چشمان مردافکن تو بدون چشم تو تکلیف خیمه روشن نیست حصار امن خیامم نگاه روشن تو @hosenih بلند شو که نشیند هر آنکه استاده برای کسب غنیمت نشسته دشمن تو بلند شو گره از کار خیمه‌ها وا کن که چشم بسته حرامی به چشم بستن تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در علقمه آه از دلِ ریش نکش آرامشِ خیمه را به تشویش نکش @hosenih این تیرِ سه‌شعبه، مُخبرِ حرمله است این قدر تو حرفِ مشک را پیش نکش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih