eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو زائر هر روز و شب کرببلایی عمری‌ست عزادار یل عهد و وفایی مشک از غم دست و علم چشم ببارد برگرد که تو منتقم آل عبایی @hosenih کی قرار تو و عمو باشد مه و آیینه روبرو باشد کف‌العباس حول و حوش غروب نرود یادتان، بگو باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می‌شود هر روز اشكم در عزایت بیشتر سوختم از روضه‌ات، از های‌هایت بیشتر می‌روم دنبالت امّا از حرم‌های شما می‌رود تا كربلایت، ردِّ پایت بیشتر @hosenih از عبادت هم مهم‌تر این اطاعت‌كردن است می‌دهم سر را ولی، دل را برایت بیشتر می‌زنم بر سینه شاید كه شبیهِ تو شوم می‌نشیند بر كبودی، بوسه‌هایت بیشتر دستگاهِ لاف بسیار است امّـا مَـرد كـو غیـرتم من را نگه دارد، به پایـت بیشتر تا كه می‌اُفتی به یادِ مشک و دست و علقمه باز می‌گیرد دلت، امّا صدایت بیشتر @hosenih تا كه می‌آید رَجزهای عمویت بر لبم می‌شود سهمِ من از، دستِ دعایت بیشتر تو هم از ایل و تبارت خوش قد و بالاتری رفته آری بر عمویت، شانه‌هایت بیشتر شام‌هایِ قبل، شاید، حتماً امشب می‌رسی می‌رسد از هر شبی، عِطرِ عبایت بیشتر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گم کرده دل طریق رسیدن به یار را باید سپرد دست خود یار کار را افتاده‌ام ز چشم تو یا رفته‌ام ز یاد یک‌دم تفقّدی، بنگر حال زار را @hosenih ای ترجمان عزّت حقّ، منجی زمان ای معنی حیات طیّبه این روزگار را کی می‌رسی که فصل غم از یادها رود دل منتظـر بـه ره کـه ببیند بهار را من بی‌هوای عشق تو بر باد می‌شوم براین خزان‌زده برسان برگ و بار را ما را مدینه همره خود بَر به سوی یاس بر عاشقان خسته نشان ده مزار را @hosenih هرجا که ذکر روضه‌ی عباس می‌شود می‌آوری به مجلسش دل بر غم دچار را چون میثمم هماره دم از عشق می زنم عمریست می‌کشم به سرِ شانه دار را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ما از دعای خیر به هیئت رسیده‌ایم از دولتِ حسین به عزت رسیده‌ایم هیئت تمام زندگی ما غریب‌هاست با پرچم حسین به قدرت رسیده‌ایم @hosenih این پای منبر است همان قبة‌الحسین اینجا هزار بار به حاجت رسیده‌ایم زهرای مرضیه است دعاگوی مستمع وقتی که ما به اوج مصیبت رسیده‌ایم در حسرتِ تباکیِ با ما، ملائکند پیداست ما به بام سعادت رسیده‌ایم چون عمرمان گذشت بمانیم گریه‌کن مثل حبیب اگر به شهادت رسیده‌ایم تا روز حشر دیده اگر با حسین ماند پس بی‌حساب تا به قیامت رسیده‌ایم هر روز با حسین دوباره تولّدیست بارید اشک و ما به طهارت رسیده‌ایم با یک سلام پاک شود هر گناهکار ما خود به این مقام و فضیلت رسیده‌ایم با این حیات طیبه عمری‌ست دل‌خوشیم یعنی به اوج شادی و بهجت رسیده‌ایم با چه زبان ز گریه بگوییم با شما با گریه بر حسین به جنّت رسیده‌ایم بس چشمان به اشک عزا شستشو شده در فتنه‌ها به درک بصیرت رسیده‌ایم لازم نبود خُدعه‌گران موعظه کنند عمری‌ست ما به حکم ولایت رسیده‌ایم @hosenih وقتی برای قافله‌اش گریه می‌کنیم انگار که به یاریِ عترت رسیده‌ایم شد بارها امام زمان هم‌نشین‌مان در روضه‌ها به محضر حضرت رسیده‌ایم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شبيهِ چشمِ شما چـشم‌هایِ تـر دارد کَسی كه خاکِ حسينيه را به سر دارد تو گريه كردی و شد سُرخ چهره فهميدم كه وقتِ روضه‌ی تـو اشک هم جگر دارد خدا به رویِ من و تـو حساب وا كـرده كه گريـه‌ای بكنيم و حـساب بـردارد @hosenih هـوای امشبمان فـرق می‌كند انـگار نشسته مـادری و دست بـر كمـر دارد حسين روز و شبـم را گرفته می‌دانم بـرایِ عاشقی‌ام عـقل دردسـر دارد فقط به تـربتِ اربـاب سجده می‌چسبد هميشه سجـده‌ی مـا مـزّه‌یِ دگر دارد @hosenih مـرا حوالـه نمودند خاکِ پـا ببـرم هـزار شُكر كه ايـن خيمه رُفتگر دارد ميـانِ روضه نشستيم و عـاشقی می‌گفت بـخوان دعای فـرج را دعـا اثر دارد كسی كه داغِ بـرادر كشيـده می‌دانـد كــه رویِ قـوَّتِ زانویِ او اثـر دارد چـقـدر روضه‌ی نـا گفته در گلو داريم بيا بـه مجلسمان روضه‌یِ عمـو داريـم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ محضر آب دم از پاکی دریا نزنید محضر خاک دم از وسعت صحرا نزنید تا زمانیکه ندادید ضرر پای نگار لافِ بیهوده ی عاشق شدن اینجا نزنید آسیابِ که شدن مسئله ی حساس است پس به سینه به جز از سنگ تولی نزنید درد معشوق چه بهتر که به درمان نرسد هرچه آمد سرتان رو به مداوا نزنید فقرخوب است که هم شانه ی عزت باشد مستمندید اگر جز در آقا نزنید حرف تقوا و بصیرت به میان است اگر حرفی از چشم سیاه و قد رعنا نزنید گرچه خوب است رخش نقل منابر بشود حیفِ عباس که توصیف به ظاهر بشود @hosenih علم انساب به کار آمده اینبار زیاد که بیوفتد سرما محضر دلدار زیاد ذولفقار دو دم امروز سه دم خواهد شد بس که درخانه ی مولا شده کرار زیاد هرچه دارد پسراز دامن مادر دارد ارث بردست از این فاطمه ایثار زیاد یک تنه میرود و صد تنه برمیگردد معجزه سر زده از او دم پیکار زیاد نا امیدی در این خانه ندارد معنا باز خواهد شد از این دل گره ی کار زیاد بهر پابوسی اش امشب همه نوبت دارند رسد از تیغ کجش مژده ی دیدار زیاد چشم صَفّین همینکه به نقابش افتاد پانزده مرتبه "لا حول ولا" را سر داد @hosenih مرد جنگ است ولی انس ب خلوت دارد مثل شوقش به خطر شوق عبادت دارد نوری از آیه ی تطهیر به او هم تابید مطمئنیم که این آینه عصمت دارد محرم یا ولدی گفتن زهرا شده است جای شک نیست بگوییم سیادت دارد مرگ بازیچه یک حمله ی مردانه اوست شیر آخر مگر از معرکه وحشت دارد؟! چندگامی همه جا دورتر از آقا بود قد بلند است و ازین حال خجالت دارد شانه کعبه به پایش چقدر بوسه زده تا ببینند همه شان ولایت دارد خطبه ای خواند بگوید شرف کعبه ز چیست تا خدایی خدا آبروی کعبه علیست.. @hosenih نخل ها دردسری شد ثمرش را بزنند دونفر از دو طرف بال و پرش را بزنند همه از چهار جهت روی سرش ریخته اند همه اینجا پی این اند سرش را بزنند.. دست اگر نیست ولی تیغ نگاهش مانده تیرها آمده چشمان ترش را بزنند مشک را داده به دندان که به خیمه برسد وقت‌ آن است لب شعله ورش را بزنند آخر این میر علمدار غروری دارد نکند اینکه غرور جگرش را بزنند هدف از کشتن عباس حسین است حسین تا که اینجور توان کمرش را بزنند علم افتاد و کنارش بدنی هم افتاد مثل آقا وسط خیمه زنی هم‌ افتاد.. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل @hosenih هرکس گرفتار آمده آسوده باشد دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل یا کاشف الکرب الحسین ما کلید است رمز قبولی دعا یعنی ابالفضل نیم دلش وقف حسن نیمی حسین است جمع شجاعت با سخا یعنی ابالفضل دست ردش را ارمنی ها هم ندیدند با هرغریبه آشنا یعنی ابالفضل هرجا که شد حرف از کرم یعنی حسن جان هرجا که شد حرف از وفا یعنی ابالفضل بر شان او کل شهیدان غبطه دارند بالا نشین اولیا یعنی ابالفضل اصلا علی را دروجودش جمع کردند آیینه حیدر نما یعنی ابالفضل یاد قدیمی ها دوباره دم گرفتیم سقای دشت کربلا یعنی ابالفضل @hosenih دستش جدا شد تا که بال و پر بگیرد یعنی مقام شافع محشر بگیرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب آمد پریشانم گرفتارم هنوز میروم این خیمه و آن خیمه بیدارم هنوز دیدی آخر کینه قوم و قبیله پا گرفت یک امان نامه چگونه آبرویم را گرفت @hosenih السلام ای قبلۀ ایمان ابالفضل آمده آمدم پابوس بی بی جان ابالفضل آمده رو نگردانی ز من روح و روان من تویی من امان نامه نمیخواهم امان من تویی بند بند پیکرم وقف حیای چادرت تا مرا داری چه غم داری فدای چادرت چشمها را میدهم چشمی نیاید سوی تو موی من بر نیزه میپیچد فدای موی تو بشکند فرق سرم اما سرت را نشکنند من بمیرم احترام معجرت را نشکنند دست من را میزنند این قوم! دستت بی طناب قامتم نذرت نمانی زیر نور آفتاب @hosenih تیرها را میخورم تیر نگاهی بشکند بر غرورت آه تاثیر نگاهی بشکند از خجالت آب خواهم شد تو هم غصه نخور جان من بی بی اگر کم شد تنم غصه نخور ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ احساس،عباس گفتند در ذیل اله الناس عباس معیار ارباب در مکتب کرب و بلا مقیاس عباس @hosenih جمع نبوت یعقوب و نوح و موسی و الیاس عباس ذکر عوام و تنها پناه مردمان خاص عباس در دین ارباب توحید علیٍ اکبر و اخلاص عباس در اوج روضه تلفیق بوی سیب و بوی یاس عباس مثل رقیه ذکر تمام بچه ها عباس عباس . . . هم مو کشیدند هم گوش را با طره ی گیسو کشیدند بر عکس کوفه در کربلا شمشیر را از رو کشیدند ابری شده شط بس که کمان و تیر از هرسو کشیدند از تیرهاشان بالای چشم علقمه ابرو کشیدند فواره زد اشک وقتی که تیر از چشم این آهو کشیدند @hosenih در وقت غارت بر خاک طفلان عکس یک بازو کشیدند پیراهنت کو ای وای گویا اسب هاشان بو کشیدند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حرم تشنه‌ی آبشاری که داری و زینب اسیرِ وقاری که داری دلِ اهلبیت از حضورِ تو قرص است از این جذبه‌ی اقتداری که داری تو هرجا که هستی حرم هم همانجاست همه گِردِ تو در مَداری که داری علی هستی از الفراری که دارند علی هستی از تار و ماری که داری @hosenih پُر از صولتی تو/پُر از غیرتی تو/پُر از همتی تو/همه ماتِ این ذوالفقاری که داری/همه بنده‌ی اعتباری که داری/ دیاری که داری/بهاری که داری/دل استواری که داری/و دیوانه‌یِ بیشماری که داری/بس است این غباری که داری/که صاحب نَسَب تو/امیرِ ادب تو/یل منتجب تو/و واجب تو و مستحب تو/فقط رویِ لب تو بگو با دل بی قراری که داری امیری حسین فنعم الامیری اگر رویِ دوشش عَلَم را بگیرد دعاهایِ زینب حرم را بگیرد برایِ سرودن از آقاییِ تو خدا باید اینجا قلم را بگیرد زمین تا که چیزی بگیرد زِ دستت کفِ خاکیِ از این قدم را بگیرد گره‌های کورِ مرا می‌گشاید اگر چشمِ اهل کَرَم را بگیرد @hosenih به دل جا بگیرد/نفسها بگیرد/و بال مرا لطفِ آقا بگیرد/و دست مرا پیشِ زهرا بگیرد/سه ساله به دوشش چه خوش جا بگیرد/نشد در حرم سر به بالا بگیرد/از این سینه‌ها هرچه غم را بگیرد/غبارِ پَرِ چادری محترم را بگیرد/غرورِ حسین است و نورِ حسین/ به کف ذوالفقارِ دودَم را بگیرد/و دَم را بگیرد امیری حسین فنعم الامیری کسی پیشِ امواج دریا نماند به پیش تو طوفان صحرا نماند به لشکر بگویید اگر می تواند که حیرانِ آن قد و بالا نماند به جبریل گویید اگر می‌تواند که مبهوت آن چشم زیبا نماند چه خوش میدهی جان به تیغت به میدان چنان می‌زند سر سری جا نماند @hosenih چنان می‌زند سر/چنان می‌زند پَر/چنان می‌زنی تو به لشکر مکرر/چو حیدر/از این سر به آن سر/از اول به آخر/که یک تَن در آنجا نماند برای تماشا نماند/و آنکه به ترسی دچار است به فکر فرار است/و زار است بگو زیر این دست و پاها نماند به رویِ لبت غیرِ این بیتِ غَرا نماند امیری حسین فنعم الامیری دگر این برادر برادر ندارد چرا پیکرِ تو بجز پَر ندارد تو خوردی زمین خواهرت هم زمین خورد دعا کُن تَرَک آیِنه بر ندارد دلت آمد این خیمه‌ها را نبینی مگر این حرم چند دختر ندارد؟ گرفته است زهرا به دامن سرت را کسی تا نگوید که مادر ندارد @hosenih نفسها پریشان/همه زار و گریان/به فکرِ عمو جان/رباب است حیران/فقط فکرِ باران/علی تشنه بی جان شده وقت غارت/اسارت /جسارت/نه جانی توانی/بجز خنده آن جمعِ لشکر ندارد/پدر دست بر سر زمین خورده دیگر/و خواهر که می‌گفت با نوامیس خیمه/کسی با خودش چند معجر ندارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آخر عشـق تو مرا اهل سحــر خواهد کرد چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه ی توست گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد @hosenih حب تـو گـر بنشــیند بـه نهـــانخــانه ی دل حب دنیــا دگر از ســینه به در خواهد کرد دلـم از فرط گنــه سنـگ شده کــاری کن که نفس های تو در سنگ اثـر خواهد کرد دسـت بـالا ببـر و جــانم از آتـش بِرَهــان که خـدا محض تو از بنـده گذر خواهد کرد کیمیـایی است عجب تعزیـه داری شما که نصیـب دل عشــاق گهر خواهد کرد عــاقبت نوکـرتـــان بـا نظــر مـادرتــان به سوی کرب وبلای تو سفر خواهد کرد تـا علـمـــدار بُوَد ، اهــل حــرم آرامـنـــد که نثــار ره تـو دیــده و ســر خواهد کرد @hosenih طفل شش ماهه تان نیز خودش عباسی است گوش تا گوش سر خویش سپر خواهد کرد وای از آن لحظه که با رو به روی خاک اُفتی پیش چشـمان همه بـا تن صد چاک افتی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کنار خیمه ها می زد قدم آرامشی که در دلش طوفانی از غم بود و آنکه غمزدای اشرف اولاد آدم بود. کنار خیمه ها می زد قدم یادش می آمد روزگار کودکی را، مادرش ام البنین شانه به مویش می کشید و زیر لب می گفت: اولادم فدای بچه های مادر سادات! کنار خیمه ها می زد قدم با عزت و هیبت مباد آنکه نسیمی بی اجازه رد شود از لابلای خیمه ی ناموس آل الله. ناگاه از میان لشگر کوفه کسی آمد. کسی نه، کمتر از خار و خسی آمد کنار خیمه ها فریاد زد: شمرم! امان نامه برای زاده ی ام البنین دارم... حرم لرزید و عباس از خجالت... از خجالت... @hosenih از خجالت سر به زیر افکنده وقتی می شود یک مرد و از لبهای خشک کودکان شرمنده وقتی می شود باید سکینه هم بیاید با لبی خشکیده با مشکی تهی از آب آری سینه می گیرد و سقا روبروی حضرت ارباب... -ای آقای من! ای سید و مولای من! اذنم بده چون "ضاق صدری"سینه ام تنگ است و تنها چاره ام با کوفیان جنگ است. به میدان می رود با چند مشک خالی و اطفال شادند و اما عمه ی سادات چشمانش به قد و قامت عباس( داری می روی پشت و پناه خیمه گاه ما، پناه ما؟!) به میدان می رود جنگی نمایان می کند تا بر شریعه می رسد فوراً کفی از آب می گیرد، نهیبی می زند بر آب " آقایم حسین تشنه است" حرم تشنه، گل پیغمبرم تشنه، لبان خواهرم تشنه، علی اکبر که عطشان جان سپرد اما علی اصغرم تشنه به دوشش مشک آب و روبرویش لشگری بی تاب و در انبوه نخلستان کمانداران کمین کردند و خونخواران کمین کردند و با یک ضربه ی شمشیر دست افتاد و دست دیگرش در راه اربابش حسین افتاد و مشکش را به دندان برد و دارد گوشه چشمی سوی خیمه... ای رباب و ای سکینه، ای علی اصغر @hosenih دوباره روضه شد چشم اباالفضل و دوباره حرمله... تیر سه شعبه... چرا در روضه عباس چشمی کاسه ی خون می شود هرسال؟! چرا در روضه، سر با گرز گلگون شد هر سال؟! عمود آمد سرش برگشت از روی فرس بی دست سقا پیکرش برگشت تنش غارت شد و آنگاه فرم پیکرش برگشت نمی دانم چه آمد بر سرش ادرک اخایِ حنجرش برگشت حسین آمد به سمت علقمه، زهرای اطهر مادرش برگشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih