بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امیر_عظیمی
▶️
وای از این روضه که از آن شده دفتر خونین
روضه خوان خون به دل و مسجد و منبر خونین
مستمع جامه ی خود چاک زد از این ماتم
مادری لطمه به صورت زد و منبر خونین
@hosenih
روضه اینست که مابین دو تا نهر حسین
با لب تشنه زمین خورده و پیکر خونین
یک نظر کرد به خیمه، نظری کرد به آب
جگرش خون شده، پیکر شده یکسر خونین
نیزه ها بر تنش از هر طرفی می آیند
بسملی می شود این مرغ تن و پر خونین
یادش آمد که چطور اصغر او پرپر شد
صورتش هم شده با صورت اکبر خونین
در همین حول و لا شمر به گودال رسید
دشنه آورد برون، شد دل خواهر خونین
@hosenih
تیغ از سمت گلویش نبرید -اما شمر-
دید از حنجر مولا نشده سر خونین؛
عصبانی شد و با پا بدنش را چرخاند
بعد از آن بود که شد حنجر و خنجر خونین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امیر_عظیمی
▶️
دار و ندار زینب، روح بهار زینب
به گلشن نبوّت بنفشه زار زینب
ای که حسین ماند از تو یادگار زینب
زِ سرّ حق تعالی پرده برآر زینب
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
@hosenih
ای که برادرانت همه مطاف بودند
به دور تو چو کعبه گرم طواف بودند
کنار چادر تو به انعطاف بودند
اُف به سراب دنیا، به روزگار زینب
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
@hosenih
بیا به قتلگاهم ماهِ منیر بنگر
بیا برادرت را یک دل سیر بنگر
به زیر پای نیزه مرا حصیر بنگر
حصیر را به شن ها وامگذار زینب
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
@hosenih
کشته شده حسینت چو آفتاب تشنه
به روی خاک اِبنِ ابوتراب تشنه
مثل دو تا علیّ اش رفته بخواب تشنه
بیا به زخم هایم گریه ببار زینب
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
@hosenih
دور و برم هزاران رنگ پریده نیزه
به جسم من چو باران نیزه چکیده، نیزه
سه شعبه، نه دلم را نیزه دریده، نیزه
چقدر دشمن از من نیزه کشیده، نیزه
دمیده نیزه زار از این تن زار زینب
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#رضا_قربانی
▶️
شرم از شیون و از گریه ی ما کن بس کن
پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن بس کن
با وضو مادر من شانه به مویش میزد
موی سلطان مرا شمر رها کن بس کن
@hosenih
ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد
اینقدر ضربه نزن زود جدا کن بس کن
شمر فریاد نکش دخترکش میترسد
حرمله را کمی آرام صدا کن بس کن
@hosenih
خون در شیشه ی او را که ملائک بردند
لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن
تو خودت نامه نوشتی که بیا کوفه حسین
پس به عهد و قسم خویش وفا کن بس کن
کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که
به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
#احسان_محسنی_فر
▶️
میروی همراه خود جانم به میدان میبری
در قفای خویشتن موی پریشان میبری
گرچه امر بر صبوری میکنی، جانا بدان
دست زینب را سوی چاک گریبان میبری
@hosenih
میروی با سر به سوی نیزهداران پلید
پیش چشمم تا رود بر نیزه قرآن میبری
نعل مرکبهای دشمن تشنهکام سینهاند
بوسهگاه عشق، زیر پای عدوان میبری
تا نماند دست خالی ساربان بیحیا
خاتم پیغمبران را ای سلیمان میبری
@hosenih
باز هم دارد به دستش حرمله تیر سهپر
بهر آن تیر سه شعبه قلب سوزان میبری
همسفر! سالار زینب! قدری آهسته برو
نیمهجان گشتم تو هم این نیمهی جان میبری
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمود_ژولیده
▶️
ساربان خواست که انگشتری ات را بِبَرد
دید بایست که انگشت تو را هم بِبُرد
سارقی خواست که غارت بکند پیرهنت
دست انداخت ،گریبان تو را هم بدرد
دیگری داشت به سر، نقشه ی عمامه تو
گفت شال کمرت را ز چه با خود نَبَرد
@hosenih
آن یکی گفت که در کوفه کسی حتماً هست
زره پاره و خونین تو را هم بخرد
اَخنس انگار مهیّای سرت بود ولی
شمر ميخواست خودش از بدنت سر بِبُرد
گفت قاتل به سنان بن أنس با وحشت
چه کنم خنجر اگر حنجر او را نَبُرد
@hosenih
آخرالامر به رَزّازیِ تو تن دادند
گشت ده مرکب تازه نفس از روی تو رَد
خوب از حال که رفتی، به روی سینه نشست
گفت جز من چه کسی گندم ری را بخورد
جرعه ای آب ندادند و بریدند سرت
تشنه لب هیچ کسی سر ز غریبی نَبُرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمد_رسولی
▶️
رفته صبر از کَفَم این حال نمیفهمم چیست
عمق این فاجعه صد سال نمیفهمم چیست
در سرم هست از او طرح سری خونآلود
من که نقاشی و تمثال نمیفهمم چیست
@hosenih
درکَم از اوست همین قدر که شد ذبح عظیم
باقی روضه يِ گودال نمیفهمم چیست
کشتن تشنهیِ زخمی عمل سختی نیست
بر سرش این همه جنجال نمیفهمم چیست!
سر کجا رفته و انگشتر و انگشت کجاست؟
بسمل کَنده پر و بال نمیفهمم چیست
@hosenih
نحر این سر که خودش جایزه دارد، دیگر
غارتِ خیمه و اموال نمیفهمم چیست
زره و خوود و سپر باز هم ارزش دارد
غارتِ چادر اطفال نمیفهمم چیست!!!
بین گودال و شلوغیش تنش خُرد شده
نعل آوردن و پامال نمیفهمم چیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#قاسم_نعمتی
▶️
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین
مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع
رفته تن بدون سرت تا کجا حسین
@hosenih
مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
حتما شبیه مادرتان بی هوا حسین
مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند
چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند
یک عده گرگ های بی حیا حسین
@hosenih
مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین
مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود
پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین
هر ضربه را برای رضای خدا زدند
شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_شهادت
#فاضل_نظری
▶️
با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
لَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک !
مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر
مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک
@hosenih
عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَل
خاک گلگون را نمی شویند جز با خون پاک
کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوف
تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟
@hosenih
یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدی
تا قیامت می درخشد این چراغ تابناک
داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست
نور هرگز در شب ظلمت نمی گردد هلاک …
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#سيدهاشم_وفايی
▶️
افتاده بود روی زمین و کفن نداشت
آن یوسف شهید به تن پیرهن نداشت
پیکر بدون سر به روی خاک مانده بود
سر روی نیزه بود و اثر از بدن نداشت
غرق ستاره بود تن آسمان عشق
خورشید هم فروغ چنین شب شکن نداشت
@hosenih
وقتی که عصر روز غریبی رسیده بود
عالم به قدر زینب کبری محن نداشت
گلبوسه داد چون به گلوی حسین خویش
آن قدر گریه کرد که تاب سخن نداشت
انگشتی از اشاره به خاتم فتاده بود
ای کاش قتلگاه دگر اهرمن نداشت
@hosenih
بعد از سه روز آن گل بی غسل و بی کفن
جز بوریا برای تن خود کفن نداشت
می رفت تاکه محو کند کاخ ظلم را
نیلوفری که فرصت پرپرشدن نداشت
غمنامه ای نوشت «وفائی»و می گریست
چون شمع چاره ای بجز از سوختن نداشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#رضا_قربانی
▶️
کشمکش بهر پیروهن نکنید
سر غارت بزن بزن نکنید
نیزه را داخل دهن نکنید
جسم او را اگر کفن نکنید
آه و نفرین میکنم همه را
میکشانم علی و فاطمه را
@hosenih
نیزه را از روی پرش بردار
چکمه ات را ز پیکرش بردار
خنجرت را ز حنجرش بردار
لعنتی دست از سرش بردار
تشنه هست و رمق ندارد او
سر او را عقب نکش از مو
@hosenih
شمر بس کن تو قتلگاه نرو
بی وضو سمت و سوی شاه نرو
دخترش میکند نگاه نرو
روی این جسم پاره راه نرو
این که افتاده نور عین من است
خواهرش هستم و حسین من است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#پیمان_طالبی
▶️
كار را يكسره كرد و پا شد
دور شد از همگان، تنها شد
مقتل انگار پر از غوغا شد
سر پيراهن او دعوا شد
روح از حنجر او زد بيرون
شمر از قتلگه آمد بيرون
@hosenih
تا جدا شد سر شاه از بدنش
شمر ماند و دل غرق محنش
يادش آمد بدن بى كفنش
لرزه افتاد بر اعضاى تنش
بيشتر شد غم و دردش، هردم
با خودش گفت چه كارى كردم
@hosenih
سنگ با پيكر مولا ضد بود
نيزه در كار خودش وارد بود
سر او دست دو تا فاسد بود
خواهرش هم روى تل شاهد بود
كفن مادرى اش را بردند
آه، انگشترى اش را بردند
@hosenih
شمر هرچند كه نادم شده بود
تازه آغاز مراسم شده بود
خيمه خالى ز محارم شده بود
وقت تقسيم غنائم شده بود
حرمله سهم خودش را برداشت
خیمه هم بوی علی اصغر داشت
@hosenih
بين شان چهرۀ نامى بسيار
عالم فقه و كلامى بسيار
زن يكى بود و حرامى بسيار
پيش رو مردم شامى بسيار
كمر واژه از اين غم خم شد
صحبت از زينب و نامحرم شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
#مجتبی_روشن_روان
▶️
تشنه ترین ولیّ خداوند لایزال
از پیش چشم های پر از آب من مرو
ای نفس مطمئنّه که آرام میروی
بیچاره میشود دل بی تاب من مرو
@hosenih
میمیرم از فراق، فرات حیات من
یا أیها الغریب کجا میروی حسین؟
چشم به خون نشسته ی تو برق میزند
داری مگر به سوی مِنا میروی حسین؟
@hosenih
آرام تر برو همۀ آرامش دلم
آهسته جان بگیر از این نیمه جان خود
سالار قافله به کجا میروی بمان؟
کن چاره بهر بی کسی کاروان خود
@hosenih
هستی من مده به فنا هستی مرا
ای تک سوار... بوسه بده از گلو به من
زینب قبول کرده اسارت رود ولی
حرف به نیزه رفتن خود را مگو به من
@hosenih
ای خنده ی لبم ز لبم فاصله مگیر
ای روشنی دیده ز دیده جدا مشو
رفتی و ماند دست نگاهم به دامنت
از این غریب رنگ پریده جدا مشو
@hosenih
با آخرین نگاه خودت روی خاک ها
آتش زدی به زندگی خواهرت... حسین!
سر میبرید از تو و پیچید در فضا
صوت غریب مادری از مادرت حسین
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih