eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شهید شد گودال و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال حسین سوره‌‌ی نور ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال @hosenih و جسم عبدالله مراد بود و برایش مرید شد گودال رسید حرمله و به زنده ماندن او نا امید شد گودال پس از سنان و شَبَث رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال به تن گره خورده زره شده‌ست و به روی بدن گره خورده ببین که در گودال به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده تمام شد دوری تن حسین به جسم حسن گره خورده که جسم عبدالله چنان کفن به تن بی کفن گره خورده @hosenih به لکنت افتاده چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده چقدر سُم ستور میان همهمه بر پیرهن گره خورده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امشب دلم ميل مدينه دارد نام حسن بُغضي به سينه دارد صاحب عزاي بي حرم ؛حسن جان آقاي خوب و محترم؛ حسن جان @hosenih اين خيمه ها صحن و سرايت آقا پرچم زديم اينجا برايت آقا بعد از علي؛ اي مير آلِ هاشم ما را بخر امشب به نام قاسم در كربلا شد خيمه دارِ نجمه ماه حرم ، دار و ندارِ نجمه @hosenih در خيمه ها مانند ماه مي رفت مثل حسن با غمزه راه مي رفت عمامه سبزش چه دلربا بود سر تا به پا انگار مجتبي بود بر موي او نجمه حنا گرفته كرب و بلا بوي منا گرفته @hosenih آمد به خيمه بهر دستْ بوسي مانند دامادِ شبِ عروسي بوسيد اول زانوي عمو را آغاز كرد اينگونه گفتگو را تنها و بي ياور شدي عموجان رخصت بده قاسم رود به ميدان @hosenih با اين سخن زخم عمو نمك خورد انگار بُغض سينه اش ترك خورد او را كشيد آرام بين آغوش از شدت گريه شدند بيهوش فرمود : نه؛ برگرد؛ من كه گفتم : با بوي تو ياد حسن مي افتم @hosenih بازي نكن با جانم اي عزيزم نگذار بيش از اين بِهَمْ بريزم برگشت خيمه با دلي پُر از غم زانو بغل مي خواند روضه هر دم بابا كجايي ؟ من ز غم سهيمم امروز فهميدم كه من يتيمم @hosenih تا ديد نجمه حرف آبرو شد از خيمه اش يك خط كهنه رو شد فرمود : قاسم درد تو مداواست مشكل گشايت نامه اي ز باباست تا نامة سر بسته ديد؛ قاسم سوي عمو جانش دويد؛ قاسم @hosenih بابا رسيد آخر به دادِ قاسم امضا شده حكم جهادِ قاسم چشم فلك گريه بر او نمايد بر قد و بالايش زره نيايد بر صورتش تحت الهنك چه زيباست زيبا ترين فرزند آلِ زهراست @hosenih او را نشانده روي مركب عباس بر شانه اش مي زد مرتب عباس با ذكر يا زهرا برو عموجان دارم هوايت را برو عموجان پاي تو گرچه كوته از ركاب است در پيكرت خون ابوتراب است @hosenih شير جمل عازم شده به ميدان اهل حرم فرياد زد حسن جان قاسم مگو؛ طوفانِ بي مثال است سرمستِ يا ذالعز ُوَ الجلال است بي شك به هنگام نبَرد ، قاسم ياد حسن را زنده كرد؛ قاسم @hosenih فرياد زد هستم حرف لشگر شاگرد عباسم عزيز حيدر "اِن تَنْكُروني" من حسن سرشتم با خون خود در كربلا نوشتم هذا حسينٌ كَالْاسير ، لشگر جان مرا اول بگير؛ لشگر @hosenih من از تبار فاتح حنينم ابنُ الحسن ، قرباني حسينم فرزند كَرّارم؛ علي نژادم دار و ندارم؛ نذر شاه دادم اِنّي انا بن مجتبي ، انا الحق با ضربهْ گردن مي زنم زِ ازرق @hosenih شادي براي خيمه ها خريدم تكبير سردارِ حرم شنيدم اما چه كوتاه است شادي ما اينجا به بعدِ روضه ، واي زهرا اينها همه نامرد ، در نبردند با سنگهاي تيز دوره كردند @hosenih از هر طرف راهِ گريز ؛بستند آينه ی ابروي من شكستند با ضربه اي فرق سرم دو تا شد از روي مركب پيكرم رها شد از هر دو سو نيزه به پهلويم خورد دستان نا پاكي به گيسويم خورد @hosenih مغلوبه شد جنگ و به زير مركب تركيب جسمم گشته نا مرتب مانند مادر ناله بد كشيدم در زير نعل كهنه قد كشيدم آمد عمو بالاي پيكر من بگذاشت روي دامنش سَرِ من @hosenih فرمود : آمد دلبر تو اما كاري ز دستم بر نيايد اينجا بر درد ناچاري ببين اسيرم من سينه ات را در بغل بگيرم اي قامتت كوتاه ، قد كشيدي اين دُوْرُ و بر باباي خود نديدي؟! @hosenih خيلي برايم اي عمو عزيزي اي كاش از لاي كفن نريزي ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می شود بر ماه پاره وقت جلوه ماه گفت حسن کرببلا @hosenih گردن ازرق زد و عباس ایوالله گفت حسن کرببلا ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گیرم زره نیافتی عمه ، کفن که هست گیرم سپر نیافتی عمه ، بدن که هست گیرم سپاه مسخره کردند : بچه است تیغم به خوبیه سر ازرق زدن که هست @hosenih غصه نخور عمو ، سپرت میشوم خودم ابن الحسین کشته شد ابن الحسن که هست من جنگ میکنم ، تو نفس تازه کن عمو فرصت به قدر غارت یک پیروهن که هست دیدند زاده ی حسنم من ، که تاختند از پشت این نقاب چگونه شناختند ؟ ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ذکر یا حیدره عباس نموده مددم تو نزن دست ردم @hosenih حسنی ام من و شمشیر کشیدن بلدم تو نزن دست ردم ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ حرام زادگی خویش بر ملا نکنید نگاه شوم به داماد کربلا نکنید آهای لشگریانِ سواره ی کوفه طمع به کشتن فرزند مجتبی نکنید @hosenih همیشه و همه جا حق، مسیرِ آل علی است دوباره فتنه، شبیه جمل به پا نکنید همین که گفت أنا بن الحسن فرار کنید به راه ازرق بیچاره اقتدا نکنید شبیه مرد بجنگید یا به خانه روید مسیر حیله و نیرنگ دست و پا نکنید @hosenih همین که شد پدر او دچار کوچه بس است برای کشتن او باز کوچه وا نکنید سنان به پهلوی زهرا نشان او نزنید ز زین اسب تن زخمی اش جدا نکنید پُر از کبودی سنگ است جسم بی جانش به سُم اسب دگر جسمش آشنا نکنید @hosenih زمان بردن نام حسین، با مرکب به روی صحن دهانش برو بیا نکنید تمام دشت، عسل شد بس است نامردان به کندوی عسلش باز نیزه جا نکنید به دور دست، سر گیسویش نپیچانید برای غارت رأسش خدا خدا نکنید @hosenih کریم زاده عطایش به پست هم برسد بزن بزن سر عمامه و عبا نکنید حسین از نفس افتاد هلهله کافی است به پیش چشم عمویش سر و صدا نکنید ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پشت سر قاسم همه گفتند هوالحق ای وای به ازرق @hosenih چون شیرجمل او بشود فاتح مطلق ای وای به ازرق ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفت بی صبرانه و ناگاه، کنج قتلگاه شد رصد با چشم ِ صد گمراه، کنج قتلگاه تا که فهمیدند نور چشم های مجتبی ست(ع) تا شدند از کُنیه اش آگاه کنج قتلگاه- @hosenih -زیر لب گفتند این لقمه خوراکِ حرمله ست(لع) آمده یک طُعمۂ دلخواه کنج قتلگاه بد عطش دارد! گمانم رفت سیرابش کند با سه شعبه! تا رسید از راه کنج قتلگاه کرد اصابت نیزه ها بر نوجوانیِ تنش می کشید از عمقِ جانش آه، کنج قتلگاه ضربۂ شمشیر را محض ِ عمو، با جان خرید دستش از آرنج شد کوتاه کنج قتلگاه جایِ بابایش حسن(ع) محکم در آغوشش گرفت گریه کرد و گفت «وا أمّاه» کنج قتلگاه تیرها از راهِ کتفش قصدِ قلبش داشتند دست و پا میزد عجب جانکاه کنج قتلگاه @hosenih بوسه زد یکریز غرقِ خون عمو بر صورتش شد نفس هایش کم و کوتاه کنج قتلگاه در مدارِ کینۂ جنگ جمل بر خاک ریخت... خونِ ثارالله(ع) و عبدالله(ع) کنج قتلگاه! ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به روی سینه‌یِ سوزانِ عمویش اُفتاد ته گودال عمو بود به رویَش اُفتاد @hosenih سینه بر سینه‌ی او داشت حرامی آمد تا جدایش بکند کار به مویَش اُفتاد او به یک دست بغل کرد عمو را  اما وایِ من زخمِ لبِ تیغ به رویَش اُفتاد خواست ایندفعه عمو نَه که بگوید بابا گذرِ تیرِ سه‌شعبه به گلویش اُفتاد @hosenih بسته گویم چقدر اسب از آنجا رَد شد بسته گویم چه تَرَکها به سبویش اُفتاد ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جذبه و جاذبه و جلوه‌ی اعظم حسن است علی و عالی و علامه و اعلم حسن است به خداوند بهشتش حسن آباد خداست شرف‌الشمس خداوندِ دو عالم حسن است @hosenih بنویس از نفَسش فاطمه را می‌فهمند بسکه آئینه‌یِ پیغمبر اکرم حسن است از حسن جانِ علی بِینِ جمل فهمیدم دومین حیدرِ این قوم مُسَلم حسن است چهارده تَن همه اوصافِ حسن را دارند دو حسن هست ولیکن همه از دَم حسن است @hosenih بیشتر داد به هر کَس که اهانت کردَش بسکه بخشید که گفتیم خدا هم حسن است او حسین است و حسین است حسن پس خوب است بنویسیم که در هر دو مجسم حسن است بارها گفت حسین اینکه کریم این آقاست بارها گفت حسین اینکه مقدم حسن است @hosenih کیست او قبله‌ی اصحابِ اباعبدالله نقشِ پُر جذبه ی هفتادو دو پرچم حسن است شیخ عباس قمی ، مُنتهی الآمالش گفت در کرببلا سیلِ دمادم حسن است شش شهیدند از او ، پس به محرم سوگند صاحبِ بیشترین سهم در این غم حسن است @hosenih کاش می شد که بگویم به ضریحِ حرمش اینهمه غم حسن است اینهمه ماتم حسن است ابن طاووس بخوان آه مُقَرَم بنویس روضه‌ی غربتِ شبهای محرم حسن است ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم و ▶️ موج وقتی سر به صخره بینِ طوفان می زَنَد با فراقت بر سرش از دردِ هجران می زند چشمِ خشکم را هوایِ هیأتِ تو خیس کرد شیشه می گرید در آن وقتی که باران می زند @hosenih فکر دلهای خراب آبادِ ما را میکند... ...آنکه شانه بر سرِ زلفِ پریشان می زند هرکُجا دستی در آوردیم خالی بازگشت دست ما کِی بوسه بر آن سبز دامان می زند نیمه شبهایی که هستی روضه طوری دیگر است قلب ما وقتی که می آیی به قرآن می زند @hosenih مادرت هربار با این روضه ها غَش می کند آبِ دستت باز بر آن رویِ گریان می زند یاحسین ات را شنیدیم و نفسهامان گرفت حق بده دیوانه چنگی بر گریبان می زند کربلا ای کاش روزی را ببینم در حرم صاحبِ ما سینه با ما زیرِ ایوان می زند @hosenih چند شب می گفت زهرا واحسینا واحسین امشب اما ناله های واحسن جان می زند ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم و ▶️ من گم شدم، مانند بغض در گلویم یا نور و یا برهان، بیا در جست و جویم خیلی دلت را با گناهانم شکستم خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم @hosenih تو آبروی آبرودارن عرشی من بنده ای رسوایم و بی آبرویم عمری برایت وصله ای ناجور بودم یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم می خواستم با گریه برگردم به سویت دست کریمت زودتر آمد به سویم @hosenih من بی ادب بودم برایت شعر گفتم تو برتر از آنی که من از تو بگویم هربار کارم سخت برهم ریخت، فورا گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم ای کاش زنده باشم و ماه محرم دیگ غذای روضه هایش را بشویم @hosenih ای کاش زنده باشم و از قول قاسم گویم به شور و هروله "ای وای عمویم..." ⏹ ©️کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih