بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#میلاد_حسنی
▶️
از نور ماهی علقمه باغ ارم شد
ماهی که از داغش قد خورشید خم شد
تا داستان عشق را با خون نگارد
چشم غیورش خون شد و دستش قلم شد
@hosenih
هر چند از دستش علم افتاد اما
در آسمانها تا ابد نامش علم شد
در خاک هم دارد اثر دست کریمش
حیرت مکن گر علقمه دارالکرم شد
تا خم شد از ضرب عمودی روی مرکب
مثل قد زینب، عمود خیمه خم شد
@hosenih
میریخت آب مشک و از جان دست میشست
از شرم پیشانی دریا غرق نم شد
تعداد تیر اندازها کم نیست اینجا
تعداد تیر اما پس از عباس کم شد
تا رفت چشم نافذش در پردهی خون
دلواپس پرده نشینان حرم شد
@hosenih
در غارتش از یکدگر سبقت گرفتند
این پیشتازی ها سر مشتی درم شد
میر و علمدار حرم دیگر نیامد
ای سینه زنها یا علی گاه دودم شد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
آب افتاده به دست و پای مشکت
نیگاشو بسته به دعای مشکت
خاک پاتو زمین رو سر می ریزه
آخه غباریه هوای مشکت
@hosenih
خورشیده دس به کارشده بدوزه
لباس تشنگی برای مشکت
ضریح چوبی شو گرفته مادر
پناه آورده به کسای مشکت
از صب تا حالا توی صف نشسته
پشت در خیمه سرای مشکت
@hosenih
قنوت گرفته طفلکی تو خیمه
واسه اجابت دعای مشکت
تیرا دارن صحن عطش میسازن
کنار نهر کربلای مشکت
مناره افتاد و دیگه نمیاد
اذان خشکی از صدای مشکت
@hosenih
هزارتا دریا هم بارون بباره
پر نمیشه هیچ موقع جای مشکت
تو رفتی و یه مشک پاره مونده
ارثیه واسه بچه های مشکت
پیراهن نیلی پوشیده خیمه
تو مجلس ختم عزای مشکت
@hosenih
برای یادبود تو بهشت گذاشتن
فرشته ها سنگ بنای مشکت
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_هشتم
#حسن_لطفی
▶️
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم
کار زیاد است و ما کار نکردیم
زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت
غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم
@hosenih
این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن
رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم
خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی...
گفت که یک کار از هزار نکردیم
کاش که پیش تو بگوییم بنامت
هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم
@hosenih
اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات
سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم
مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم
نفس نگون را چرا مهار نکردیم
مرقد جدّت دل گریه کنان است
وای اگر سینه را مزار نکردیم
@hosenih
علتش این بود مادرِ تو حرم بود
این شب جمعه اگر هوار نکردیم
نالهی شهزاده بود شاه زمین خورد
گفت که زخم تو در شمار نکریم
وضع تو پیداست از گفتن دشمن:
هیچ کسی را چنین شکار نکردیم
@hosenih
پیکر تو آخرش به روی زمین ماند
آه علی جان بگو چه کار نکردیم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محمود_اسدی
▶️
یاوری نیست مرا خیز و ببین بی یارم
چشم خود باز کن ای قوت قلب زارم
با وجود تو دل اهل حرم قرص بوَد
تو که باشی به برم یک تنه لشکر دارم
@hosenih
کمرم تا شده برخیز علمدار جوان
با زمین خوردن تو خورد گره در کارم
نه عبایی نه جوانان که بیایند کمک
ناگزیرم که در اینجا بدنت بگذارم
از همه سو به تنت زخم روی زخم زدند
با عبا هم نتوانم که تو را بردارم
@hosenih
جمع جسم تو که نه-بس که به هم ریخته ای
نیست ممکن که دگر زخم تنت بشمارم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محمدرضا_نادعلیان
▶️
رسیده است سرانجام ماجرا با تیر
تمام کرد تمامِ کلام ها را تیر
خدا بخیر کند، شمر با سنان آمد
خدا بخیر کند حرمله ولی با تیر
@hosenih
سه تیر با خودش آورد حرمله اما
گرفت جان پدر را به قدر صدها تیر
رباب بین حرم چشم، انتظار علی ست
مباد اینکه گلوی علی...مبادا تیر...
به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد
همین که بین کمان میشود مهیا تیر
@hosenih
تمام قامت او تیر میکشد وقتی
که دید قامت عباس شد سراپا تیر
رسانده دست تمنا به پای سقا آب
رسانده دست توسل به چشم سقا تیر
جهان به چشم علمدار تیره شد وقتی
که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیر
@hosenih
برای ما همه جا هست در دلش وقتی
نشسته است به قلب حسین حتی تیر
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_نهم
#حسن_لطفی
▶️
نه صبحی داری و نه شب عزیزم
دلت آتیشه داری تب عزیزم
شبِ عباسه اما ناله داری
برایِ غصهی زینب عزیزم
@hosenih
نه صبری و نه تسکین مونده باقی
که داغی سخت و سنگین مونده باقی
نگیر از ما تو فیضِ روضهها رو
برایِ نوکرت این مونده باقی
@hosenih
بدون تو تو کارامون ضرر بود
که تو امروز و فردامون ضرر بود
تو را ای کاش برا دنیا میخواستیم
بدونِ تو تو دنیامون ضرر بود
@hosenih
بگو با بارِ این غمها چه کردی
پریشون توی این شبها چه کردی
یکی باید به فکرت باشه اما
بگو با نالهی زهرا چه کردی
@hosenih
الهی که الهی غم نبینی
بگو امشب کدوم خیمه میشینی؟
دلم میگه غبار آلوده آقا
میون هیئتِ اُمالبنینی
@hosenih
از آن سَروِ علی بنیاد صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد صد حیف
دو دستی که عصایِ پیریَش بود
خداوندا زِ تَن اُفتاده صد حیف
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_نهم
#محسن_راحت_حق
▶️
مطمئنم آخرش آقا نجاتم می دهد
از حصارِ غصّه و غمها نجاتم می دهد
خیری از ماندن ندیدم غیرِ درد و بیکسی
صاحبم از دارِ این دنیا نجاتم می دهد
@hosenih
غرق خواهم شد اگر دستم نگیرد لحظه ای
ناخدایِ شیعه از دریا نجاتم می دهد
نامه ی اعمالِ من پُر باشد از جرم و خطا
لحظه ی حسّاس با امضا نجاتم می دهد
شتشو دادم دو چشمم را به اشکِ روضه ها
دیدنِ خال و خدِ زیبا نجاتم می دهد
@hosenih
گریه کردم بر دو دستانِ بریده بعد از آن
مطمئن بودم خود مولا نجاتم می دهد
گریه کن هایِ ابوفاضل،عزیزِ مهدی اند
او بحقِّ روضه ی سقّا نجاتم می دهد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_نهم
#محمود_ژولیده
▶️
با اینکه من در یاریِ دین عهد بستم
من بارها عهد خودم با تو شکستم
ما را قرار این بود، در بند تو باشم
دیدی که هم پیمانیِ خود را گسستم
@hosenih
گاهی که فکرِ آبرویم را نکردم
رسوا شدم، با دیگران از بس نشستم
غفلت مرا گاهی جدا انداخت از تو
از اینهمه بی حاصلی شرمنده هستم
میخواهی اصلا با منِ رسوا چه سازی
حالا که دیگر رو شده پیشِ تو دستم
@hosenih
با اینهمه پروندۀ زشت و خرابم
بر من کرم فرما چنان روز نخستم
پاکم کن و پیش حسینم باز گردان
عبد حسینِ تو من از روز الستم
آنقدر اربابم بمن دارد عنایت
انگار نه انگار عبد پَستِ پستم
@hosenih
شرمندۀ زهرایم و مدیون زینب
شرمنده ام که یاس را این بار خستم
امشب که هستم دست خالی تر ز هر کس
دست دعا بر دامن عباس بستم
جز زیر بار منت ساقی نرفتم
ساقیِ عطشان سازد از مِی مست مستم
@hosenih
سقای دشت کربلا! الغوث الغوث
دست علمگیر تو میگیرد دو دستم
ای وای دستان علمدارت قلم شد
فرمود اربابت که من از پا نشستم
فرمود اربابت که ای سالار لشگر
برخیز بنگر پیش این لشگر شکستم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#احسان_نرگسی
▶️
هزار بوسه گرفته ست حیدر از دستت
چه خوردنی ست می ناب کوثر از دستت
همیشه پشت و پناه حسین بودی تو
همین شده ست که راضی ست مادر از دستت
@hosenih
تویی همان یل ام البنین که بی تردید
گرفته است توان ،دست لشکر از دستت
میان دشت به پا گشت ولوله،وقتی
خبر رسید که افتاد ساغر از دستت
رباب با خودش انگار آرزو می کرد
چه می شود بخورد آب اصغر از دستت
@hosenih
بغل گرفته ای ،ای نیزه!رأس سقا را
خدا نکرده نیفتد فقط سر از دستت
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
علیُ معالحق و حق با علیست
که ماکو ولی ، بعدش الا علیست
محمد علی است و زهرا علیست
که کارِ خدا دستِ مولا علیست
علی گویم و گفتهام بارها
چه کم باشد اینگونه بسیارها
@hosenih
علی جلوهای کرد و تکرار شد
علی عازمِ قلبِ پیکار شد
علی بارِ دیگر که کرّار شد
علی شد جوان و علمدار شد
ابالفضل یعنی که مولا علی
صد و سی و سه مرتبه یاعلی
@hosenih
فقط اوست تیغّ دو دَم میزند
و مانندِ حیدر عَلم میزند
همینکه به میدان قدم میزند
چپ و راست را هِی بهم میزند
به پیشانیش نقشِ زردِ علیست
که این دستمالِ نبرد علیست
@hosenih
اگر اینچنین عزمِ میدان کُنَد
پیشمان شوند و پریشان کُنَد
حرم را پِیِ خود رجز خوان کُنَد
زَنَد ضربه و یاحسن جان کُنَد
زَنَد باحسین و زَنَد باحسن
کِشد یاحسین و کِشد یاحسن
@hosenih
میانِ حرم مرکبِ کودکان
به میدان ولی کوهِ آتشفشان
میانِ حرم خادم این و آن
به میدان ولی مَردِ تیغ و کمان
رقیه از این دوش سر برنداشت
که از دوشِ او جایِ بهتر نداشت
@hosenih
امیر است و آواره زینب است
کفیل است و بیچاره زینب است
ولی او فقط چاره زینب است
بگو که همه کاره زینب است
همیشه حرم را بهم میزند
که دل میبرد تا قدم میزند
@hosenih
اگر خیلِ مژگانِ گیرا نبود
اگر برقِ چشمانِ آقا نبود
و اینقدر خوش قدّ و بالا نبود
چه میشُد که اینقدر زیبا نبود
ببین آخر از دور چشمش زدند
خدایا چه بدجور چشمش زدند
@hosenih
نشان داد چشمانِ خود را به آب
لبِ خشک و سوزانِ خود را به آب
و نوزادِ بی جانِ خود را به آب
فرو کرد دستانِ خود را به آب
پُر از آب شد مَشکِ آب آورش
خجالت کشید از دو دستِ تَرَش
@hosenih
به سویِ حرم راه طفلان گرفت
که از بارشِ تیر باران گرفت
دو بازویِ او تیغِ بُران گرفت
ولی مَشک را او به دندان گرفت
نَفَس زد به تاب آمدم صبر کن
که خانم رُباب آمدم صبر کن
@hosenih
شد از تیرها خریدار پشت
که خَم شد به مَشک و پدیدار پشت
شده زیرِ رگبار خونبار پشت
به مقتل نوشتند شد خار پشت
ولی حیف تیری به مَشکش نشست
و تیرِ دگر قابِ چشمش شکست
@hosenih
چه شد حرمله روی زانو نشست
که تیرش میانِ دو اَبرو نشست
نوکِ نیزهای سمتِ پهلو نشست
عمودی به سر خورد و بر او نشست
عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت
سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت
@hosenih
سر و وضعِ او را بِهَم ریختند
به نیزه عمو را بِهَم ریختند
به تیغی گلو را بِهَم ریختند
کشیدند و مو را بِهَم ریختند
حرامی همه پشتِ هم آمدند
پس از او ارازل حرم آمدند
@hosenih
پس از او دلِ زارِ خواهر شکست
یتیمی زمین خورد و از پَر شکست
و سیلی چنان خورد که سر شکست
که دندان شیریِ دختر شکست
یتیمی عمو گفت او را زدند
چه کج رویِ نیزه عمو را زدند
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شب_عاشورا
#محسن_راحت_حق
▶️
آخرین شب را کنارِ ما سحر کن ای پدر
چشمه ی زمزم شدی کم دیده تر کن ای پدر
خواندنِ قرآنِ تو بوی جدایی می دهد
کم دلِ بشکسته را زیر و زبر کن ای پدر
@hosenih
پشتِ خیمه رفته ای تا خارها را بر کَنی
کم برایِ ما دلت را خون جگر کن ای پدر
راستی گوشواره هایم یادگارِ اکبر است
باز هم زیبایی ام را یک نظر کن ای پدر
تا نگاهم می کنی!گریانِ مادر می شوی
کم مکّدر خاطرت از میخِ در کن ای پدر
@hosenih
گاه صحبت می کنی با عمّه از گودالِ غم
اندکی هم دخترت را با خبر کن ای پدر
این شبِ آخرِ بغل کن بوسه بر رویم بزن
صبر را در قلبِ زارم مستقر کن ای پدر
با عمو چیزی بگو تا هرکجا حفظم کند
دخترِ خود را سفارش بر قمر کن ای پدر
@hosenih
تا گرفتم جا به ویرانه ..عزیزِ فاطمه
بهرِ دیدارم شبی را هم گذر کن ای پدر
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_شب_عاشورا
#وحید_قاسمی
▶️
عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم
عصر فردا ته گودال تو را می بینم
آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم
@hosenih
چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری!
از من خسته به والله! زمین گیر تری!
مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد
من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد
عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن
ته گودال به چشم تر من رحمی کن
@hosenih
من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم
تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم
آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم
از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم
سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد
زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد
@hosenih
پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟
نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم!
بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم
خنجری کُند به پشت سر تو می بینم
بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا
تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟
@hosenih
چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم!
تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم!
مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم
قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih