eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از نور ماهی علقمه باغ ارم شد ماهی که از داغش قد خورشید خم شد تا داستان عشق را با‌ خون نگارد چشم غیورش خون شد و دستش قلم شد @hosenih هر چند‌ از دستش علم افتاد اما در آسمانها تا ابد نامش علم شد در خاک هم دارد اثر دست کریمش حیرت مکن گر علقمه دارالکرم شد تا خم شد از ضرب عمودی روی مرکب مثل قد زینب، عمود خیمه خم شد @hosenih می‌ریخت آب مشک و از جان دست می‌شست از شرم پیشانی دریا غرق نم شد تعداد تیر اندازها کم نیست اینجا تعداد تیر اما پس از عباس کم شد تا ‌رفت چشم نافذش در پرده‌ی خون دلواپس پرده نشینان حرم شد @hosenih در غارتش از یکدگر سبقت گرفتند این پیشتازی ها سر مشتی درم شد میر و علمدار حرم دیگر نیامد ای سینه زنها یا علی گاه دودم شد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آب افتاده به دست و پای مشکت نیگاشو بسته به دعای مشکت خاک پاتو زمین رو سر می ریزه آخه غباریه هوای مشکت @hosenih خورشیده دس به کارشده بدوزه لباس تشنگی برای مشکت ضریح چوبی شو گرفته مادر پناه آورده به کسای مشکت از صب تا حالا توی صف نشسته پشت در خیمه سرای مشکت @hosenih قنوت گرفته طفلکی تو خیمه واسه اجابت دعای مشکت تیرا دارن صحن عطش میسازن کنار نهر کربلای مشکت مناره افتاد و دیگه نمیاد اذان خشکی از صدای مشکت @hosenih هزارتا دریا هم بارون بباره پر نمیشه هیچ موقع جای مشکت تو رفتی و یه مشک پاره مونده ارثیه واسه بچه های مشکت پیراهن نیلی پوشیده خیمه تو مجلس ختم عزای مشکت @hosenih برای یادبود تو بهشت گذاشتن فرشته ها سنگ بنای مشکت ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم کار زیاد است و ما کار نکردیم زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم @hosenih این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم خسته شدم پایِ غمت پیرغلامی... گفت که یک کار از هزار نکردیم کاش که پیش تو بگوییم بنامت هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم @hosenih اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم نفس نگون را چرا مهار نکردیم مرقد جدّت دل گریه کنان است وای اگر سینه را مزار نکردیم @hosenih علتش این بود مادرِ تو حرم بود این شب جمعه اگر هوار نکردیم ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد گفت که زخم تو در شمار نکریم وضع تو پیداست از گفتن دشمن: هیچ کسی را چنین شکار نکردیم @hosenih پیکر تو آخرش به روی زمین ماند آه علی جان بگو چه کار نکردیم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یاوری نیست مرا خیز و ببین بی یارم چشم خود باز کن ای قوت قلب زارم با وجود تو دل اهل حرم قرص بوَد تو که باشی به برم یک تنه لشکر دارم @hosenih کمرم تا شده برخیز علمدار جوان با زمین خوردن تو خورد گره در کارم نه عبایی نه جوانان که بیایند کمک ناگزیرم که در اینجا بدنت بگذارم از همه سو به تنت زخم روی زخم زدند با عبا هم نتوانم که تو را بردارم @hosenih جمع جسم تو که نه-بس که به هم ریخته ای نیست ممکن که دگر زخم تنت بشمارم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رسیده است سرانجام ماجرا با تیر تمام کرد تمامِ کلام ها را تیر خدا بخیر کند، شمر با سنان آمد خدا بخیر کند حرمله ولی با تیر @hosenih سه تیر با خودش آورد حرمله اما گرفت جان پدر را به قدر صدها تیر رباب بین حرم چشم، انتظار علی ست مباد اینکه گلوی علی...مبادا تیر... به قلب حضرت ارباب لرزه می افتد همین که بین کمان میشود مهیا تیر @hosenih تمام قامت او تیر میکشد وقتی که دید قامت عباس شد سراپا تیر رسانده دست تمنا به پای سقا آب رسانده دست توسل به چشم سقا تیر جهان به چشم علمدار تیره شد وقتی که سمت مشک حرم کرد راه پیدا تیر @hosenih برای ما همه جا هست در دلش وقتی نشسته است به قلب حسین حتی تیر ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نه صبحی داری و نه شب عزیزم دلت آتیشه داری تب عزیزم شبِ عباسه اما ناله داری برایِ غصه‌ی زینب عزیزم @hosenih نه صبری و نه تسکین مونده باقی که داغی سخت و سنگین مونده باقی نگیر از ما تو فیضِ روضه‌ها رو برایِ نوکرت این مونده باقی @hosenih بدون تو تو کارامون ضرر بود که تو امروز و فردامون ضرر بود تو را ای کاش برا دنیا میخواستیم بدونِ تو تو دنیامون ضرر بود @hosenih بگو با بارِ این غمها چه کردی پریشون توی این شبها چه کردی یکی باید به فکرت باشه اما بگو با ناله‌ی زهرا چه کردی @hosenih الهی که الهی غم نبینی بگو امشب کدوم خیمه میشینی؟ دلم میگه غبار آلوده آقا میون هیئتِ اُم‌البنینی @hosenih از آن سَروِ علی بنیاد صد حیف از آن قامت از آن شمشاد صد حیف دو دستی که عصایِ پیریَش بود خداوندا زِ تَن اُفتاده صد حیف ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مطمئنم آخرش آقا نجاتم می دهد از حصارِ غصّه و غمها نجاتم می دهد خیری از ماندن ندیدم غیرِ درد و بیکسی صاحبم از دارِ این دنیا نجاتم می دهد @hosenih غرق خواهم شد اگر دستم نگیرد لحظه ای ناخدایِ شیعه از دریا نجاتم می دهد نامه ی اعمالِ من پُر باشد از جرم و خطا لحظه ی حسّاس با امضا نجاتم می دهد شتشو دادم دو چشمم را به اشکِ روضه ها دیدنِ خال و خدِ زیبا نجاتم می دهد @hosenih گریه کردم بر دو دستانِ بریده بعد از آن مطمئن بودم خود مولا نجاتم می دهد گریه کن هایِ ابوفاضل،عزیزِ مهدی اند او بحقِّ روضه ی سقّا نجاتم می دهد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با اینکه من در یاریِ دین عهد بستم من بارها عهد خودم با تو شکستم ما را قرار این بود، در بند تو باشم دیدی که هم پیمانیِ خود را گسستم @hosenih گاهی که فکرِ آبرویم را نکردم رسوا شدم، با دیگران از بس نشستم غفلت مرا گاهی جدا انداخت از تو از اینهمه بی حاصلی شرمنده هستم میخواهی اصلا با منِ رسوا چه سازی حالا که دیگر رو شده پیشِ تو دستم @hosenih با اینهمه پروندۀ زشت و خرابم بر من کرم فرما چنان روز نخستم پاکم کن و پیش حسینم باز گردان عبد حسینِ تو من از روز الستم آنقدر اربابم بمن دارد عنایت انگار نه انگار عبد پَستِ پستم @hosenih شرمندۀ زهرایم و مدیون زینب شرمنده ام که یاس را این بار خستم امشب که هستم دست خالی تر ز هر کس دست دعا بر دامن عباس بستم جز زیر بار منت ساقی نرفتم ساقیِ عطشان سازد از مِی مست مستم @hosenih سقای دشت کربلا! الغوث الغوث دست علمگیر تو میگیرد دو دستم ای وای دستان علمدارت قلم شد فرمود اربابت که من از پا نشستم فرمود اربابت که ای سالار لشگر برخیز بنگر پیش این لشگر شکستم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هزار بوسه گرفته ست حیدر از دستت چه خوردنی ست می ناب کوثر از دستت همیشه پشت و پناه حسین بودی تو همین شده ست که راضی ست مادر از دستت @hosenih تویی همان یل ام البنین که بی تردید گرفته است توان ،دست لشکر از دستت میان دشت به پا گشت ولوله،وقتی خبر رسید که افتاد ساغر از دستت رباب با خودش انگار آرزو می کرد چه می شود بخورد آب اصغر از دستت @hosenih بغل گرفته ای ،ای نیزه!رأس سقا را خدا نکرده نیفتد فقط سر از دستت ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ علیُ مع‌الحق و حق با علیست که ماکو ولی ، بعدش الا علیست محمد علی است و زهرا علیست که کارِ خدا دستِ مولا علیست علی گویم و گفته‌ام بارها چه کم باشد اینگونه بسیارها @hosenih علی جلوه‌ای کرد و تکرار شد علی عازمِ قلبِ پیکار شد علی بارِ دیگر که کرّار شد علی شد جوان و علمدار شد ابالفضل یعنی که مولا علی صد و سی و سه مرتبه یاعلی @hosenih فقط اوست تیغّ دو دَم میزند و مانندِ حیدر عَلم میزند همینکه به میدان قدم میزند چپ و راست را هِی بهم میزند به پیشانیش نقشِ زردِ علیست که این دستمالِ نبرد علیست @hosenih اگر اینچنین عزمِ میدان کُنَد پیشمان شوند و پریشان کُنَد حرم را پِیِ خود رجز خوان کُنَد زَنَد ضربه و یاحسن جان کُنَد زَنَد باحسین و زَنَد باحسن کِشد یاحسین و کِشد یاحسن @hosenih میانِ حرم مرکبِ کودکان به میدان ولی کوهِ آتشفشان میانِ حرم خادم این و آن به میدان ولی مَردِ تیغ و کمان رقیه از این دوش سر برنداشت که از دوشِ او جایِ بهتر نداشت @hosenih امیر است و آواره زینب است کفیل است و بیچاره زینب است ولی او فقط چاره زینب است بگو که همه کاره زینب است همیشه حرم را بهم میزند که دل میبرد تا قدم میزند @hosenih اگر خیلِ مژگانِ گیرا نبود اگر برقِ چشمانِ آقا نبود و اینقدر خوش قدّ و بالا نبود چه میشُد که اینقدر زیبا نبود ببین آخر از دور چشمش زدند خدایا چه بدجور چشمش زدند @hosenih نشان داد چشمانِ خود را به آب لبِ خشک و سوزانِ خود را به آب و نوزادِ بی جانِ خود را به آب فرو کرد دستانِ خود را به آب پُر از آب شد مَشکِ آب آورش خجالت کشید از دو دستِ تَرَش @hosenih به سویِ حرم راه طفلان گرفت که از بارشِ تیر باران گرفت دو بازویِ او تیغِ بُران گرفت ولی مَشک را او به دندان گرفت نَفَس زد به تاب آمدم صبر کن که خانم رُباب آمدم صبر کن @hosenih شد از تیرها خریدار پشت که خَم شد به مَشک و پدیدار پشت شده زیرِ رگبار خونبار پشت به مقتل نوشتند شد خار پشت ولی حیف تیری به مَشکش نشست و تیرِ دگر قابِ چشمش شکست @hosenih چه شد حرمله روی زانو نشست که تیرش میانِ دو اَبرو نشست نوکِ نیزه‌ای سمتِ پهلو نشست عمودی به سر خورد و بر او نشست عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت @hosenih سر و وضعِ او را بِهَم ریختند به نیزه عمو را بِهَم ریختند به تیغی گلو را بِهَم ریختند کشیدند و مو را بِهَم ریختند حرامی همه پشتِ هم آمدند پس از او ارازل حرم آمدند @hosenih پس از او دلِ زارِ خواهر شکست یتیمی زمین خورد و از پَر شکست و سیلی چنان خورد که سر شکست که دندان شیریِ دختر شکست یتیمی عمو گفت او را زدند چه کج رویِ نیزه عمو را زدند ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آخرین شب را کنارِ ما سحر کن ای پدر چشمه ی زمزم شدی کم دیده تر کن ای پدر خواندنِ قرآنِ تو بوی جدایی می دهد کم دلِ بشکسته را زیر و زبر کن ای پدر @hosenih پشتِ خیمه رفته ای تا خارها را بر کَنی کم برایِ ما دلت را خون جگر کن ای پدر راستی گوشواره هایم یادگارِ اکبر است باز هم زیبایی ام را یک نظر کن ای پدر تا نگاهم می کنی!گریانِ مادر می شوی کم مکّدر خاطرت از میخِ در کن ای پدر @hosenih گاه صحبت می کنی با عمّه از گودالِ غم اندکی هم دخترت را با خبر کن ای پدر این شبِ آخرِ بغل کن بوسه بر رویم بزن صبر را در قلبِ زارم مستقر کن ای پدر با عمو چیزی بگو‌ تا هرکجا حفظم کند دخترِ خود را سفارش بر قمر کن ای پدر @hosenih تا گرفتم جا به ویرانه ..عزیزِ فاطمه بهرِ دیدارم شبی را هم گذر کن ای پدر ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم عصر فردا ته گودال تو را می بینم آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم @hosenih چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری! از من خسته به والله! زمین گیر تری! مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن ته گودال به چشم تر من رحمی کن @hosenih من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد @hosenih پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟ نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم! بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم خنجری کُند به پشت سر تو می بینم بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟ @hosenih چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم! تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم! مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih