بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#علی_اصغر_یزدی
▶️
روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
@hosenih
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
@hosenih
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
@hosenih
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
*
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود ...
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حسین_ایزدی
▶️
عرش افتاده در ته گودال
آفتاب و قمر ته گودال
وسط لشگری ز حرمله ها
یک نفر بی سپر ته گودال
@hosenih
حجم گودال کوچک است، اما
ریخته ده نفر ته گودال
همه دشت از عطش میسوخت
از همه بیشتر ته گودال ...
هر چه در کوفه بوده اینجا هست
سنگ...نیزه...تبر...ته گودال
@hosenih
تا به یک نیزه تکیه کرد، آمد ...
ضربهای بی خبر ته گودال
قبل خون سر و لب و سینه
ریخت خون جگر ته گودال
من که (إنا الیه) خواهم خواند
برود شمر اگر ته گودال
@hosenih
پر شده دشت از تمام تنش
ولی افتاده سر ته گودال
بعدازآن نعلهای تازه دگر ...
پیکری نیست در ته گودال ...
کودکی عصر واقعه جان داد
دید بی سر ... پدر ... ته گودال
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#علی_اصغر_یزدی
▶️
در قتلگاه بود و به دستش سپر نداشت
یعنی برای جنگ توانی دگر نداشت
جسم تمام اهل حرم را به خیمه برد
اما برای یاری خود یک نفر نداشت
@hosenih
زینب برای یاری اش آمد به روی تل
هرقدر گریه کرد در آنان اثر نداشت
مادر میان گودی گودال بود و شمر
بر روی سینه رفت …!گمانم خبر نداشت
آن پیرمرد پست اگر با عصای خود
بر جسم چاک چاک نمی زد ضرر نداشت
@hosenih
جاماندن رقیه درین دشت پر بلا
هرگز بعید نیست چرا که پدر نداشت
فهمید دخترش که به غیر از فراز نی
بابای داغ دیده به جایی سفر نداشت
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#علی_قدیمی
▶️
روی جسم درهمت رفتند با پا یک به یک
نیزه ها می رفت در جسم تو گویا یک به یک
تا حسینم را کسی عریان نبیند روی خاک
می گرفتم چشم های دختران را یک به یک
@hosenih
یک نفر دستش عبا بود و یکی عمامه ات
دشمنت سهم خودش را برد آنجا یک به یک
من نمیدانم تو با اینها چه ها کردی مگر
چون که می خندد بر حال تو و ما یک به یک
تا تو را کشتند سوی ما هجوم آورده اند
زیور آلات مرا بردند آنها یک به یک
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حامد_اشتری
▶️
لحظه های آخر است دیگر
هرکسی هر چه داشت رو میکرد
پیرمردی سنگ می آورد
و یکی نیزه را فرو میکرد
@hosenih
دیگری پاره های جسمش را
تیر میزد و رفو میکرد
ویکی هم گرفته پیکان را
در دهان و در گلو میکرد
یک ضریح دیده اند پنداری
هرکسی حاجتی از او میکرد
@hosenih
بهترین جایزه ها را شاید
شمر نامرد آرزو میکرد
از همه بی آبرو تر بود
آنکه او را پشت و رو میکرد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#محمود_اسدی
▶️
ای گل به یاس پرپر تو خنده می کنند
بنگر همه برابر تو خنده می کنند
یک مشت داغدیده زنی لشکر تواند
یک لشکری به لشکر تو خنده می کنند
@hosenih
ازخیمه تا به مقتل تو میخورم زمین
خیزو ببین به خواهر تو خنده می کنند
برهم نشان دهند همه دختر تو را
یک عده ای به دختر تو خنده می کنند
جسم تو رفت با سم مرکب به هرطرف
حالا همه به پیکر تو خنده می کنند
@hosenih
شد ریش ریش گردنت از خنجر عدو
برپاره های حنجر تو خنده می کنند
سر روی دست قاتل و زهرا کشید آه
برناله های مادر تو خنده می کنند
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#میلاد_حسنی
▶️
مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید
راوی داستان به غروب منا رسید
پیچید بانگ «هَل مِن» مردی میان دشت
او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید
@hosenih
افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب
باد مخالف آمد و ابر بلا رسید
بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد
وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید
از تل زینبیه سرازیر شد زنی
آری رسید خواهرش اما کجا رسید
@hosenih
جایی که حنجری شده درگیر خنجری
جایی که جان او به لب تیغ ها رسید
جشن است! دور هلهله ها هم گذشت و حال
هنگام پایکوبی اسبان فرا رسید
برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت
ساحل گریست، کشتی بی ناخدا رسید
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حسین_رستمی
▶️
او تمام اثرش را به زمين ميكوبيد
تشنه بود و جگرش را به زمين ميكوبيد
دست و پا ميزد و هِي مادر مادر ميكرد
بي حيايي كمرش را به زمين ميكوبيد
@hosenih
پنجه ي شمر محاسن كه برايش نگذاشت
بس كه نامرد سرش را به زمين ميكوبيد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امیر_عظیمی
▶️
آدم میان روضه سبکبال می شود
مست می محولالاحوال می شود
بزم عزا بهشت زمین است و آسمان
از دیدن بهشت زمین لال می شود
@hosenih
بال عروج ماست سلام علیالحسین
روضه برای روح پر و بال می شود
شادی واقعی ست دم یاحسین ما
با یاحسین، فاطمه خوشحال می شود
چشمی که بود کاسهی خون بین روضهها
جای قدوم کشتهی گودال می شود
@hosenih
گودالقتلگاه چه با اهلبیت کرد
یک کاروان الف ز غمش دال می شود
از قتلگاه زینب کبری دو داغ دید
بالای تل دو مرتبه بیحال می شود
هم سینه ی حسین لگدمال شمر شد
هم زیر سم اسب لگدمال می شود
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امیر_عظیمی
▶️
ته گودال پیکرش افتاد
پیش چشمان خواهرش افتاد
@hosenih
نیزه ای رفت سمت پهلویش
ناگهان یاد مادرش افتاد
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#حسن_لطفی
▶️
بگذار ناله از جگر خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم
وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم
@hosenih
جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم
باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را
از زیر خارهای بلا پرپر آورم
باید كه چند كودك ترسیده ی تو را
از خیمه های مانده در آتش در آورم
@hosenih
تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم
باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم
پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم
@hosenih
نامحرمی به ناقهی عریان اشاره كرد
باید روم به علقمه آب آور آورم
گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادری به سر مادر آورم
تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش
باید باز هزار نیزه شكسته درآورم
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا_شام_غریبان
#دودمه
#صادق_اویسی
▶️
آتش به خیام پسر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
@hosenih
بر راس بریده نظر فاطمه افتاد
امان از دل زینب
⏹
©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih