بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
خواستم سر بگذارم به ضریحت اما
نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما
@hosenih
همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده
پس حرم در حرم از توست حقیقت اما
خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد
حرمِ محترمت، از روی غربت اما
مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن
هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما
خواستی باز غریب همه عالم باشی
پس غریبِ همه عالم شده نامت اما
ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد
نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما
هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند
خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما
همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر
کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما
در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند
ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما
کینه هایی که گرفتند به دل اهلِ جمل
سرِ قاسم شده خالی به حقیقت اما
وای بر دست و سر و صورتِ عبداللهِ تو
که تلافی شده هر حمله به ضربت اما
خوب دانستی و«لایَوم کَیَومک»گفتی
که چه آمد بِسر و روی حسینَت اما
خواهرت دید، دگر جا تهِ گودال نبود
زان همه نیزه و شمشیرِ عداوت اما
@hosenih
در شب یازدهم خیمۀ سوزان بود و
کعب نی بود و تن بانوی عصمت اما…
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#موسی_علیمرادی
▶️
آهسته میآمد ولی بیبال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
@hosenih
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش رد پای هر گذر بود
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصهی آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضهها اهل نظر بود
@hosenih
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینهاش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
گفتی بساط گریه برایت بپا کنند
با گریه یاری دل خون شما کنند
گفتی که در وداع برادر نوا کنند
گاهی میان گریه برایت دعا کنند
تاقت نداشت خواهرت انگار بیش از این
از تو شنیده بود غم یار پیش از این
@hosenih
با اینکه هیچ لشگری از دشمنان نبود
با اینکه هیچ نیزه و تیرو سنان نبود
با اینکه هیچ تیر سه شعبه میان نبود
با اینکه هیچ نامه ای از کوفیان نبود
تاقت نداشت خواهرت از تو جدا شود
تاقت نداشت بر غم تو مبتلا شود
@hosenih
میکرد التماس تمام برادران
گاهی سفارشی ز برادر به خواهران
گاهی که داشت ناز و نوازش به دختران
میگفت کربلا چه گذشته به مادران
انگار ماجرای حسین است و زینب است
عالم به پیش دیدهمعصومه چون شب است
@hosenih
با اینکه نور دیده او بیسپاه نیست
با اینکه در محاصره یک خیمه گاه نیست
با اینکه پیش روی رضا قتلگاه نیست
با اینکه بر حرم ز حرامی نگاه نیست
تاقت نداشت خواهرت ای قبله گاه طوس
یکذره دور از تو بماند براه طوس
@hosenih
تاقت نداشت،قافله را روبراه کرد
یکسال صبر کرد ولی عزم راه کرد
جمع برادران خودش را سپاه کرد
آخر عبور از وسط قتلگاه کرد
شد داغدار ماتم هجده برادرش
در خون تپیده دید سپاهی برابرش
@hosenih
هر داغ را که دید سخن جز رضا نگفت
هرگز کسی به خواهر تو ناسزا نگفت
او را کسی کنیز در اینماجرا نگفت
وقتی به قم رسید بجز از خدا نگفت
شکر خدا که معجر او دست کین نخورد
شکر خدا که کعب نی از مشرکین نخورد
@hosenih
اما امان ز خواهر مظلومه حسین
وای از حجاب دختر معصومه حسین
آه از نگاه همسر مغمومه حسین
داد از فغان مادر مصدومه حسین
پهلو شکسته کرب و بلا را که دید و رفت
دشمن به زور زینب او را کشید و رفت
@hosenih
آقا ترا به حجره در بسته کشته اند
کی با سر بریده دل خسته کشته اند
جد ترا به سینه بشکسته کشته اند
بر روی سینه اش همه بنشسته،کشته اند
زهر جفا کجا و سر نیزه ها کجا
دشت بلا کجا و دیار رضا کجا
@hosenih
آمد جواد تا که به زانو نهد سرت
بوسید روی ماه ترا تا به حنجرت
دستی کشید بر همه اعضای اطهرت
خونین ندید در وسط حجره پیکرت
اینجا اگر پسر به کنار پدر رسید
در کربلا پدر به کنار پسر رسید
@hosenih
با زانو آمده به کنار پسر پدر
خود را کشانده تا به جوار پسر پدر
گویی که آمده به مزار پسر پدر
صورت گذاشت روی عذار پسر پدر
خون را گر فت از گلویش تا نفس کشد
با جسم پاره پاره پری از قفس کشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
با دل خویش گفتم اگر بیقراری
یا اگر حالِ پرواز تا طوس داری
لحظهای هم مکن شک و تردید، آری
دیده وا کن ببین تا حرم رهسپاری
سر به دیوار بابالجوادش گذاری
تا دهد راه ، سلطان ، به کویش گدا را
@hosenih
گاه اگر دل کشد پر به سوی خراسان
این همان جذبهی اوست از شهر رضوان
زائرِ خویش را او صدا کرده هر آن
هم خودش زائرش را دهد جان ز جانان
هم به دادش رسد لحظهی دادنِ جان
تا دهد پاسخ هر سلام شما را
@hosenih
هیچ فرقی ندارد جنان با حریمش
کو دخیلی که افتد به دست کریمش
دیده را شستشو کن به خوان نعیمش
لحظهای گفتگو میسزد در صمیمش
چون رئوفیست جزو صفات قدیمش
زود راضی کن امشب ز دستت رضا را
@hosenih
نیست بهتر از اینجا در عالم، خدایی
نیست بِینِ گدایان و سلطان جدایی
چیست کار بزرگان در اینجا، گدایی
ما چه کردیم در راه این آشنایی
بینوا با نوا میشود با نوایی
همنوایی چه خوب است این بینوا را
@hosenih
چون شدی همدم و همنشین با دلِ او
میشود آدم و عالمی با تو همسو
گفتن یا رضا نیست جز، ذکر یا هو
آنکه شد ضامن اُشتر و کَلب و آهو
خود ز غربت فتاد عاقبت روی زانو
میکشید از سرِ دوش بر سر عبا را
@hosenih
ظلم و بیداد بار دگر بر ملا شد
کوچه انگار باز از جفا کربلا شد
زهرِ انگور اینبار جام بلا شد
روح زهرا دوباره به غم مبتلا شد
این بهجای بقیع است گنبد طلا شد
در حریم رضا یاد کن مجتبا را
@hosenih
یار، اینبار دل خستهتر از همیشه
راز ، اینبار سر بستهتر از همیشه
ناله، اینبار پیوستهتر از همیشه
گریه، اینبار آهستهتر از همیشه
حجره، اینبار در بستهتر از همیشه
پس قسم میدهد بر جوادش خدا را
@hosenih
گر چه آقا ز سوز جگر ناله دارد
از مصیبات جدّش دلی واله دارد
کِی ز تیر و سنان گِردِ خود هاله دارد
کِی به دور تَنَش رقصِ رجّاله دارد
کِی یتیم سه ساله و نُه ساله دارد
آنکه یک عمر گریَد غم عمّهها را
@hosenih
گفت: یاران غریبم ببینید امّا
گرچه بیجان، جوادم مرا دید امّا
گرچه این جسم بر خویش پیچید امّا
گرچه از تشنگی کام، خشکید امّا
گرچه گودال را دیده گریید امّا
من سفارش کنم گریهی کربلا را
@hosenih
من سفارشکننده به اِبنُ الشَّبیبم
روضهی کربلا هست تنها حبیبم
گریه تنهاست بر جدِّ شَیبُ الخضیبم
من که عمری است گریان خَدُّ التَّریبم
هست تنها دعای دلِ بیشکیبم
مهدی آید بگیرد همه حقّ ما را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح
#حبیب_باقرزاده
▶️
دل شود گاهی گدای کوی سلطان بهتر است
نیمه شب عازم شود شهر خراسان بهتر است
در حریمت بندهی عاقل پریشان میشود
من اگر دیوانه باشم یا پریشان بهتر است
@hosenih
گندم ما با عنایات رضا نان میشود
گر بگیرم از دو دستان رضا نان بهتر است
دانه تسبیح من مانوس با نام رضاست
از همه اذکار عالم یا رضا جان بهتر است
آینهکاری و کاشی کاری دور ضریح
بیشک از آیینهکاریهای رضوان بهتر است
@hosenih
دیدهها در محضرت ابریست ای دریای جود
نزد تو باشد اگر چشمان گریان بهتر است
هرچه من گویم تو از آن برتری شمسالشموس
پس اگر این بیت باشد بیت پایان بهتر است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
مرد مردان مرد امام رضا
هم دوا هم که درد امام رضا
در تمام وقایع ایران
فاتح هر نبرد امام رضا
@hosenih
کاش اذن دخول میدادی
به منِ صحنْگرد امام رضا
بیش از پیش در صفر انگار
گنبدت گشته زرد امام رضا
به جوادش سپرده در ظاهر
هرکه را کرده طرد امام رضا
دور تا دور من پُر از صحن است
آه... دورم نگرد امام رضا
@hosenih
روضهی سرد و گرم امام حسین
روضهی گرم و سرد امام رضا
سفره را پهن کرد امام حسین
سفره را جمع کرد امام رضا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد
نگاه زار به این حالش آسمان دارد
به یک قدم نرسیده دوباره میافتد
مشخص است تنی زار و ناتوان دارد
@hosenih
به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد
چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد
نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت
نفسبریده کجا قدرت بیان دارد؟
کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد
چه آمده به سرش قامتی کمان دارد
تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را
چقدر لختهی خون داخل دهان دارد
اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت
نخواست تا که ببینند نیمهجان دارد
هزارشکر سرش روی دامن پسر است
در این دقایق جانسوز روضهخوان دارد
@hosenih
هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت
هزار شکر که در حجره سایبان دارد
نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد
نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
#امیر_عظیمی
▶️
سلام و درود خدا، ای رئوف
به روح بلند شما ای رئوف
شهنشاه ایران ما، ای رئوف
علیّ بن موسی الرّضا، ای رئوف
بده تو عطای زیادی به من
بگو« فَادخُلی فی عِبادی» به من
@hosenih
من آن آهوی خستهجان توأم
که از گرگها در امان توأم
پناهم بده، میهمان توأم
ببین در حرم نوحهخوان توأم
مرا چشمهای تو مجذوب کرد
مرضهام را ناگهان خوب کرد
@hosenih
تو با نوکرت همنشین هستی و
شهنشاه و شاهآفرین هستی و
به انگشتر دین، نگین هستی و
جواز قبولی دین هستی و
در اینجا پر زائرت میشوی
سهجا یاور زائرت میشوی
@hosenih
من آن زائرم که پرم سوخته
دلم مثل شمع حرم سوخته
به تو فکر کردم، سرم سوخته
برای تو شاه کرم سوخته
تو را از مدینه کجا میبرند؟
بدون جوادت چرا میبرند؟
@hosenih
اگرچه تو در عرش نامت رضاست
شه ارتضایی، مقامت رضاست
قعودت رضا و قیامت رضاست
سکوتت رضا و کلامت رضاست
رضایت نده زهر آبت کند
شرارش به قلبت اصابت کند
@hosenih
وجود تو لبریز از سم که شد
دلت گر گرفت و پر از غم که شد
توان تنت ناگهان کم که شد
و در کوچهها قامتت خم که شد
میفتی بهیاد همان مادری
که در کوچه شد یاس نیلوفری
@hosenih
به حجره رسیدی، جوادت رسید
علی اکبر تو بهدادت رسید
برای وداع و عیادت رسید
در آن لحضه آقا بهیادت رسید
حسینی که بالاسرش شمر بود
بهجای علیاکبرش شمر بود
@hosenih
نکش خنجر ای شمر بالاسرش
نَبَر دشنهات را روی حنجرش
ببین میدود سمت تو خواهرش
تو نشنیدهای نالهی مادرش؟
حسین مرا تشنه ذبحش نکن
چو قصّاب با دشنه ذبحش نکن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#موسی_علیمرادی
▶️
افتادهای بر روی خاک و پر نداری
جز دیدهی تر مونسی دیگر نداری
آنقدر غربت میچكد از جسمت آقا
ناخواسته میگویمت مادر نداری
@hosenih
مانند شمعی سوختی در آتش زهر
در آنچنان هرمی كه خاكستر نداری
وقتی كه بال و پر زدی بر خاک گفتم
صد شكر اینجا در برت خواهر نداری
در زیر گلها پیكرت مدفون شد آقا
گویا به جز گل پیكری دیگر نداری
@hosenih
اینجا همه هستیِشان مال تو آقاست
ثروت تویی، سرمایهای بر هر نداری
یعنی نباشند اهل غارت مردم طوس
بر تن كفن داری و غارتگر نداری
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#موسی_علیمرادی
▶️
وقتی عبا را بر سر خود میکشیدی
بند امید عالمی را میبریدی
خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا
دیدم سوی دیوار خود را میکشیدی
@hosenih
هربار میافتادی و میگفتی ای کاش
آه ای عصای پیری من میرسیدی
وقتی میسر نیست تا باشد جوادت
ای کاش میشد تا عصایی میخریدی
با جملهی ای وای مادر بین کوچه
آه از نهاد هر گزاره میشنیدی
از درد میپیچی به خود تنهای تنها
چشم تو مانده سوی در با ناامیدی
خاکی شده سر تا به پایت بین حجره
حالا شدی مانند آن راس شهیدی...
ابن شبیبت را صدا کن روضهای خوان
آن روضهای را که گریبان میدریدی
بر روی نی خورشید و پای نی ستاره
روضه بخوان از دختر بیگوشواره
از آن تن بیسر به روی خاک صحرا
روضه بخوان از نالهی گودال زهرا
@hosenih
روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته
از آنکه روی صفحه قرآن نشسته
روضه بخوان از زخمهای پیکر او
از ساربان و تنگی انگشتر او
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دعا كنید شب گریهآورش نرسد
و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد
هنوز هم كه جوادش نیامده از راه
دعا كنید نفسهای آخرش نرسد
@hosenih
بدون سرفهی خونین جگر نمیریزد
دعا كنید كه زخمی به حنجرش نرسد
هزار شكر كه معصومه با برادر نیست
وگرنه داشت دعایی كه خواهرش نرسد
چنان به رویِ زمین میخورَد قدم به قدم
گمان كنم كه به حجره به بسترش نرسد
نفسنفسزدنش سختتر شده ای داد
خداكند كه صدایش به مادرش نرسد
جوادش عاقبت آمد... گریز روضه رسید
پسر رسید كه روضه به آخرش نرسد....
***
حسین بر سرِ زانو، جوانش اُفتاده
نمیشود نزند داد، بر سرش نرسد
بغل كشیده تنش را ولی زمین میریخت
به خیمهگاه گمانم كه اكبرش نرسد
چقدر هلهله دارند ارازلِ كوفه
دعا كنید كه ای كاش خواهرش نرسد
@hosenih
علی كه رفت عمو رفت دختری ترسید
دوید آتشِ خیمه به پیكرش نرسد
دوید عمه كه پیش از سنان به او برسد
كه دستهایِ حرامی به معجرش نرسد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد
میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد
دوباره کوچهی باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیافتد که آخرش اُفتاد
@hosenih
نهاده است به دیوار شانههایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
بلند شد به سرِ زانویَش، زمین نخورَد
چه کرده زَهر که اینبار با سرش اُفتاد
نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را
که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید
دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد
نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم
که تِکههایِ جگر در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پارهی جگر پُر شد
که یادِ خاطرهی گریهآورش اُفتاد
تمامِ حجره پُر از روضههای محسن بود
همینکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد
همینکه محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد
**
رسید کاسهیِ آبی حسین گفت حسین
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
حرامزادهای آمد به سینهاش پا زد
در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
@hosenih
چه سخت شد، اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نَفَس افتاد، خنجرش اُفتاد
یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه
میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih