eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خواستم سر بگذارم به ضریحت اما نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما @hosenih همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده پس حرم در حرم از توست حقیقت اما خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد حرمِ محترمت، از روی غربت اما مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما خواستی باز غریب همه عالم باشی پس غریبِ همه عالم شده نامت اما ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما کینه هایی که گرفتند به دل اهلِ جمل سرِ قاسم شده خالی به حقیقت اما وای بر دست و سر و صورتِ عبداللهِ تو که تلافی شده هر حمله به ضربت اما خوب دانستی و«لایَوم کَیَومک»گفتی که چه آمد بِسر و روی حسینَت اما خواهرت دید، دگر جا تهِ گودال نبود زان همه نیزه و شمشیرِ عداوت اما @hosenih در شب یازدهم خیمۀ سوزان بود و کعب نی بود و تن بانوی عصمت اما… ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آهسته می‌آمد ولی بی‌بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود @hosenih از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش رد پای هر گذر بود با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمان راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصه‌ی آن کوچه تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهای جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میان روضه‌ها اهل نظر بود @hosenih وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا روی زخم سینه‌اش پر دردسر بود وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفتی بساط گریه برایت بپا کنند با گریه یاری دل خون شما کنند گفتی که در وداع برادر نوا کنند گاهی میان گریه برایت دعا کنند تاقت نداشت خواهرت انگار بیش از این از تو شنیده بود غم یار پیش از این @hosenih با اینکه هیچ لشگری از دشمنان نبود با اینکه هیچ نیزه و تیرو سنان نبود با اینکه هیچ تیر سه شعبه میان نبود با اینکه هیچ نامه ای از کوفیان نبود تاقت نداشت خواهرت از تو جدا شود تاقت نداشت بر غم تو مبتلا شود @hosenih میکرد التماس تمام برادران گاهی سفارشی ز برادر به خواهران گاهی که داشت ناز و نوازش به دختران میگفت کربلا چه گذشته به مادران انگار ماجرای حسین است و زینب است عالم به پیش دیدهمعصومه چون شب است @hosenih با اینکه نور دیده او بیسپاه نیست با اینکه در محاصره یک خیمه گاه نیست با اینکه پیش روی رضا قتلگاه نیست با اینکه بر حرم ز حرامی نگاه نیست تاقت نداشت خواهرت ای قبله گاه طوس یکذره دور از تو بماند براه طوس @hosenih تاقت نداشت،قافله را روبراه کرد یکسال صبر کرد ولی عزم راه کرد جمع برادران خودش را سپاه کرد آخر عبور از وسط قتلگاه کرد شد داغدار ماتم هجده برادرش در خون تپیده دید سپاهی برابرش @hosenih هر داغ را که دید سخن جز رضا نگفت هرگز کسی به خواهر تو ناسزا نگفت او را کسی کنیز در اینماجرا نگفت وقتی به قم رسید بجز از خدا نگفت شکر خدا که معجر او دست کین نخورد شکر خدا که کعب نی از مشرکین نخورد @hosenih اما امان ز خواهر مظلومه حسین وای از حجاب دختر معصومه حسین آه از نگاه همسر مغمومه حسین داد از فغان مادر مصدومه حسین پهلو شکسته کرب و بلا را که دید و رفت دشمن به زور زینب او را کشید و رفت @hosenih آقا ترا به حجره در بسته کشته اند کی با سر بریده دل خسته کشته اند جد ترا به سینه بشکسته کشته اند بر روی سینه اش همه بنشسته،کشته اند زهر جفا کجا و سر نیزه ها کجا دشت بلا کجا و دیار رضا کجا @hosenih آمد جواد تا که به زانو نهد سرت بوسید روی ماه ترا تا به حنجرت دستی کشید بر همه اعضای اطهرت خونین ندید در وسط حجره پیکرت اینجا اگر پسر به کنار پدر رسید در کربلا پدر به کنار پسر رسید @hosenih با زانو آمده به کنار پسر پدر خود را کشانده تا به جوار پسر پدر گویی که آمده به مزار پسر پدر صورت گذاشت روی عذار پسر پدر خون را گر فت از گلویش تا نفس کشد با جسم پاره پاره پری از قفس کشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با دل خویش گفتم اگر بیقراری یا اگر حالِ پرواز تا طوس داری لحظه‌ای هم مکن شک و تردید، آری دیده وا کن ببین تا حرم رهسپاری سر به دیوار باب‌الجوادش گذاری تا دهد راه ، سلطان ، به کویش گدا را @hosenih گاه اگر دل کشد پر به سوی خراسان این همان جذبه‌ی اوست از شهر رضوان زائرِ خویش را او صدا کرده هر آن هم خودش زائرش را دهد جان ز جانان هم به دادش رسد لحظه‌ی دادنِ جان تا دهد پاسخ هر سلام شما را @hosenih هیچ فرقی ندارد جنان با حریمش کو دخیلی که افتد به دست کریمش دیده را شستشو کن به خوان نعیمش لحظه‌ای گفتگو می‌سزد در صمیمش چون رئوفیست جزو صفات قدیمش زود راضی کن امشب ز دستت رضا را @hosenih نیست بهتر از اینجا در عالم، خدایی نیست بِینِ گدایان و سلطان جدایی چیست کار بزرگان در اینجا، گدایی ما چه کردیم در راه این آشنایی بی‌نوا با نوا می‌شود با نوایی هم‌نوایی چه خوب است این بی‌نوا را @hosenih چون شدی همدم و همنشین با دلِ او می‌شود آدم و عالمی با تو همسو گفتن یا رضا نیست جز، ذکر یا هو آنکه شد ضامن اُشتر و کَلب و آهو خود ز غربت فتاد عاقبت روی زانو می‌کشید از سرِ دوش بر سر عبا را @hosenih ظلم و بیداد بار دگر بر ملا شد کوچه انگار باز از جفا کربلا شد زهرِ انگور این‌بار جام بلا شد روح زهرا دوباره به غم مبتلا شد این به‌جای بقیع است گنبد طلا شد در حریم رضا یاد کن مجتبا را @hosenih یار، این‌بار دل خسته‌تر از همیشه راز ، این‌بار سر بسته‌تر از همیشه ناله، این‌بار پیوسته‌تر از همیشه گریه، این‌بار آهسته‌تر از همیشه حجره، این‌بار در بسته‌تر از همیشه پس قسم می‌دهد بر جوادش خدا را @hosenih گر چه آقا ز سوز جگر ناله دارد از مصیبات جدّش دلی واله دارد کِی ز تیر و سنان گِردِ خود هاله دارد کِی به دور تَنَش رقصِ رجّاله دارد کِی یتیم سه ساله و نُه ساله دارد آنکه یک عمر گریَد غم عمّه‌ها را @hosenih گفت: یاران غریبم ببینید امّا گرچه بی‌جان، جوادم مرا دید امّا گرچه این جسم بر خویش پیچید امّا گرچه از تشنگی کام، خشکید امّا گرچه گودال را دیده گریید امّا من سفارش کنم گریه‌ی کربلا را @hosenih من سفارش‌کننده به اِبنُ الشَّبیبم روضه‌ی کربلا هست تنها حبیبم گریه تنهاست بر جدِّ شَیبُ الخضیبم من که عمری است گریان خَدُّ التَّریبم هست تنها دعای دلِ بی‌شکیبم مهدی آید بگیرد همه حقّ ما را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل شود گاهی گدای کوی سلطان بهتر است نیمه شب عازم شود شهر خراسان بهتر است در حریمت بنده‌ی عاقل پریشان می‌شود من اگر دیوانه باشم یا پریشان بهتر است @hosenih گندم ما با عنایات رضا نان می‌شود گر بگیرم از دو دستان رضا نان بهتر است دانه تسبیح من مانوس با نام رضاست از همه اذکار عالم یا رضا جان بهتر است آینه‌کاری و کاشی کاری دور ضریح بی‌شک از آیینه‌کاری‌های رضوان بهتر است @hosenih دیده‌ها در محضرت ابری‌ست ای دریای جود نزد تو باشد اگر چشمان گریان بهتر است هرچه من گویم تو از آن برتری شمس‌الشموس پس اگر این بیت باشد بیت پایان بهتر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مرد مردان مرد امام رضا هم دوا هم که درد امام رضا در تمام وقایع ایران فاتح هر نبرد امام رضا @hosenih کاش اذن دخول می‌دادی به منِ صحنْ‌گرد امام رضا بیش از پیش در صفر انگار گنبدت گشته زرد امام رضا به جوادش سپرده در ظاهر هرکه را کرده طرد امام رضا دور تا دور من پُر از صحن است آه... دورم نگرد امام رضا @hosenih روضه‌ی سرد و گرم امام حسین روضه‌ی گرم و سرد امام رضا سفره را پهن کرد امام حسین سفره را جمع کرد امام رضا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد نگاه زار به این حالش آسمان دارد به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد مشخص است تنی زار و ناتوان دارد @hosenih به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟ کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد چه آمده به سرش قامتی کمان دارد تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد هزارشکر سرش روی دامن پسر است در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد @hosenih هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت هزار شکر که در حجره سایبان دارد نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سلام و درود خدا، ای رئوف به روح بلند شما ای رئوف شهنشاه ایران ما، ای رئوف علیّ بن موسی الرّضا، ای رئوف بده تو عطای زیادی به من بگو« فَادخُلی فی عِبادی» به من @hosenih من آن آهوی خسته‌جان توأم که از گرگ‌ها در امان توأم پناهم بده، میهمان توأم ببین در حرم نوحه‌خوان توأم مرا چشم‌های تو مجذوب کرد مرض‌هام را ناگهان خوب کرد @hosenih تو با نوکرت همنشین هستی و شهنشاه و شاه‌آفرین هستی و به انگشتر دین، نگین هستی و جواز قبولی دین هستی و در اینجا پر زائرت می‌شوی سه‌جا یاور زائرت می‌شوی @hosenih من آن زائرم که پرم سوخته دلم مثل شمع حرم سوخته به تو فکر کردم، سرم سوخته برای تو شاه کرم سوخته تو را از مدینه کجا می‌برند؟ بدون جوادت چرا می‌برند؟ @hosenih اگرچه تو در عرش نامت رضاست شه ارتضایی، مقامت رضاست قعودت رضا و قیامت رضاست سکوتت رضا و کلامت رضاست رضایت نده زهر آبت کند شرارش به قلبت اصابت کند @hosenih وجود تو لبریز از سم که شد دلت گر گرفت و پر از غم که شد توان تنت ناگهان کم که شد و در کوچه‌ها قامتت خم که شد میفتی به‌یاد همان مادری که در کوچه شد یاس نیلوفری @hosenih به حجره رسیدی، جوادت رسید علی اکبر تو به‌دادت رسید برای وداع و عیادت رسید در آن لحضه آقا به‌یادت رسید حسینی که بالاسرش شمر بود به‌جای علی‌اکبرش شمر بود @hosenih نکش خنجر ای شمر بالاسرش نَبَر دشنه‌ات را روی حنجرش ببین می‌دود سمت تو خواهرش تو نشنیده‌ای ناله‌ی مادرش؟ حسین مرا تشنه ذبحش نکن چو قصّاب با دشنه ذبحش نکن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ افتاده‌ای بر روی خاک و پر نداری جز دیده‌ی تر مونسی دیگر نداری آنقدر غربت می‌چكد از جسمت آقا ناخواسته می‌گویمت مادر نداری @hosenih مانند شمعی سوختی در آتش زهر در آن‌چنان هرمی كه خاكستر نداری وقتی كه بال و پر زدی بر خاک گفتم صد شكر اینجا در برت خواهر نداری در زیر گل‌ها پیكرت مدفون شد آقا گویا به جز گل پیكری دیگر نداری @hosenih اینجا همه هستیِ‌شان مال تو آقاست ثروت تویی، سرمایه‌ای بر هر نداری یعنی نباشند اهل غارت مردم طوس بر تن كفن داری و غارت‌گر نداری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی عبا را بر سر خود می‌کشیدی بند امید عالمی را می‌بریدی خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا دیدم سوی دیوار خود را می‌کشیدی @hosenih هربار می‌افتادی و می‌گفتی ای کاش آه ای عصای پیری من می‌رسیدی وقتی میسر نیست تا باشد جوادت ای کاش می‌شد تا عصایی می‌خریدی با جمله‌ی ای وای مادر بین کوچه آه از نهاد هر گزاره می‌شنیدی از درد می‌پیچی به خود تنهای تنها چشم تو مانده سوی در با ناامیدی خاکی شده سر تا به پایت بین حجره حالا شدی مانند آن راس شهیدی... ابن شبیبت را صدا کن روضه‌ای خوان آن روضه‌ای را که گریبان می‌دریدی بر روی نی خورشید و پای نی ستاره روضه بخوان از دختر بی‌گوشواره از آن تن بی‌سر به روی خاک صحرا روضه بخوان از ناله‌ی گودال زهرا @hosenih روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته از آنکه روی صفحه قرآن نشسته روضه بخوان از زخم‌های پیکر او از ساربان و تنگی انگشتر او ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دعا كنید شب گریه‌آورش نرسد و جانِ او به لبانِ مطهرش نرسد هنوز هم كه جوادش نیامده از راه دعا كنید نفس‌های آخرش نرسد @hosenih بدون سرفه‌ی خونین جگر نمی‌ریزد دعا كنید كه زخمی به حنجرش نرسد هزار شكر كه معصومه با برادر نیست وگرنه داشت دعایی كه خواهرش نرسد چنان به رویِ زمین می‌خورَد قدم به قدم گمان كنم كه به حجره به بسترش نرسد نفس‌نفس‌زدنش سخت‌تر شده ای داد خداكند كه صدایش به مادرش نرسد جوادش عاقبت آمد... گریز روضه رسید پسر رسید كه روضه به آخرش نرسد.... *** حسین بر سرِ زانو، جوانش اُفتاده نمی‌شود نزند داد، بر سرش نرسد بغل كشیده تنش را ولی زمین می‌ریخت به خیمه‌گاه گمانم كه اكبرش نرسد چقدر هلهله دارند ارازلِ كوفه دعا كنید كه ای كاش خواهرش نرسد @hosenih علی كه رفت عمو رفت دختری ترسید دوید آتشِ خیمه به پیكرش نرسد دوید عمه كه پیش از سنان به او برسد كه دست‌هایِ حرامی به معجرش نرسد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد دوباره کوچه‌ی باریک و سنگ‌هایِ زمین مواظب است نیافتد که آخرش اُفتاد @hosenih نهاده است به دیوار شانه‌هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد بلند شد به سرِ زانویَش، زمین نخورَد چه کرده زَهر که این‌بار با سرش اُفتاد نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را که کارِ او به نَفَس‌هایِ آخرش اُفتاد رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم که تِکه‌هایِ جگر در برابرش اُفتاد گِریست دامنش از پاره‌ی جگر پُر شد که یادِ خاطره‌ی گریه‌آورش اُفتاد تمامِ حجره پُر از روضه‌های محسن بود همین‌که خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد همین‌که محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد ** رسید کاسه‌یِ آبی حسین گفت حسین دوباره لرزه به لب‌های مضطرش اُفتاد حرامزاده‌ای آمد به سینه‌اش پا زد در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد @hosenih چه سخت شد، اثر بوسه از گلو نگذاشت که شمر از نَفَس افتاد، خنجرش اُفتاد یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih