eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتش زهر تمام جگرت را سوزاند نا نداری و عطش چشم ترت را سوزاند کاسه ی آب ز دستت به زمین می افتد تشنگی شعله شد و بال و پرت را سوزاند @hosenih بدنت بی رمق و هی به خودت می پیچی آه آهت همه ی دور وبرت را سوزاند میکشی پا به زمین و بدنت سرد شده سرفه هایت بدن مختصرت را سوزاند @hosenih دیدن حال بد و جان‌ به لب آمده ات به خدا قلب یگانه پسرت را سوزاند سر تو بر روی دامان پسر... جان‌دادی! مطمئنم که خودت یاد حسین افتادی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ چرا از «سدر» در تاریخ گاهی «سیب» می‌افتد نسیمی می‌وزد بعدش به آهی سیب می‌افتد همین‌که دود و میخ و شعله با هم حمله‌ور باشند فقط با یک تکان، خواهی نخواهی سیب می‌افتد @hosenih دوباره روضه‌خوانی می‌رود بین در و دیوار سپس با روضه‌اش از هر نگاهی سیب می‌افتد چه بار صبر سنگینی‌ست بر دوش پدر وقتی کنار غربت کوهی، به کاهی سیب می‌افتد من از پستی-بلندی‌های کوچه خوب دانستم که در تنهایی مردی به چاهی سیب می‌افتد @hosenih اگر امروز می‌افتد به خاکی سیب، فردا هم از اوج نیزه‌ای مابینِ راهی سیب می‌افتد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گرچه به ظاهر از امامت یک پسر کشتند یک‌سوم سادات را در پشت در کشتند هم که پدر را پیش چشمان پسر بردند هم که پسر را پیش چشمان پدر کشتند @hosenih هم عاطفی هم منطقی با کشتن یک طفل کشتند اگر که شیعه را از هر نظر کشتند گفتند آخر پایشان وا شد به بیت وحی عمری فحول شیعه را با این خبر کشتند بی‌فهم‌ها، بی‌رحم‌ها در خانه محسن را... یعنی که در گلدان گلی را با تبر کشتند @hosenih یعنی سرِ شب که نه شمعی بود و نه گل... نه؛ نامردها پروانه را وقت سحر کشتند در پشت در امروز اگر، یعنی علی را هم از روبرو... نه، عاقبت از پشت سر کشتند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اینست راز روضه ی اشک روان شدن خورشید بودن و پسِ پرده نهان شدن دور از وطن شدن،به شب تار،بی خبر تبعید از مدینه به یک پادگان شدن @hosenih محروم از دیار وَ دیدار شیعیان زندان شدن،غریب شدن، بی امان شدن هر شب شبیه سید و مولای خود علی با چاه در نوا شدن و همزبان شدن با دست و پای بسته چو اجداد طاهرین از فرط غصه،پیر و بظاهر جوان شدن هم حرف بد شنیدن و دم بر نیامدن هم بارها به دشمن خود میزبان شدن عمری امام بودن و پیرو نداشتن هر دم به یک جفا و ستم امتحان شدن امت گهی وَبالِ سرِ گُردة امام گاهی عجیب،مسخره ی مردمان شدن گاه از مدینه،یکسره تا سامرا اسیر چون شام و کوفه، همسفر ساربان شدن گاهی شهید سَمّ و گهی، سُمّ استران گاهی اسیر نیزه و گاهی سنان شدن گاهی به جُرمِ زادة زهرا شدن - غریب گاهی به جرم آل علی، بی نشان شدن آیا اِمامتان حسنِ عسگری نبود تا کی هنوز منتظر این و آن شدن @hosenih اصلا پِی بقای ولایت بنا شده چندین امام ، یار امام زمان شدن ای شیعه هر غمی که رسد،((فَابکِ لِلحسین)) اینست راز روضه اشک روان شدن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در این دنیا ندیدم جز در و دیوار زندان را که تاریکی شده مونس ؛ من زار پریشان را @hosenih نشسته گرد غم بر خانه از وقتی به جای دوست چنین دشمن کمین کرده ،گرفته جای مهمان را به دادم می رسد این زهر جانفرسا، یقین دارم که تقدیم اجل کردم پس از عمری بلا، جان را به دستم آب میگرید که در ذهن خودم دارم مجسم میکنم لب های خشک شاه عطشان را @hosenih دلم اندازه ی یک عمر غیبت تنگ میگردد بیا مهدی ببینم ،آن رخ زیبای تابان را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چنانكه درد ز مرهم جدا نخواهد شد غم از نگاه تو يكدم جدا نخواهد شد @hosenih محرم و صفر و فاطميه، نه هر روز دل تو لحظه اي از غم جدا نخواهد شد پس از دو ماه عزا در غم پدر زِ تنت دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد به سامرا ببري يا نه امشب از چشمم هواي ابري ماتم جدا نخواهد شد دخيل دست من از سامرا جداست ولي دخيلِ بسته ي قلبم جدا نخواهد شد غم حسين و غم توست در دل و، دستم از اين دو رشته ي محكم جدا نخواهد شد @hosenih شهيد شد پدر تو ولي از انگشتش به زورِ خنجر، خاتم جدا نخواهد شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر روی گدایان بگشا بال و پرت را ما ملتمسانیم دعای سحرت را @hosenih با روی سیاه آمده ام مرقدت آقا تغيير دهم بلکه دوباره نظرت را ای گوشه ای از چشم ترت صاحب اعجاز چرخی بده بر خیل محبان بصرت را با دست شما بت کده ی دل شده مسجد من سابقاً آورده ام ایمان هنرت را گفتند بقیع بسته و این شد که گرفتیم قدر دو حسن در حرمت دور و برت را @hosenih آقای من این جمعه فرج با تو , که عمریست ما منتظرانیــــــــــم ظهور پسرت را ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پر می زند دوباره دلم در هوای تو دارم هوای بوسه به صحن و سرای تو اذن دخول خوانده دلم تا کنی نظر زائر شوم دوباره سوی سامرای تو @hosenih ای دومین حسن چو حسن ذره پروری پر می شود دو دست گدا از عطای تو بر روی فرش ، عرش خدا جلوه می کند تا می خورد تکان ز نسیمی عبای تو صدها هزار بار جهان و هر آنچه هست آقا غلام کوی تو ، آقا فدای تو هم تو غریب هستی و هم مرقدت غریب اما غریب نیست دمی آشنای تو دشمن تو را نهاد به زندان و بی خبر از آنکه هست عالم امکان برای تو مانند مادرت به جوانی شکسته ای زهر جفا گرفت رمق از صدای تو گفتی به آه آب برایت بیاورند ذکر حسین بود و عطش هر نوای تو @hosenih شکر خدا که لحظه ی آخر پسر گرفت در بین سینه ماه رخ دلربای تو آه از سری که رفت به بالای نیزه ها آه از تنی که ماند به صحرای کربلا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم نوشت تا که فقط عاشق شما باشم نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم @hosenih خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟ همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم امام عصر، امام زمان، مباد دمی دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم در این زمانه که او نیست، من چرا باشم میان خانه ات امشب عزا به پا کردی چه می شود که در آن مجلس عزا باشم @hosenih برای آنکه کمی در غمت شریک شوم اجازه می دهی امشب که سامرا باشم؟ قسم به اشک روانت برای من بنویس که باز یک سحر جمعه کربلا باشم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کریم در عالم برای ما باشند @hosenih حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کبوتران همه راهی سامرا باشند دلیل خوشه ی انگور عسکری این است که تاک ها ننشینند روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهر به عشق شما گدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛ به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریب تر باشد که زائران تو در بین کوچه ها باشند @hosenih حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حدیث گریه شده جام زهر خوردن تو به عمر گل نرسد قصه ی فسردن تو @hosenih همیشه آب نخوردن دلیل مرثیه نیست تمام روضه ی ما گشته آب خوردن تو هزار بار ، دلت را به ظلم سوزاندند هزار بار ، بمیرم برای مردن تو نبرده است مدینه ز خاطر ، ای یوسف به سامرا ، نه به زندان غصه بردن تو @hosenih چه سخت بود سپردی یتیم خود به "قدر" چه سخت بود به دست "قضا" سپردن تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت @hosenih به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت به جای آب؛ زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت دلِ سرداب شد آشوب؛ موج ِ گریه راه انداخت سحر شد... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر گمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت @hosenih به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت پدر پیش پسر در سامرا...در کربلا امّا؛ پسر پیش ِ پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih