بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آتش زهر تمام جگرت را سوزاند
نا نداری و عطش چشم ترت را سوزاند
کاسه ی آب ز دستت به زمین می افتد
تشنگی شعله شد و بال و پرت را سوزاند
@hosenih
بدنت بی رمق و هی به خودت می پیچی
آه آهت همه ی دور وبرت را سوزاند
میکشی پا به زمین و بدنت سرد شده
سرفه هایت بدن مختصرت را سوزاند
@hosenih
دیدن حال بد و جان به لب آمده ات
به خدا قلب یگانه پسرت را سوزاند
سر تو بر روی دامان پسر... جاندادی!
مطمئنم که خودت یاد حسین افتادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#فاطمیه، #حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
#مجید_لشکری
▶️
چرا از «سدر» در تاریخ گاهی «سیب» میافتد
نسیمی میوزد بعدش به آهی سیب میافتد
همینکه دود و میخ و شعله با هم حملهور باشند
فقط با یک تکان، خواهی نخواهی سیب میافتد
@hosenih
دوباره روضهخوانی میرود بین در و دیوار
سپس با روضهاش از هر نگاهی سیب میافتد
چه بار صبر سنگینیست بر دوش پدر وقتی
کنار غربت کوهی، به کاهی سیب میافتد
من از پستی-بلندیهای کوچه خوب دانستم
که در تنهایی مردی به چاهی سیب میافتد
@hosenih
اگر امروز میافتد به خاکی سیب، فردا هم
از اوج نیزهای مابینِ راهی سیب میافتد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
گرچه به ظاهر از امامت یک پسر کشتند
یکسوم سادات را در پشت در کشتند
هم که پدر را پیش چشمان پسر بردند
هم که پسر را پیش چشمان پدر کشتند
@hosenih
هم عاطفی هم منطقی با کشتن یک طفل
کشتند اگر که شیعه را از هر نظر کشتند
گفتند آخر پایشان وا شد به بیت وحی
عمری فحول شیعه را با این خبر کشتند
بیفهمها، بیرحمها در خانه محسن را...
یعنی که در گلدان گلی را با تبر کشتند
@hosenih
یعنی سرِ شب که نه شمعی بود و نه گل... نه؛
نامردها پروانه را وقت سحر کشتند
در پشت در امروز اگر، یعنی علی را هم
از روبرو... نه، عاقبت از پشت سر کشتند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
اینست راز روضه ی اشک روان شدن
خورشید بودن و پسِ پرده نهان شدن
دور از وطن شدن،به شب تار،بی خبر
تبعید از مدینه به یک پادگان شدن
@hosenih
محروم از دیار وَ دیدار شیعیان
زندان شدن،غریب شدن، بی امان شدن
هر شب شبیه سید و مولای خود علی
با چاه در نوا شدن و همزبان شدن
با دست و پای بسته چو اجداد طاهرین
از فرط غصه،پیر و بظاهر جوان شدن
هم حرف بد شنیدن و دم بر نیامدن
هم بارها به دشمن خود میزبان شدن
عمری امام بودن و پیرو نداشتن
هر دم به یک جفا و ستم امتحان شدن
امت گهی وَبالِ سرِ گُردة امام
گاهی عجیب،مسخره ی مردمان شدن
گاه از مدینه،یکسره تا سامرا اسیر
چون شام و کوفه، همسفر ساربان شدن
گاهی شهید سَمّ و گهی، سُمّ استران
گاهی اسیر نیزه و گاهی سنان شدن
گاهی به جُرمِ زادة زهرا شدن - غریب
گاهی به جرم آل علی، بی نشان شدن
آیا اِمامتان حسنِ عسگری نبود
تا کی هنوز منتظر این و آن شدن
@hosenih
اصلا پِی بقای ولایت بنا شده
چندین امام ، یار امام زمان شدن
ای شیعه هر غمی که رسد،((فَابکِ لِلحسین))
اینست راز روضه اشک روان شدن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#الهام_نجمی
▶️
در این دنیا ندیدم جز در و دیوار زندان را
که تاریکی شده مونس ؛ من زار پریشان را
@hosenih
نشسته گرد غم بر خانه از وقتی به جای دوست
چنین دشمن کمین کرده ،گرفته جای مهمان را
به دادم می رسد این زهر جانفرسا، یقین دارم
که تقدیم اجل کردم پس از عمری بلا، جان را
به دستم آب میگرید که در ذهن خودم دارم
مجسم میکنم لب های خشک شاه عطشان را
@hosenih
دلم اندازه ی یک عمر غیبت تنگ میگردد
بیا مهدی ببینم ،آن رخ زیبای تابان را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_شهادت_امام_حسن_عسکری_ع
#محمدعلي_بياباني
▶️
چنانكه درد ز مرهم جدا نخواهد شد
غم از نگاه تو يكدم جدا نخواهد شد
@hosenih
محرم و صفر و فاطميه، نه هر روز
دل تو لحظه اي از غم جدا نخواهد شد
پس از دو ماه عزا در غم پدر زِ تنت
دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد
به سامرا ببري يا نه امشب از چشمم
هواي ابري ماتم جدا نخواهد شد
دخيل دست من از سامرا جداست ولي
دخيلِ بسته ي قلبم جدا نخواهد شد
غم حسين و غم توست در دل و، دستم
از اين دو رشته ي محكم جدا نخواهد شد
@hosenih
شهيد شد پدر تو ولي از انگشتش
به زورِ خنجر، خاتم جدا نخواهد شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_مناجات
#حمیدرضا_محسنات
▶️
بر روی گدایان بگشا بال و پرت را
ما ملتمسانیم دعای سحرت را
@hosenih
با روی سیاه آمده ام مرقدت آقا
تغيير دهم بلکه دوباره نظرت را
ای گوشه ای از چشم ترت صاحب اعجاز
چرخی بده بر خیل محبان بصرت را
با دست شما بت کده ی دل شده مسجد
من سابقاً آورده ام ایمان هنرت را
گفتند بقیع بسته و این شد که گرفتیم
قدر دو حسن در حرمت دور و برت را
@hosenih
آقای من این جمعه فرج با تو , که عمریست
ما منتظرانیــــــــــم ظهور پسرت را ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#ناصر_شهریاری
▶️
پر می زند دوباره دلم در هوای تو
دارم هوای بوسه به صحن و سرای تو
اذن دخول خوانده دلم تا کنی نظر
زائر شوم دوباره سوی سامرای تو
@hosenih
ای دومین حسن چو حسن ذره پروری
پر می شود دو دست گدا از عطای تو
بر روی فرش ، عرش خدا جلوه می کند
تا می خورد تکان ز نسیمی عبای تو
صدها هزار بار جهان و هر آنچه هست
آقا غلام کوی تو ، آقا فدای تو
هم تو غریب هستی و هم مرقدت غریب
اما غریب نیست دمی آشنای تو
دشمن تو را نهاد به زندان و بی خبر
از آنکه هست عالم امکان برای تو
مانند مادرت به جوانی شکسته ای
زهر جفا گرفت رمق از صدای تو
گفتی به آه آب برایت بیاورند
ذکر حسین بود و عطش هر نوای تو
@hosenih
شکر خدا که لحظه ی آخر پسر گرفت
در بین سینه ماه رخ دلربای تو
آه از سری که رفت به بالای نیزه ها
آه از تنی که ماند به صحرای کربلا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_شهادت_امام_حسن_عسکری_ع
#محمدعلی_بیابانی
▶️
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
@hosenih
خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟
همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم
امام عصر، امام زمان، مباد دمی
دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم
تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم
در این زمانه که او نیست، من چرا باشم
میان خانه ات امشب عزا به پا کردی
چه می شود که در آن مجلس عزا باشم
@hosenih
برای آنکه کمی در غمت شریک شوم
اجازه می دهی امشب که سامرا باشم؟
قسم به اشک روانت برای من بنویس
که باز یک سحر جمعه کربلا باشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
@hosenih
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
دلیل خوشه ی انگور عسکری این است
که تاک ها ننشینند روی پا باشند
حسن شدی که میان مُضیف چشمانت
تمام شهر به عشق شما گدا باشند
حسن شدی که به هنگام بردن نامت
بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند
حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛
به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند
حسن شدی که غریبی غریب تر باشد
که زائران تو در بین کوچه ها باشند
@hosenih
حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد
که خادمان تو در شهر کربلا باشند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#میثم_مومنی_نژاد
▶️
حدیث گریه شده جام زهر خوردن تو
به عمر گل نرسد قصه ی فسردن تو
@hosenih
همیشه آب نخوردن دلیل مرثیه نیست
تمام روضه ی ما گشته آب خوردن تو
هزار بار ، دلت را به ظلم سوزاندند
هزار بار ، بمیرم برای مردن تو
نبرده است مدینه ز خاطر ، ای یوسف
به سامرا ، نه به زندان غصه بردن تو
@hosenih
چه سخت بود سپردی یتیم خود به "قدر"
چه سخت بود به دست "قضا" سپردن تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت
که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت
امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر
چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت
@hosenih
به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت
به جای آب؛ زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت
دلِ سرداب شد آشوب؛ موج ِ گریه راه انداخت
سحر شد... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت
عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید
جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت
اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر
گمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت
@hosenih
به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش
دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت
پدر پیش پسر در سامرا...در کربلا امّا؛
پسر پیش ِ پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih