eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟! اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟! @hosenih خودم نیامده ام نیمه شب به درگاهت تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش قسم به حرمت خون مدافعان حرم بنا نبود فقط خوب ها حرم بروند شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم تمام هستی من هست مادر و پدرم فدای حضرت ارباب مادر و پدرم @hosenih اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟! هنوز نیمه ی شب های جمعه می آید نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لال و مبهوت شدم، ناله ی شبگیرم کن شده ام خوابِ پر از واهمه، تعبیرم کن ای نم اشک که از چشم ترم می افتدی نزد الله، پشیمان شده تصویرم کن @hosenih راه درمان شدنم دست خودم نیست، طبیب شده ام دردِ معما شده، تدبیرم کن یا مرا زود بغل کن جلوی چشم همه یا بیا پیش نگاه همه تحقیرم کن ننگ بر من به کسی غیر علی رو بزنم از همه جز اسد الله، خدا سیرم کن سر و پا معصیتم، باز به دستان علی به مناجاتِ شب فاطمه تطهیرم کن از همان کودکی ام نذر حسینیه شدم بین دربار حسین بن علی پیرم کن گر دلم نیّت طوفِ حرمی دیگر کرد پای من را بشکن، در غل و زنجیرم کن پا برهنه ببرم کرب و بلا، بعد از آن وسط صحن ابالفضل زمینگیرم کن *** @hosenih مَشک من را زده اند آبرویم ریخته است دست تقدیر بیا زود پُر از تیرم کن من قمر بودم و مُنشَق شدم از ضرب عمود آسمان، روی سنان سوره ی تکویرم کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گندم ری ثمنت شد، بابی انت و امی غرق خون کل تنت شد، بابی انت وامی تو نفس می زدی اما، بین دشمن چه جدالی بر سر پیرهنت شد، بابی انت وامی @hosenih وای از آن واعطشا گفتن تو، قاتلِ جانم... ناله ی دلشکنت شد، بابی انت و امی بر لبت ذکر مناجات و دعا بود ولی حیف نیمه کاره سخنت شد، بابی انت وامی جلوی چشم همان خواهر دلداده ات آقا قطعه قطعه بدنت شد، بابی انت و امی @hosenih مادرت آمد و با قامت خم در دل صحرا اولین سینه زنت شد، بابی انت و امی پیکرت ماند غریبانه روی خاک و در آخر بوریایی کفنت شد، بابی انت و امی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
ای کعبۂ دل! ماهِ دل آرا برگرد بیتابِ تو مسجد و کلیسا! برگرد تکبیرةُ الإحرام ِ تو را منتظریم ای پیش-نمازِ ما و عیسی برگرد! @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم حرارتی است قدیمی که در دلم دارم اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم @hosenih میان نامه ی من خالی است از خوبی گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم به لطف فاطمه ارباب محترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم @hosenih نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد دلم خوش است میان دلم حرم دارم  برات کرب و بلایم به دست عباس است دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ سینه ای از معرفت سرشار می خواهیم ما در دیارِ بی پناهان ، یار می خواهیم ما فتنه ی آخرْ زمان بگرفته شرق و غرب را جلوه ای از مشرقُ الاَنوار می خواهیم ما @hosenih خواهد آمد آن که برچیند بساطِ ظالمان غُرِّشی چون حیدر کرّار می خواهیم ما ای دل غافل بپا خیز و بصیرت پیشه باش کاهلی کافی ست مردِ کار می خواهیم ما راه و رسم پهلوانی کِی رَوَد از یادها قهرمانْ مردانِ میدانْ دار می خواهیم ما @hosenih پُشت کردند اشعری های منافق بر علی از زبیر اسمی مبر، عمّار می خواهیم ما روزگار آبستن جنگی ست بین نور و نار حمله، نورآسا علیهِ نار می خواهیم ما دردمندانه در این بیداریِ اسلامیان شیعه گوید محرمِ اسرار می خواهیم ما @hosenih خون ناحق دامن اشرار را خواهد گرفت لیک ای ایران اولی الابصار می خواهیم ما از سعودی ها چه بیمی از نفوذی ها بترس گفت رهبر مردمی بیدار می خواهیم ما فتنه ها زیر سر عُمّال آمریکا بُوَد چون نُهِ دی وحدتی پُربار می خواهیم ما @hosenih با ولایت بر ولایت تاختن نامردی است لحظه ای اندیشه در گفتار می خواهیم ما ای امامُ المسلمين ای نور چشم عاشقان خاطرت را چون گل بی خار می خواهیم ما ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دلم دوباره نفس تازه کرد آقا جان ببین تفاوت احساس و عشق در انسان چه شد به سینه‌ی هشتاد و هشت، خود دیدی خودت بیاورش آن را به پهنه‌ی میزان @hosenih ستیز شمر و یزید زمان به عاشورا مصاف لشکر میخانه با حسین زمان چه فتنه‌ای که به پا شد به نام آزادی چه خیمه‌ها که به آتش زدند بی‌دینان ولی دوباره طلوعی نمود عشق شما به حکم حب ولایت قیام شد فرمان بهار بار دگر زد جوانه در نه دی نشست خنده به لعل امام و سرورمان همیشه عشق حسین است آنکه پیروز است نه حس و حال هوس‌های پیرو شیطان @hosenih بیا که دل به هوای تو گشت شیدایی بیا به حق حسین و به حق اشک روان «رضی» دگر سخنش حرف روز موعود است بیا که نامه‌ی عمرم همی رسد پایان ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ گفتم به شهید ما سراپا دردیم با دشمن دیرینه توافق کردیم @hosenih لبخند زد و گفت اگر ما رفتیم در موقع فتنه باز بر میگردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای يار و همدمم به خزان و بهار‌ها ای يار قدشكسته ميان غبارها ای محرم هميشگی استعاره‌ها ای شاهد نگاه من و چشمه‌سارها فرصت بده قلم! كه دوباره بخوانمت رخصت بده برای يكی از هزارها بگذر ز من كه كام تو را تلخ می‌كنم ای باوفاترینِ همه غم‌گسارها تاریک و تار گشته دگر قاب دیده‌ام از انعکاس فتنه‌ی آن نابکارها سالی اگر چه رفت، نرفت از نگاه خون تصوير رقص و هلهله‌ی روزه‌خوارها گويم چو قامتت به تو كوتاه و مختصر «من گنگ خواب‌ديده و عالم تمام كر» @hosenih شب‌سيرتان به دشنه نقاب قلم زدند با سوت و كف شبانه به طبل ستم زدند شب تا سحر به كوی و خيابان به افتخار بر روی خون پاک شهيدان قدم زدند در محفل بهاری دنيا از اوج كين سنگی بر آبگينه‌ی اسرار جم زدند آنان که بود، باور مردم امیدشان چندي ز نام روح خدا جمله دم زدند بهجت گرفت چهره‌يشان را به روز درد بر لوح دين به مفسده مهر عدم زدند اينگونه شد كه لشگری از جاده‌ی نفاق عريان‌ترين فساد زمان را رقم ردند خرداد اگر دوباره مهی پر عذاب بود تنها رهِ گشایش يک انقلاب بود @hosenih زان ساعتی كه آتش فتنه زبان گرفت گويی دوباره پيكر ابليس جان گرفت موجی پليد در سحری سخت پر غبار بال نفاق از پر اهریمنان گرفت در حلقه‌ی زمان، پس از اين اتفاق شوم دستی سیَه دوباره به كف ريسمان گرفت آذر كه بود، كينه كه بود، انتقام بود از فتنه باز راه نفس استخوان گرفت از بعد قرن‌ها دگر آن شانه‌های ظلم از دست مردمان مدينه نشان گرفت در ظهر جمعه‌ای به بلندای عشق و صبر بغضی گلوی پاک همه آسمان گرفت از آن نماز با همه‌ی بار رنج‌ها لختی دل شكسته‌ی گردون امان گرفت فردا شد و مناره‌ی گيتی سياه شد حتی كلام حق به زمين فرش راه شد @hosenih صبحی رسيد و هرزه‌علف‌ها در آمدند فريادهای كاغذی از گِل برآمدند صبحی دمید و بی‌خردان در پی نزاع با روح حق به غائله يک لشگر آمدند در ازدحام بی‌كسی آن امير عشق نامردمان به شاكله‌ای ديگر آمدند با هجمه‌های مردم عاری ز عاطفه دستان طفل غمزده‌ای بر سر آمدند همراه چكمه و قدم دشمنان قدس جمعی به جنگ كودک بی‌مادر آمدند در سردی نگاه پر از حيرت زمين گويی برای توطئه‌ی آخر آمدند ابلیس اگر نبود، به زنجیر حق اسیر می‌گفتی اين همه، ز سپاه شر آمدند با روزه بر لب همگان ذكر می‌رسيد از كام عده‌ای به زمين آب می‌چكيد @hosenih با آنكه نيست آنكه ز هستش نشانه‌هاست نامش هنوز، صدر همه جاودانه‌هاست از ياد او به خاطر گردون هنوز هم ديباچه‌ای ز ساده‌ترين عاشقانه‌هاست رفت و نديد او كه چه سان بعد رفتنش بر قلب ياورش ز شراره زبانه‌هاست زان بوته‌ها که همره او بارور شدند بر دامن زمانه عجب نوبرانه‌هاست! دستان عشق بسته و دست فراق باز یادش به سان تجربه‌ی تازیانه‌هاست اين بيت اگر كه خسته و بی‌وزن و قافيه است تصوير بی‌تفاوت بيت ترانه‌هاست تصویر قدسی‌اش به کفِ دستِ باد بود گویی که نیم روی چو ماهش زیاد بود! @hosenih ای آنكه هست عشق تو گيرا تر از همه وی آنكه بود روز تو والا تر از همه شرمنده‌ام نشد که شهید غمت شوم ای شام دردهای تو یلدا تر از همه بيرق كه سوخت، خيمه كه سوخت، جان عشق سوخت دشمن تمام كور و تو بيناتر از همه شد سرفراز، آتش و سنگ و عدوی پست روزی كه بود نام تو بالاتر از همه آقا بسوخت بيرق ساقيی تشنه‌لب با مشك خشک و ديده‌ی درياتر از همه این‌بار اگر چه خارجیان موج می‌زدند کِی شد دگر خیام تو تنهاتر از همه؟ آنجا اگر نبود کسی یار و یاورت اینجا سپاه اشک، مهیاتر از همه باران وزید يكسره در جاده‌های نور بر یاری نگاه تو يا زينب الصبور @hosenih طی شد شب غم و قدمی در فنا گذاشت رسوا شد آنكه پاي‌ی كين را بنا گذاشت ملت به جوشش از همه سو جلوه‌گر شدند فريادشان نشان نهم را به جا گذاشت غربت چكيد از سر ديوار ديده‌ها آخر چرا عدو به دل شيعه پا گذاشت؟ خورشيد پر كشيد ز شوق حضورشان بر رنگ شب طليعه‌ی بی‌انتها گذاشت از بعد آن غروب، دگر اين موج حق‌طلب اين فتنه را به عهده‌ی اهل قضا گذاشت بهمن رسید و سز ترین موج فتنه هم بر دوش خود ز زردی دنیا قبا گذاشت طوفان عشق ساحل خون را كنار زد ننگين بتان خار و زبون را كنار زد @hosenih از سوز ناله‌ای كه دگر بی‌اثر شده هر عابری ز كوی دلم با خبر شده آقا بيا كه جان به لب عاشقان رسيد سيد علی به راه شما ديده تر شده دشمن نشان نمود و منافق نشانه رفت بر قلب سيدی كه دگر خون‌جگر شده آقا بيا كه خسته از اين داغ غربتيم جانا بگو كه موسم ختم سفر شده ما مردمان كوفه نبوديم و نيستيم اين سينه‌ها برای تو مولا سپر شده باز آ دگر پناه دل خسته العجل حالا كه پای ثانيه‌ها خسته‌تر شده ماه منير فاطمه، ای حجت خدا آمد زمان بانگ انا المهدیت بیا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ما که پروانه‌صفت دور شما سوخته‌ایم آتشی در دل انس و ملک افروخته‌ایم همگی سینه‌زن مکتب عظمای توأیم ما بصیرت ز شهیدان تو آموخته‌ایم @hosenih در جهان گریه و مرثیه و دم ثروت ماست مابقی را به سر زلف تو بفروخته‌ایم ما مسلمان شمائیم و به دستور شما چشم خود بر دو لب نائبتان دوخته‌ایم @hosenih نُه دی جلوه‌ای از روضه‌ی پر فیض تو بود با غم عشق تو طومار ستم سوخته‌ایم "عمر ما رفت، ولی شکر که یک کرب و بلا توشه بهر سفر آخرت اندوخته‌ایم" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دیشب ورق زدم صفحات کتاب را خواندم هزار مرتبه این حرف ناب را «باشم و یا نباشم اگر در میانتان دست غریبه‌ها ندهید انقلاب را» @hosenih حالا در این زمانه تردید، عده ای گم کرده اند عجیب مسیر صواب را از بس اسیر وسوسه‌ی نفس گشته‌اند باور نموده‌اند فریب سراب را در انعکاس پرتو خورشید پرفروغ حاشا کنند روشنی آفتاب را تا اینکه در ادامه‌ی بغض یزیدیان رو کرده‌اند دشمنی بی‌حساب را در ازدحام شک و هیاهوی تفرقه از چهره‌ها زدند کناری نقاب را @hosenih روز دهم، به ماتم ارباب کف زدند در خون زدند دیده‌ی پیر و شباب را بدتر از آن، که عده‌ای از بی‌بصیرتی دامن زدند آتش این التهاب را کم‌کم عتاب رهبری و نعره‌ی خواص بیدار کرد مردم رفته به خواب را تکرار شد جنگ ابابیل و ابرهه دیدن به چشم خویش نزول عذاب را گیرم که در تلاطم دریای بیکران بازی کنند نقش کف روی آب را موجی بزرگ آمد و با یک اشاره‌ای درهم شکست هیبت پوچ حباب را @hosenih دست خدا در آمده از آستین یار انداخت دور گردن فتنه طناب را بگرفت جان تازه و دلگرم گشته است هرکس شنید خطبه‌ی فصل‌الخطاب را الحق علم به دست علمدار فاطمی‌ست فهمیده‌اند حکمت این انتخاب را بی‌حرمتی، هلهله، تحقیر، کرده است در خاطرم زنده بساط شراب را @hosenih آنجا که بی‌حیا به کنیزی صدا زده آن دختر شکسته دل بوتراب را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باطن روضه گرفتن به تو هشیاری بود گریه و سینه‌زنی علت بیداری بود @hosenih هر کجا نام تو باشد درِ رحمت باز است "نه دی" حاصل ده روز عزاداری بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih