بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حمیدرضا_محسنات
▶️
دل كه ميگوييم پس دلدار يعني فاطمه
نُه فلك را نقطهء پرگار يعني فاطمه
یار پیغمر شدن ، رفتن شبی در غار نیست
ما كه ميگوييم يار غار يعني فاطمه
@hosenih
در کرم هرکس به مقداری توانش میرسد
هرکجا گفتند بی مقدار , یعنی فاطمه
آنکه بخشیدست از انگشتر دستش علیست
آنکه بخشیدست از افطار یعنی فاطمه
"تنفقوا ممّا تحبّون" است مصداقش علی
معنی "الجّار ثُمَّ الدّار" یعنی فاطمه
هرچه گفتیم و شنیدیم از کرامات خدا
جلوه اش در عالم اظهار یعنی فاطمه
شیخ را دیدم پس از هفتاد سال اینگونه گفت
نحو و صرف و منطق و اسفار یعنی فاطمه
پِی اگرچه احمد و هر خشت آن گرچه علی
خانه ی اسلام را معمار یعنی فاطمه
يار گفتم درب خیبر گفت یعنی حیدر و
در مدینه "در" صدا زد یار یعنی فاطمه
@hosenih
بین روضه نام چاه آمد اگر ، یعنی علی
هرکجا نام در و دیوار یعنی فاطمه
هرکجا گفتند دشتی لاله گون یعنی حسین
هرکجا پیراهنی گلدار یعنی فاطمه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
آمدم تا كه عزادار تو مادر باشم
بين روضه ز مصيبات غمت تر باشم
@hosenih
آمدم پشت درِ خانه ی تو منتظرم
تا كه اذنم بدهی سائل اين در باشم
خادم و بانی مداح چه فرقی دارد !؟
من فقط حاجتم اين است كه نوكر باشم
آبرويی كه نه، حتی بخدا رويی نيست
با نگاه تو مگر آدم ديگر باشم
مگراين نيست كه مصداق گل ياس تويی
دوستدارم كه ازاين عطر معطّر باشم
@hosenih
طی اين سال اگرروضه ای ازتو خواندم
خواستم فاطميّه فاطمه ای تر باشم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#روح_الله_عیوضی
▶️
فصل باران شد و ازگریه سرم درد گرفت
سیل غم ضربه زد و چشم ترم درد گرفت
آسمان خواهش پرواز مرا زخمی کرد
قفس افتاد زمین بال وپرم درد گرفت
@hosenih
چوبی آتش به درخانه ی پهلو می زد
دل درسوخت و بازوی حرم درد گرفت
میخ ها سمت اذان دست درازی کردند
ربناهای قنوت سحرم درد گرفت
جان گهواره به زیر قدم سنگ افتاد
شیشه ای خوردشد و دور و برم درد گرفت
ریسمان ها همگی مرد مرا می بردند
جبرئیل آه کشید و جگرم درد گرفت
با زمین خوردن من آل عبا خورد زمین
تا ابد طایفه ی پشت سرم درد گرفت
@hosenih
شاخ و برگ نبوی پشت در از بار افتاد
سیبی از باغ شریف پدرم درد گرفت
سر به مهر است و نفهمید کسی جز مسمار
وسط شعله کجای پسرم درد گرفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#امیر_عظیمی
▶️
دل حوریه با غم خو گرفته
سرشک از دیدگانش سو گرفته
ببار ای آسمان دل که زهرا
سه ماه است دست بر پهلو گرفته
@hosenih
دل من دیده ای خونبار دارد
شکایت از در و دیوار دارد
به گریه گفت زینب...آه مادر
سه ماه است چادر گلدار دار
@hosenih
امان از فطرت پست مغیره
فغان از ضربه ی شست مغیره
ورم دارد هنوزم دست مادر
«الهی بشکند دست مغیره»
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت ، #گریز_گودال
#امیر_عظیمی
▶️
زهرا محلّ جلوه ی الله اکبر است
آیینه ی تمام نمای پیمبر است
کوثر عطیّه ایست خدا داده بر رسول
زهرا عطیّه، اُمّ اَبیها و کوثر است
@hosenih
هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد
از ظرف عقل قدر مقامش فراتر است
با وحی و با حدیث و روایات یا به شعر
مدحش به هر زبان بشود نامکرر است
توحید بی ولایت او غیر شرک نیست
اصلاً ولای فاطمه توحید آور است
سِّرُالصّلات، حضرت صدّیقه هست و پس
ذات نماز مشتقِ انوار حیدر است
زهرا که انبیاء متوسّل به او شوند
حتماً مقامش از همه ی انبیا سر است
احمد برای دیدن او اذن می گرفت
جبرییل وحی بر در او حلقه بر در است
@hosenih
مثل قیامت است قیامش کنار در
این ابتدای قائله ی روز محشر است
از آتشی که بر در او شعله ور شده
در خون و اشک مردم دیده شناور است
در را شکست دشمن و رویش خراب کرد
از ضرب درب، تیزی مسمار بدتر است
تقصیر میخ بود که جان از تنش گرفت
از بس که ردّ ضربه ی آن، زخم پرور است
از داغ فاطمه دل سنگ آب می شود
اما حسین جنس غمش جور دیگر است
در قتلگاه تیزی مسمار دشنه شد
آن دشنه ای که روی سپیدی حنجر است
@hosenih
صورت به خاک خورده و در پنجه های شمر
موی حسین روبروی چشم خواهر است
زینب بیا و مادر ما را کمک بده
در قتلگاه این که فتاده است مادر است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدحسن_بیات_لو
▶️
دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت
پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت
@hosenih
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید
ضربه ای زد به در خانه و در را انداخت
آتشی را به در خانه ی آب آورد و
بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت
ضربه ی پای در و بی ادبی های غلاف
بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت
گره انداخت به کار همه دنیا؛ آن که
ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت
@hosenih
در قیامت جلوی چشم همه می اُفتد
آنکه در کوچه تو را بین تماشا انداخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمود_مربوبی
▶️
پای دعایم با گنه زنجیر گشته
«آقا بیا» هایم چه بیتاثیر گشته
من خواب دیدم ماه پشت ابر مانده
خوابم به هجر روی تو تعبیر گشته
@hosenih
هر جمعه که خورشید در حال غروب است
در چشم من غمگینترین تصویر گشته
لیلای من کم کم تو را افسانه خوانند
مجنون به راه عشق تو تحقیر گشته
آقا بیا تا عشق رنگ و بو بگیرد
دنیا بدون روی تو دلگیر گشته
از نوجوانی انتظارت را کشیدم
حالا دگر چشم انتظارت پیر گشته
ترسم که من هم با غم هجرت بمیرم
از بس که در امر فرج تاخیر گشته
امروز دنیا در پی موعود باشد
شکر خدا عشق تو عالمگیر گشته
@hosenih
باید بیایی تا بگیری انتقامِ
آن سورهای که با لگد تفسیر گشته
آقا الهی بشکند دست کسی که
در کوچهها با مادرت درگیر گشته
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
به رسم فرقه ی عشاق ساده باید مُرد
به احترام علی ایستاده باید مُرد
چه بی اراده و چه با اراده باید مُرد
برای غربت این خانواده باید مُرد
چه خوب حق رسول خدا ادا کردند
کنار درب حرم کوه هیزم آوردند
@hosenih
میان مسلک کفار این عمل بد بود
هنوز فاطمه مشغول داغ احمد بود
اگرچه بعد نبی غصه هاش بی حد بود
ولی به حرمت حفظ علی مُقید بود
به داد و نعره علی را حرامیان خواندند
درِ حریم نبی را به شعله سوزاندند
@hosenih
رسید این طرف در زبانه ی آتش
و بود فاطمه شانه به شانه ی آتش
امان ز حوریه و تازیانه ی آتش
نشست بر سر و رویش نشانه ی آتش
کسی که بر همه ی خلق نان عطا می کرد
به پای حیدر کرار جان فدا می کرد
@hosenih
لگد زدند، در افتاد بی هوا این سو
زدند فاطمه را تازیانه رو در رو
میان حجره زمین خورد آه با پهلو
قسم به حرمت کعبه که بار دارد او
آهای مردم نامرد حرف بد نزنید
زنی که خورده زمین را دگر لگد نزنید
@hosenih
هجوم لشگر اشرار ماند آثارش
به خانه و در و دیوار ماند آثارش
به جسم فاطمه انگار ماند آثارش
فشار و تیزی مسمار ماند آثارش
برای غصب خلافت زدند زهرا را
بدون جرم و جنایت زدند زهرا را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#مظاهر_کثیری_نژاد
▶️
شب دراز است ، تو گویی که فقط شب مانده
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
گفته بودی که خدا جام بلا می دهدش
هر کسی را که در این بزم مقرب مانده
@hosenih
در مدینه همه از مرگ خدا می گویند
فقط از کعبه ی این شهر مکعب مانده
کینه ی بیعت خم بوده و سرریز شده
جام خشمی که از آن روز لبالب مانده
سوز داغ تو چنان است که تا این لحظه
شعله ی داغ تو در حافظه ی تب مانده
جوهر خون تو با ظرف تنت خورد زمین
روی دیوار کمی رد مرکب مانده
شدت ضربه ی شلاق از آنجا پیداست
که روی در اثر «خط مورب» مانده
شاهکار است که تا لحظه ی آخر حتی
گیسوی دخترکان تو مرتب مانده
@hosenih
روز و شب آنقدر از صبر به دختر گفتی
که خودِ «صبر» از این صبر معذب مانده
صبر ارثیه ی زهراست ، به دخترهایش
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
اول
باغست و شکوفه ی خزانش مانده
بر شانه فقط بار گرانش مانده
در آینه تصویر ندارد مادر
جسمش که نه! آه نیمه جانش مانده
@hosenih
دوم
از باغ نشسته در خزان آقا جان
حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان
زهرا به زمین خورد و علی را بردند
این جمعه خودت را برسان آقا جان
@hosenih
سوم
دیر است تو را خدا کمی زود بیا
اصلا به دستت آب اگر بود بیا
دیوار شنید...مادری در آتش
از پشت در شکسته فرمود بیا
@hosenih
چهارم
از بام ظهور تا خدا پر بکشد
ته مانده ی انتظار را سر بکشد
یک روز به انتقام زخم دستاس
تیغ دوسر از غلاف حیدر بکشد
@hosenih
پنجم
دستان کسی نشسته یادت بکند
اهل کرمی! خدا زیادت بکند
ای کاش به حرمت در نیمه کبود
با جمعه ای از ظهور شادت بکند
@hosenih
ششم
مخفی ز نگاه آسمان بالا رفت
با بال شکسته پر زد و تنها رفت
جاری و زلال پیش من آمده بود
زخمی و کبود و خاکی از دنیا رفت
@hosenih
هفتم
در سوخت و زیر پای مسمار افتاد
گل در وسط هیمه ای از خار افتاد
وقتی که درخت را تکان می دادند
از دست کبود شاخه ای، بار افتاد
@hosenih
هشتم
از چشم همه، زمین نامحرم هم
مخفی شده قبرتان ولی مریم هم
رفتی و کسی ندید و پیدات نکرد
برگ و بر و خاک و میوه ات، این هم هم
@hosenih
نهم
شب بود و چه بی سر و صدا رفت که رفت
آرام در آغوش خدا رفت که رفت
روی تن او نشانه ها ماند که ماند
زخمی و کبود کوچه ها رفت که رفت
@hosenih
دهم
همسایه هم از صدای او راحت شد
از کوچه و جای پای او راحت شد
پاهای ورم کرده و دست مجروح
از نیمه شب دعای او راحت شد
@hosenih
یازدهم
گفتیم که یا فاطمه تطهیر شدیم
با نان تنور خانه اش سیر شدیم
از درد و بلای او شنیدیم کمی
خیلی به پای روضه اش پیر شدیم
@hosenih
دوازدهم
زهرا که قتیل زخم مسمارم بود
در فتنه کوچه یکتنه یارم بود
با دست شکسته ذوالفقاری می کرد
سینه زن هیات و علمدارم بود
@hosenih
سیزدهم
بگذاریدش به حال تنهایی خود
سر برده به زیر بال تنهایی خود
هرشب سر خاک، آبیاری دارد
در مزرعه محال تنهایی خود
@hosenih
چهاردهم
ای مرد بخوان که بیش از این گریه کنیم
بر زخم دل خانه نشین گریه کنیم
پشت سر تابوت کسی در کوچه
با خون چکیده بر زمین گریه کنیم
@hosenih
پانزدهم
آمد که بشوید آب از سر خم شد
قد کفن از قامت مادر خم شد
غسال تو ناگهان چرا دست کشید
از زانو کوه صبر حیدر خم شد
@hosenih
شانزدهم
او رفت ولی چقدر لاغر شده بود
در قالب خود، جمع مکسر شده بود
چشمان به گود رفته مادر ما
سویی هم اگر داشته کمتر شده بود
@hosenih
هفدهم
یک شانه خم به زیر داغم امشب
مشغول کفن کردن باغم امشب
ای ساقه ی مجروح دعا کن تا مرگ
بعد از تو بیاید به سراغم امشب
@hosenih
هجدهم
پاییز به جان باغ تاک افتاده
بر پیرهن عمر تو چاک افتاده
انگار که گوشواره عرش خدا
کنده شده و به روی خاک افتاده
@hosenih
نوزدهم
آن روز که چای خطبه را دم آورد
از سنت و از کتاب دین هم آورد
کور و کر و لال ها تعجب کردند
از بس خانم دلیل محکم آورد
@hosenih
بیستم
ابلیس دوباره ناگهان پیدا شد
حرفی نزده لب جهنم وا شد
طوفان آمد قباله را با خود برد
کشتی شکسته راهی دریا شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
سه ماه...
آب شدی، آبروی این خانه
سه ماه...
سوختی از درد مثل پروانه
سه ماه...
با غم خون های تازه درگیری
سه ماه...
دست به دیوار خانه می گیری
@hosenih
سه ماه...
پا شدی از بستر و زمین خوردی
سه ماه...
خیره شدی بر در و زمین خوردی
سه ماه...
لاله دمیده به روی پهلویت
سه ماه...
می شود اصلا ندیده ام رویت
سه ماه...
نیمه شب و اشک های پنهانی
سه ماه...
نافله ات را نشسته می خوانی
سه ماه...
آرزوی مرگ می کنی هر شب
سه ماه...
شانه نخورده به گیسوی زینب
سه ماه...
هق هق روز و شب حسن بودی
سه ماه...
بغض گلوی حسین من بودی
سه ماه...
در قفس گریه هام محبوسم
سه ماه...
رفتنت از خانه گشته کابوسم
سه ماه...
گرد و غبار دلم نخوابیده
سه ماه...
نور طلوعت به من نتابیده
سه ماه...
پشت در خانه سخت می سوزم
سه ماه...
فکر غم ماجرای آن روزم
سه ماه...
دیدن وضع تو بی قرارم کرد
سه ماه...
میخ در خانه شرمسارم کرد
سه ماه...
غیرت من سوخت دم به دم زهرا
سه ماه...
منتظر خنده ی توام زهرا
سه ماه...
روضه ی این خانه هم نشد کافی
سه ماه...
هست لباسی به گریه می بافی
سه ماه...
فکر حسین غریب و عطشانی
سه ماه...
می شود از داغ او پریشانی
@hosenih
سه ماه...
از سر شب تا به صبح می نالی
سه ماه...
گریه کن ماجرای گودالی
سه ماه...
روضه ی ما ختم شد به عاشورا
سه ماه...
گریه ی ما نذر سیدالشهدا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#مصطفی_محمدی
▶️
از زنـدگیِ بـی تـو دگـر سیـر شـدم
من خانه نشین شـدم زمینگـیـر شـدم
در مـاتـم تـو فـاطمـه جـان میمـیـرم
تو پیـر شدی بـه پـات من پیـر شدم
@hosenih
از حیـدر خود گرفته ای رو ، زهـرا
چیزی تو نگفته ای ز بـازو ، زهـرا
ای کاش مـرا کنـار تو خـاک کنند
ای حوریه ی شکسته پهلـو ، زهـرا
@hosenih
جـایِ سیلی بـر رُخ مـاهت نشست
بشکـنـد دستی که بـازویت شکست
تـا قیامت مورد لـعـن خـداست
آن که راهـت را میـان کوچه بـست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih