eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این روزها مدینه، غوغای رستخیز است هم دهر فتنه‌بار است هم شهر فتنه‌خیز است @hosenih یکسو همه عدالت با ظلم در نبرد است یکسو تمام ظلمت با نور در ستیز است گلخانه‌ی نبوت در معرض خزان است ریحانه‌ی ولایت از غصه اشک‌ریز است داس تقاص گلچین در پنجه‌ی غلام است یاس کبود یاسین در دامن کنیز است @hosenih مدهوش گشته از درد بانوی ناتوانی بی‌جان فتاده بر خاک یک کودک عزیز است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خانه‌ای که شُده خاکِ سه امامش جبریل خانه‌ای که نرسد بر سرِ بامش جبریل خانه‌ای که به سویش بود قیامش جبریل خانه‌ای که به درش بود سلامش جبریل از درِ کهنه در بسته که خواهش می‌کرد اهل آن را به در خانه سفارش می‌کرد @hosenih گفت با در نَفَسِ خانه مریض‌احوال است چند روزی‌ست که از گریه کمی بی‌حال است پدرش رفته و سهمش غم و آه و ناله است گفت با در ولی افسوس که بداقبال است ناگهان دید در، آن روز که غربت پر بود سمت جبریل سر کوچه جماعت پر بود تازه فهمید همان روز سفارش‌ها را تازه دانست دلیل همه خواهش‌ها را دید در یک طرفش هیزم و آتش‌ها را بعد از آن دید در آن بین کِشاکشِ‌ها را خواست تا نشکند آتش چقدر غوغا کرد خواست تا وا نشود ضربه‌ای آن را واکرد چند ضربه که به در خورد زِ جایش اُفتاد مادری خم شد و از درد صدایش اُفتاد پدری آب شد از شانه عبایش اُفتاد در آتش‌زده روی سر و پایش اُفتاد رحم بر آن تنِ بی‌تاب نیاورد کسی چادرش شعله‌ور و آب نیاورد کسی رفت در کوچه کمربندِ علی در دستش تا جدایش بکند گفت بزن بر دستش دخترش داد زد ای وای برادر دستش خُرد شد قامت او از همه بدتر دستش تا که آیینه ترک خورد علی را بردند پیش دختر که کتک خورد علی را بردند @hosenih در آتش زده شد... خیمه و طفلان ماندند وقتِ غارت شد و این جمع پریشان ماندند دختران در وسطِ حلقه‌یِ دزدان ماندند بی‌عمو بی‌سپر و بی‌سَر و سامان ماندند خیمه‌های حرم از آتش شامی پُر شد دورِ طفلان چقدر جمعِ حرامی پُر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
"حسینیه", [۲۱.۰۲.۱۶ ۱۳:۲۰] بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام ▶️ نیت نمودی خویش را بر یار بسپاری جان را به جانان با تن تب‌دار بسپاری باید که مرهم روی زخم خویش بگذاری سردرد خود را دست این دستار بسپاری @hosenih دستاس، کردن با پر زخمی نمی‌سازد دستاس را باید به خدمتکار بسپاری سجاده و چادرنمازت را به زینب با توصیه‌ی "الجار ثم الدار" بسپاری وقتی لباست رازدار زخم‌هایت نیست باید به دختر یک به یک اسرار بسپاری این رازداری را علاوه بر پرستارت باید به دیوار و در و مسمار بسپاری @hosenih وقتی شکسته شانه‌ات، زلف حسینت را باید به دست پنچه بالاجبار بسپاری حیفت نمی‌آید گلوی آهوی خود را در قتلگاهی دست یک کفتار بسپاری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لاله‌ها پژمرد بلبل را دگر آوا نبود هیچ کس در باغ، مثل باغبان تنها نبود یک مدینه دشمن و یک خانه بی‌فاطمه بانوی آن خانه کس به‌جز زینب کبری نبود @hosenih روی سیلی‌خورده‌ی زهرا شهادت می‌دهد از علی مظلوم‌تر مردی در این دنیا نبود نیست جایز خانه‌ی کفار را آتش‌زدن ای مسلمانان مسلمان بود زهرا، یا نبود؟ ای جنایت‌کار! ای بیدادگر! رویت سیاه اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی بی‌حیا! سیلی‌زدن اجر ذوی‌القربی نبود ریخت دشمن بر سر زهرا، ولایت را ببین بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود من نمی‌گویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود @hosenih ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد، عاشورا نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گریه در دست گرفته است عنان را زهرا ناله بُرده است ز کف تاب و توان را زهرا بسته‌ای از چه تو بر روی علی دیده‌ی خویش باز کن پنجره‌ی باغ جنان را زهرا @hosenih آسمان بر سرم آوار شد از جا برخیز چون تحمّل کنم این بار گران را زهرا؟ ای چراغ دل من باز بزن سوسوئی تا دهی نور دل و دیده‌ی جان را زهرا گوشه‌ی چشم کبود تو به من می‌گوید که نگفتی به علی درد نهان را زهرا تازه شد با غم تو داغ و غم پیغمبر گرد غم باز گرفته است جهان را زهرا @hosenih گر که آه از جگرم سوخته بر می‌خیزد شعله‌ی داغ تو آتش زده جان را زهرا با غمت تا به ابد عهد «وفائی» دارم نذر تو کرده‌ام این اشک روان را زهرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روی زمین رهاشدنت می‌کشد مرا گلزار روی پیرهنت می‌کشد مرا @hosenih از پشت دربْ فضه‌ی خود را صدا زدی آن لحظه‌ی صدا زدنت می‌کشد مرا دلشوره‌های هر شب من جای خود ولی این گوشه‌گیری حسنت می‌کشد مرا دلواپسی و گریه‌ی من بی‌دلیل نیست زهرا کبودی بدنت می‌کشد مرا @hosenih جای کفن قواره کنی پیرهن ولی.. داغ شهید بی‌کفنت می‌کشد مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از چشم‌های بچه‌ها دنیا بیاُفتد وقتی که در بستر تنِ بابا بیاُفتد بابا که بیمار است بیمار است دختر بابا نباشد از غذا حتیٰ بیاُفتد @hosenih دختر که بی‌بابا شود باید بدانی پیش از تمام بچه‌ها از پا بیاُفتد از دستمالی که سرش بسته است زینب امید دارد این تبِ بالا بیاُفتد وقتی که شانه می‌زند می‌میرد از درد وقتی که او پا می‌شود مولا بیاُفتد پیداست تا پیشِ بقیع رَدِ مسیرش از قطره خونی که در این صحرا بیاُفتد بر شانه‌یِ دو کودکش می‌آید اما یا خم شود از درد پهلو یا بیاُفتد خاکِ مزارش را به سر می‌ریزد ای داد آنقدر می‌گرید خودش آنجا بیاُفتد مانند آن در، سایبانش را شکستند تا سایبانش بر سرِ آنها بیاُفتد طوری زمین خورده که پلکش وانگردد طوری زدندش تا به روی جا بیاُفتد در شام هم می‌گفت دختربچه بابا ای کاش راهت یک سحر اینجا بیاُفتد باید توقع داشت پهلویی نماند وقتی که دختر زیر دست و پا بیاُفتد وقتی که دستش می‌رود جای دو چشمش حَق می‌دهی این طفلِ نابینا بیاُفتد تا سنگ فرشِ کوچه‌های شام را دید دلشوره دارد از سَرِ نِی‌ها بیاُفتد با تاب‌خوردن‌هایِ نیزه گفت عمه آنقدر اینجا می‌زنندش تا بیاُفتد @hosenih بابا گذشت از من دعایی کن مبادا دست کسی بر گیسویی تنها بیاُفتد هر بار می‌بیند تنش را عمه‌جانش بد جور یادِ مادرش زهرا بیاُفتد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غارت‌گران گلبرگ گل‌ها را شکستند آلاله‌های سرخ زیبا را شکستند با آه و حسرت یک‌شبی اندر مدینه گنجینه‌ی عشق و تمنا را شکستند @hosenih گویا تمام وسعت... سبز ولایت یعنی بهار عشق مولا را شکستند این گوهر یکدانه‌ی دریای عصمت آیینه‌ی پاک مصفا را شکستند حق علی را بی‌سبب از او گرفتند از سوز در پهلوی زهرا را شکستند تا در صدف از وسعت آن گنج عصمت آن گوهر پاک مهیا را... شکستند چشم و چراغ بانوان جمله عالم بال و پر زیبای عنقا را شکستند یاس کبود حضرت مولا به حسرت در شعله‌ها آن لاله‌ی زیبا شکستند @hosenih خستند... بازوی... ز گل نازک‌ترت را در سینه قلب شیعه را یک‌جا شکستند تنها نه قلب زهره‌ی زهرای اطهر قلب تمام اهل دنیا را شکست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گل‌های عالم را معطر كرده بويت ای آن كه می‌گردد زمين در جست و جويت يادش بخير آن روزها ريحان به ريحان می‌چيد پيغمبر بهشت از رنگ و بويت @hosenih سياره‌ها را در نخی می‌چیدی آرام می‌ساختی تسبيحی از خاک عمويت برداشتند از سفره‌ات نان، مردم شهر جرعه به جرعه آب خوردند از سبويت درهای رحمت باز می‌شد با دعايت دردا كه می‌بستند درها را به رويت تاريخ می‌داند فدک تنها بهانه است وقتی بهشت آذين شده در آرزويت وقتی منزه گشته خاک از سجده‌هايت وقتی مطهر می‌شود آب از وضويت چادر حمايل می‌كنی از حق بگويی حتی اگر يک شهر باشد روبرويت برخاستی با آن صفت‌های جلالی اين بار آتش می‌چكيد از خلق و خويت حتی زمان می‌ايستد از اين تجسم تو سوی مسجد می‌روی مسجد به سويت از های و هو افتاد دنیا با سکوتت دنيا به آرامش رسيد از های و هويت از بانگ بسم الله رحمن الرحيمت از آن نهيب الذين آمنويت تو خطبه می‌خواندی و می‌لرزيد مسجد ذرات عالم يک صدا لبيک‌گويت خطبه به اوج خود رسيد آن‌جا كه می‌ريخت مدح علی حيدر به حيدر از گلويت گفتم علی... او قطره قطره آب می‌شد آن شب كه روشن شد سپيدی‌های مويت @hosenih آن شب كه زخم تو دهان وا كرد آرام زخم تو آری زخم آن رازِ مگويت *** هنگام دفن تو علی با خويش می‌گفت رفتی ولی پايان نمی‌يابد شروعت... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دو پلک شب‌شکنت گریه می‌کند زهرا برای سوختنت گریه می‌کند زهرا @hosenih چقدر آب شدی این دو هفته‌ی آخر!!! لباسِ در بدنت گریه می‌کند زهرا کبودتر شده‌ای، پس نفس عمیق بکش تلاش کن، حسنت گریه می‌کند زهرا دوباره راز گل سرخ سینه افشا شد دوباره زخم تنت گریه می‌کند زهرا @hosenih کفن سوا مکن از گنجه‌ی جهیزیه‌ات حسین بی‌کفنت گریه می‌کند زهرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در مقامی که عقیق سرخ از زر بهتر است اشک‌هایم بال معراج است از پر بهتر است بیشتر از بهترین وجه عبادت از نماز در قیامت اشک‌هایت را بیاور بهتر است @hosenih با زبان دل فقط حرف خودم را می‌زنم نامه‌بر این روزها باشد کبوتر بهتر است از سر اخلاص، حمدش را به جا می‌آورم آنکه از آغاز یادم داده کوثر بهتر است گرچه فرقی نیست بین ساقی و کوثر ولی بارها فرموده پیغمبر که مادر بهتر است مصحف زهرا به غیر از سینه‌ی معصوم نیست سرّ مستور خدا در پرده آخر بهتر است وقت بالا بردن در، حرز نام فاطمه از دو لشگر هم برای مرد خیبر بهتر است @hosenih هرکسی بو برده از غیرت شهادت می‌دهد در نگاه مرد، مرگ از اشک همسر بهتر است از زمانی که شنیدم در به پهلویت گرفت حسّ من این است اصلاً خانه بی در بهتر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آری صدای آه گاهی گوشه‌دار است آثار قلبی سوخته از روزگار است باید میان شعله‌ها سینه سپر کرد در این دیاری که چنین قحطی یار است @hosenih خاک دو عالم بر سر اهل مدینه زهرا به امداد علی مرکب‌سوار است هر کس که می‌خواهد بداند فاطمه کیست؟ خون در و دیوار نقش اقتدار است باید به خون غلطید در حفظ ولایت ورنه ولایت‌محوری تنها شعار است داغ دو دست بسته سنگین‌تر ز سیلی‌ست باور کنید این مرد صاحب‌ذوالفقار است نفرین به آن مسمار و هر کس که لگد زد بنگر چگونه مادر ما بی‌قرار است سادات خون گریند تا روز قیامت زین گفته‌ام سری نهفته آشکار است @hosenih تا فضه آمد دید بار شیشه افتاد فریاد زد نامرد بی‌بی ..... است تاریخ هم مانده چه پاسخ گوید این حرف آخر چرا زهرای اطهر بی‌مزار است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih