eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
404 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم (حماسی) ▶️ امشب از تشنگی سخن دارم که از آن آب در دهن دارم همه جویای آب و من عطشم جز می تشنگی دگر نچشم @hosenih چه اگر آب راز نعمت هاست تشنگی نیز فوق لذت هاست هرکس از آب تا سخن راند لذت تشنگی نمی داند فلک در دست نوح تشنگی است شب میلاد روح تشنگی است کیست آن نوح تشنگی عباس چیست آن روح تشنگی عباس شده امشب ز نور این اختر آسمان مدینه روشن تر وه ز ام البنین که با لبخند کرده تقدیم حیدر این فرزند @hosenih لب شیر خدا ثنا گویش مست ازبوسه های بازویش نیست معصوم و پورمعصوم است عمر را در حضور معصوم است عبد و مجذوب جلوه ی خالق بر امام زمان خود عاشق پرچم عشق تا حسین افراشت از رجال و نسا دو عاشق داشت آن دو حق باور و حسین شناس که یکی زینب و یکی عباس سنجش عقل با ابالفضل است نغمه ی عشق یاابالفضل است نیست عباس جز سوای حسین که بود خلقتش برای حسین @hosenih غیرت جاودانه ی تاریخ درشجاعت یگانه ی تاریخ چون علی درجدال بدروحنین شاهد قهرمانیش صفین برسرآسمان علم زده است صف صفین را بهم زده است اندر آن رزمگاه رعب آور پیش چشمان مات دو لشکر نوجوانی نقاب بر صورت بوسه ی آفتاب بر صورت قامت او به اعتدال علی رجز و حمله اش مثال علی اسب اورا هلال بسته نعال عمر او در حدود هفده سال @hosenih همه را محو ترک تازی کرد بس که باتیغ و نیزه بازی کرد صحنه را چون برای رزم آراست بانگ هل من مبارزش برخواست همه از آن دلیر ترسیدند مرگ راچون به چشم خود دیدند زد معاویه زآن میان آوا برشجاعی به نام بوشعثا که بلرزید بند از بندش آن نگون بخت وهفت فرزندش @hosenih رفته در جنگ و برنگردیدند همه در خون خویش غلطیدند بعدازآن کس به صحنه پانگذاشت چون کسی جرات جدال نداشت دشمن و دوست در تماشایش همه محو دلاوری هایش کآن جوانمرد سرفراز آمد به میان سپاه باز آمد در کنار پدر قرار گرفت پدرش نیز در کنار گرفت ازرخش تا علی نقاب افکند وز رخ ماه او حجاب افکند @hosenih دیده ها خیره گشت در عباس کس نبود آن جوان مگر عباس عظمت های حیدری اورا شد نمایان به ظهرعاشورا کزحرم بانگ العطش بشنفت خوانداورا به برامامش و گفت ای علمدار من برادر من ای توپشت و پناه لشکرمن تشنگی از حرم گرفته مجال روبه میدان ولی نه بهر جدال به سوی علقمه شتاب آور بهر طفلان تشنه آب آور آن زمان بود کآن زغیرت مست مشک بردوش و رایت اندر دست @hosenih تاخت سوی شریعه توسن را منهزم کرد خیل دشمن را گام درساحل فرات نهاد مهر بر چشمه ی حیات نهاد درجهادی که جسم وجان میداد باز هم باید امتحان میداد امتحانی که فوق باور بود چون کمال جهاد اکبر بود در دو دنیایش آبرو دادند بهترین نمره را به او دادند دست درآب و پای بر سر نفس گه در عشق کوفت گه در نفس @hosenih نفس گفتا برای خیر و صلاح آب خوردن برای تست مباح عشق گفت این ثواب را بگذار تشنه برگرد و آب را بگذار نفس گفتا بنوش آب و بمان تابگیری ز جان خصم امان هان بیا ترک ترک اولی کن تشنگی را به آب سودا کن او در آن گیرو دار عقل وجنون که ز دریا چسان روم بیرون زآن طرف روح انبیاء عزیز قدسیان عرشیان ملائکه نیز @hosenih همچو مقداد و بوذر و عمار حمزه و زید و جعفر طیار نگران جمله تا که او چه کند از پی حفظ آبرو چه کند آب چون ریخت بر زمین عباس همه گفتند آفرین عباس ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مولا که دو چشم حیدری وا می کرد یک لحظه نظر به هر دو دنیا می کرد @hosenih اما گهِ سِیر قامتت یا عباس با گردش سر، تـو را تماشا می کرد ⏭ او با تو که تمرین منظم می کرد تصویر جوانی اش مجسم می کرد @hosenih اما عجبا که ذوالفقار حیدر در پیش غضب‌های تو سر خم می کرد ⏭ یک جلوه ز نور اهل بیت عباس است تکبیر سرور اهل بیت عباس است @hosenih نامی که طلاکوب نمودست خدا بر تاج غرور اهل بیت عباس است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عباس عاشقی است که همتا نداشته کس تاب درک عاشقی اش را نداشته محرابِ ابروان ابالفضل قبله است گیرم که شهر، صحنِ مصلا نداشته @hosenih از جای مهرِ روی جبینش مشخص است شب ها بجز عبادت و نجوا نداشته علامه بود، آیت حق بود او ولی نزد حسین، دست به فتوا نداشته باب الحسین گشته و کس جز طریق او راهی به سوی منزل آقا نداشته مدحش همین بس است اگر هم که منصبی جز نوکری زینب کبری نداشته خُلق و مرام و معرفتش ارث مادری است ام البنین به وصفِ ادب تا نداشته "یا مرتضی علی" رجزش بود وقت جنگ مثل پدر ز واقعه پروا نداشته چون رعد، بین جنگ سرِ کفر می زده یعنی شکار وقت تقلا نداشته هر کس که سر زده است به کویش نوشته است در خانه اش به غیر بفرما نداشته @hosenih تأثیر تکه نان سر خوان نذری اش دارُ الشفای حضرت عیسی نداشته باور اگر نمیکنی... از ارمنی بپرس طوری شفا گرفته که حاشا نداشته حتی خدا به قدر گدایان کوی او شب زنده دار در شب احیا نداشته رحمت به سائلی که ز دستان باده ریز جز معرفت به دوست تقاضا نداشته میخواستم زبان بگشایم به مدح او ظرفم برای منقبتش جا نداشته قبرش چقدر کوچک و تنگ است پس چرا؟! سقا مگر که قامت رعنا نداشته؟! @hosenih گفتند تشنه بود حسین و...نخورد آب عباس عاشقی است که همتا نداشته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای لبالب از توحید وی معلّمِ تجرید ای نگاه زیبایت آشیانۀ خورشید تو قمر قمر نوری آفتاب مستوری تابع اولوالامری تو مطیع دستوری @hosenih ای به مجتبی فانی وی به مرتضی ثانی آیة الحسینی تو سوره سوره قرآنی باب علمی و ایمان یار عترت و قرآن عشق انبیایی تو شیر بیشۀ میدان با بصیرت و حجت با نصیحتِ امت نصرت خدا کردی در دفاع از دینت نور تو ولادت شد خلق ، با سعادت شد خلقتت پر از نور و بعثتت شهادت شد در خضوعِ رفتارت در خشوع گفتارت قلّۀ ادب پیداست در تمامِ کردارت در فضایلی یکتا در خصایلی والا در تمام عمر خویش عبد صالحِ مولا استوانۀ غیرت آشیانۀ عصمت جاری از رجزهایت چشمه چشمۀ حکمت @hosenih ای تجلّی ایثار پور حیدر کرار وی پناه اهلُ البَیت پشتوانۀ ابرار اَلمُجاهِدُ الصابر و المحامِیُ الناصر هم ، اَخُ المواسی شد بر زیارتت ناظر اَفضَلُ الجَزا از توست اکثر الجزا از توست این کلام معصوم است اَوفَرالجزا از توست کاشف الکروبی تو قبلة القلوبی تو بندگان درگه را ساتر العیوبی تو مرقدت مکرّم شد مشهدت معظّم شد با اجازۀ ارباب دیدنت مقدم شد هَم حوائج دنیا هَم شفاعت عقبا هم قیامتِ برزخ با تو می شود زیبا ای که باب حاجاتی کعبۀ مناجاتی در تمام حالاتت اسوۀ مواساتی @hosenih در شجاعتی معیار در اطاعتی پرکار در کرامتی بی مثل در شهامتی بسیار پهلوان صِفِّینی قهرمان کونینی ای علم به دوش ، عباس مقتدای دارینی یاد بدر و خیبر را زنده کرده ای آقا مأمن تو در جنت فی منازل الاعلا اَسعدِ سعیدانی اَشهدِ شهیدانی سَرورِ جوانمردان آخرِ مسلمانی ای سلیل مولایی تو عزیز زهرایی غبطه می خورد بر تو هر شهیدِ والایی دِینِ دین اَدا کردی عهد خود وفا کردی در ره دفاع از حق جان خود فدا کردی تیغ حیدری دستت جام کوثری مستت فرش راه مولایت شد تمامیِ هستت @hosenih آن زمان که تو خونین واژگون شدی از زین فاطمه به بالینت آمد و شدی غمگین خجلت از حرم داری بسکه تو کَرَم داری پیکرت ز هم پاشید باز هم علمداری دست تو جدا افتاد مشکِ تو کجا افتاد پیشِ پیکرت عباس دلبرت ز پا افتاد @hosenih آخرین سجودت را زخمِ تار و پودت را مادرت شنید و خواند روضۀ عمودت را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عشق است میانِ تان چه فوق العاده حسرت به دلِ اهل زمین افتاده @hosenih ایام ولادتت مصادف شده با میلاد برادر و برادر زاده! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دِلی دارم و خانه یِ بوتُراب است سَری دارم و خاکِ عالیجناب است عوض کرده روز و شَبَم جایِ خود را که ماهی دمیده پُر از آفتاب است مرا قبله بابُ الحُسینِ حسین است مرا نامِ عباس فَصلُ الخِطاب است حساب و کتابی ندارد دل ما که دیوانه اش بی حساب و کتاب است نوشته به ایوانِ میخانه ی او که در بزمِ ساقی دعا مستجاب است از امشب بهشت آفرین است زهرا که مهمانِ ام البنین است زهرا @hosenih خدا گِرد گِردَت مداری کشیده به هر یک صفِ بی شماری کشیده و در طاقِ عرشش به تصویر سبزی عَلَم را به دوشِ سواری کشیده که نصرُمِن الله بر بیرقِ اوست و در قبضه اش ذوالفقاری کشیده شَبیهِ علی رویِ دُل دُل نشسته و در زیرِ پا تار و ماری کشیده نه اَبرو بگو ذوالفقاری دو پیکر نه گیسو بگو آبشاری کشیده اگر حالتِ چشمِمان التماس است برای حریمش خُماری کشیده نیازی ندارد به غیر از ضریحت کسی که به چشمش غباری کشیده رسیدم مرا زیرِ بالَت بگیری امیری حسین وَنِعمَ الامیری @hosenih نگاه تو جُز شورِ دریا ندارد طَنینَت به جز لحن مولا ندارد تو مثلِ حسن کوچه هایت شلوغ است که بی تو مدینه تماشا ندارد برای تماشات یوسف رسیده مدینه ولی بیش از این جا ندارد من از ارمنی های شهرم شنیدم که پیش تو رنگی مسیحا ندارد پسرهای او جایِ خود ، می شود گفت که مانند عباس زهرا ندارد گره های کورِ همه، صَف کشیدند که کارَت اگر،شاید،اما ندارد اگر کار داری تو هَم با ابالفضل بگو یا حسین و بگو یا ابالفضل @hosenih تو مهتابِ نوری برایِ سحرها تو خورشیدی اما میانِ قَمرها تو را روزِ اول برایِ حسینش سوا کرده زهرا برایِ پسرها مرا منصبِ تو به شاهی رساند اگر جا دَهی در صفِ رُفتگرها نقابی بزن وقتِ رزمت به صفین که ذُخرالحسینی ...امان از نظرها از آن دور لشگر تو را خیره دیدند نیازی ندارد بِپیچَد خبرها به میدان بیا تا به پایت بریزند عرق ها جگرها و سرها و پرها جوابِ رَجزخوانیِ تو سکوت است فقط می رسد صوتِ اَین المَفَرها عَلَم را بِزن وقتِ طوفانی توست علی عاشقِ این رجز خوانی توست @hosenih کسی چون تو بر قلب لشگر نمی زد کسی چون تو فریادِ حیدر نمی زد تو در سیزده سالگی ات به دشمن چنان می زدی مالک اشتر نمی زد چنان گِرد بادی به پا می شُد از تو که جبریل در پیش تو پَر نمی زد فقط زانویَت جایِ پایِ عقیله است که خواهر قدم جایِ دیگر نمی زد اگر دستهایت نباشد که زهرا قدم بر شفاعت به محشر نمی زد فقط خاطرِ فاطمه بود وَر نه به آقا خطابِ برادر نمی زد به مدح علی زَر شود دفتر شعر سه بیت از فؤاد آورم آخر شعر @hosenih (نبودی حَصینِ حِصنِ دین گَر زِ مردی قدم بَر درِ حِصن خیبر نمی زد چنان کَند در را از آن حِصن سنگین که گَر حِلمِ او حلقه بر در نمی زد زمین را هم از جا بِکَند و فِکَندی به جایی که مرغِ نظر پر نمی زد)* * فوادکرمانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آغاز می کنم سخنم را به نام ماه دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه سر می زنم به دور سرایش تمام سال شعبان که می شود به خدا در تمام ماه... ...خیره به دست رازق باب الحوائجم چون دست گیری است فقط در مرام ماه فردا که می رسد همگی غبطه می خورند هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه در سجده خواستم که در این شام با شکوه کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه دار و ندار خود همه را بذل می کنم هر بنده را مرید ابالفضل می کنم @hosenih تا که صدای شیر دلاور شنیده شد لبخند بر لب اسدالله دیده شد تبریک را به حضرت ام البنین بگو کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد با صد امید ارمنی آمد به مجلسش عباس مشتری است، یقین کن خریده شد این چشم کال ما به نوایی نمی رسید با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم دیوانگی ما به کجاها کشیده شد دینم کنار ماه فقط کامل است و بس صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس @hosenih عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟! حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم @hosenih در کاروان عشق سپاه عقیله ای این روزها محافظ راه عقیله ای در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای در این مسیر قوت قلب رقیه ای در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد تا علت شکوه نگاه عقیله ای گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری در مجلس یزید، پناه عقیله ای ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب آبی بریز، تشنه شده کودک رباب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلهای عاشق حلقه بر در دارد امشب باران لطافت مثل کوثر دارد امشب حیدر میان خانه حیدر دارد امشب عباس می آید علم بر دارد امشب @hosenih مردی به بی همتاییِ دریا می آید بهر حسین بن علی سقا می آید وقتی علم در دست این آقا می آید «کفر تمام نیزه ها بالا می آید» @hosenih امشب شب شور و شب ذکر و نماز است امشب به سوی آسمان ها راه باز است هر کس که جنس خواهشش جنس نیاز است بر دامنش دست توسل چاره ساز است @hosenih از گوشه ی چشمش غضب می ریزد این مرد از زلف هایش راه شب می ریزد این مرد از قد و بالایش ادب می ریزد این مرد از کنج لب هایش رطب می ریزد این مرد @hosenih باید خدا در وصف او قرآن بسازد یا بلکه تندیسی خود از ایمان بسازد یک چشمه اش کافیست تا باران بسازد جای تعجب نیست که سلمان بسازد @hosenih او آمد و مهتاب را بی آبرو کرد ماه رخش را آسمان ها آرزو کرد در عرش باید نام او را جستجو کرد باید برای مسح نام او وضو کرد @hosenih این مرد یعنی صورت اخلاص ارباب این مرد یعنی شاخه های یاس ارباب این مرد یعنی جلوه ی احساس ارباب این مرد یعنی حضرت عباس ارباب @hosenih تکیه زده دنیا به دستان ابالفضل جان علی بسته است بر جان ابالفضل نان خورده عمری نوکر از خان ابالفضل بیچاره ام، دستم به دامان ابالفضل @hosenih تو کاشف الکربی، همیشه بی نظیری بر خانه ات رو کرده امشب را فقیری وقتی پس از ارباب تو نعم الامیری امکان ندارد دست نوکر را نگیری @hosenih آن روز با مشک و علم... آبی نخوردی شد سینه ات لبریز غم... آبی نخوردی حتی میان آب هم... آبی نخوردی تا دست هایت شد قلم... آبی نخوردی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اگر در خاک آذربایجان جانان اباالفضل است دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است ستون خیمه‌ی کرب و بلا در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است @hosenih اذا الشمس است چشمانش، لبش در اصل والصبح است مراد از سورۀ تکویر در قرآن اباالفضل است نماز و روزه و اسلام خیلی‌هاست یعنی که امام کربلا بالقوه در ایران اباالفضل است رسیده چارم شعبان پس از ارباب در واقع نخستین منتظر بر نیمه شعبان اباالفضل است @hosenih بگو روز برادر روز میلاد همامش را اباالفضلی در این عالم برادرجان اباالفضل است اگر طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی گفتی بگو بعدش که پرچمدار این سامان اباالفضل است برای آن کسی که جان خود را می‌دهد با عشق نگو عباس، وقتی بهترین عنوان اباالفضل است @hosenih برای مادر پیرم به وقت روضه‌خوانی ها بالام جان شد علی اکبر، سنه قربان اباالفضل است دلیل نم نم باران علی‌اصغر اگر باشد یقین دارم دلیل شدت باران اباالفضل است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زینب بنِگر چه تکیه گاهی دارد ارباب عجب پشت و پناهی دارد @hosenih حق داشت رقیه عاشق او بشود الحق که عجب عموی ماهی دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بیدل و بی تاب و حیرانم چرا مثل دیشب دل پریشانم چرا گرم شعر تازه‌ام بی اختیار باز هم ارجوزه می‌خوانم چرا با دل خون شادمانی نوبر است گاه خندان... گاه گریانم چرا دوش سیرابم نموده دلبرم باز امشب سخت عطشانم چرا گرچه پوشانید رخساره ز من دل اسیرش شد نمی‌دانم چرا آه و فریاد و دریغ از یک نگاه قصد جانم کرده آن، روحی فداه @hosenih یک دل بیچاره می‌خواهد جنون عاشق آواره می‌خواهد جنون در مسیر وصل دلبر پا زدن روی سنگ خاره می‌خواهد جنون بی طرب راه رسیدن بسته است مستی همواره می‌خواهد جنون عمر باید صرف این مستی نمود کی سر بی کاره می‌خواهد جنون بی سر و سامان شدن اینجا بود نا امید از چاره می‌خواهد جنون سینه‌ای سوزان و احوالی خراب چشمهای پاره می‌خواهد جنون حال یاران مرد این هنگامه کیست جز اباالفضل علی مردی که نیست @hosenih باز عطر نام دلبر می‌وزد دوست دارم حضرتش را بی‌عدد ذکر شبهای گرفتاری من... ورد روز غم ابوفاضل مدد حمد می خوانم برای مادرش نذر چشمش قل هو الله احد بعد چندین سال غم امشب دگر بهر حیدر پیک شادی می‌رسد مژده مژده یا امیرالمؤمنین هدیه ای داری ز الله الصّمد آیة الکرسی بخوان دور سرش تا بماند دور از دست حسد پاسخ فریاد یا رب آمده خنده‌ی لبهای زینب آمده @hosenih بی خیالی کشت ما را جلوه‌ای تا شوم مجنون، لیلا جلوه‌ای تشنه‌ی مهریم یا مولی الرحیم ساقی دلهای شیدا جلوه‌ای ما خودی هستیم اهل هیئتیم جان حیدر، جان زهرا جلوه‌ای زار و سرگردان الفاظیم آه غافلیم از اصل معنا جلوه‌ای استغاثه می‌کنم یا سیّدی تشنه‌ام ای! تشنه سقا جلوه‌ای بسته ای دست مرا و رفته‌ای بر اسیر خویش یارا جلوه‌ای یا ابوفاضل به جان زینبت می‌کشد امشب مرا میل لبت @hosenih پایمردی خاکسار دست تو دست ایزد بیقرار دست تو شب ز چشمان سیاهت می‌دمد چرخش ایّام کار دست تو چشم زینب را گرفته خنده‌ات قلب زهرا دوستدار دست تو ای شفاعت هم گرفتار دمت محشر کبراست زار دست تو تا شفاعت از گنهکاران کند فاطمه آید کنار دست تو خودنمایی روی دست فاطمه ابتدای اقتدار دست تو ای عزیز فاطمه ما را ببین لا به لای آن همه ما را ببین @hosenih ذوق ما آقا نمی‌فهمد تو را شعرهای ما نمی‌فهمد تو را خلق گردیدی برای آن طرف هیچکس اینجا نمی‌فهمد تو را ساقی عشقی ولی در میکده ساغر و صهبا نمی‌فهمد تو را هر که دم زد از شناسایی تو واقعاً امّا نمی‌فهمد تو را لذّت ذکر جمیلت دیدنی است کور نابینا نمی‌فهمد تو را غیر چشمان حسین ابن علی هیچکس جانا نمی‌فهمد تو را آنقدر بالایی ای بالا نشین...! سایه‌ات افتاده بر روی زمین @hosenih می‌کند امشب سلامت فاطمه مفتخر از حُسن نامت فاطمه حلقه بر گوش حسینت ساخته مادر نیکو مرامت فاطمه ساقی میخانه‌ی لطف و وفا حک شده بر روی جامت فاطمه روی حرفت او نمی‌گوید سخن بسکه دارد احترامت فاطمه نام زهرا ورد معصومین ولی ذکر تو دارد قیامت فاطمه پس کجا بودی دمی که غرق خون بین شعله بست قامت فاطمه هر چه عاشق خسته و بیتابتر تحفه‌ی دیدار دلبر نابتر @hosenih ای اسیر خنده‌ات جان حسین خنده‌ی شیرین چشمان حسین چشم گرداند همیشه در پی ات ای امید قلب سوزان حسین با وجود تو غنی از خلق بود سوره‌ی توحید قرآن حسین سایه‌ات آرامش اهل حرم دستهایت حرز طفلان حسین بی سر و بی دست ...قربانی شدی در منای قرب قربان حسین روح حیدر در میان قالبت آل بوطالب همیشه طالبت @hosenih ای همه عالم برای چشم تو ماه می‌میرد برای چشم تو کاش من بودم به قدر لحظه‌ای شامل فیض دعای چشم تو هیچکس در کربلا پیدا نشد تا بیاید پا به پای چشم تو ناله زد آقا که پشتم را شکست ای علمدارم عزای چشم تو مادر سادات زهرای بتول روضه می‌خواند برای چشم تو قبله‌ی حاجات بودن بر همه ذرّه‌ای از خونبهای چشم تو کاش می‌کردی نظر بار دگر تا که می‌فهمیدم از این بیشتر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سخت است بی تو بودن در جستجوی دریا ای بی نیازِ از آب ای آرزوی دریا تا ریخت موج بوسه بر ساحل دو دستت یک لحظه توی خانه پیچید بوی دریا @hosenih امروز از لب تو سیراب شد حسینت یک روز هم می آیی با مشک سوی دریا دستت به شطّ تشنه آن روز اگر نمیخورد می رفت تا قیامت هی آبروی دریا بر دوش تو رقیه آرام آرمیده مثل شقایقی که خوابیده روی دریا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih