eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نرفته است کسی نامراد از در او فدای او که کریم است نام دیگر او هر آنکه خواست ببیند جمال عقل به چشم بگیرد آینه ای صاف در برابر او @hosenih به خانه ای که حسن داشت، هر زمان رد شد ، سلام داد به صوتی رسا پیمبر او چه خانه ای؟ که بهشت است هر کجا حسن است علی الخصوص که باشد حسین در بر او به خانه ای که حسن دارد و حسین، بگو کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او برای مدح امام کریم ما کافیست که حیدرست پدر، فاطمه ست مادر او اگر به جنگ درآید کجاست خصمی که به در برد سر و دست از جلای خنجر او؟ اگر به صلح رود باز حق به جانب اوست که فتح و عزت و عشق است نام لشگر او در این طرف حسن ابن علیست در میدان در آن طرف زر و تزویر در برابر او @hosenih خوشا به من حسن ابن علی امام من است سلام ما به محمد به سبط اکبر او قرار جمله ی عشاق سال آینده شب تولد او مرقد مطهر او... . . ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه آری به میز و دفترش دارد علاقه چون با ارادت می نشیند می نویسد از خط و خال دلبرش ؛ دارد علاقه من دلبری دارم که بعد قرن ها هم دنیا به ذکر اطهرش دارد علاقه عمری به دیدار تماشای جمالش تنها نه ما پیغمبرش دارد علاقه آنقدر سبک خطبه هایش حیدرانه ست اصبغ به فیض منبرش دارد علاقه او را به جان فاطمه باید قسم داد از بس به شخص مادرش دارد علاقه یارب نکن بیرون مان از خانه ی او خیلی به روضه نوکرش دارد علاقه کی میرویم از محضر او دست خالی وقتی به مسکین درش دارد علاقه هر نام پاکش می برد دل را به نوعی موسی به اسم شبرش دارد علاقه مشغول مداحی او در عرش جبرییل میخواند از تورات و میخواند از انجیل @hosenih هر سائلی یک دفعه شد مهمان شبر سیراب شد از چشمه ی احسان شبر پلکی زد و رزق خلائق را فرستاد روزی ما می ریزد از مژگان شبر معنای رحمانیت حق را ندیدیم جز در میان مهر بی پایان شبر هرگز به چشم نوکری ما را ندیده آقا شدیم از لطف استحسان شبر حاجت به دندان نیست وقتی می گشاید از کار ما صدها گره دستان شبر بعد از حدیث منزلت باید بخوانیم موسی ست محو صورت خندان شبر جای صفورا خالی است امشب بگیرد گلبوسه ای از گونه ی تابان شبر ما هم به قربان همان خال سیاهش وقتی که هارون می رود قربان شبر سنگین تر از ایمان کل انبیاء است در وقت میزان کفه ی ایمان شبر با دست تقدیر خدا پیوند خورده از ابتدا جان شبیر و جان شبر مضمون به این خوبی فقط جایش همین جاست عشق برادر به برادر بیش از اینهاست @hosenih دُر علی دردانه ی طاها حسن بود قبل از حسین آیینه ی زهرا حسن بود چشمان او تنها تجلی گاه توحید پر می شد از عطر خدا هر جا حسن بود یوسف کمی تا قسمتی از حُسن رویش زیباتر از زیباتر از زیبا حسن بود جبرییل هم در سایه سارش قد کشیده روزی رسان عالم بالا حسن بود شاگرد پای درس پیکارش ابوالفضل آموزگار حضرت سقا حسن بود گفتند کوه صبر زینب را ولیکن الگوی ناب زینب کبری حسن بود یاد خدا یاد امام عصر باشد تسبیح قاسم یاحسین و یاحسن بود صلحش قیامی همچو عاشورا رقم زد بنیانگذار کربلایی ها حسن بود در کربلا هم با حسینش دم گرفتیم در هر زیارت ذکر پایین پا حسن بود از اولین اجدادمان بر ما رسیده انگیزه ی ماندن در این دنیا حسن بود دل نازکی که هر شب خود را سحر کرد در همنشینی با جزامی ها حسن بود هر کس که پیدا کرد توفیق زیارت ورد لبانش ما رایت الا حسن بود از پاکی دامان مادر فیض برده تا وقت جان دادن هر آنکس با حسن بود مردی که تا پایان عمر غصه دارش خیری ندید از کوچه ها تنها حسن بود از غربت او دم به دم باید بخوانیم یک بیت روضه دست کم باید بخوانیم @hosenih فرقی ندارد بزم اشک و بزم شادی باید که باشد گفتمان اعتقادی باید گریزی زد به افکار مدرس در بیت هایی هم سیاسی هم عبادی دشمن به خود آرایش جنگی گرفته شاید نظامی نه ولیکن اقتصادی فردا سرافرازی نصیب ملت ماست با رونق تولید ؛ تولید جهادی از دست رنج خویش سفره پهن کردیم بر لقمه ی دشمن نداریم اعتمادی ما وارث ایثار گردان کمیلیم با اقتدا کردن به ابراهیم هادی از مرد بودن یک کت و شلوار دارند بر هر چه نامرد است دارم انتقادی گفتند از اخراج مهاجر یا مجاهد !!؟؟ چشم دلم روشن... غلط های زیادی ... تاریخ از ابناء ایران می نویسد از غیرت مردان افغان می نویسد @hosenih تا فتنه ای نسل ابوسفیان علم کرد شمر زمان فکر جسارت بر حرم کرد با یک اشاره ابرهه زیر و زبر شد با فجر صادق شام ظلمانی سحر شد امروز ناموس پیمبر در خطر نیست جز لکه ای ننگ از دواعش بیشتر نیست امروز هم آماده ی اذن جهادیم محکم به پای آرمان ها ایستادیم خاری به چشم شور عمال یهودیم خود شاهد جان کندن آل سعودیم سردار و سرباز مجاهد بی شمار است انگیزه ی لشگر نشان ذوالفقار است با این طریقت در مسیر اقتداریم از جنس سرویم و چهل سال استواریم رمز بقا قطعا به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست بر نفس سرکش راه طغیان را ببندیم با معنویت در دو عالم سربلندیم در فصل سختی چشم تهران هم به طوس است چون ملک ایران بیمه ی شمس الشموس است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ انگار بنا نیست گرفتار نباشیم باشیم ولی اینهمه بیمار نباشیم آنقدر خدا داد به ما از درِ این بیت تا جز به همین خانه بدهکار نباشیم آنکه دلِ شب شمع برافروخت در این بزم پروانه‌ی‌مان کرد که سربار نباشیم ما پشتِ درِ خانه‌ی یک مردِ کریمیم ای شُکر گدائیم که بیکار نباشیم بی ما به غذا لب نزند آب ننوشد وقتی سرِ آن سفره‌ی افطار نباشیم او آمده تا سر بکشم جامِ علی را او آمده تا نعره کشم نامِ علی را @hosenih حیرت زده‌ام از دمِ دیوانه‌ی حیدر هِی در زده‌ام بر درِ میخانه‌ی حیدر در بحث مقامات ، مقامش چه رفیع است خاکستر جامانده‌ی پروانه‌ی حیدر تقصیرِ شرابی است که خوردیم از اول روزی که خدا ریخت به پیمانه‌ی حیدر وقتی که حسن آمده در خانه‌ی زهرا انگار علی آمده در خانه‌ی حیدر زهرا به دلِ کعبه نرفت اینکه بدانند هرگز نرسد کعبه به کاشانه‌ی حیدر سوگند به زهرا پسرِ صف شکن اوست از تیغ دودَم تیغه‌ی اول حسن اوست برخیز که مهتاب هم از خواب پریده است برخیر که خورشید در این خانه دمیده است یکبار نبی گفت و دگر بار علی گفت یک صبح اذان از دو موذن که شنیده است کعبه به دلش ماند چه میشد که دوباره می‌دید که در پایِ حسن سینه دریده است تو آمده‌ای تا که ببینیم پس از این هر کوچه‌ی این شهر به بن بست رسیده است "مارا چه تماشاست که خورشیدِ جهانتاب گردن به تماشای تو هر صبح کشیده است" ما از تو نوشتیم بخوانند علی کیست تو آمده‌ای تا که بدانند علی کیست بگذار که دلها پِیِ احوالِ تو اُفتند بگذار که سرها همه پامال تو اُفتند بردار نقاب از رُخَت ای سبز قبایم تا کعبه پرستان همه دنبالِ تو اُفتند هربار که در زلفِ تو پیچید نسیمی یک شهر به دنبالِ پرِ شالِ تو اُفتند حق میدهی ای عینِ علی اینهمه موسی از جذبه‌ی یک جلوه‌ی تمثال تو اُفتند جبریل کجا جمع رسولان همه جمع است تا اینکه فقط زیرِ پر و بالِ تو اُفتند سوگند که با خود حَسنینی و حسینی تو قبله‌ی بین‌الحرمینی و حسینی گفتم که بخوانیم احدایثِ شما هست این بند نوشتم سخنت پیشه‌ی ما هست گفتید که دروازه‌ی ایمان پدرِ توست یعنی که علی هست اگر قبله‌نما هست* گفتید که جهل است نداری و فقیری گفتید که با عقل ادب هست غنا هست** اخلاق خوشَت گفت که بهتر زِ همین خُلق عِیشی نبود خُلق تو از خُلق خدا هست** از کِبر و حَسد حرص و ولع نهی نمودی گفتی که هلاک است اگر این سه خطا هست*** روح‌القدس امشب به لبم قالَ حسن گفت از صبرِ حسن صلح حسن حال حسن گفت سوگند محال است که غم داشته باشی تا سر به درِ اهل کَرم داشته باشی از حسرتِ ما بود که گفتیم یکی نه باید که شما چند حرم داشته باشی در کشورم اولادِ شما غرقِ ضریحند باید که به گِردِ خود عجم داشته باشی خط می‌خورد امشب همه‌ی بارِ گناهم وقتی که به دستت تو قلم داشته باشی من از دل خود نامِ تو گفتم جگرم سوخت باید که حرم در جگرم داشته باشی از غربتِ تو پُر شده‌ام تا بگذاریم چون چار امامید چهل گوشه بسازیم @hosenih من که بلدم کارگری می‌کنم آقا تا صحن شما باربری می‌کنم آقا وقتی که حرم ساخته شد کار زیاد است با پلکِ خودم رفتگری می‌کنم آقا خادم شوم و با پَرِ جبریل به دستم زوارِ تو از غصه بَری می‌کنم آقا پایینِ ضریحت بنشینیم و بسوزیم یاد از پدرِ بی پسری می‌کنم آقا در کربلا نَه شبِ جمعه به کنارت با یادِ علی نوحه گری می‌کنم آقا باید که جگر جمع کنم یا پسرم را باید که پسر جمع کنم یا جگرم را *إِنَّ عَلِیا بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ مُؤْمِنًا وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِرًا.» على(علیه السلام) دروازه ایمان است، هر كه داخل آن شد مؤمن و هر كه خارج از آن شد كافر است. ریاص الابرار ج ۱ص۱۱۵ **لا غِنى أَكْبَرُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لا فَقْرَ مِثْلُ الْجَهْلِ وَ لا وَحْشَةَ أَشَدُّ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لا عَیشَ أَلَذُّ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ.» هیچ بى نیازى اى بزرگتر از عقل و هیچ فقرى مانند جهل و هیچ وحشتى سخت تر از خودپسندى و هیچ عیشى لذّت بخشتر از خوش اخلاقى نیست. بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 111 ، **لا أَدَبَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لاهِمَّةَ لَهُ، وَ لا حَیاءَ لِمَنْ لا دینَ لَهُ.» كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد. بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص 111 ، ***هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاث: أَلْكِبْرُ، أَلْحِرْصُ، أَلْحَسَدُ. فَالْكِبْرُ هَلَاكُ الدِّينِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْلِيسُ وَ الْحِرْصُ عَدُوُّ النَّفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحَسَدُ رَائِدُ السُّوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قَابِيلُ هَابِيلَ. هلاكت و نابودى مردم در سه چیز است:كبر، حرص، حسد. تكبّر كه به سبب آن دین از بین مى رود. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کنار سفره ی احسان گرفت دست مرا به آیه آیه ی قرآن گرفت دست مرا گرفته بود دلم سخت در حصار خودم دوباره در دل زندان گرفت دست مرا @hosenih اسیر چاه هوس بودم و دچار گناه میان حیله ی شیطان گرفت دست مرا از آسمان که فرو ریخت ربنای دلم به زیر بارش باران گرفت دست مرا رسید نیمه ی ماه و وزید عطر بهشت میان ذکر حسن جان گرفت دست مرا @hosenih شکست بغض گناهم کنار صحن عتیق که لطف شاه خراسان گرفت دست مرا و نیمه های سحر بود آن شبی که خدا شبیه کودک گریان گرفت دست مرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای به دل مؤتمن، مونس جان من آمدم با حسین، آمدم با حسن تو مرا میزبان، من تو را میهمان تو مرا همنشین، من تو را هم زبان یا اله الحسن یا اله الحسین @hosenih گر چه یا رب بدم، با کریم آمدم ربّی یا سیدی، کی کنی تو ردم مه به نیمه رسید، ماه زهرا دمید حق مبارک کند، که حسن آفرید یا اله الحسن یا اله الحسین @hosenih ای که دادی رهم، سر بر این در نهم در به رویم مبند، عبد این درگهم یا اله الکریم، ای روف و رحیم ای به احسان و جود، یار من از قدیم یا اله الحسن یا اله الحسین @hosenih ای به عبدت مجیر، کل شیء قدیر انا عبد الذلیل، انت نعم الامیر با تو از رو برو، می کنم گفتگو هر شبم تا سحر، با تو سرّ مگو یا اله الحسن یا اله الحسین @hosenih گاه از این جا مرا، می بری ای خدا گه مدینه گهی، می بری کربلا من به ذکر حسین، می کنم شور و شین با غمش می زنم، شعله بر عالمین یا اله الحسن یا اله الحسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمی از فرصت تقریب به دلدار گذشت چشم بر هم زدم و این همه اسحار گذشت شب به شب آمدن و ناله زدن بر در دوست چون نسیم سحری آمد و ناچار گذشت @hosenih گر چه کالای من غمزده بازار نداشت کسب و کارم همه با لطف خریدار گذشت چه خداوند رحیمی است که با قطره ای اشک از سر معصیت بی حد و بسیار گذشت گذر هر نفس آلوده به این دیر افتاد شامل عفو خدا گشت و سبکبار گذشت زودتر باید از این مائده کامی ببریم نیمی از سفره ی مهمانی غفار گذشت نیمی از ماه گذشت و مه من جلوه نکرد چه کنم نیمه ای از فرجه ی دیدار گذشت نیمه ای رفت ولی نیم دگر در پیش است ای خوش آن کس که از این ماه، سزاوار گذشت هر شب اینجا دل من مضطرب بانویی است محملش از وسط کوچه و بازار گذشت @hosenih سنگ می آمد و بر روی برادر می خورد خواهر غمزده با دیده ی خونبار گذشت پیش چشمان پدر، دخترکش سیلی خورد عمر کوتاه گلش در غم و آزار گذشت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خوبست این شبها که مهمان خدائیم پیوسته مشغول مناجات و دعائیم مهمانسرا باز است و رزق ما فراوان باحق غریبه نیستیم و آشنائیم وقت مناجات سحر با ذکر حیدر بین نجف در زیرِ ایوانِ طلائیم گاهی نجف گاهی مدینه یا که گاهی در کاظمین و مشهدیم و سامرائیم این بهترین فیض است یاد یار هستیم در موقع افطار یاد کربلائیم امشب ولی معطوف جنّات النّعیمیم دعوت شده بر سُفرهء شاه کریمیم @hosenih اذن از خدای عالی اعلی گرفتیم بین گدایان حسن ما جا گرفتیم کارِ حسن امداد بر ابن سبیل است بودیم در ره مانده امّا پا گرفتیم قبل از شب قدر و جلوتر از بقیه از دست پُر خیر حسن امضا گرفتیم این خانواده اشک ما را پُر بها کرد قطره فرستادیم و یک دریا گرفتیم بابا شده حیدر سرِ مولا شلوغ است عیدیِ خود را از کفِ زهرا گرفتیم بر جان ما زهرا شمیم یاسمن زد بر قلب ما مُهر گدایی حسن زد مثل حسن ما دلبر و یاری نداریم با حاتم طائی دگر کاری نداریم او در نکوبیده گدا را شاه سازد با بودنش دیگر گرفتاری نداریم بَرده رسیده ، قیمت یوسف گرفتیم جُز این کَرَم سیرت خریداری نداریم ایکاش درد ما شفا هرگز نگیرد جُز عشق سوزانش که بیماری نداریم در نیمه ء این ماه جُز ذکر حسن جان شیرینی و خُرمای افطاری نداریم ما روزهء خودرا بنامش باز کردیم مابندگی را با حسن آغاز کردیم @hosenih نام حسن نامی بلند آوازه باشد کهنه نمیگردد همیشه تازه باشد او دشمنش را هم در آغوشش بگیرد از بسکه لطف و مهر بی اندازه دارد وقتی به حیدر میشود با او رسیدن یعنی حسن هم تا خدا دروازه باشد هرکس فقط صلح حسن را دیده حتما در خواب غفلت یا که در خمیازه باشد جنگ جمل را خوب در خاطر بیاور نابودیِ این لشگر و شیرازه باشد آگاه باشید اوست تیغ آبدیده بابای قاسم شیر اَزرَق کُش رسیده او طالع سبزی است بر دامان مادر او سرّ لبخند است بر لبهای حیدر او لؤلؤِ قرآن و مرجان هم حسینش قرآن ندارد غیر او تفسیر دیگر کعبه به دور او بگردد بُرد کرده هر کس جُز این اندیشه دارد هست کافر سایه ندارد قبرش امّا میرسد که سایه بیاندازد به کُلّ اهل محشر راه و مسیر کربلا را او نشان داد صبرش کُند با روز عاشورا برابر اینست تحلیل درست اصل مکتب صبر حسن یک جلوه اش رفته به زینب @hosenih در کودکی محنت کشیدن وای سخت است از غصّه و ماتم خمیدن وای سخت است از بی کسی باشی غریبه بین شَهرَت از عالم و آدم بریدن وای سخت است بر منبر بابای خود در بین مسجد از بی حیا تُهمت شنیدن وای سخت است فرزند ارشد باشی و در بین کوچه پیش تو بر چادُر دویدن وای سخت است با مادری که صورتش خورده به دیوار از کوچه تا خانه رسیدن وای سخت است راز دلش را گفت:خیلی غُصّه خوردم دیر آمدی ای زهر من در کوچه مردم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 ؛ ای مظهر صبر و حلم وایمان وصفات در روز جزا شفیع اندر عرصات از صبح ازل تا به ابد بی کم وکاست بر تربت بی شمع وچراغت صلوات © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 پانزده شب سر سجاده تورا خواسته ام.. در مناجات؛ خدا را ز خدا خواسته ام... لیلة القدر مرا زودتر آماده کنید.. قدر را در شب میلاد شما خواسته ام.. © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃زائرین محترم حسینیه 🍃 🌷ضمن عرض تبریک به مناسبت ولادت با سعادت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) 🔸پیشنهاد می کنیم برای دسترسی بهتر به اشعار نیمه‌ی ماه مبارک، هشتگ مورد نظر خود را لمس کنید: ✅ پانزدهم رمضان : 👌ضمناً برای دسترسی آسان تر به آرشیو موضوعی ۱۰ ساله، به پایگاه اینترنتی حسینیه به آدرس زیر مراجعه نمایید. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 http://hosenih.mihanblog.com/ ✅ اشعار حسینیه، به صورت همزمان در پایگاه اینترنتی به آدرس بالا 👆 و در تلگرام و ایتا به آدرس زیر بارگذاری می‌شود. 👉 @hosenih 🔹التماس دعا🔹
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کوچه در انتظار عبور نسیم بود ذکر تمام چلچله ها یا کریم بود @hosenih باران شد از شبی که به چشمش دخیل بست ابری که سال های زیادی عقیم بود بخشیده بود سایه خود را به هر درخت بخشندگی بدون حضورش یتیم بود در صلح خود مقدمه انقلاب داشت در سجده هم به فکر قیامی عظیم بود سجاده هم کشیده شد از زیر پای او هم صحبتش تمامی آن شب گلیم بود کوچه، انارهای ترک خورده، گرد و خاک حال نسیم و چلچله حال وخیم بود @hosenih با آرزوی بوسه به تابوت پرگشود تیری که فکر دیدن او از قدیم بود.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ از ما نظر لطف شما دفع بلا کرد از شأن تو گفتند به جبریل صفا کرد دست تو کرم خانه‌ی سیار بنا کرد نامت چقَدَر حاجت شرعیه روا کرد @hosenih با اینکه به ادراک مقامت نرسیدیم از ذکر "الهی بِحسن" معجزه دیدیم تیغ تو "اَشِدّاءُ" نگاهت "رُحَما" شد بر خاک نظر کردی و افلاک به پا شد در زلف تو پیچید هوا باد صبا شد حافظ به مِ یِ عشق تو فخر الشعرا شد المنة لِلَّه که درِ میکده باز است سلطان سلاطین جهان بنده نواز است جبریل غلامت شده بی جیره مواجب فقه الفقها! پاورقیِ تو مکاسب جز «ابن علی» چیست برای تو مناسب؟ تیغ دو لبه هستی و در معرکه غالب دلداده ی آن خال بنی هاشمی ام من قلبم حسنستان شده و قاسمی ام من احزاب و اُحُد میشود از رزم تو تکرار ذکر ظفرت نعره ی یا حیدر کرار از هیبتِ زهراییِ تو موقع پیکار لرزید به خود در جمل آن جدّه ی کفار فریاد کشیدی نسب حیدری ات را ای شیر بنازم غضب حیدری ات را مثل پدرت در دو جهان شاه و ولی نیست در اینکه «ولی» اوست که اما و ولی نیست در بین یلان هیچ یلی مثل علی نیست مانند شما خلقت چیزی ازلی نیست محبوب ترین معجزه‌ی صبح الستی تا بوده علی بوده و تا هست تو هستی از طور تو موسی به ملاقات خدا رفت در چله ی موی تو به میقات خدا رفت نام تو همان لحظه به تورات خدا رفت مقصود شَبَر بود به مرآت خدا رفت وقتی «اَرَنی» گفت فقط روی تو را دید یا اینکه غلامان سر کوی تو را دید... رفتم به در صومعه ی عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه در مسلک تو غیر کرم هیچ روا نیست جانا مگر این قاعده‌ی قوم شما نیست؟ ذکر مَلک از عالم ذر ناد علی بود روزی جهان در کف اولاد علی بود از ناحیه‌ی لطف شما قافیه داریم ما هرچه که داریم از آن ناحیه داریم عبد الحسنیم و نسب عالیه داریم در صحن دل سوخته زهرائیه داریم ای گنبد گیتی به عنایات تو دوّار بر تو چه گذشته که شده روز و شبت تار @hosenih ای سوخته از داغ غم داغی مسمار خون گریه کنیم از غم آن روضه‌ی خونبار مادر وسط شعله و بابا به زمین بود مکشوف ترین روضه‌ی تاریخ همین بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e