eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
404 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به و ▶️ من حاصلِ باغِ باورم را دادم در راه عقیده ، ثمرم را دادم فرمودبه من حسین :هل من ناصر؟ گفتم بله آقا ، پسرم را دادم *** از جبهه ، مدافع حرم آمده است آرامش جان مضطرم آمده است این گریه‌ی شوق است خدا می داند ای مردم ایران ، پدرم آمده است *** من نور دودیده ی ترم را دادم باعشق ، جواب رهبرم را دادم آری ، پدر شهیدم و مفتخرم در راه حسین، اکبرم را دادم *** گنجینه ی افتخار مایید ، شما پیغام خوش نگار مایید ، شما آری شهدای جبهه‌ی خان طومان در فصل خزان بهار مایید ، شما ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای سبزترین سلاله ی وحی زیباییِ باغ لاله ی وحی ای ناب ترین حدیث عالم محبوبِ دلِ رسول خاتم ای آیه ی نور، نورِ قرآن ای صحن و سرات طورِ قرآن ای اصل کرم، کرامتِ محض ای بعد علی عبادتِ محض ای شیفته ات رسول اکرم ارکان رسالت از تو محکم @hosenih ای معنیِ آیه های ایمان ای مهرِ تو پایه های ایمان ای صورت و سیرت رسالت تلفیقِ امامتی و عصمت ای چارمیِ کسای احمد ای لؤلؤءِ سرسرای احمد سردار سپاهِ صدرِ اسلام خورشید علی و بدر اسلام ای زینت خانه ی امامت ای دامن فاطمه مقامت ای آیه ی صبر در مدیحت ای چادر فاطمه ضریحت پیش تو حسین "من" نگوید در محضر تو سخن نگوید در قاب جهان تو کوه صبری پر نورترین شکوه صبری در کاخ شرف ستون تویی تو تاجِ سرِ مومنون تویی تو کس پی نبرد به کُنهِ ذاتت جبریل قناریِ صفاتت دین زنده به صلحِ آتشینت حق زنده به نطق دلنشینت در خیمه ی دینِ حق عمودی روزی که کسی نبود، بودی "ای نام تو بهترین سرآغاز" با نام تو می کنیم پرواز با نام تو می رویم معراج ماییم به سفره ی تو محتاج ای در نفس تو وحی جاری مشهور تویی به سفره داری ای کعبه ی عشق و مهربانی محتاج توأم به لقمه نانی سوی تو فقط نگاه دارم یک عالمه درد و آه دارم آقا بِنِگر گدای خود را افتاده ی زیرِ پای خود را @hosenih ما را بنواز ، دست رحمت داریم نیاز ، دست رحمت ای غربتِ در مدینه مانده فریادِ میانِ سینه مانده ای غربت بی نهایت آقا ای جان جهان فدایت آقا محتاج عنایتیم آقا مشتاق زیارتیم آقا ای مصدر نور و تابناکی ای ساکنِ در مزارِ خاکی بوده است حسین ذاکر تو در هر شب جمعه زائر تو قبر تو مطاف آسمان است آرام دلِ پیمبران است صد حیف که سایبان ندارد خلوت شده میهمان ندارد مولای کریم ای حسن جان گریان توئیم ای حسن جان مثل تو کریمِ خونجگر کیست؟ در خانه ی خود غریب تر کیست؟ آرامش روح و جان نداری در خانه ی خود امان نداری ای غربت و ای غمِ مجسّم شد کوزه ی آب تو پُر از سمّ زخم از همه جای شهر خوردی در خانه ی خویش زهر خوردی مأنوس به اشک و آه بودی فرمانده ی بی سپاه بودی یاران تو خائن و چموش اند بی پرده امام می فروش اند یک عمر تو را جواب کردند با زخم زبان عتاب کردند مولای صبور خاطرت هست؟ آن مردک کور خاطرت هست؟ آمد به کنارت ایستاد و... بر پای شریفت اوفتاد و... قلب همه را که زیر و رو کرد بر زانوی تو عصا فرو کرد بهتر ندهم دگر ادامه ترسم که بسوزد این چکامه از روضه ی سخت تو عزیزم آخر به گریز می گریزم هرچند که درد و داغ داریم ما چند عصا سراغ داریم یک روز عصا به مجلسی بود در دست خبیثِ ناکسی بود @hosenih می رفت عصا به سمت بالا می خورد به بوسه گاه زهرا یک روز عصا به کربلا بود دور و برِ شاه سرجدا بود پیری که نه نیزه داشت نه تیر نه خنجر و نه عمود و شمشیر آن کشته ی بی دفاع را زد بر پیکر پاره اش عصا زد لب تشنه ی بی کفن حسین است مظلوم تر از حسن حسین است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ یاعلی بنشین کنارم، یاریِ آلام کن سینۀ سنگین من را با حسین آرام کن غصه ها دارم به سینه، دردها دارم به دل با حسن تسکین دلم را زین همه آلام کن دخترم را بعدِ من داغِ فراوان میرسد یاریِ تنها طرفدارت در این ایام کن @hosenih محسنت را می‌کشند و همسرت را می‌زنند صبر کن، با تیغِ صبرت نصرتِ اسلام کن ریسمان بستند بر دستت اگر نامردمان خویش را با غربت و مظلومیت همگام کن چونکه دیدی، دشمنان صحبت ز بیعت میکنند با قیامِ فاطمه اسلام را اکرام کن چون که دیدی، فاطمه صحبت ز نفرین میکند قلب او را با فَرازی از اَذان آرام کن چونکه دیدی، دینِ حق باقی بماند با سکوت زود بر خانه نشینیِ خودت اقدام کن آری از روز غدیر این نقشه ها مشهود بود لیک با تدبیر، اهل فتنه را ناکام کن غیرِ زهرا و یتیمانم نداری هیچ یار بعد از این، پرهیز حتی از همه اَقوام کن برخی از اصحاب، بر من تهمتِ هذیان زنند بعدها با خطبه اَت، تبیینِ این اِبهام کن ناریان را از کنار بسترِ من دور ساز نوریان را همنشینِ من در این فرجام کن روح و ریحان مرا بنشان کنارم یاعلی با شمیمِ او مرا سوی جنان اعزام كن عَن قَریب اهل نفاق، آتش به بیتت میکِشند لاجرَم یاسِ کبودت را برون از دام کن @hosenih میرود این شعله ها تا خیمه های کربلا گریه از حالا برای غارتِ ایتام کن میزند بر نیزه ها، رأس حسینم را سنان تا ابد لعنت بر آن جلادِ خون آشام کن عصمتم را معجر از سر می‌برد کوفیِ پَست اشکِ خون بر زینبم جاری ز داغِ شام کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بی حُبِّ حسن مشکلِ دل، حل شدنی نیست جز عشقِ حسن، عشق مُسجّل شدنی نیست گر چه نمکِ سفرۀ هر فیض حسین است بی نام حسن، فیض که اَکمل شدنی نیست @hosenih بی مِهرِ حسن هر که حسینی است، حرامش هیهات، حسین از حسن اَفضل شدنی نیست روزیکه همه فکر حسابند و کتابند مهمان حسن، هیچ معطل شدنی نیست هر سَیّئه را او حسنه کرد، واِلّا بی نورِ حسن، نار مبدل شدنی نیست یک پرچمِ سبز است جنان، سر درِ قصرش گم کردنِ این کاخِ مجلّل، شدنی نیست یارَش ز جوانی بخدا پیر غلام است عمرِ حسنی، هیچ مُطوّل شدنی نیست با درد بسازید که آیاتِ غریبی است هر آیه، به هر سینه که مُنزَل شدنی نیست غمهای دلِ فاطمه اَسرارِ حسن بود شرحِ غمِ اَسرار مفصل، شدنی نیست یک کوچه و یک سیلی و یک مادر و یک طفل تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست @hosenih از سودۀ الماس جگر لکّه بگیرد زِنهار که بهبودیِ تاوَل شدنی نیست محشر هم از این داغ برای تو بگِرییم این غصه برای دلِ ما حل شدنی نيست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری.. خبر ز گریه عشاق در سحر داری به گردن تو فتاده همیشه زحمت من ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن @hosenih بگو که ای شه بی کس گدای دربه دری... پیام داده به این آستان به خون جگری که قبر خاکی تو گرچه آتش دلهاست غریب ماندن تو باطنا به گردن ماست.. مگر نه اینکه تو در قلب ها حرم داری به قلب سینه زنان گنبد و علم داری مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنیم برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد به جای تو سوی آتش شتاب کردم من به سهم خود حرمت را خراب کردم من کریم هستی و عالم به تو بدهکارند تو بی حرم شدی اما همه حرم دارند حرم نداری نه!تو حرم نخواسته ای ز روزگار خودت غیر غم نخواسته ای بقیع سینه زن روضه های افلاکی ست بقیع روضه مکشوف چادر خاکیست گلاب یعنی تو اضطراب یعنی تو و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو ز حلقه ی تو همان کودکی نگین افتاد همینکه مادرتان پشت در زمین افتاد @hosenih به باغ عاطفه ها بی امان شرر میرفت بروی شاخه گلی پای چهل نفر‌ میرفت به کینه دلشان هیچ دست رد نزدند دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مرام و معرفتش مادرانه بود حسن به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن نجف برای علی، کربلا برای حسین مدینه خادمی مادرش نمود حسن @hosenih تمام راه نجف تا به کربلا دیدم نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن گمان کنم که به گوشم بجای لالایی به گریه مادرم آهسته می سرود حسن کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن به روی باز شده همدم ِ جزامی ها کریم شهر مدینه خدای جود حسن همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن زمان دفن چه خالی نمود عقده ی خویش خدای نگذرد از آن زن حسود حسن @hosenih به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به بیا و از دلتنگم کمی نشانه بگیر سراغ دختر خود را به هر بهانه بگیر پناه امن منی توی قاب عکست هم بیا کنار من اینجا و آشیانه بگیر هنوز نام تو شیرین ترین کلام من ست بیا و از دل من شعر عاشقانه بگیر چقدر جای تو خالی ست پیش من بابا بیا سراغی از این حس دخترانه بگیر همیشه موی تو را شانه می زدم با شوق رسید نوبت تو پس بیا و شانه بگیر شاعر : © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ برسانید نگار و سر و سامان مرا بگذارید سر راه حرم، جان مرا کعبه یک سنگ نشان است، خدا کم نکند لطف پی در پی سلطان خراسان مرا @hosenih گر جدا ماندم از آن ماه، ملامت نکنید چه کنم؟ چرخ فلک سرزده فرمان مرا چند وقت است نخورده به ضریحش دستم بفرستید به مشهد، غمِ تهران مرا آی مردم همه‌ی آبرویم دست رضاست من گنه کردم و داده همه تاوان مرا گریه ام خنده ندارد، دل من تنگ شده باز کن گوشه ای از خلوت ایوان مرا حال شب‌های گدا را چه کسی می داند صبح کن جان جوادت شب هجران مرا از همین فاصله‌ی دور، سلام آقا جان مهربان! دست بکش موی پریشان مرا تن بیمار مرا باز در آغوش بگیر اینقدر طول نده مهلت درمان مرا قبرم از شوق وصال تو به هم می ریزد قدمی رنجه کن آن لحظه‌ی پایان مرا نمک سفره ما چیست؟ اباعبدالله می دهند از سر این سفره فقط نان مرا @hosenih گفت گودال برای بدنم تنگ شده با نوک پا نشکن سنگ سلیمان مرا از لب خشک و ترک خورده‌ی من دست بکش با ته نیزه نزن این‌همه دندان مرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می‌سوخت از شرارِ جفا، حنجرت حسن میدید دست و پا زدنت، همسرت حسن زهری که بارها به گلوی تو ریخته می‌ریخت از لب و جگر و حنجرت حسن @hosenih شد شعله ور به جسمِ تو، یک عمر خونِ دل آتش گرفته بود همه پیکرت حسن گفتی به قاتلت که از این شهر دور شو! دادی امان به قاتلِ عصیانگرت حسن با لَخته لَختۀ جگرت در میانِ طشت آتش زدی به زندگیِ خواهرت حسن چشم حسین، چون به جگر پاره ها فتاد گفت ای برادرت بفدای سرت حسن این پاره پاره های جگر، داغِ مادر است آنچه به کوچه، دیده دو چشمِ ترت حسن سیلیِ ثانی و خَمِ دیوار یکطرف وای از زمین فتادنِ او در برت حسن عمری برای چادرِ خاکی گریستی ای صبح و شام، گریه کنِ مادرت حسن با کس نگفتی از غمِ مادر، بجای خود ماندی غریب در وسطِ لشگرت حسن @hosenih یک دوست هم برای تو باقی نمانده بود ای پُر ز دشمنان، همه دور و برت حسن با اینهمه، برای حسین اشک ریختی قاسم به کربلاست پیام آورت حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زائرین محترم ✔️برای دسترسی بهتر به اشعار شهادت رسول گرامی اسلام و امام مجتبی (علیهماالسلام)، های زیر را لمس نمایید. 🔸 🔸 🔸 🔹 🔹 🔹 🔹 لازم به ذکر است: ان شاءالله اشعار شهادت امام رضا(ع)، پنجشنبه منتشر خواهد شد. التماس دعا © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از من روز خوش، دیگر ندارد به جز تو سایه ای بر سر ندارد حواست بیشتر باشد به زهرا علی جان؛ فاطمه مادر ندارد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم به خاطر حَرَمَت گریه می کنم از شوق سفره یِ کرمت گریه می کنم در روضه هایِ مُحترمت گریه می کنم وقتی برای درد و غمت گریه می کنم حتی علی و فاطمه خوشحال میشوند در خانواده ات همه خوشحال میشوند @hosenih دنیا ندید وسعتِ بالاتر از تو را سائل ندید جز خودت آقاتر از تو را دستی ندید دستِ بفرماتر از تو را یثرب ندید حضرتِ تنهاتر از تو را تنها میانِ خانه و تنها میانِ شهر زخم زبانِ همسر و زخم زبانِ شهر @hosenih پایِ غریبی تو به پا برنخواستند یا دشمنت شدند و یا برنخواستند مُشتی حرامزاده ز جا برنخواستند وارد شدی به پایِ شما برنخواستند اهل مدینه ناز شما را کشیده اند یک عده جانماز شما را کشیده اند @hosenih با خنده زخم بر جگرت میگذاشتند اهل مدینه سر به سرت میگذاشتند گاهی عصا به رویِ پرت میگذاشتند یک کوزه سَمّ کنار سرت میگذاشتند تنها ، غریب ، بی کس و آرام میروی از کوچه هایِ طعنه و دشنام میروی @hosenih در کوچه میروی ، غم مادر نشسته است قنفذ در این مسیر مُکَرَر نشسته است در پیش تو مُغیره به منبر نشسته است درخانه پایِ قتل تو همسر نشسته است این زهر و دردِ سوختنت فرق میکند تو طرز دست و پا زدنت فرق میکند @hosenih زانو بغل مکن چقَدَر آه میکشی تو در جوابِ اهل گذر آه میکشی با راز خویش تا به سحر آه میکشی داری به جای چند نفر آه میکشی در آه آهِ خویش تو مویت سفید شد در کوچه ای امیدِ دلت نا امید شد @hosenih تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دلِ اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود قدت یاورت نشد @hosenih بیرون بریز این جگر پاره پاره را بیرون بریز غُصه یِ این گوشواره را زینب رسیده است بگو راهِ چاره را خونابه هایِ دور لبِ پُر شراره را با مقنعه دهان تو را پاک میکند این خاکِ گیسوانِ تو را پاک میکند @hosenih خون لخته رویِ پیرُهنت ریخته شده آلاله وقت آمدنت ریخته شده هفتاد تیر در بدنت ریخته شده هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده دارد حسین پیش تو از حال میرود او از کنار تو تهِ گودال میرود @hosenih شکر خدا که پیرُهنت در نیامده با زور خاتم یمنت در نیامده دیگر لباسهایِ تنت در نیامده یا چوبِ نیزه از دهنت در نیامده شکر خدا که پیکرِ پاکِ تو پا نخورد سرنیزه ای میانِ گلویِ تو جا نخورد @hosenih اما حسین صورتِ از خون خضاب داشت در دل برایِ خواهرِ خود اضطراب داشت یک کوه غُصه داشت ولیکن رباب داشت جا در میانِ مجلس و بزمِ شراب داشت با چوبدست رویِ لبش مینواختند یک عده مست رویِ لبش مینواختند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e