بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#رضا_دین_پرور
▶️
هستیم در میخانه دائم مست باده
دارد چقدر اینجا گدایی استفاده
کوثر هوس کرده دل حیدر پسندم
بالا نشینم کرده یک ساغر چه ساده
با یا علی و یاعلی معراج رفتم
برده مرا تا عرش این پای پیاده
از چشمهای من بهشت افتاده وقتی
طوبای لیلا در مدینه بار داده
میگفت در گوشش اذان، میگفت اقامه
امشب علی هم داشت حالی فوق العاده
کاری ندارد از همه سلمان بسازند
وقتی تصدق میکنند این خانواده
حال خوشی در خلوت محراب داریم
امشب حسابی کار با ارباب داریم
@hosenih
یار گدای بی سر و سامان حسین است
مجنون لیلاییم لیلامان حسین است
آنکس که می میرد برای گریه ماییم
آنکس که عشقش کرده رسوامان حسین است
خیر از جوانی دیده ایم الحمدلله
ماها که یک عمر است دنیامان حسین است
دیوانه ی روی علی بن الحسینیم
بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است
ذاتا" علی اکبر کرم دارد نگاهش
بسکه دوچشمش مثل آقامان حسین است
پایین پا سکوی پروازِ به بالاست
آنجا که سر جمع دعاهامان حسین است
مارا کنار سفره با آقا نشاندند
رزق مناجات سحرها را رساندند
@hosenih
ابروی او دائم سر پیکار دارد
یوسف کجا اینقدرها بازاردارد
از آستینش در می آید صد چو میثم
از بسکه نخل چشمهایش بار دارد
کار توسل های ما بالا گرفته
چون جلوه از هرپنج تن بسیار دارد
هم شانه ی عباس می آمد که گفتند
بین مدینه مجتبی هم یار دارد
از بس شده دلتنگ آغوش پیمبر
دائم به بوسیدن، حسین اصرار دارد
وقت سحر بین مصلای قیامت
صوت اذانش بیشتر بازار دارد
دیدیم در توحید چشمش ماسوا را
اول خدا، دوم خدا، سوم خدا را
@hosenih
تقسیم کردند از نگاهش نورها را
می، کرده اند از لعل او انگورها را
قدری نمک از سفره اش روزی مان شد
بعدا" خریدند از جوانها شور ها را
ما را سوار کشتی ارباب کردند
نزدیکتر دیدیم با او دورها را
تنزیل اسم اعظم حیدر فقط اوست
عیسا شفا داده است با او کورها را
دیدیم چون موسی شب هشت محرم
زیر نقاب چهره ی او طورها را
اکبر یکی دوتا سه تا ... یا صد برابر؟
فهمیده ایم از کثرتش منظورها را
در کربلا محشر به پا کرد و زمین خورد
لشکر برایش کوچه وا کرد و زمین خورد
@hosenih
وقتی مسیر روزدن فرقی ندارد
جان تو یا که جان من فرقی ندارد
او تشنه ی بابا و بابا تشنه ی او
این چار لب با یک دهن فرقی ندارد
آنجا که قصد نیزه ها نسل خلیل است
ابن الحسین ابن الحسن فرقی ندارد
این پیکری که جوشنش هم اربا"ارباست
بایک تن بی پیرهن فرقی ندارد
آقا عبایش را ز دوش خود درآورد
یعنی عبایش با کفن فرقی ندارد
گیسو پریشان عمه آمد از حرم دید
روح حسین و آن بدن فرقی ندارد
باخنده ها یکباره جانش را گرفتند
پیغمبر آخر زمانش را گرفتند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
بنام ایزد منان سخن کنم آغاز
که میکنند همه كائنات با او راز
فرود آورد او را فلک سر تعظیم
سجود آورد او را ملک به عجز و نیاز
خدا گواه که ما هم شبانه روز ، مدام
به شکر خلقت آل علی کنیم نماز
مَهی ز آل علی، حضرت علی اکبر
که اوست شبه پیمبر، هم اوست خالق ناز
مقام عصمت او را کسی نشد منکر
چنانکه دشمن او هم چنین کند ابراز
که اوست خَلقاً و خُلقاً و منطقاً چو رسول
و هست ذات نکویش چو او تمدن ساز
تمام حاجت ارباب را خدا داده
چقدر حق به علی اکبرش بها داده
@hosenih
على مکارم اخلاقِ مصطفا دارد
على فضائل و اوصافِ مرتضا دارد
علی به چهره ی او ختمُ الانبیا بیند
علی گواه که سیمای انبیا دارد
على اگر چه ز صلب حسین آمده است
ولی قَرابتی از نسل مجتبا دارد
على سزاست که اِحیا کند شهادت را
که روی بازوی خود، مُهر کربلا دارد
هزار مرتبه تبریک، اُم لیلا را
که در کمال، نشانها ز هل اَتا دارد
از ابتدا که ز جنت قدم بدنیا زد
به عمقِ سینه، برائت ز اشقیا دارد
همه وجود على اكبر است پیغمبر
بگو که آینه ای از خدا علی اکبر
@hosenih
چنانچه روبروی خصم، قد عَلَم بکند
سپاهِ دشمنِ قدّار، قَلع و قَم بکند
گهِ تقابلِ شمشیرهای زهر آگین
ز دشمنِ اُموی دست و پا قلم بکند
ز برقِ تیزیِ تیغِ ستم کُشَش در جنگ
عجيب وِلوله در اُردوی ستم بکند
رُخَش نبی، رجزش حیدری، قدَش عباس
مَهابَتَش بخدا پشت خصم، خم بکند
هماره نیّتِ پاکش، دفاع از دین است
اگر به معرکه ها، یاری حرم بکند
و با نمونه ای از "قاتَلَ کریما" نیز*
میان صحنه، به اعدای خود کرم بکند
کریم اِبنِ کریم آمده، خدا را شکر
تمام جودِ قدیم آمده، خدا را شکر
@hosenih
کرامت از در و دیوارِ خانه اش ریزان
ولایت است که از هر نشانه اش ریزان
به عاصیان نظر رحمتش خداگونه
به نوکران مدَدِ مشفقانه اش ریزان
ز اشک دیده ی او دانه دانه ی باران
به وقت زمزمه ی عارفانه اش ریزان
چه ناب داده شهادت: علی ولی الله
اذانِ عشق، ز شورِ ترانه اش ریزان
قدومش آینه ای از شکوه زهرائی
جلال فاطمی از هر کرانه اش ریزان
ادب نگر که به پایینِ پای بابایش
هزار روضه از این آستانه اش ریزان
به تن، لباسِ لقای خدا که می پوشد
برای یاریِ آل رسول می کوشد
@hosenih
قدم قدم ز حرم، دور سَروِ بستان شد
ز پیشِ دیده ی بابا، بسوی میدان شد
تمامِ جانِ پدر را به یک نگاه گرفت
نگاهِ آخرِ او قاتلِ غریبان شد
سرشکِ دیده ی زینب، پیام غربت داشت
دلِ خیام حرم جملگی پریشان شد
بسوی کفر، تو گویی نبی تهاجم بُرد
میانِ معرکه گویی علی نمایان شد
به اشتیاقِ فراوان به قلبِ لشکر زد
ولی میانه ی رزمش، عدو فراوان شد
ز فرطِ بارشِ شمشیر و نیزه و خنجر
کلامِ آخرِ اکبر، بیا پدرجان شد
پدر رسید کنارش چه سخت، با زانو
و مُرد و زنده شد از دستِ گرمِ یک بانو
* قاتلاً كريماً : بزرگوانه و جوانمردانه جنگیدن
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_ولادت
#محمد_بخشوده
▶️
بین دستان خدا ماه نمایان باشد
روی لب های زمین بوسه ی باران باشد
@hosenih
اشک شوق آمده از گوشه ی چشمان حسین
احمد انگار در آغوش پدر جان باشد
چشم او جلوه ی زهراست به چشمان علی
ولی این بار پسر خیر فراوان باشد
روزی امروز ز دستانِ حسن می ریزد
همه جا ولوله ی خیل گدایان باشد
@hosenih
آسمان دست گدایی به زمین می گیرد
نوبت سفره ی احسان کریمان باشد....
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#رضا_دین_پرور
▶️
داد دستان ملائک قلم و دفتر را
بعد جوشاند به فردوس برین، کوثر را
خواست هاتف به تناوب بنویسد یا عشق
جبرئیل آمد و گسترد برایش پر را
باید از ظرف زمین لیقه و جوهر می ساخت
شست با عطر گلاب نفسش قمصر را
تربتی از طرف کرببلا آوردند
تا نوشتند مقامات علی اکبر را
از گُل اشک کمی آب مهیا کردند
کام ما را ز شراب لب او وا کردند
@hosenih
می وزد از سحر ِ هر شب او بادِ بهشت
می شود زنده به یاد لب او یاد بهشت
از ازل چشم خدا صحنهء زیبایی را
مستند کرد به چشمش که شد ایجادِ بهشت
کمی از منظرهء صورت خود را پوشاند
که درآورد ز هجران خودش دادِ بهشت
بر لب هرچه بهشتی است فقط ناد علی است
و یقیناً که بُود ناد علی ناد ِ بهشت
شکرلله حسینی شدنم حیدری است
برکت عمر و جوانیم علی اکبری است
@hosenih
از عقیق دهنت لعل مکیدن چه خوش است
از مربّای لبت شهد چشیدن چه خوش است
ای که انگور طلب کرده ای از چشم حسین
خوشه انگور ز چشمان تو چیدن چه خوش است
چشم ها ظرفیت دیدنتان را چو نداشت،
اتفاقاً همه گفتیم شنیدن چه خوش است
چه نیازی به طبیب و به دوا و به شفا
تو اگر خواسته ای درد کشیدن چه خوش است
من گدا زاده، تو شهزاده علی اکبر عشق
من اویسم که تویی حضرت پیغمبر عشق
@hosenih
خلق کردند ز انفاس تو شب بوها را
بار دادند ز اشکت همهء جوها را
در جنان فاطمه چون گیسویتان را می بافت
گره بر زلف تو می زد سر گیسوها را
سفره ات پهن شد و از شب اول دیدیم
که جدا کرده علی سهم علی گوها را
روی گهواره دستان پدر خوابیدی
تا بیارند برای تو پر قوها را
آمدی و همه افلاک، عریضه شده است
ای اذان گوی حرم وقت فریضه شده است
@hosenih
آسمان ریخت به هم در شب روءیا شدنت
سوخت چشمان کویر از تب دریا شدنت
مادرت دور سرت مجمر اسفند گرفت
تا که چشمت نزند قصه ء لیلا شدنت
ای امید شب و روز دل ارباب حسین
آرزویش شده آقا شدنت پا شدنت
نذر لیلاست از آن روز که شیرت داد
پارکاب علم حضرت سقا شدنت
باده از دست خدا ای صنم مست بگیر
ماه هم شانهء عباس، علم دست بگیر
@hosenih
ای به ارباب کرم، از همه کس نائب تر
خاک بوسی تو از نان شبم واجب تر
به قد و قامت رعنات قسم غیر خودت
به حسین بن علی نیست کسی راغب تر
غیر عباس ندیدیم کسی را و نشد
اسدالله به اندازه تو غالب تر
بگذار آب بپاشند دم رفتن تو
که تویی طالب و زنهای حرم طالب تر
ماه شب های کویری پدر آهسته
ای عصای دم پیری پدر آهسته
@hosenih
ای که ابروی تو محراب عبادت شده است
جلوه ای کن که ببینند قیامت شده است
به ضریح لب تو بوسه زنان گفت حسین
شکرلله که توفیق زیارت شده است
می کشد شانه به مو می کشد آهی ز دلش
که به رخساره ات ای ماه حسادت شده است
هر طرف می نگرد جسم تو را می بیند
و تمام بدنت را که چه غارت شده است
به زمین خوردن تو دردسری بوده علی
به حرم بردن تو دردسری بوده علی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#بردیا_محمدی
▶️
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نَفَس نَفَس پَر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا هدیه ی خود را به اُم لیلا داد
عروس فاطمه یک دستهگل به بار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
@hosenih
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین،کاخ عبادات را بنایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سرِ کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوهِ حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عِشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
نهال سبز ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای بازِ شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیْ اکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علی اکبر آفرین دارد
@hosenih
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سُم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
عید آمد و دل از غم دیرینه شد آزاد
چشمم به دستان حسین بن علی(ع) افتاد
دارد در آغوشش عجب شهزاده ای زیبا
غرقِ طوافش ماه و خورشید و نسیم و باد
@hosenih
از دست اربابم رسید عیدی جانانی
ویرانۂ قلبِ منِ آشفته شد آباد
خَلقاً وَ خُلقاً مصطفی بود و محمد(ص) بود
در غالب حیدر درخشیده ست و شد ایجاد
ارباب من بابا شد و تقدیرِ خوش فرجام
دردانۂ خوش قد و بالایی به لیلا داد
لطف و کرم آورده با خود شبه پیغمبر(ص)
امشب گنهکارانِ بسیاری شوند آزاد-
از بند عصیان، از اسارت هایِ نفسانی
با چشم هایش راهِ توبه میشود ایجاد
@hosenih
عرش برین با دست زهرا(س) ریسه بندان شد
شاد است! چونکه شد حسینش(ع) صاحبِ اولاد
بر گوش عالم میرسد از دور شش گوشه
میلاد شهزاده علی اکبر(ع) مبارکباد!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 #حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
با خُلق خود به خَلقِ دو عالم سرآمدی
با هیبتی و بین شجاعان زبانزدی
آیینه را گذاشته ام در مقابلت
حالا خودت بگو که علی یا محمدی؟
شاعر: #سیدجعفر_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هرچند حسین است تو را محو تماشا
شاعر: #سیدحمیدرضا_برقعی
© اشعار آیینی حسینیه 👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
طلوعی هست آیا بعد از این شام گرفتاری ؟
بهاری نیست پشت این زمستان های تکراری؟
زمین گم کرده جانش را بهار بی کرانش را
زمان آیا حساب جمعه های هجر را داری؟
@hosenih
من آن کنعانی ام که در هوای دیدن یوسف
تمام عمر تن دادم به هر چه کوچ اجباری
یقین دارم که می آیی پس از شب های بی خوابی
یقین دارم که می بینم تو را ای صبح بیداری
یمن در جنگ می سوزد ، کماکان قدس در حبس و...
...زمانه پر شده از فتنه و قحطیّ و بیماری
جهانی رنج می بیند قدم رنجه کنی روزی
قدم بر چشم های بی قرار کعبه بگذاری
امام صلح ادرکنی ، اباصالح نگاهی کن
به الطاف شما داریم ما امّید بسیاری
تو خیلی مهربان هستی همان ابر بهاری که
ندارد هیچ فرقی دشت و اقیانوس ، می باری
شما را دور می بینیم ، با اینکه همین جایی
میان کوچه های شهر یا در بین بازاری
امام منتظَر هستی منم آن منتظِر هستم
که جز چشم انتظاری بر میآمد کاش از او کاری
@hosenih
سحرخیز مدینه می رسی و شهر می بیند
به یاد مادر پهلو شکسته یاس می کاری
تمام آرزویم شد تمام عشق برگردد
امام صبح آدینه امام عشق برگردد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
آسمانی هست اما جلوه ی خورشید نیست
روز نو می آید اما روز نو که عید نیست
تا نباشی ناخوش احوالیم ، حوِّل حالَنا
تو بیایی عید می آید ، در این تردید نیست
@hosenih
چشم ها را شُسته ام تا جور دیگر بنگرم
زندگی چیزی به غیر از آنچه باید دید نیست
حسرت دیدار لیلی با دل مجنون چه کرد؟
آه مجنونی که دیگر زیر چتر بید نیست
هر چه با تو انس پیدا کرد ارزشمند شد
قطره ی اشکم برایت غیر مروارید نیست
از خودت دورم نکن دورم کنی دق می کنم
کاش می گفتی که حکم عاشقت تبعید نیست
از من ِ عاشق نیاز و پیشه ی معشوقه ناز
با دل هجران زده ما را به وصل امّید نیست
@hosenih
کاش می آمد کسی که رفت و دیگر برنگشت
کاش می آمد جواب طعنه ی " دیدید نیست "
مُطمئنّم موسم خندیدن گُل می رسد
بعد از این شب های فتنه مُصلح کُلّ می رسد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
عمریست به هربهانه خواندیم تو را
با شعر، غزل، ترانه خواندیم تو را
ای کاش که امسال شود سال ظهور
حالا که مُقلِبانه خواندیم تو را
شاعر: #مجتبی_دسترنج
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷(به مناسبت جمعه اول سال)
#امام_زمان_عج_مناجات
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم
چشم بر مرحمت حضرت جانان داریم
چند قرن است که ما امّت سرگردانیم
چند قرن است که دل های پریشان داریم
@hosenih
جمعه ها می رسد و می گذرد ، امّا باز
هر چه غم در دل ما بود کماکان داریم
جمعه ی اول سال است ، خدا می داند
سال ها چشم به آن نقطه ی پایان داریم
هر چه را داده خدا وعده همان خواهد شد
ما به برگشتنش امّید فراوان داریم
صبح با ولوله سر داد به والعصر قسم
گفت با لهجه ی خورشید که مهمان داریم
شب نشینیم ولی از قدم نورُ الله
در دل خسته ی خود شور دوچندان داریم
@hosenih
بنویسید به تقویم که عام المهدی است
بنویسید دو تا نیمه ی شعبان داریم
سال ها در به در پیچ و خم دنیاییم
سال ها منتظر منتقم زهراییم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e