eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد @hosenih با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد ** ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین @hosenih از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بُود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بُود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش بشه دوباره بر گردی حسین با همه خدافظی کردی حسین بعد تو عقیله آواره میشه غیر تو نمونده هیچ مردی حسین چرا تو معرض تحقیر افتادی؟ زیر نیزه ها و شمشیر افتادی باید این رو بپذیری که حسین بد جوری تو قتلگاه گیر افتادی @hosenih به تو اول خنجری از پشت زدن خیلی بد به صورت تو مشت زدن ی نفر کمک نکرد به تو ولی همشون تو رو به قصد کشت زدن تشنه کشته شمر تو رو باخنجری خیمه ها سوخته نمونده معجری ای سر نیزه نشین خبر داری !؟ سهم دخترات شده دربه دری جای پای شمر رو پیکر تو موند روی شاخه ی درخت سر تو موند همه وقتی رفتن از تو قتلگاه کنار تن تو مادر تو موند گریه ی اهل حرم رو در آورد روی نِی سَرِ علی اصغر آورد خدا لعنت کنه شمرو بین ما با فروختن سرت نون در آورد @hosenih تو مسیر شِکسته شُد حُرمت تو اکثر سنگا شدن قسمت تو راهب مسیح سرت رو شُست ولی جای چاقو مونده رو صورت تو خیلی صورتت برافروخته بابا خیزران لب تو رو دوخته بابا تنور خولی مگه خاموش نبود پس چرا موهات دیگه سوخته بابا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در روضه ات نشستم و باور نمیکنم دارد تمام می شود انگار، این دهه شاعر: @dobeity_robaey
آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت تا به روی زخم های سینه ات قاتل نشست بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت @hosenih «وا حسینا» گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش شمر(لع) در گودال تا برداشت سر از پیکرت غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود خواهرت را بیشتر دق داد وضع حنجرت غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت اسب سرکش نعل های تازه می‌خواهد چه کار؟! درهم و برهم شدی؛ پاشیده شد سرتاسرت @hosenih پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت پاک می‌کردند با پیراهنت سرنيزه را ای زبانم لال! رفت از حال زهرا(س)مادرت! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام داغ مبارک سلام سوز عزا سلام شاه‌شهیدان امام کرببلا سلام ماتم‌مانا سلام آتش‌غم سلام شعله‌ی زنده به روی سینه‌ی‌ما سلام صاحب‌ناله کنار نعش‌پسر سلام قد‌خمیده کنار نعش رها @hosenih سلام برتو و بر بوسه‌های پیغمبر به عضو‌عضو تنت ای مقطع‌الاعضا سلام بر تو و بر گیسوان خونی‌تو همان که شمر به دستش گرفت و واویلا سلام بر تو و بر پاره‌های پیرهنت همان که رفت به‌غارت به‌ظهر عاشورا سلام بر تن پاکت به زیر سم ستور قتیل بی‌کفن و پیرهن، بدون عبا سلام ای که سرت بر فراز نی نگران به گریه‌های اسارت، به ناله‌ی اسرا @hosenih سلام پای رقیه، سلام روی رباب به خاک چادر زینب؛ شریکةالزهرا سلام آیه‌ی کهف و رقیم از لب‌تو همان لبی که ببوسید خیزران آن‌را سلام بغض‌عقیله به بزم شعر و شراب سلام بر سر پاکت درون تشت طلا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین موی من تار به تارش شده پیش تو سفید مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین @hosenih منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین  نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین در میان حرمت حرفِ امان نامه شده دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد طفلِ بی شیر  بهم دور و برم ریخت حسین زود برگرد مدینه که نگویم فردا بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین تا نگوید لب گودال  سکینه با من آنقدر زخم زدندش ،  پدرم ریخت حسین تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین تا نبینی که به  حال من و تو می‌خندد آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین @hosenih تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ببین حال دل ما را ابالفضل گره از کار ما بگشا ابالفضل به دل هر وقت حاجت‌ داشتم من فقط گفتم دخیلک یا ابالفضل شاعر: @dobeity_robaey
رفت زیر سم مرکب پیکرش الفاتحه ریختند از هر طرف دور و برش الفاتحه @hosenih حمد و توحیدی بخوانید ای عزیزان حسین زیر و رو شد آیه‌های کوثرش الفاتحه یک طرف پیراهنی که یادگار مادر است یک طرف انگشت با انگشترش.. الفاتحه هرکه هرچه خواست از گودال با خود برد و بعد شمر آمد تازه بالای سرش الفاتحه خنجرش را با سر شمشیر خولی تیز کرد بعد رفت آرام سوی حنجرش الفاتحه کاش میشد لااقل از رو به رو ذبحش کند پشت و رو شد پیش چشم مادرش الفاتحه @hosenih زینب آنجایی که رفتی روی نیزه جان سپرد یکصدا شادی روح خواهرش الفاتحه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مقتل آورده است ظهر دهم از بلندای مرکب افتادی آه!در ازدحام تیر و سنان پیش چشمان زینب افتادی از بلندی که بر زمین خوردی آسمان ها شنید آهِ تو را نامروت گرفت عبایت تا بکشد سمت قتلگاه..،تو را @hosenih تهِ گودال گیر کردی حسین نیزه ها بر پر تو می خوردند تا که قلب تو را بسوزانند سمت خیمه هجوم می بردند دور و اطراف پیکر تو شلوغ... روی جسم تو رفت و آمد بود بارش سنگ های وحشی ها سمت پیشانی تو بی حد بود پیر مردی عصا به دست آمد بندِ قلبِ حرم گسست آخر به سر و صورت مطهر تو آنقَدَر زد..،"عصا" شکست آخر هرکسی هرچه داشت در گودال به روی جسم نیمه جانت کاشت این سنان مست بود که نیزه جای جسم تو در دهانت کاشت مقتل آورده است دست عدو پنجه در آیه های مویت کرد آه از آن دمی که شمر رسید با نوک چکمه پشت و رویت کرد فاطمه لحظه ای رسیده که شمر حوصله اش از گلوت سر رفته وای از گردن تو..،کنترلِ خنجر از دست شمر در رفته چِقَدَر ذبح تو زمان برده مادرت چندبار رفت از حال! شمر هنگام ظهر آمده بود... دم مغرب درآمد از گودال @hosenih هرکه یک تکّه از تو را می خواست سر پیراهن تو بلوا شد بین خولی و دار و دسته ی شمر سَرِ سر بُردن تو دعوا شد خاتَمَت گیر می کند آقااا زیر سُم پیکر تو را بِبَرَند قبل از آنی که ساربان برسد کاش انگشتر تو را بِبَرَند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علامه امینی صاحب کتاب شریف الغدیر برای (عج) کنار می گذاشتند و می فرمودند: امشب آن حضرت در است. @hosenih
  تشنه بود و به خاک‌ها خونش از رُخ و گونه و جبین می‌ریخت یک نفر خنده كرد به تشنگی‌اش پیشِ او آب بر زمین می‌ریخت نیمه‌جان بود و پُشتِ مركبِ خود بوسه‌ای سنگ ، بر جبینش زد نوبتِ تیرِ حرمله شده بود آه ، از پشتِ زین زمینش زد @hosenih فاصله كم شده كمان‌داری تیرها را دقیق‌تر می‌زد یک حرامی بر آن تَنِ زخمی نیزه‌اش را عمیق‌تر می‌زد خواست تا خویش را به سینه کِشد  تا که شاید رسد به اطفالش یک نفر نیزه‌ای به کتفش کرد رفت و او را کشید دنبالش @hosenih ناله‌ای می‌رسد به هركس كه به تنش تیغ می‌كشد... نزنید مادرش چنگ می‌زند به رُخش دختری جیغ می‌کشد: نزنید   آن وسط چند تا حرام‌زاده دورِ او دشنه تیز می‌کردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغشان را تمیز می‌كردند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e