eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بايد كه از نيزه سرت را پس بگيرم رگ هايِ سرخ ِ حنجرت را پس بگيرم آه اي سليمانِ زمانه سَعيَم اين است از ساربان انگشترت را پس بگيرم @hosenih بايد كه از سر نيزه هايِ تيز و سنگين ته مانده هايِ پيكرت را پس بگيرم بايد كه از غارتگرانِ نامسلمان عمامه ي پيغمبرت را پس بگيرم @hosenih بايد كه از آن بي حيايِ پست و نامرد خلخال پايِ دخترت را پس بگيرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در وسعت شب سپیده‌ ای آه کشید خورشید به خون تپیده ای آه کشید @hosenih آن لحظه که زینب به اسارت می رفت بر نیزه سر بریده ای آه کشید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دامن زلف تو در دست صبا ا فتاده است که دل خسته ام اینگونه ز پا افتاده است گرچه سر نیزه گرفته است سرت را بر سر پیکرت روی تن خاک رها افتاده است @hosenih چکنم اینقدر از نیزه نیوفتی پائین تا به اینجا سرت از نی دو سه جا افتاده است سنگ خورده است گمانم به لب و دندانت که چنین نای تو از شور و نوا افتاده است باز هم حرمله افتاده به جان اسرا گوش کن ولوله بین اسرا افتاده است @hosenih همه دارند بدنبال کسی می گردند دخترت گم شده ای وای کجا افتاده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دل سوزان بود امروز گواه من و تو کز ازل داشت بلا چشم ، به راه من و تو من به تو دوخته ام دیده تو برمن، از نی یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو اُسرا با من و راس شهدا با تو به حق چشم تاریخ ندیده ست سپاه من و تو @hosenih روی تو ماه من و ماه تو عباس امّا ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من تا دانند که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو هر دو نستوه چو کوهیم بر سیل امّا عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو @hosenih مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ی ما بی خبر زآن که غروب ست پگاه من و تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زیبا هلال یک شبه، ای سایه سرم بالا نشسته ای مرا می کنی نگاه عالم همه پناه به نام تو می برند حالا ببین که خواهر تو گشته بی پناه @hosenih تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر روی تو سوخته چونان روی مادرم خاکستر است لای همه گیسوان سر @hosenih عمری سرم به سینه ات آرام می گرفت حالا تو روی نیزه و من بین محملم هر بار نیزه دار، سرت چرخ می دهد با هر تکانِ نیزه تکان می خورد دلم @hosenih از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک دامن گرفته ام پی رأس تو هر قدم تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک @hosenih عمری ندیده است کسی سایه مرا حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده شاه نجف کجاست تماشا کند مرا این آستین کهنه حجاب سرم شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کربلا را می ‌سرود این بار، روی نیزه‌ ها با دو صد ایهام معنی‌دار، روی نیزه‌ ها نینوایی شعر او از نای هفتاد و دو نی مثل یک ترجیع شد تکرار، روی نیزه‌ ها چوب خشک نی به هفتاد و دو گل آذین شده ست لاله‌ها را سر به سر بشمار، روی نیزه‌ ها @hosenih زخمی داغند این گل‌های پر پر، ای نسیم! پای خود آرام‌تر بگذار روی نیزه‌ ها یا بر این نیزار خون امشب متاب ای ماهتاب یا قدم آهسته ‌تر بردار روی نیزه‌ ها قافله در رجعت سرخ است و جاده فتنه جوش چشم میر کاروان، بیدار روی نیزه‌ ها @hosenih زنگیان آیینه می‌بندند بر نی، یا خدا- پرده بر می‌دارد از رخسار روی نیزه‌ ها ؟ صوت قرآن است این؟ یا با خدا در گفت‌وگوست رو به رو، بی‌پرده، در انظار روی نیزه‌ها یاد داری آسمان!؟ با اختران، خورشید گفت: وعده ی دیدارمان: این بار روی نیزه‌ ها ؟! @hosenih با برادر گفت زینب: راه دین هموار شد گرچه راه توست ناهموار روی نیزه‌ ها ای دلیل کاروان! لختی بران از کوچه‌ها بلکه افتد سایه ی دیوار روی نیزه‌ ها صحنه ی اوج و عروج است و طلوع روشنی سیر کن سیر تجلّی زار روی نیزه‌ ها @hosenih چشم ما آیینه آسا غرق حیرت شد چو دید آن همه خورشید اختربار روی نیزه‌ ها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو روی دست پیمبر تمام قرآنی تو دست لطف خدا را قدیم الاحسانی تو زندگاندی خونی تو کشته‌ی اشکی تو در کنار دو دریا ذبیح العطشانی @hosenih تویی چراغ هدایت تویی تو فلک نجات تو منجی بشریت به موج طوفانی تو خون جاری قرآن به رگ‌رگ توحید تو روح پاک الهی به جسم ایمانی تو سایه‌بان الهی به قله‌ی عرشی چه روی داده که در آفتاب عریانی تو زیب شانه‌ی پیغمبر خدا بودی چه روی داده که زیر سم ستورانی تنت ز تیغ ستم سوره‌سوره گردیده به نیزه سوره‌ی نوری به خاک فرقانی یکی نگفت تو تنها عزیز زهرایی یکی نگفت تو اسلام تو مسلمانی @hosenih ز بس کریم و عزیز و بزرگوار استی برای گریه‌کنت زیر تیغ گریانی هنوز وصف تو خرماست نخل میثم را هنوز بر سرنی آفتاب تابانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فقیرم نوشتید، من راضی‌ام به این شب به شب در زدن راضی‌ام دل من شکسته‌ست چیزى بگو بوالله حتى به " لن" راضی‌ام @hosenih مرا هم معطل کنى، اولا : تو رب منى، ثانیا: راضی‌ام به این پنج نوبت نمازم قسم خدایا ازین پنج تن راضی‌ام کلاف مرا برنگردان، ولو ببافى از آن پیرهن راضی‌ام فقیر حرم را سلیمان نکن ازین منصب خویشتن راضی‌ام به پروانه‌هاى سحر گفته‌ام که من هم به این سوختن راضی‌ام مرا آخر عمرى آواره کن به شب‌هاى دور از وطن راضی‌ام اگر تن نباشد، به سر راضی‌ام اگر سر نباشد، به تن راضی‌ام فداى حسینم، ولیکن مرا بخوانى شهید " حسن" راضی‌ام @hosenih حرم می‌روم باز در می‌زنم اگر هم ندادند، من راضی‌ام ** مرا آخرش هم کفن می‌کنند ولیکن بدون کفن راضی‌ام... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باور نمی کنم سرِ بازار بردنت نامحرمان به مجلس اغیار بردنت از سینه ی حسین، تو را چکمه ای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت @hosenih پایِ سفر نداشتی ای داغدار درد با یک سرِ بریده به اصرار بردنت پهلو کبود! گریه کنان تازیانه ها با خاطراتی از در و دیوار بردنت فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت @hosenih تو از تمام کوفه طلبکار بودی و... در کوچه هاش مثلِ بدهکار بردنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ داشتم انتظار از نیزه انتظارِ شکار از نیزه تا که زینب برای پیکر تو ساخت سنگ مزار از نیزه تا سرت را به نیزه می کوبند می رود اختیار از نیزه @hosenih از تو پیکر، بریدنش با تیغ از تو گردن، فشار از نیزه زخم شد سر گشوده از شمشیر بعد هم بیشمار از نیزه در تمام مسیر می ریزد دانه های انار از نیزه @hosenih تا نیفتد به خاک، می ترسم؛ از سر،از نیزه دار،از نیزه آه سبقت گرفته در این دشت نیزه از خار، خار از نیزه گفتنی نیست این که افتاده سر تو چند بار از نیزه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ فراز منبر نی قرص ماه می بینم خدای من! نكند اشتباه می بینم؟ بتاب یوسف من! بوی گرگ می شنوم بتاب، راه دراز است و چاه می بینم @hosenih نظاره می كنم از راه دور سرها را جوان و پیر سفید و سیاه می بینم به آیه های كتاب غمت كه می نگرم تمام را به «كدامین گناه...» می بینم @hosenih به احترام سرت به مهر می سایم و قتلگاه تو را قبله گاه می بینم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خدا کند زِ لبت یک سلام هم باشد و سایه‌ات به سرم مستدام هم باشد بریز گیسویِ خود را به شانه‌های نسیم که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد کم است اینهمه دشنام‌های طولانی که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد @hosenih گذشتن از گذرِ تنگِ کوچه‌ها سخت است و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم کنیزِ خانه‌ی‌مان رویِ بام هم باشد شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد @hosenih چه حال می‌شوی آن لحظه‌ای که تنهایی اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد خدا کند سرِ طفلت نیفتد از نیزه خدا کند که سرش تا به شام هم باشد لباس کهنه‌ی خود را برایم آوردند میان کوفه کمی احترام هم باشد @hosenih دلم خوش است که با نیزه‌ی تو می آیم اگرچه فاصله ام یک دو گام هم باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih