eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من کی ام، خاک زیر پای حسین گرد نعلین بچه های حسین تا شنیدم شبی صدای حسین آمدم سمت کربلای حسین من اگرچه نحیفم و پیرم پای عشق حسین چون شیرم @hosenih یابن زهرا حسین، حاصل من مهرت از کودکی است در دل من ای که از تو سرشته شد گل من شده تنهایی تو قاتل من آمدم تا حبیب تو بشوم زخم دیدی؟ طبیب تو بشوم @hosenih کوفه با مسلم تو بد تا کرد خون به قلب علی و زهرا کرد نامه ی مکر را که امضا کرد فتنه ی جنگ را که برپا کرد گفتم ای پیر بی شکیب برو تو حبیبی، ای حبیب برو @hosenih آمدم تا بپات جان بدهم از غم بچه هات جان بدهم چند دفعه برات جان بدهم در همین کربلات جان بدهم وه، چه خوب است جان نثار شدن در ره دوست نیزه زار شدن @hosenih کاش آقا، سرم جدا بشود دشنه بین گلوم جا بشود - تن من- سهم نیزه ها بشود با سم اسب ها فنا بشود تو ولی طعمه ی خطر نشوی پاره پیکر، بدون سر نشوی @hosenih ای خدا! بعد رفتن اصحاب اهل بیت حسین را دریاب نگرانم برای طفل رباب می دهد هیچ کس به این ها آب؟! تا که عباس خیمه بان باشد حرمت خیمه در امان باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لشکر کوفه به میدان دو برادر می‌دید کربلا بار دگر عرصه‌ی محشر می‌دید وقت تکبیر شد و گفت که ماشاءالله پسر فاطمه رزم دو دلاور می‌دید @hosenih بین میدان بلا رزم ِ نمایان کردند رزمشان کاش که می‌شد خود مادر می‌دید عاقبت هر دو نفر را به دم تیغ زدند بدنی داشت به خود زخم مکرر می‌دید بی‌هوا نیزه تنی را به زمین دوخت و رفت حنجری داشت به خود تیغه‌ی خنجر می‌دید کاکل هر دو به دستان حرامی‌ها بود دو بدن داشت به خود زخم برابر می‌دید @hosenih چشم ارباب پس از اکبر و قاسم به زمین بار دیگر دو بدن‌پاره و بی‌سر می‌دید خون‌جگر بین حرم مادرشان بی‌تاب است شد دلش قرص که هم‌پای غم ارباب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چرا آواره کوه و بیابانم، نمی‌دانم چه می‌خواهد غم عشق تو از جانم، نمی‌دانم به سمت آسمان رو می‌کنم هر جمعه می‌پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی‌دانم @hosenih تو که هر هفته امضا می‌کنی پرونده‌ی ما را نمی‌مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی‌دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می‌ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی‌دانم نمی‌دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی‌دانم فدای قلب پر مهرت که این شب‌ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می‌خوانم، نمی‌دانم @hosenih چه می‌شد اینکه مانند شما خون گریه می‌کردم خدا می‌کرد چون زینب پریشانم، نمی‌دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه‌ی ارباب نگاهش می‌کند امروز مهمانم؟ نمی‌دانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قرار سوته دلان است کربلای حسین فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین حسین منی طاها به روشنی فهماند رضای حضرت حق هست در رضای حسین @hosenih خدا به غیر خدایی هر آنچه که دارد تمام را هبه کرده فقط برای حسین زمانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین چه غم ز درد غریبی بُود کسی را که به اشک معرفتش گشته آشنای حسین به روز حشر ندارند حسرت آنها که... گذاشتند جوانی خود به پای حسین قرار نیست کسی تا ابد درون دلم بیاید و بنشیند دمی به جای حسین @hosenih مَنی که نامه سیاهم چه میشود روزی سپید مو بشوم پای روضه های حسین خدا گواست که این قلب تنگ و نا آرام همیشه میشود آرام با نوای حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام میکنم از دور بر تو و حرمت سلام من به بلندای بیرق و علمت سروده اند فراوان برای تو اما هنوز نقش کتیبه است شعر محتشمت @hosenih اگر که سر به هوا هستم و پریشانم زمین زدم دل خود را به احترام غمت گدایی بر در این خانه سربلندم کرد مرا جدا نکن از خیمه های محترمت @hosenih چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟ که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت "زمان مرگ به راهت دخیل می بندم" بیا که سر بگذارم به محضر قدمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای شاه این غلام که همرنگ موی توست عمری دراز شد که هوادار روی توست رسواتر از سراب شوم، گر برانی ام زیرا که آبروی من ، از آبروی توست @hosenih رویم سیه که هست، تو روزم سیه مخواه مشکن دل مرا که در آن آرزوی توست اشک سپید من شده تنها گواه من کاین روسیاه عاشق روی نکوی توست چون نافه بر سیاهی رویم نظر مکن در قطره قطره خون دلم عطر و بوی توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غم جدایی تو کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا چه روزگار غریبی که باز در صدد است بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا @hosenih زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه ای بده نذری سفره ات باشند کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار به خونشان بدرخشان ستارگان مرا @hosenih ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم خمیده تر نکند قامت کمان مرا به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا @hosenih نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رو سیاهی که می رسد اینجا، عاقبت روسپيد خواهد شد سیب می بوید و کنار حسین، در نهایت شهید خواهد شد هرکه گندم نداشت خوشه ی او، هر که خالی ترست توشه ی او خرمنش می شود پر از برکت، کوله اش پر امید خواهد شد انس با همنشین اثر دارد، باید از شیشه عطر بردارد آن گلی که کنار گل باشد، مست بويى جدید خواهد شد @hosenih معجزه کار کوچکی اینجاست، از همه نوع آن یکی اینجاست ظاهر آلوده ای به دست حسین، یوسف زر خرید خواهد شد هرکه چشمش به چشم او افتاد، دل به دام ولایت او داد صبح خیمه، شقی اگر بوده، ظهر میدان،سعید خواهد شد جون و حرّاند هر دو جانبازش، این یکی بنده آن دگر آزاد این یکیشان صدوق خواهد رفت، آن یکیشان مفید خواهد شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خواهر ،برادر جای خود، زینب دلی دارد چشم از تماشای امامش برنمیدارد تا دید دارد لشگرش کم میشود،کم کم طفلان خود را زد صدا با گریۀ نم نم انگار یک لشگر مهیا میکند زینب گویی سپاهی نذر زهرا میکند زینب @hosenih وقتی حمایل را برای نوجوانان بست سربندِ یاحیدر به پیشانیِ طفلان بست گاهی به لبخندی ز طفلان دلبری میکرد گاهی شِگِرد رزم را یادآوری میکرد عباس را بر دیدنِ آنان صدا میزد او را به طرزِ زایدالوَصفی صَلا میزد @hosenih چون چلچراقی،آن دو را راهیِ میدان کرد چشم حسینش را در آن غربت،چراغان کرد چون یادِ آنان داده بود از قبل ،معنا را بی وقفه میبردند بر لب نام زهرا را با نام زهرا اشکِ دایی را در آوردند پس در کفِ اخلاص در میدان سر آوردند @hosenih از دور،زینب صحنه را زیرِ نظر دارد تا رَد نگردد هدیه هایش چشمِ تر دارد اما مُسَلَم،نام زهرا کارِ خود را کرد آقا،دعایی خواند و راهی سوی اعدا کرد شمشیر چرخاندند و با هیبت رجز خواندند کُشتند از آن لشگر و بِینِ عدو ماندند @hosenih انگار میشد ارباً اربا باز تکراری از گرگها جز این تَوقع نیست رفتاری زینب میان خیمه مشغول عبادت شد دست دعا پایین نیامد تا اجابت شد از دور نعش نوجوانان را به رفتن دید دیگر صَلاحِ خویش را در خیمه ماندن دید @hosenih نجوا کنان میگفت ،زینب دل ندارد،نه؟ خواهر فدایت،جانِ من قابل ندارد،نه؟ ایکاش میشد من فدای غربتت گردم دورِ سرت گردم ،شهیدِ نهضتت گردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست @hosenih دنيا نتوانست ز ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسل بي نام تو از توبه ی آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غير تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رزّاق هم اينجاست والله درِ خانه ی حاتم خبرى نيست @hosenih "گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بين جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نيست @hosenih عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست @hosenih دنيا نتوانست ز ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسل بي نام تو از توبه ی آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غير تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رزّاق هم اينجاست والله درِ خانه ی حاتم خبرى نيست @hosenih "گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بين جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نيست @hosenih عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین تشنه حسن آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است @hosenih این کیست این عقیله ی آقای کربلاست این کیست این که غیرت فردای کربلاست این کیست این رایتُ جمیلای کربلاست این کیست حضرت زهرای کربلاست عصمت کم است صاحب القاب زینب است @hosenih آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیران خویش را دو گرد باد خویش دو طوفان خویش را خورشیدِ این دو اختر نایاب زینب است @hosenih زخمِ دل شکسته ی خود را که هَم گذاشت اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت از خود گذشت و تحفه ای از بیش و کم گذاشت سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت قبله حسین باشد و محراب زینب است @hosenih زینب رسید و باز امام احترام کرد مثلِ علی ، حسین به پایش قیام کرد تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد زینب که است؟آن که ادب را تمام کرد در کربلا معلمِ آداب زینب است @hosenih دو مرد از قبیله یِ خود انتخاب کرد آیینه بود و رو به سوی آفتاب کرد با التماس دامن خود را پُر آب کرد بر روی نام مادرش اما حساب کرد فرمود این شکسته ی بی تاب زینب است @hosenih بالی اگر نیست برادر دلی که هست آورده ام شعله کشم حاصلی که هست حل کن به دست خویش مرا مشکی که هست از من بخر دو هدیه ی ناقابلی که هست باور بکن که اولِ اصحاب زینب است @hosenih رفتند سمت معرکه پَر در بیاورند عباس گشته اند جگر در بیاوَرَند چون ذوالفقار تیغِ دوسر در بیاورند از یک یکِ سپاه پدر در بیاورند این دو دو موج بوده و سیلاب زینب است @hosenih از دور دید و گفت علمدار مرحبا بر ضربه هایشان صدو ده بار مرحبا بر دو امیر و بر دو جگردار مرحبا زینب شدند و حیدر کرار مرحبا اما میانِ خیمه ی بی آب زینب است @hosenih اما رسید لحظه ی در خون صدا زدن خونین نفس نفس زدن و دست و پا زدن یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن دور از نگاهِ مادرشان بی هوا زدن در بینِ خمیه شاهدِ گرداب زینب است @hosenih یک نانجیب دشنه به اَبرویشان کشید یک بی حیا دو نیزه به پهلویشان کشید یک ناصبی که چکمه سَر و رویشان کشید یک پیرمرد پنجه به گیسویشان کشید آنکه دو چشم او شده خوناب زینب است @hosenih آمد غروب و خنده ی دشمن بلند شد وقتی صدای غارت و شیون بلند شد دو نیزه در مقابلِ یک زن بلند شد آه از نهادِ او دَمِ رفتن بلند شد چشم حسین از سرِ نِی ها به زینب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در عشق بازی از طفولیت نجیب است یار غریبی های مولای غریب است یک بار هم در کودکی جان داده بهرش او زنده با انفاس یار و بوی سیب است این پیر میدان دار مستان در حقیقت بیمار عشق است و حسین او را طبیب است @hosenih او مزۀ مردن برایش را چشیده حالا چنین بر کنج میدان بی شکیب است موی سفیدش تشنۀ خون است آری او دومین تصویر از شیب الخضیب است پیر است اما شیر، پیرش هم شجاع است این عاشق دلداه عنوانش حبیب است @hosenih در کوی رندان پیش افتاده است در عشق در سر هوای یاری خدالتریب است از بین زوار حریم شاه او هم از این شکوه عشق بازی با نصیب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih