eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کمی آهسته برو رفتنت آقا سخت است رفتنت از حرم،ای ماه دل آرا سخت است از لب خشک و ترک خورده ی تو آب شدم تشنه جان دادن تشنه،لب دریا سخت است @hosenih بعد تو گو چه کنند این زن و بچه در دشت گر بمانند همه بی کس و تنها سخت است همه از رفتن تو اشک بریزند ولی بعد تو بر غم ما خنده ی اعدا سخت است برو ای هست خدا،دست خدا همراهت بخدا،خون خدا داغ تو بر ما سخت است @hosenih می روی کاش به زیر سم مرکب نروی گر شود جسم تو پامال به صحرا سخت است جای زهرا به گلوی تو زنم بوسه ولی سر بریدن ز تنت ای گل زیبا سخت است قصدشان است که با چکمه برَت گردانند گر شوی زیر و زبر در بر زهرا سخت است ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کمی آرام برو کم شود این خون جگری برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم چقدر زود شد ایام وصالت سپری @hosenih با تن پر پر اکبر چه وداعی کردی بی عصا مانده ای ودست به روی کمری تک تک اهل حرم دست به دامان تواند سرپیری چقدر ناز تو باید بخری مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری @hosenih نا امیدم که تو را باز ببینم اما روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری ساربان مینگرد بد به دلم افتاده می روی کاش که انگشتر خود را نبری چادر خاکی من را نتکان گریه نکن که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بین گودال پیکری گم شد یادگاری مادری گم شد آن قدر تیر و تیغ ونیزه زدند که در آن بین خنجری گم شد @hosenih مثل الماس هزار تکه شدی تکه‌هایی ز گوهری گم شد تا به ده اسب نعل تازه زدند تا چهار فرسخی پری گم شد حرف انگشتری وسط نکشید هدیه سرخ خواهری گم شد @hosenih روی نیزه سری نمی‌شد جا بین هجده سنان سری گم شد حمله کردند و امر شد به فرار وسط دشت دختری گم شد تا یکی را نجات داد عمه ... خبر آمد که دیگری گم شد @hosenih حمله کردند، هر چه شد بردند ناگهان چند معجری گم شد ناله می‌زد رباب پی در پی گاهواره ز اصغری گم شد ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آنانکه در قتال به شدت شتافتند با هتک حرمتت به حریمت شتافتند تا بر سرت اراذل و اوباش ریختند جمعی به خیمه بهر غنیمت شتافتند @hosenih تو از نفس فتادی و تازه نفس رسید رزازها سواره به جسمت شتافتند زد نعره ابن سعد که خونش مباح شد یک عده بی حیا به اطاعت شتافتند والشمرُ جالسُن،،، نه فقط شمر بی حیا رجاله ها به اوج شقاوت شتافتند @hosenih از لابلای خنجر و شمشیر و نیزه ها شِن های تیز هم به عداوت شتافتند حالا خیالشان ز علمدار راحت است یک عده بی هوا به خیامت شتافتند دستان پُر ز سیلی و پاهای پُر لگد دنبال کودکان به قساوت شتافتند @hosenih ای وایِ من، که چادر زنها کشیده شد نامردها به قصد جسارت شتافتند ناموس فاطمه همه فریاد میزدند حالا فرشته ها به اعانت شتافتند ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گودال میبرند که قربانی ات کنند در تیر های حرمله زندانی ات کنند لب تشنه جان سپردی و این ابرهای تار حسرت به دل شدند که بارانی ات کنند @hosenih صحرای کربلای تو آباد تر شود محکوم هر چقدر به ویرانی ات کنند اسلامِ این قبیله یزیدیست , یا حسین بهتر همانکه شک به مسلمانی ات کنند باید پس از گرفتن نور نگاه تو فکری به حال لهجه ی قرآنی ات کنند @hosenih در معبد "مسیح" گران میشود سرت گر "مسلمین" به نیزه ای ارزانی ات کنند ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بالای سرت رسید و دستش پُر بود از کندی خنجر خودش دلخور بود @hosenih مردی که پس از کشتن تو در دستش یک روسری و مقنعه و چادر بود ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت دارد تمام عرش خدا می خورد زمین و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت @hosenih والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت زهرا کنار گودی گودال آمده و الشمر جالسٌ دل خیرا النسا گرفت @hosenih و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد ... زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت زینب به روی تل به سر و سینه می زند آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت @hosenih حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت شمر(لع) وقتی در دلِ گودال، محکم پا گذاشت گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت @hosenih عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین- زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا تا به جای آب، خنجر داد...آمد مادرت قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت @hosenih ای زبانم لال، کو پیراهن و انگشترت کو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف رفت تا که خیمه ها بر باد...آمد مادرت! ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به بسم الله در گودال می رفت الف قامت ولی چون دال می رفت @hosenih دل صیاد دائم شاد می شد که کم کم صید او از حال می رفت ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وای اگر بعد تومن زنده بمانم چه کنم "بی تو بی تاب تر از برگ خزانم چه کنم" قاتلت نیزه نشد داغ علی کشت تو را حال داغ تو شده قاتل جانم چه کنم @hosenih بس که امروز دویدم رمق از پایم رفت بخدا نیست دگر تاب و توانم چه کنم لرزه افتاد تنم تاتنت افتاد بخاک ناخود آگاه شده ورد زبانم چه کنم جابجا تا بدنت شد قد زینب تاشد من زداغ تو ببین همچو کمانم چه کنم @hosenih رحمت واسعه ای در همه جا پخش شدی اثر نعل همین است،ندانم چه کنم کاش پیدا نشود قبر علی اصغر تو نیزه ها پشت حرم،دل نگرانم چه کنم ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود @hosenih جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود @hosenih نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود @hosenih بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود * دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود ... ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عرش افتاده در ته گودال آفتاب و قمر ته گودال وسط لشگری ز حرمله ها یک نفر بی سپر ته گودال @hosenih حجم گودال کوچک است، اما ریخته ده نفر ته گودال همه دشت از عطش می‌سوخت از همه بیشتر ته گودال ... هر چه در کوفه بوده اینجا هست سنگ...نیزه...تبر...ته گودال @hosenih تا به یک نیزه تکیه کرد، آمد ... ضربه‌ای بی خبر ته گودال قبل خون سر و لب و سینه ریخت خون جگر ته گودال من که (إنا الیه) خواهم خواند برود شمر اگر ته گودال @hosenih پر شده دشت از تمام تنش ولی افتاده سر ته گودال بعدازآن نعل‌های تازه دگر ... پیکری نیست در ته گودال ... کودکی عصر واقعه جان داد دید بی سر ... پدر ... ته گودال ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih