eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یاس مان را تبر آزرده خدایا چه کنم؟ بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟ دست خود را روی ریحانه ی ما کرد بلند آن حرامی سیه چرده، خدایا چه کنم؟ @hosenih تا به امروز کسی مادر ما را اصلا آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟ مادرم... ام ابیها، جلوی چشمانم وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟ نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت به هم با رخی که شده خون مرده خدایا چه کنم؟ @hosenih حس بینایی چشمان خدابینش را دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟ علتش اشک من است این همه تکثیر شده؟ یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتشی در خانۀ اهل کسا انداختند ریسمان بر گردن شیر خدا انداختند بدتر از آن ریسمان این بود که ، در پشت در یاس هجده سالۀ او را ز پا انداختند @hosenih با لگد گیرم چنان انداختندش بر زمین پیش چشم دخترش زینب چرا انداختند فرصتِ آنکه سرش را خم کند پیدا نکرد دست ، سمت صورت او بی هوا انداختند دور از چشم علی فضه بیا امداد کن با لگد هم طفل من را هم مرا انداختند @hosenih از علی شد هتک حرمت وقت مسجد بردنش از سرش عمّامه از دوشش عبا انداختند دیدنِ این چادر خاکی علی را می کشد روی چادر چند تایی ردِّ پا انداختند آتشی را کز درِ این خانه شعله می کشید بعدها در خیمه های کربلا انداختند @hosenih دیدهء عباس روی نیزه ها پُر آب شد دختری را بی هوا از ناقه تا انداختند جان فدای آن سری که شامیان با سنگها شرط بستند و ز رویِ نیزه ها انداختند گشت آقایی میان خاکها با گریه گفت : ... خاتمت بردند ، انگشتت کجا انداختند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک درِ چوبی که میسوزد میان شعله ها میخ های داغِ آن در از خودش سوزان تر است پشتِ آن در فرض کن حالا که باشد مادری از تمام دردها این درد بی درمان تر است @hosenih فکر کن با ضربه ای حالا همین در وا شود کشتنِ بانوی خانه بعد از آن آسان تر است از نوکِ مسمار خون میریخت بر روی زمین دیدهء مسمار انگار از همه گریان تر است فضه دستم را بگیر اما خودت تنها بیا تو بیایی دردم از چشم علی پنهان تر است @hosenih کربلا وقتی اضافه بر مدینه می شود روضه ها سوزان تر و دلهای ما ویران تر است چشم تارش بین میدان کرد ثابت بر همه از همه اهل حرم ارباب من عطشان تر است شمر ، برخیز این گلو را خواهرش بوسیده است پس بَرَش گردان که تیغ از پشت سر بُرّان تر است @hosenih گفت بالای سرش زینب ، چه شد پیراهنت ؟ پیکرت از آنچه میپنداشتم عریان تر است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم @hosenih نامه اعمال من حال تو را بد می کند جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل بعد ازین تا زنده ام با تو رفاقت می کنم روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم @hosenih من که باری بر نمی دارم ز روی شانه ات با چه رویی بر تو اظهار ارادت می کنم *** تا نرفته فاطمیه آبرویم را بخر فکر کن که مادرت گفته وساطت می کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری @hosenih کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری @hosenih من مطمئنم کوه را از پا می اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم این زخم هایی که به روی بال و پر داری @hosenih می بینمت روز دهم در قتلگاهی که تو وعده ای با زینب خونین جگر داری ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتش رسید هم، سخنت را عوض کنی هم خواهش رها شدنت را عوض کنی لاغر شدی کفن دگر اندازه تو نیست باید زمان پر زدنت را عوض کنی پهلو عوض نکن تو که مجبور می شوی وقت نماز پیرهنت راعوض کنی دستت تکان نمی خورد اصلاً نیاز نیست بادست خود لباس تنت را عوض کنی باید که یا تحمل بی تابی حسين یا جای بغچه ي کفنت را عوض کنی باغ بنفشه شد به خدا غنچه تنت مویم سفید می شود از راه رفتنت @hosenih خیلی رعایت دل بی یار می کنی داری مرا به خویش بدهکار می کنی حتی هنوز هم که دگر بی نفس شدی با این نفس نفس نفسم کار می کنی پنهان نکن عزیز دلم بی دلیل نیست تا می رسم تو روی به دیوار می کنی باشد نگو فقط کمی آرام گریه کن همسایه را دو مرتبه بیدار می کنی نیلوفرم قدم به قدم زرد می شوی پا می شوی دوباره کمر درد می شوی @hosenih شکرخدا که ظاهراً امروز بهتری نان می پزی و دست به دستاس می بری باشد قبول خوب شدی! جمله ای بگو تا مطمئن شوم که ز پیشم نمی پری دلتنگ دست های تو و موی زینبند آئینه ها و شانه و سنجاق و روسری این فاطمه که فاطمه این سه ماه نیست حالا درست مثل زمان پیمبری قد قامت صلات! زمان نماز شد باید نماز را سر پا جا بیاوری اما دوباره پای قیام تو پانشد حتی قنوت نافله ات هم ادا نشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زهرایی و مدح تو فراتر ز کلام است عالم همگی خیره بر این شان و مقام است معصوم ز اوصاف تو باید بزند دم اظهار نظر بر من بیچاره حرام است @hosenih در شادی و در غصه و در شام و سحرگاه یا فاطمه ذکر لب آیات عظام است هر روز درِ خانه ی تو معجزه دیدیم مانند خدا هستی و لطف تو مدام است هر کس که شده مرد شهادت پسر توست هر کس که غلام تو شود مرد قیام است @hosenih فردای قیامت به تو افتد سر و کارش هر کس که فقط دغدغه اش حفظ امام است از هر که بُوَد در طلب فیض شهادت بر محسن شش ماهه تو عرض سلام است *** پایان پرستاری زینب شده نزدیک زن ها همه گفتند که کار تو تمام است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟ گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب کمکم کن که به محراب نمازم بروم تا به آرامگه راز و نیازم بروم @hosenih گفت خواب دل عشاق حرام است عزیز من به سجده برسم کار تمام است عزیز تا به محراب بیاید دل من غوغا شد چند باری وسط راه نشست و پا شد تا خود صبح فقط غصه ی مردم را خورد آن قدر آه کشید و جگرم را آزرد @hosenih در کنارش چقدر آیه ی قرآن خواندم تا کمی خوب شود ذکر فراوان خواندم وسط معرکه ی خوف و رجا خوابم برد وسط گریه و ما بین دعا خوابم برد حق، نگاهی به دعای دل غم بارم کرد بوی نان آمد و این رایحه بیدارم کرد @hosenih بسترش جمع شده مطمئنا خوب شده فضه جان گریه نکن مادر من خوب شده شاد بودم که غم و ماتم مان می میرد مادرم باز مرا در بغلش می گیرد تشنه ی دیدن او تشنه ی ماه رویش با چه شور و شعفی باز دویدم سویش @hosenih نظرم بر رخ رنجور و صبورش افتاد بر دل خونی دستاس و تنورش افتاد خاک غم ریخت سرم تا که نگاهش کردم دل من ریخت به هم تا که نگاهش کردم سرفه می کرد ولی باز خودش نان می پخت شد رخش زرد ولی باز خودش نان می پخت @hosenih چقدر در وسط دود تنش می لرزید وقت برداشتن نان بدنش می لرزید تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست به روی دست خودش دسته ی جارو را بست بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد وسط کار نگاهش سوی مسمار افتاد @hosenih گفت: ای دست مدارا کن عزیزم با من گفت: باید که بشویم حسنینم را من آب می ریخت حسن، بی کفنش را می شست آب می ریخت حسین و حسنش را می شست لاله ها دور و برش ریخت، خدا رحم کند آب بر بال و پرش ریخت، خدا رحم کند @hosenih بار پرواز خودش را به روی دوش گرفت آخرین بار مرا مادرم آغوش گرفت بوسه را حضرت حنانه به گیسویم زد با پر زخمی خود شانه به گیسویم زد رنگ از چهره ی غمگین شده ی کوثر رفت با دل غم زده ی خود به سوی بستر رفت @hosenih ناگهان ناله ی اسما همه جا را پر کرد داغ جانسوز عظیمی دل ما را پر کرد اهل یثرب به خدا حاجت تان گشت روا بعد از این وای بر احوال دل شیر خدا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حرام گشته به آتش، جدا شده است ز نار به نام فاطمه،حيران نام فاطمه ام @hosenih نگفته حاجتمان را روا كند بانو هميشه شكر گذار مرام فاطمه ام تمامي بركات از علي و آل عليست خوشم كه پيروِ اين يك پيام فاطمه ام سه روز روزه گرفت و غذا به سائل داد تمام عمر گداي صيام فاطمه ام @hosenih چهل نفر همه در جنگ با علي بودند عجيب در عجب از اين قيام فاطمه ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جهان آموخت از تو درس غیرت را شجاعت را عنایت را کرامت را مسلمان میشود درسایه سارتو یهودی دارد ازتواین هدایت را @hosenih قیامت میکند چادر نمازتو نشان دادی به این عالم اصالت را پیمبر با تو دلگرم و علی آرام و دارد هرکه از تو این محبت را ... شکوفه با نسیمی زود می افتد گرفت ازباغبان این داغ طاقت را @hosenih نه تنها در میان کوچه ها بلکه نشان دادی تو عمری استقامت را علی را جور دیگر امتحان کن چون ندارد لحظه ای او تاب داغت را نمیدانم چه حالی داشت آن لحظه که برگرداند مولا آن امانت را @hosenih اگر دنیا بهم میریخت معنا داشت جهان در خود ندید اینگونه غربت را دلش خون است از این شهر بی انصاف از آن دستی که گلگون کرد صورت را بماند روضه ها... داغیست تا محشر علی برسینه دارد این شکایت را @hosenih نمی ماند زمان آن روز می آید قیامت میکند زهرا قیامت را فقط آنروز مادر ! از تو میخواهم شفاعت را شفاعت را شفاعت را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک عمر هست دست خداوند یاورش هر بنده ای که حضرت زهراست مادرش هر کس که خواست عزت دنیا و آخرت زهرا شده است دلخوشی اول آخرش @hosenih زهراست آن که خادمه اش آسمانی است زهراست آن که معجزه کرده است نوکرش زهرا چراغ راه حسین است و مجتبی زهراست آنکه زینب کبراست دخترش زور مغیره ها که به زهرا نمی رسد پس قاتلش شده است غریبی رهبرش @hosenih پهلو شکسته ، پیر ، زمین گیر شد ولی یک ذره کم نگشت ارادت به حیدرش شب تا سحر سه ماه فقط درد می کشید دیوار و در چه ها که نیاورد بر سرش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ منم یهودیِ این شهر ، شهرِ بی دردی منم یهودیِ این شهر ، شهرِ نامردی منم یهودیِ این شهر ، شهرِ دلتنگی جدا از این همه مردم ، جماعتی سنگی @hosenih منم کلیمیِ دیروز و شیعه‌ی امروز نشسته‌ام سرِ یک کوچه ، کوچه‌ی جانسوز منم گدایِ همین خانه ، خانه‌ای بی در اسیرِ غربتِ مردی شبیهِ پیغمبر من از اهالی خیبر نشینِ صحرایم بزرگ زاده‌یِ قومی زِ کیشِ موسایم @hosenih منم که دیده دو چشمم شکوهِ خیبر را حماسه‌های نفس گیرِ دستِ حیدر را تمامِ خیبریان را به پایِ خود افکند همان دو دست که در را زِ جای خود بَرکَند تمامِ لشگرِ ما را اشاره‌اش پاشید زمین و هرچه در آن بود را به هم پیچید @hosenih همان دو دست که بوئیدشان پیمبر عشق همان دو دست که بوسیدشان پیمبر عشق رسید نوبتِ روزی که خواب می‌دیدم بر آن دو دست خدایا طناب می‌دیدم صدای هلهله و ازدحامِ مردم بود شراره بود و در و دود بود و هیزم بود @hosenih میان گریه‌ی طفلان دو دست او را بست همان کسی که لبش غرقِ در تبسّم بود شکسته بود در و مادری زمین می‌خورد صدایِ ناله‌ی او بین خنده‌ها گُم بود اشاره کرد که او را پِیِ علی بزنند میانِ اهل مدینه عجب تفاهم بود @hosenih هر آنکه بود در آن کوچه سمت زهرا بود تمامِ راه خدایا پر از تلاطُم بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih